eitaa logo
🇮🇷کانال عاشقان چهارده معصوم علیهم السلام🇮🇷
3.2هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
7.1هزار ویدیو
372 فایل
🌺برای بهره‌مندی از پیامبر ص و سایر ائمه(علیهم السلام) نیز باید از واسطه‌ی فیض الهی بهره‌مند گشت و از دریچه‌ی وجود حجت زمان از انوار سایر معصومین(علیهم السلام) بهره مند شد.تمام سعادت و شقاوت انسان درگرو معرفت امام زمان عج الله است‌🌼 @cyber_2017
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌺🍀🌸🍀🌼🍀🌺🍀🌸🍀 🌸🍀🌼 🍀🌺 🌸 🔷ترجمه و شرح خطبه 4 نهج البلاغه؛ بخش اول: هدایت اهل بیت علیهم السلام ❇️و هي من أفصح كلامه عليه السلام و فيها يعظ الناس و يهديهم من ضلالتهم و يُقال: إنه خطبها بعد قتل طلحة و الزبير: ✨بنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ [تَسَنَّمْتُمُ] تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ [الْعَلْيَاءَ] الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا [انْفَجَرْتُمْ] أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ، رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ. 🔸تسَنَّمْتُم الْعَلْياءِ: بر فراز كوهان بلند شرف برآمديد. أَفْجَرْتُمْ: در فجر داخل شديد. در بيشتر نسخه ها «انفجرتم» آمده ولى «افجرتم» فصيح تر است. السِّرار: شب آخر ماهى كه ماه در آن شب ناپيدا باشد و اين كنايه از تاريكى بسيار است. وُقِرَ: كر شد، كر باد. الْواعِيَة: فرياد، مقصود عبرتها و پندهاست. النَبْأة: صداى نرم، خفيف. رُبِطَ جَنانُهُ: قلبش محكم باد. 🔹ترجمه:به وسيله ما در تاريکيهاى (جهل و گمراهى) هدايت يافتيد و به کمک ما به اوج ترقّى رسيديد و در پرتو شعاع ما (خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) صبح سعادت شما درخشيدن گرفت و تاريکيها پايان يافت. کر باد! گوشى که نداى پند و اندرز را نشنود و چگونه، کسى که صيحه و فرياد، او را «کر» کرده است مى تواند صداى ملايم (مرا) بشنود؟ (آن کس که فرمان خدا و پيامبر را زير پا گذارده، آيا فرمان مرا پذيرا مى شود؟) و مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدايى نپذيرد (و آماده پذيرش حق باشد). 🔶پيام امام اميرالمؤمنين عليه السلام، ج 1، ص: 417-411 و هى من افصح كلامه عليه السّلام و فيها يعظ النّاس و يهديهم من ضلالتهم و يقال: «انّه خطبها بعد قتل طلحة و الزبير»: اين خطبه از فصيح ترين سخنان على (ع) است و در آن مردم را اندرز مى دهد و از گمراهى به سوى هدايت مى برد و گفته مى شود: «اين خطبه را بعد از (جنگ جمل و) كشته شدن طلحه و زبير ايراد فرموده است». خطبه در يك نگاه: اين خطبه چنان كه در عنوان آن آمده، احتمالا بعد از ماجراى «جنگ جمل» و قتل «طلحه و زبير» ايراد شده است و به طور طبيعى ناظر به پيامدهاى اين جنگ و درسهاى عبرتى است كه مسلمانان مى بايست از آن بياموزند. محورهاى اصلى خطبه را در سه قسمت مى توان خلاصه كرد: 1- تصريح به اين واقعيّت كه مردم در ظلمات و تاريكيها به وسيله اهل بيت پيامبر (ص) هدايت شدند و به مقامات عالى و اوج ترقّى رسيدند و به همين دليل بايد آماده باشند تا نصايح و اندرزهاى آنها را به گوش جان بشنوند. 2- اشاره به اين كه من پيش بينى پيمان شكنى ها را مى كردم، ولى نمى خواستم پرده ها را كنار بزنم. 3- در بخش آخر خطبه اشاره به اين نكته مى كند كه امروز جاى پرده پوشى نيست، واقعيّتها را بايد گفت و گرنه بيم اين مى رود كه توده مردم گمراه شوند و اگر من ترسى داشته باشم از همين جهت است نه از ناحيه خودم. 🍀🌺🍀🌸🍀🌼 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍀🌺🍀🌸🍀🌼🍀🌺🍀🌸🍀 🌸🍀🌼 🍀🌺 🌸 🔷ترجمه و شرح خطبه 4 نهج البلاغه؛ بخش اول: هدایت اهل بیت علیهم السلام 🌴چشم و گوش خود را باز کنيد: 🕊امام(عليه السلام) در آغاز اين خطبه به نعمتهاى فراوان و چشمگيرى که در سايه اسلام نصيب مسلمانان ـ مخصوصاً مسلمانان آغاز اسلام ـ شد اشاره کرده و در سه جمله کوتاه که با تشبيهات زيبايى همراه است اين مطلب را چنين توضيح مى دهد: «به وسيله ما در تاريکيهاى (جهل و گمراهى و جاهليّت) هدايت يافتيد و به کمک ما به اوج ترقّى رسيديد و در پرتو شعاع ما (خاندان پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)) صبح (سعادت) شما درخشيدن گرفت و تاريکيها پايان يافت» (بِنَا اهْتَدَيْتُمْ(1) فِى الظَّلْماءِ(2)، وَ تَسَنَّمْتُمْ(3) ذُرْوَةَ(4) الْعَلْياءِ، وَ بِنا اَفْجَرْتُمْ(5) عَنِ السِّرارِ(6)). در جمله اوّل، امام به شرايط زمان جاهليّت که تاريکى جهل و فساد و جنايت همه جا را فرا گرفته بود اشاره مى فرمايد که در پرتو وجود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، مردم صراط مستقيم را پيدا کردند و با سرعت به سوى مقصد حرکت نمودند. 🔹در جمله دوّم، ترقّى و تکامل را به شترى تشبيه مى کند که داراى کوهان است (با توجّه به اين که «تسنّمتم» از ماده سنام به معناى کوهان شتر مى باشد) و مى فرمايد: شما بر بالاى آن کوهان قرار گرفتيد که اشاره به اوج ترقّى و تکاملى است که نصيب مسلمين در پرتو اسلام شد و همه مورّخان شرق و غرب در کتابهاى خود به هنگام شرح تمدّن اسلام به آن اعتراف و اذعان دارند. در جمله سوّم، وضع جامعه جاهلى را به شبهاى تاريک ماه و محاق (با توجّه به اين که سرار به معناى شبهايى است که ماه مطلقاً در آن نمى درخشد) تشبيه کرده و مى فرمايد: «به وسيله پيامبر و خاندان او پرده هاى تاريکى شکافته شد و داخل در فجر و صبح سعادت شديد». 🔸در واقع اين تعبيرات از سرچشمه قرآن گرفته شده که اسلام و ايمان و وحى الهى را تشبيه به نور کرده، گاه مى فرمايد: «اَللّهُ وَلىُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ; خداوند ولىّ و سرپرست کسانى است که ايمان آوردند و آنها را از تاريکيها به سوى نور بيرون مى برد»(7) و در جايى ديگر مى فرمايد: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللهِ نُور وَ کِتاب مُبين يَهْدى بِهِ اللهُ مَنْ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِاِذْنِهِ; به يقين از سوى خداوند نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد و خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پيروى کنند به راه هاى سلامت هدايت مى کند و به اذن خود از تاريکيها به سوى روشنايى مى برد»(8) و گاه مى فرمايد: «و اِنَّهُ لَذِکْر لَکَ».(9) 🔹سپس امام(عليه السلام) به عنوان نکوهش از کسانى که گوش شنوا ندارند و تعريف و تقدير از افراد واقع بين و آگاه، مى افزايد: «کر باد! گوشى که نداى بلند پند و اندرز را درک نکند» (وُقِرَ سَمْع لَمْ يَفْقَهِ الْواعِيَةَ). واژه «وقر» هم در مورد کرى به کار مى رود و هم سنگينى گوش; و منظور از «واعية» فريادهاى بلند است و اشاره به آيات صريح و کوبنده قرآن در مسائل مهمّ اعتقادى و عملى و اخلاقى و همچنين سنّت آشکار پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم). و تعبير به «لَمْ يَفْقَهُ» درک نکرده» به جاى «لَمْ يَسْمَعَ; نشنيده است» به خاطر اين است که تنها شنيدن اثرى ندارد مهم درک کردن است. 🔸سپس مى فرمايد: «کسى که صيحه و فرياد، او را (کر) کرده است چگونه مى تواند آهنگ ملايم (مرا) بشنود» (وَکَيْفَ يُراعِى النَّبْاَةَ(10) مَنْ اَصَمَّتهُ الصَّيْحَةُ).(11) اشاره به اين که اينها که فرمان خدا و پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) را زير پا گذارده اند چگونه ممکن است سخنان مرا بشنوند؟! از آن جا که در برابر اين گروه، گروه ديگرى وجود دارد که طرفدار حقّند، مى فرمايد: «مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدايى نپذيرد (و حقيقت را درک کند و در برابر آن خاضع باشد)» (رُبِطَ جَنان(12) لَمْ يُفارِقْهُ الْخَفَقانُ).(13) *** 🍀🌺🍀🌸🍀🌼 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍
🍀🌺🍀🌸🍀🌼🍀🌺🍀🌸🍀 🌸🍀🌼 🍀🌺 🌸 🔷ترجمه و شرح خطبه 4 نهج البلاغه؛ بخش اول: هدایت اهل بیت علیهم السلام 🌴نکته:هدايت در پرتو خاندان وحى: 🔹آنچه در فراز بالا از کلام امام(عليه السلام) خوانديم، اشاره به يک واقعيّت مهمّ تاريخى است که از مقايسه عصر جاهليّت عرب با دوران شکوفايى بعد از طلوع اسلام، روشن مى شود که عرب جاهلى از نظر معتقدات دينى، مسائل مربوط به مبدأ و معاد، نظام اجتماعى، نظام خانواده، اخلاق، تقوا و وضع اقتصادى در چه سطحى بوده و بعد از نزول قرآن و اسلام در چه سطحى قرار گرفت. تفاوت در ميان اين دو آن قدر زياد است که جز تعبير به يک معجزه بزرگ، تعبير ديگرى براى آن نمى توان تصوّر کرد. 🔸آنچه امام(ع) در اين بخش از خطبه بيان فرموده که: ظلمت و تاريکى تمام جامعه آنان را در برگرفته بود و با ظهور اسلام سپيده صبح سعادت آشکار گشت و بر قلّه هاى معرفت و فرهنگ و تمدّن قرار گرفتند، فقط يک اشاره کوتاه بود و شرح آن را در کتب تاريخ تمدّن اسلام بايد مطالعه کرد. اين معنا در خطبه هاى متعدّدى از نهج البلاغه با توضيح بيشترى آمده است. 📚پی نوشت: 1. «اِهْتَدَيْتُمْ» از «اهتداء» به گفته بعضى از شارحان نهج البلاغه و ارباب لغت در جايى به کار مى رود که انسان با ميل و اراده خود هدايت را بپذيرد و در عبارت بالا نيز منظور همين است. 2. «ظَلْماء» (بر وزن صحراء) به گفته بعضى از محققان به معناى تاريکى آغاز شب است يا به تعبير ديگر تاريکى بعد از نور، برخلاف ظلمت که مفهوم عامى دارد و به کار گرفتن اين واژه در کلام امام(عليه السلام) شايد اشاره به اين نکته باشد که دوران جاهليّت عرب در واقع، در تاريکى بعد از نور، يعنى دعوت انبياى اولواالعزم پيشين بود. 3. «تَسَنَّمْتُمْ» از ماده «سَنَم» (بر وزن قلم) به معناى بالا رفتن است و سنام (بر وزن مرام) به معناى کوهان شتر آمده است. 4. «ذُرْوَة» از ماده «ذرو» (بر وزن سرو) به دو معنا آمده: يکى اشراف چيزى بر چيزى و به همين جهت به قلّه کوه يا کوهان، ذروه گفته مى شود و ديگر ريختن و پراکنده شدن چيزى. 5. «اَفْجَرْتُمْ» از ماده «فجر» در اصل به معناى شکافتن وسيع چيزى است و از آن جا که سپيده صبح، گويى تاريکى شب را مى شکافد به آن فجر گفته اند و «اَفْجَرْتُمْ» به معناى داخل فجر و سپيدى صبح شدن است. 6. «سِرار» از ماده «سِرّ» به معناى پنهان و نقطه مقابل آشکار است و واژه «سرار» معمولا به شبهاى آخر ماه که هوا کاملا تاريک است گفته مى شود. 7. سوره بقره، آيه 257.8. سوره مائده، آيات 15 و 16.9. سوره زخرف، آيه 44. . «نبأة» در اصل از ماده «نَبَأ» به معناى آمدن از مکانى به مکان ديگر است و از آن جا که خبر از مکانى به مکان ديگر مى رود به آن نبأ مى گويند و «نبأة» به معناى صداى آهسته است چون از مکانى به مکان ديگر مى رود. (مقاييس اللّغة). 11. بعضى از شارحان نهج البلاغه تصريح کرده اند که منظور از «اَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ» در اين جا اين نيست که فرياد وحى آنان را کر کرده است; بلکه به اين معناست که آنها از شنيدن فرياد وحى کر هستند، مانند: «اَفَاَنْتَ تُسْمِعَ الصُّمَّ وَلَوْ کانُوا لا يَعْقلُون». (سوره يونس، آيه 42). 12. «جنان» به معناى قلب است چرا که در سينه انسان پنهان است و اين واژه از «جَنّ» (بر وزن فنّ) به معناى پنهان شدن گرفته شده است و به همين جهت به باغهاى پر درخت که زمين آن پوشيده از درختان است «جنّت» و به بچّه اى که در شکم مادر است «جنين» و به طايفه پريان که از نظرها پوشيده اند «جنّ» گفته مى شود و ديوانه را نيز به اين جهت «مجنون» مى گويند که عقلش پوشيده شده، يا «جنّ» به درون او راه يافته است. 13. «خفقان» در اصل به معناى «اضطراب» است و از آن جا که خوف و ترس سبب اضطراب مى شود در اين معنا به کار مى رود و منظور در کلام بالا «خوف خدا» است. 🍀🌺🍀🌸🍀🌼 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @Asheghan_Amiralmomenin ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌴🌴🌴🌱🌱🌱🌳🌳🌳🎍🎍