🕊﷽🕊
▪️ #روضه_امام_حسین_(ع)
▪️ #روضه_ورودیه
▪️ #دفتری_حسین (ع)
🕊بر میوه قلب و جان زهرا صلوات
🕊رخسار حسین آن دلارا صلوات
🕊تقدیم و نثار میزبانان عزا
🕊بر احمد و علیّ و زهرا صلوات
🕊(دعای فرج)
⬅️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ
وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
⬅️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🥀سری خواهم که گردد خاک پایت
🥀دو چشمی را که گِرید از برایت
🥀آخ الهی چشم من در وقت مُردن
🥀ببیند آن جمال دلربایت
⬅️ان شاالله اون لحظه ای که شبِ اول قبرم میشه، همه منو تنها میزارن، آقا بیاد به دیدنم....
هر کی میخواد شب اول قبر اربابش به فریادش برسه صداش بزنه...
🥀جانم حسین... جانم حسین ..
🥀 ای جان جانانم حسین...
(همه بگن)
⬅️صدا تو بلند کن بزار مولا صداتو بشنوه...
بزار مادرش زهرا صداتو بشنوه...
مادرش میگه خوش اومدی به مجلس حسینم...
یه وقتی میاد که هیشکی به داد منو تو نمیرسه، تو صحرای محشر... زمین داغ ..
همه در اضطراب...
آخ خدا روزی که پدر از فرزند فرار میکنه...
فرزند از پدر فرار میکنه...
روایت میگه، کسی نیست به فریاد برسه..
یه وقت میبینی یه آقایی وارد محشر شد..
میفرماید این صدای شیون و ناله برا من حسین آشناست...
اینا گریه کن منه حسین بودند
اینا با اشک و زمزمه شون تسلای دل مادرم زهرا شدند...
⬅️حالا که داری اشک میریزی... اگه مادرت زنده است افتخار کن به این مادر... شبر محبت اهل بیت به تو داده...
اما اگه مادر نداری...
بگو مادر...
این اشکای چشمم طبق نوری باشه برای توی مادر که منو حسینی تربیت کردی...
منو گریه کن ابی عبدالله تربیت کردی...
بگو مادر ... ممنونتم، ممنونتم
🌾روز دوم محرم دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا
(زینب رسید کربلا)
🥀فریاد یا محمدا... زینب رسید به کربلا
▪️زینب رسید به کربلا، (واویلا)3
▪️زهرا شده صاحب عزا(واویلا)3
⬅️ بیاد اون لحظه ای که کاروان رسید کربلا...
تا رسیدن به کربلا دیدن ذوالجناح حرکت نمیکنه..
همچین که رسیدن به کربلا..
انگار غم های عالم به دل زینب رسید..
🥀آی زینب زینب زینب...
داداش اینجا کجاست..
چرا دلم داره شور میزنه داداش؟
داداش بیا برگردیم...
دیگه از امروز بگو امان از دل زینب...
یه وقت ابی عبدالله صدا زدند...
کربلا...
صدای ضجه و شیون بی بی زینب بلند شد...
(امروز دلت میخواد با زینب بری کربلا.)..
▪️آخ در این صحرا مکن منزل برادر
▪️که ترسم بی برادر گردم اینجا
▪️نمیخواهم سیه پوش و عزادار
▪️به داغ اکبرم گردم در اینجا
▪️نمیخواهم ز دیده اشک افشان
▪️بی عباس دلاور گردم اینجا
بمیرم برا غصه های دلت بیبی جان...
🕊اما من میخوام بگم بیبی جان الان گریه نکن..
الان همه دورت اند... بی بی جان الان زوده گریه کنی...پرده رو کنار بزن ، ببین یکی مثل عباس ایستاده...
ببین یه طرف علی اکبره..
یه طرف قاسمه..
همه هستند بی بی جان
بیبی جان هنوز دستی از بدن جدا نشده..
هنوز بدن علی اکبر ارباً اربا نشده..
ای وای ...
هنوز گلوی علی اصغرت تیر سه شعبه نخورده..
هنوز زنان و بچه ها به اسارت نرفتن...
✨هنوز رخت اسیری به تن ندارد کس
✨هنوز ناله ندارد ، عمو به فریاد رس
✨هنوز آنچه زیاد است در حرم آب است
✨کجا زسوز عطش شیرخواره بی خواب است
🍃سادات منو ببخشن
✨هنوز صید نگشته بچه آهویی
✨و تازیانه نخورده ، هیچ بانویی
✨عمه سادات با برادر است
✨زینب کبری کنار دلبر است
🍃(بگمو التماس دعا)
⬅️میخوام بگم خانم جان تا رسیدی به کربلا گریه کردی... ناله زدی..
میخوام بگم الان گریه نکن..
گریه هاتو بزار برا اون لحظه ای که..
همه رو سوار ناقه میکنی... میخوای سوار بشی محرم نداری بیبی جان...
ای حسین..حسین... حسین
یه وقت صدا زد داداش پاشو زینبتو دارن به اسیری میبرن..
یه وقت بیبی روشو کرد سمت علفمه.. صدا زد عباس جان .. پاشو داداش... پاشو ببین چه بر سر زینبت اومده...پاشی تنهایی و بیکسی زینبت رو ببین...
🍃هر چقدر ناله داری به سوز دل زینب کبری س به اشک و آه و ناله ام المصائب زینب کبری س 3 مرتبه ناله بزن بگو ..
یا حسین...
✨شادم همه عمر تا حسین میگویم
✨راز دل خود با حسین میگویم
✨آنشب که چراغ عمر من خاموش است
✨در ظلمت قبر حسین حسین میگویم
🍃🌾🍃
🏴روضه و مناجات جانسوز_ حضرت رقیه سلام الله علیها_ شب سوم محرم قسمت پایانی_
حجت الاسلام میرزامحمدی
┏
┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛
تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ...." اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ...." اجازه بدین امروز همه گریه کنن " عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن ..." خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند ..."
گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد "یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین"
جگرگوشه ی حسینم جامونده ..." حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ...." دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجربن قیس .... *آروم باش .....*
من با زجر،یا زحربن قیس ،برگشتم عقب قافله،ازدور داشتم میدیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه ، (بچه ی گم شده دیدی یا نه؟)
بشنو" میدونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه ... ! یا عمتاه ... ! یا اماه ..." ازدور داشتم میدیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی مینشست رو زمین پاهاشو نگاه میکرد ..." چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه ...... آی حسین ......
اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ...." اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم .... آی حسین
بابا آتیش زدن به خیمه هامون
تار میبینه دیگه نگامون
نمونده گوشواره برامون بابا باباجون
کجایی بابا ؟
سرتو روی نیزه دیدم ....
دنبال نیزه میدویدم ....
اما به تو من نرسیدم ....
کجایی بابا ؟
بابا داری با خود هزار نشونه
لبت به رنگ آغوونه
نگو که کار خیزرونه
کجایی بابا ؟
بابا امون ازاین زخمای کاری
خون از لب تو شده جاری
کی سنگ زده بر لب قاری ؟
بابای خوبم ....
سرت رو نیزه رو به روم بود
اما یه بغضی تو گلوم بود
گلوتو نیزه ها بوسیدن
اما یه بوسه آرزوم بود
*ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط میگفتن حسین ........
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#ویژه_ایام_محرم
#شب_سوم_محرم
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
📚روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله
┏━
┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛
برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/ElKk3RwpbzZJaJuX4Xul4J
|⇦•بیا و درد هجران محبّان را...
#قسمت_اول / #روضه و توسل به امام زمان روحی له الفدا و سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •
بیا و دردِ هجرانِ محبّان را مداوا کن
نگاهی از کَرَم بر چشمهای بسته ما کن
تمام آفرینش بیتو باشد، جسم بیجانی
بیا با یک نگه، بر خَلق، اعجازِ مسیحا کن
بیا از غربتِ جدّت بگو، با مَردم عالم
بیا و چشمِ ما را، از سَرشکِ سرخ، دریا کن
*عزيزِ زهرا الان كجايي؟"أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ؟" كنارِ علقمه اي؟ ...*
کنارِ علقمه با مادرِ مظلومهات زهرا
دو چشم خویش را دریا، به یادِ چشم سقا کن
*ما يه چيزي از چشماي عباس ميگيم، اما آقامون اين چشم هارو ديده، شنيدن كي بُوَد مانندِ ديدن، قربون چشمايِ تيرخورده ي عموت برم...*
بیا! با اشک کن، همچون عموی خویش، سقّایی
بریز از دیده خون و گریه بر اولادِ زهرا کن
بيا و تير را بيرون بِكِش از حنجرِ اصغر
پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکرِ بابا کن
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
*اين لحظه رو كه ميگم مجسم كن، عمه ي سادات همه رو سوار بر مركب كرد،زن و بچه رو دونه دونه سوار بر ناقه كرد، ركاب گرفت، سكينه و رقيه رو سوار كرد،همه همه، خودش تنها موند، يه نگاه كرد سمتِ علقمه، گفت: عباس جان! اين امانت رو دستِ كي ميسپاري؟...*
بیا دست یداللهی، برون از آستین آور
طنابِ خصم را، از دستهای عمّهات وا کن
سَرِ بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی
بیا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
*به چشم هات التماس كن، بگو: شبِ سه ساله است، من رو شرمنده ي اربابم نكنيد، بگو: آي چشم ها! به زينب خنديدن شما جبران كنيد...
نان و خرما بينِ زن و بچه هاي حسين پخش مي كردن، زينب يه نگاه كرد، گفت: چيكار داريد مي كنيد؟ صدقه بر ما حرامِ، ما اهل و عيالِ پيغمبريم، من زينب دخترِ علي هستم...
توي خَصائصُ زينبيه، مرحوم جزائري نوشته: يه رهگذري اومد گفت: من نمي دونم راست ميگي يا نه، تو ميگي ما خارجي نيستيم، هستيد يا نيستيد كاري ندارم، مال اين ديار هستيد يا نيستيد به من ربطي نداره، اما حال و روزِ شما رو كه مي بينم از خدا ميخوام زن و بچه ي من رو به حال و روزِ شما نندازه، اين چه حال و اوضاعي است برايِ شما درست كردن، صورت ها زخم، پاها آبله زده، با اين معجر پاره ها بچه ها دارن سرها رو مي پوشونن....*
|⇦•سر و رویت بهم خورده ..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
رواقِ خاک آلودِ شبستانی که من دارم
کجا و شأن بی پایان مهمانی که من دارم
ببافم فرش قرمز رنگ با گیسویِ خونینم
به کار آید همین مویِ پریشانی که من دارم
*فرش ندارم جلو پاهات بندازم .. از مهمون نوازیم شرمندتم باباجان .. از این سه ساله مدد بگیر به چشماتون التماس کنید .. امشب گره خیلی داریم .. دستامون خیلی خالیه آی دستایِ تاول زده ... یه نگاه کرد به سر گفت :*
سر و رویت به هم خورده ..
*این چه پیشونی برای تو درست کردند.. آی قربون دندونای شکسته ت برم .. آی قربون این صورت خاکیت برم ... اگر من بودم نمیذاشتم تو رو کنج تنور ببرن ..*
سر و رویت بهم خورده ولیکن باز زیبایی
ندارد هیچ کس مثل پدر جانی که من دارم
اگر چه خاکی هست اما شبیه تشت اصلاً نیست
بیا بنشین عزیزم رویِ دامانی که من دارم ..
*تا چشماش افتاد به لب و دندان ، گفت :...*
الهی بشکند دستی که محکم خیزران کوبید
شده لب پَر ، لبِ قاریِ قرآنی که من دارم
به جای دست از مویم بلندم کرده از بس زجر
پریشان تر شده مویِ پریشانی که من دارم
نمیدانم که از ضعف است یا که از شکستن هست
دلیلِ از سرِ شب دستِ لرزانی که من دارم
سراغت را گرفتم ، با لگد سرباز رومی زد
زبانم را نمی فهمد ، نگهبانی که من دارم
↫
Amir Boroumand ~ Music-Fa.ComAmir Boroumand - Didi Chi Shod (128)-1.mp3
زمان:
حجم:
3.03M
دیدی چی شد؟ ازمون گرفتن روضه ها رو!
دیدی چی شد؟ ازمون گرفتن کربلا رو!
دیدی چی شد؛ چه خاکی به سرم شد!
برام حسرت نشستن تو حرم شد؛ دو سه ماهه حرمِ امام رضا نرفتم
سلطانِ قلبم یاد حرم هواییم میکنه؛ هر روز هفته خدا امام رضاییم میکنه
عطر ضریحت؛ دوباره کربلاییم میکنه
هواتو کردم… چی میشه خوب کنی حال منو؟!
شکسته بالم! چی میشه شفا بدی حال منو؟
اومدم آقا که بدی روزی سال منو؛ دو سه ماهه حرم امام رضا نرفتم

خیلی وقته شب جمعه کربلا نرفتم… نکنه بمیرم حرم نبینم!
آخ حسین جانم؛ حسین جانم جانم جانم…
کی مثل من نبضِ حالو روزش کوکه با تو؟
خودم دیدم لحظه لحظه؛ لطف و خوبی هاتو
برام مثل پدر بودی همیشه؛ بدون تو یه ثانیه ام نمیشه!
پدرونه دست تو روی سرم کشیدی؛ بدی کردم انگاری هیچ موقعه ازم ندیدی
فدای مرامت به خدا میخوامت؛ حسین جانم حسین جانم جانم جانم…
برومند
4_5798903086000901007.mp3
زمان:
حجم:
1.2M
❣﷽❣
🌑#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔲#شور
🌑#آقای_سیب_سرخی
🔲#سبک ؛ منم سرگشته و حیرانت ای دوست
نسیمی جانفزا می آید امشب
نوای آشنا می آید امشب
به وقتی شرعی زهرا صدای
اذان کربلا می آید امشب
غم عالم تو قلبم خانه کرده
مرا عشق حرم دیوانه کرده
کربلا بخدا دیگه بسه روزای صبوری طاقت ندارم کربلا بخدا تو که میدونی به دوری تو عادت ندارم
کربلا بخدا تا نبینمت میلی به دیدن حرم ندارم
عشق من عشق من ارباب بی کفن حسین
دلم امشب هوایی حسینه
خودم اینجا توی روضه نشستم
دلم امشب هوایی حسینه
نه امشب هر شب و روزم حسینه
خودم اینجا توی روضت نشستم
ولی قلبم تو بین الحرمین
کربلا بخدا دیگه بسه روزای صبوری طاقت ندارم کربلا بخدا تو که میدونی به دوری تو عادت ندارم
کربلا بخدا تا نبینمت میلی به دیدن حرم ندارم
عشق من عشق من ارباب بی کفن حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
#شب_دوم_محرم #ایام_محرم
سبک #زمینه یا ضرب تک
بانوای
#کربلایی_حنیف_طاهری
(کاروان سلاله های خدا
کاروان امام عاشورا.
کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما) 2
نزول و فرود عرش روی زانوی اکبر
همه تحت فرمان علمدار این لشکر
این همه شیر میدون پشت به پشت
دور محمل پشت سر علی اکبر روبرو
ابوفاضل علی اکبر ای جانم ابوفاضل
(ای جانم علی اکبر
ای جانم ابوفاضل) 🔃 🔃
نفسی از دعایشان عیسی
صاحبان شفاعت فردا
یوسفان عشیره ی حیدر
مریمان قبیله ی زهرا
خانواده جود و معدن کرم هستن
آسمونا محتاج این حرم هستن
صدنگاه نگران قامت علی اکبر
این حرم تو پناه علمدار
ای دلاور علی اکبر
ای جانم ابوفاضل
ای جانم علی اکبر 🔃 🔃
کاروان شهادت و تکبیر
کاروان نماد خیر کثیر
کاروان ولایت حیدر
کاروان پیام روز غدیر
همه جون به کف هستن
همه صف به صف هستن
فدائیان راه امیر نجف هستن
توتیای چشاشون خاک پای علی شاه دین
توی گودال جان فدا
یه علی شد یا علی علی مولا یا علی علی مولا یا علی
#شب_اول_محرم
سبک #شور
با نوای #حاج_حسین_سیب_سرخی
شروع کنید عزای بچمو
که ناله های من از امشبه
صدای گریه هاشو میشنوید
صدای گریه های زینبه
بسم الله عزادارا
بسم الله میوندارا
بسم الله بخون نوحه رو نوحه خون
بسم الله علمدارا
بسم الله گرفتارا
بسم الله بگو تا آخرش بمون
به سختی اومدم من قدم به قدم
با پهلوی شکسته هیئت و جاور زدم
گریه ها رو دیدم روضه رو شنیدم
منم مثل شما تو روضه ها آه کشیدم
نوحو علی الحسین پسرم پسرم پسرم
خودم دیدم که با چه زحمتی
دوباره جمع شدید کنار هم
اگه الان تو روضه اید آخه
شما رو من خودم صدا زدم
وقت نوحه و دم شد
حالا که محرم شد
گرمی عزای این شبا شُدید
با اشک شما سوختم
با دست خودم دوختم
این همه مشکی رو که تن کنید
اولین نفرم که برا پسرم
میشینم توی روضه و حسین حسین میگم
دل شکسته میاد توی خیمه میاد دل شکسته میاد
جواب دم نوحه خونا رو خودم میدم
نوحو علی الحسین پسرم پسرم پسرم
دورامو زدم دوباره برگشتم
تا که سینه زن تو هیئتت باشم
امشب اومدم بهت میگم میخوام
توی دایره رفاقتت باشم
با تو رفاقتم همه جوره سوده
باتوئه که میشه خیالم آسوده
همه جا رفتم و بازم میگم اونکه
دست منو گرفت امام حسین بوده