eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
25.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
957 ویدیو
604 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
متن روضه 2 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
AUD-20210811-WA0113.mp3
8.27M
‌عشق یک کلام حسین علیه السلام: *🏴نوحه جانسوز عزای لاله ها*😔✋ بسیار زیباست حتما دانلود کنید *مداح کربلایی رضا ایزی🎤🎤* *بـا نــوای نــی و طـبـل🥁*😭 *به کربلا دشت بلا قافله ی غم آمد* *وقت عزای لاله ها ماه محرم آمد* *می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا* *یابن زهرا یابن زهرا ‌(2)* ماهی که از خون لاله گون روی شفق می گردد قرآن زهرا تشنه لب ورق ورق می گردد می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا یابن زهرا یابن زهرا (2) ماهی که زهرا از جنان با چشم تر می آید به قتلگه برای دیدن پسر می آید ماهی که از خون گلو اصغر لبش تر گردد شق القمر پیدا ز پیشانی اکبر گردد می رسد از آسمان ها بانگ آه و واویلا یابن زهرا یابن زهرا (2) ماهی که قاسم می شود فدایی ثارالله جدا شود دست رشید ساقی آل الله جان سپارد نزد زهرا با لب تشنه سقا یابن الزهرا یابن الزهرا (2) 🏴♣️🏴♣️🏴♣️
۲۸ علی اکبر از نسب احمد مختاری تو نوه ی حیدر کراری تو محور وفا و ایثاری علی اکبر ای جان حسین علی اکبر جانان حسین علی اکبر در تمام عمر هستی جنت و رضوان حسین مولانا علی اکبر حسین۴ علی اکبر به ام لیلا پسری اکبر تو مصطفای دگری اکبر شجاعت تو حیدری اکبر علی اکبر هستی حسین علی اکبر جان زینبین علی اکبر تا روز جزا بر تو می نازد شاه عالمین مولانا علی اکبر حسین۴ علی اکبر تو می روی علی سوی میدان دشمن ز دیدن رخت حیران پدر به دنبال سرت گریان علی اکبر نور بصرم علی اکبر رفتی ز برم علی اکبر حق بود گواه با رفتن تو خون شد جگرم مولانا علی اکبر حسین۴ علی اکبر چه کرده با تو دشمنت بابا افتاده بر زمین تنت بابا شد اربا اربا بدنت بابا علی اکبر تو شدی شهید علی اکبر خون تو چکید علی اکبر بعد تو منم در کرب و بلا بی یار و وحید مولانا علی اکبر حسین۴ ۱۴۰۰
3. باز کامم.mp3
17.74M
( علیه السلام ) باز کامم به مدح تو وا شد دفتر شعر من مُصفا شد باز شوری به سینه ام افتاد صدف طبعِ من ،گُهر زا شد نی فقط ما اسیر زلف توایم عاشق تو ، حسینِ زهرا شد نفسِ تو ، رسیده اش به مشام پورِ مریم ، اگر مسیحا شد درسی از تارِ زلف تو آموخت یوسف ار این چنین دل آرا شد بی خبر بود از گُل رویت گر که مجنون اسیر لیلا شد سرو ، گر قامتی چنین دارد از اَزل ، پیش پای تو پا شد شاعر: نسبی از کریم ها دارد از همان کودکیش ، آقا شد سیزده سال زندگی کرد و همه ی اعتبار دنیا شد با اباالفضل ، بودنش این شد شکل رزمش شبیه سقا شد با عمو بود و از همان اول در دلش شور کربلا جا شد بعد از این که حسن ز دنیا رفت همه ی دل خوشیِش ، مولا شد هر که بُغضی از حسن در سینه داشت نیزه ای برجسمِ قاسم میگذاشت ای با غمِ من همنشین ، قاسم پاشو غریبی مو ببین ، قاسم اینقدر مقابل چشام با آه پاتو نکِش روی زمین قاسم ان تَنکُرونی ، بازم میخونی تا که آروم بشه ، دلِ پریشون به حق زهرا ، بی رمقم تا یه بار دیگه صدام بزن عموجون کنارِ تو ببین شدم ، مُضطر تو هم شدی مثلِ علی اکبر یاد مدینه افتادم اینقدر با سینه ی زخمی نگو مادر آئینه ی تو ، این سینه ی تو شکسته و بوی مدینه داره چشاتو بستی ، عمو شکستی قلبِ حرم رو با غمت دوباره دل عزاداره ، دل عزاداره ...
مناجات 1 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج یابن الحسن... 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج آقای خوبم یابن الحسن... 🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج ایام عزای سیدالشهداست... اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه... آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه... هی میگه پسرم مهدی کجایی... 🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است 🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج (شاعر: سازگار) حالا با همین اشک قشنگت... با همین حال خوبت... آقات رو صدا بزن... هرکجا نشستی ... همه باهم... یابن الحسن...
خدای متعال ان شاء الله این قدمها رو به زودي زود کنار حرم باصفای بی بی رقیه سلام الله علیها برساند خشنودی روح مطهره بی بی و همه شهدای مدافع حرم عنایت کنید اجماعا صلوات بلندی ختم کنید.
💠کانال مداحی ترکی باسبک🎤 💢پیوی:مدیرکانال شعبانپور @Haram75 ---°°°☆🍃🌸🍃☆°°°--- 💠گلچین زیباترین نوحه های ترکی 🎤👇 https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233 --°°°☆🍃🌸🍃☆°°°-- 💢لطفا کانال عاشقان حضرت ابالفضل (ع) را به دوستان خودتان معرفی کنید ،☝️ 💢💠💢💠💢💠💢💠💢💠💢
: 🥀✨ بر امام حسین علیه السلام گناهان را پاک می‌کند! 🍃✨ امام رضا علیه‌السلام به ریان بن شبیب فرمودند: اگر برای چیزی خواستی گریه🥀 کنی بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کن، زیرا اگر اشک انسان برای امام حسین (علیه‌السلام) بر گونه جاری شود، خداوند تمام گناهان کوچک و بزرگی که انجام داده است را پاک می‌کند. 🏴
|⇦•هم پریشانِ حسینم... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄ *یه نگاه کرد، دید یادگارِ برادرش گفت: عموجان! فرمودی: فردا همه شهید میشن،آیا من هم شهید میشم یا نه؟ فرمود: قاسمم! مرگ در نزد تو چگونه است؟عرض کرد:عموجان!" اَحلی مِنَ العَسَل" ازعسل شیرین ترِ، فرمود: حقا که پسرِ حسن هستی... امشب وقتی داری گریه میکنی،یه یادی هم از بقیع کن، یه یادی هم از مدینه کن،امشب بگو: یا امام حسن! شبِ جگر گوشه اتِ آقا، همه امشب اومدیم به عشقِ شما برا قاسمت گریه کنیم..* هم پریشانِ حسینم،هم پریشانِ حسن ای به قربانِ حسین و ای به قربانِ حسن روز اول مادرم چشمان من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آن یکی آنِ حسن هر شبی که فاطمه بر روضه هامان می رسد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن نه که دنیا، دینِ مان را هم کریمان می دهند من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن زیر ایوانِ نجف دیدم که روزی می رسد یا حسن جان می نویسم زیرِ ایوانِ حسن هر کجا رفتم دیدم کار دستِ مجتباست بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن نه که تنها این دو شب، کُلِ مُحرم می شویم شب به شب، تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن قاسمش وقتی به میدان زد، حسین آهسته گفت می رود جانِ حسین و می رود جانِ حسن شد حسن، یک ضربه زد ارزق همانجا شد دو تا نعره زد عباس، ای جانم به قربان حسن روضه های ما همه لطفِ امام مجتبی ست شُکر، هر شب می روم در زیر بارانِ حسن پیش زهرا آبرو داری کنیم و آوریم هی گلاب و دسته گُل، یادِ یتیمانِ حسن
و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ *بقیع که نمی تونستیم گُل ببریم، به این بهونه برا امام حسن و بچه هاش گُل آوُردیم،رفقا! امشب حواست باشه یه وقت نبازی، همه دَرِ خونۀ امام حسن، نوکری کنیم برا بچه هاش...از کجا شروع کنم؟ گفت: مادر! دلم گرفته، ببین علی اکبر رفت، دونه دونه اصحاب دارن میرن. مادرش گفت: این که کاری نداره، زود برو از عمو اذنِ میدان بگیر، تا اذنِ میدان اومد از عموجان بگیره، عموجان! اجازه میدید منم برم میدان؟ منم برا شما شمشیر بزنم؟ ابی عبدالله فرمود: نه عزیزِ دلم، تو یادگارِ برادرِ من هستی. گریه کنان اومد جلویِ خیمه، مادرش نجمه نگاه کرد، عزیزِ دلم چی شده؟ مادرجان! عمو به من اذنِ میدان نداده، مادر گفت: این که غصه نداره،کلیدش دستِ مَنِ. بابات امامِ مجتبی، یه دستخطی نوشتن، نامه ای رو نوشتن، فرمودن: یه روزی کربلا اگر لازم شد بده دستِ قاسم تا بده دستِ ابی عبدالله...اینقدر قاسم خوشحال شد،دستخط رو آورد نزد عموجانش...عموجان! این دستخط رو بابام نوشته. نامه رو ابی عبدالله باز کرد، چشمش به دستخط برادرش حسن افتاد، هی دستخط رو می بوسه رو چشماش میکشه،داداش! کجایی ببینی حسینت رو غریب گیر آوردن؟ چی نوشته برا حسین؟ عزیزِ دلم! پسرِ مادرم! یادت باشه کربلا من نیستم،اگه کار به جنگ رسید قاسمم عوضِ من میدان بره. امرِ امامشِ،باید اطاعت کنه، فرمود: قاسم رو آماده کنید، اینقدر این آقازاده خوشحال شد. اما اون چیزی که نالۀ جوانها و نوجوانها رو بلند میکنه اینه: لباسِ رزم به تنِ این آقا زاده نشد، عاقبت کفن تنش کردن،وقتی سوار بر اسب شد،پاهاش به رکاب اسب نمی رسید. من امشب نمی خوام مُعَطَّلِت کنم، میخوام زودی روضه بخونم: وقتی میخواستن وداع کنن،شیخ جعفر شوشتری میگه: ابی عبدالله و قاسم، همدیگه رو بغل کردن،اینقدر گریه کردن، هم حسین غش کرد، هم قاسم... شیخ جعفری شوشتری می فرماید: پاهایِ قاسم به رکابِ اسب نمی رسید، اما وقتی این آقازاده از اسب افتاد."من یه شاره کنم،نمیخوام روضه رو باز کنم" ابی عبدالله از صبح همه رو بغل گرفت،شهدارو همه رو آورد تویِ خیمه ی دارالحرب، اما وقتی قاسم رو بغل گرفت برگردونه خیمه، میدیدن پاهایِ قاسم به زمین کشیده میشد،شیخ جعفر شوشتری می فرماید: دو تا علت داره،یا اینقدر داغ بر حسین سنگین بوده قاسم رو با قد خمیده برگردوند به سمتِ خیمه ها، یا اینقده بدن زیر سُمِّ اسب ها....حسین
|⇦•صِدام که کردی... و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب ششم محرم ۹۹ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ صِدام که کردی، یهو دلم ریخت فهمیدم اینکه، چه بلایی سرت اومد دیگه تو پاهام، تَوُون نمونده ببین عمو چه جوری بالا سرت اومد امانتِ برادرم، سینه ات شکسته لخته‌ی خون راهِ گلویِ تو رو بسته پهلویِ تو با نیزه ها، به خون نشسته شدی شبیهِ مادرم بلند شو برگردیم حرم شرمنده ام از برادرم چطور تا خیمه، ببرمت من یه کاری کن که، نَفَسِ عموت بُریده دورِ تَنِ تو، پُر شده از سنگ بشکنه دستِ اونکه موهاتُ کشیده *آخه ابی عبدالله تا شنید صدایِ قاسم میآد که صدا میزنه: عموجان! کجایی که استخوان هام شکست؟ ابی عبدالله وقتی رسید دید یه نانجیب موهایِ قاسم رو گرفته...* رفتی تو از حرم، به آرزوت رسیدی وقتی که افتادی زمین باباتُ دیدی ببین که زیرِ سُمِّ اسبا قد کشیدی پاتُ نکش، رویِ زمین دارم میسوزم از همین خنده‌ی دشمنُ ببین *بذارید یه اشاره به روضه مادر کنم،ابی عبدالله دوتا شهید رو وقتی اومد کنارشون یادِ مادرش افتاد،یکی علی اکبر بود،یکی بدنِ قاسم بود که دید یکی نیزه به پهلوهاش زده،آخ مادر!... یادتِ قدیمی ها می گفتن: بچه بادومِ، نوه مغزِ بادومِ، نوه خیلی برا پدربزرگ و مادر بزرگش عزیزِ،امشب هرکی برایِ نوه های زهرا گریه کنه، بی بی یه جور دیگه نگاش میکنه، اما یادمون باشه،اگه اون روز بینِ در و دیوار پهلویِ مادر رو نمی شکستن،اگه سیلی به صورتش نمی زدن، کربلا اینجور کسی جسارت نمی کرد،به عشقِ همه ی اهلبیت،دستت رو بیار بالا،بلند داد بزن: یا زهرا!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَيْکِ يَا سَيِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ُ (زیارت نامه حضرت زهرا سلام الله علیها) کی برات کربلا میخاد امشب از مادرش زهرا بگیره... با توجه صدا بزن... یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّءُ يا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا انّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهَةً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَاللّه (دعای توسل) -
مناجات 2 🔸سحر خیز مدینه کی می آیی یا بن الحسن ... ای پسر فاطمه ... 🔸سحر خیز مدینه کی می آیی 🔸الا ای بی قرینه کی می آیی 🔸قلوب شیعیان دریای خون است آقا برامون خیلی سخته... برا همه ی شیعیان شما سخته تنها عزاداری کنن... مجلس عزای جد غریبت رو برپا کنن... برا جد غریبت اشک بریزن... اما شما نباشی امام زمان... 🔸قلوب شیعیان دریای خون است 🔸جهان پرشد زکینه کی می آیی آقای خوبم ... امشب چطوری قسمت بدم امام زمان... 🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است امشب میخواهیم شما رو به مادرتون زهرا قسم بدیم آقا... 🔸عزیزم مادرت چشم انتظار است 🔸دوای زخم سینه کی می آیی آقا جانم... امام زمان... هر کجای عالم هستی پسر فاطمه... میدونم احترام خاصی ب مادرت زهرا داری... آقا بخاطر مادرت زهرا یک سرم به مجلس ما بزن...‌‌ 🔸دوای زخم سینه کی می آیی هرکجا نشستی... امام زمانت رو دعوت کن ... یا بن الحسن ... -
شعر روضه فاطمه صغری الا ای مرغ خونین بال و خسته، ز دست کیست پرهایت شکسته، چرا بیرون شدی از آشیانه، که تا صیاد بنمایند نشانه، جوابش گفت آن مرغ پریشان، نخوردم تیر من از صیاد دوران، نمایی گر تصور در منالم ، تو خواهی گشت واقف شرح حالم، منم مرغی که از اهل ولایم، ولی قاصد زدشت کربلایم، مرا بینی که اندر شور وشینم، بدان آلوده از خون حسینم، ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، من ماتم زده آخر پدرم در سفر است، زغم دوری او خون دلم در بصر است، ای مرغ نه خبر از پدر و نه ز برادر دارم، روز و شب آرزوی دیدن اکبر دارم، ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، جواب ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، گفت و،، ای فاطمه با شور و نوا آمده ام، قاصد مرگم و از کرببلا آمده ام، کربلا یک سره صحرای منا بود آنروز، روز قربانی ی شاه شهدا بود آنروز، ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، 🦋هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🦋
❣﷽❣ 🕊 🌿 📔بر احمد و بر کوثر قرآن صلوات     📔بر طلعت محبوبه ی یزدان صلوات 📔بر روح مطهر امام و شهدا    📔بر فاطمه مادر شهیدان صلوات () ❣[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]❣ ✨الهی کام ناکامان بر آید ✨شب هجران بیماران سر آید ✨غم تنهایی و درد جدایی ✨ز هر درد و غمی غصه سر آید ◀️امروز دل بده با هم بریم مدینه ـ در خونهٔ دختر غریب ابی عبدالله ـ آی دختر دارا ـ یتیم دارا ـ خدا نکنه دختر چشم انتظار بابا باشه ـ لحظه به لحظه چشمش به دَره گفت 🌾خدایا رحم کن بر حال زارم 🌾که عمر رفته بار دیگر آید 🌾ز دشت کربلا سوی مدینه 🌾دوباره ناله پیغمبر آید 🌾آخ منو وصل پدر هیهات هیهات 🌾مرا کی اینجا دست یاور آید 🌾که عباس آن عموی تاجُ دارم 🌾چو اکبر نوجوان از در درآید ⬅️قربون اون دختری که تو مدینه چشم انتظار بابا حسینش بود ـ کی میشه بابام بر گرده ـ دلم تنگه بابا ـ خدا نکنه بابایی سفر بره دیر کنه ـ خدا نکنه اتفاق برا عزیز کرده ات بیفته (ای بابا) ◀️(اینو بگم برا اون کسایی که داغ بابا دیدن) ▪️آخ دخترا قدر بابا رو بدونید ▪️درد بی پدریُ نمیدونید ▪️هر کسی بابا داره غم نداره ▪️چیزی توی این جهان کم نداره ▪️الهی هر کی سفر کرده داره ▪️کسی براش خبر بد نیاره ⬅️بیاد اون دختری که وقتی کاروان میخواست بره مدینه ـ میخواستن از مدینه بیرون بیان همه دور بسترشو گرفتن ـ بابا حسینش اومد ـ عمو عباسش اومد ـ عمه جانش زینب اومد ـ همه دور لستر جمع شدن ـ همه دارن خداحافظی میکنن ـ دیدن فاطمه صغری داره غریبانه گریه میکنه .... شاید درد دلش این بوده باشه .....بابا جون منو همراه کاروان ببرید(عزیز دلم راه دوره تو مریضه ای) ـ عمه زینب دلم میخواد همراه کاروان بیام عمه ـ منو اینجا نزارید ـ ... امان امان صدا زد میخواید برید برید اما منو از حالُ روزتون با خبر کنید 🔘دختری را که پدر در سفر است 🔘روز و شب چشم امیدش به در است 🔘هر صدایی که ز در می آید 🔘به گمانش که پدر می آید 🔘همه کوشند ز بیگانه و خویش 🔘پی دلجویی آن طفل پریش ⏪امان از اون لحظه ای که خبر دار شد دیگه بابا نداره خبر شهادت بابا براش آوردن امان از اون لحظه ای که صدا زدن فاطمه جان بی برادر شدی نبودی تو کربلا هر طرف بدن علی اکبر و بابات گرفت یه طرف دیگه رو زمین می اومد....... 🔻آخ پدرت بی کسُ بی یاور بود 🔺تک و تنها به سر نعش علی اکبر بود 🔻همه سهل است ز یک واقعه خون است دل من 🔺خاک غم بر سر من باد ز گفتن خجلم (چی شده مگه چه خبر برام آوردی الهی خبر بد برات نیارن) 🔻فاش گویم پدرت از ستم شمر سنان 🔺کشته شد با لب عطشان به لب آب روان البته مرغ پرو بال خونی چون سندیت نداره رو عوض کردم 🕊هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🕊
روضه س 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 الهی کام ناکامان بر آید شب هجران بیماران سر آید غم تنهایی و درد جدایی ز هر درد و غمی غصه سر آید ◀️امروز دل بده با هم بریم مدینه ـ در خونهٔ دختر غریب ابی عبدالله ـ آی دختر دارا ـ یتیم دارا ـ خدا نکنه دختر چشم انتظار بابا باشه ـ لحظه به لحظه چشمش به دَره گفت خدایا رحم کن بر حال زارم که عمر رفته بار دیگر آید ز دشت کربلا سوی مدینه دوباره ناله پیغمبر آید آخ منو وصل پدر هیهات هیهات مرا کی اینجا دست یاور آید که عباس آن عموی تاجُ دارم چو اکبر نوجوان از در درآید قربون اون دختری که تو مدینه چشم انتظار بابا حسینش بود ـ کی میشه بابام بر گرده ـ دلم تنگه بابا ـ خدا نکنه بابایی سفر بره دیر کنه ـ خدا نکنه اتفاق برا عزیز کرده ات بیفته (ای بابا) ◀️(اینو بگم برا اون کسایی که داغ بابا دیدن) آخ دخترا قدر بابا رو بدونید درد بی پدریُ نمیدونید هر کسی بابا داره غم نداره چیزی توی این جهان کم نداره الهی هر کی سفر کرده داره کسی براش خبر بد نیاره ⬅️بیاد اون دختری که وقتی کاروان میخواست بره مدینه ـ میخواستن از مدینه بیرون بیان همه دور بسترشو گرفتن ـ بابا حسینش اومد ـ عمو عباسش اومد ـ عمه جانش زینب اومد ـ همه دور لستر جمع شدن ـ همه دارن خداحافظی میکنن ـ دیدن فاطمه صغری داره غریبانه گریه میکنه .... شاید درد دلش این بوده باشه بابا جون منو همراه کاروان ببرید(عزیز دلم راه دوره تو مریضه ای) ـ عمه زینب دلم میخواد همراه کاروان بیام عمه ـ منو اینجا نزارید ـ ... امان امان صدا زد میخواید برید برید اما منو از حالُ روزتون با خبر کنید ⬅️دختری را که پدر در سفر است روز و شب چشم امیدش به در است هر صدایی که ز در می آید به گمانش که پدر می آید همه کوشند ز بیگانه و خویش پی دلجویی آن طفل پریش ⏪امان از اون لحظه ای که خبر دار شد دیگه بابا نداره خبر شهادت بابا براش آوردن امان از اون لحظه ای که صدا زدن فاطمه جان بی برادر شدی نبودی تو کربلا هر طرف بدن علی اکبر و بابات گرفت یه طرف دیگه رو زمین می اومد....... آخ پدرت بی کسُ بی یاور بود تک و تنها به سر نعش علی اکبر بود همه سهل است ز یک واقعه خون است دل من خاک غم بر سر من باد ز گفتن خجلم (چی شده مگه چه خبر برام آوردی الهی خبر بد برات نیارن) فاش گویم پدرت از ستم شمر سنان کشته شد با لب عطشان به لب آب روان البته مرغ پرو بال خونی چون سندیت نداره رو عوض کردم ▪️هدبه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)▪️ یاحسین
روضه س 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 الهی کام ناکامان بر آید شب هجران بیماران سر آید غم تنهایی و درد جدایی ز هر درد و غمی غصه سر آید ◀️امروز دل بده با هم بریم مدینه ـ در خونهٔ دختر غریب ابی عبدالله ـ آی دختر دارا ـ یتیم دارا ـ خدا نکنه دختر چشم انتظار بابا باشه ـ لحظه به لحظه چشمش به دَره گفت خدایا رحم کن بر حال زارم که عمر رفته بار دیگر آید ز دشت کربلا سوی مدینه دوباره ناله پیغمبر آید آخ منو وصل پدر هیهات هیهات مرا کی اینجا دست یاور آید که عباس آن عموی تاجُ دارم چو اکبر نوجوان از در درآید قربون اون دختری که تو مدینه چشم انتظار بابا حسینش بود ـ کی میشه بابام بر گرده ـ دلم تنگه بابا ـ خدا نکنه بابایی سفر بره دیر کنه ـ خدا نکنه اتفاق برا عزیز کرده ات بیفته (ای بابا) ◀️(اینو بگم برا اون کسایی که داغ بابا دیدن) آخ دخترا قدر بابا رو بدونید درد بی پدریُ نمیدونید هر کسی بابا داره غم نداره چیزی توی این جهان کم نداره الهی هر کی سفر کرده داره کسی براش خبر بد نیاره ⬅️بیاد اون دختری که وقتی کاروان میخواست بره مدینه ـ میخواستن از مدینه بیرون بیان همه دور بسترشو گرفتن ـ بابا حسینش اومد ـ عمو عباسش اومد ـ عمه جانش زینب اومد ـ همه دور لستر جمع شدن ـ همه دارن خداحافظی میکنن ـ دیدن فاطمه صغری داره غریبانه گریه میکنه .... شاید درد دلش این بوده باشه بابا جون منو همراه کاروان ببرید(عزیز دلم راه دوره تو مریضه ای) ـ عمه زینب دلم میخواد همراه کاروان بیام عمه ـ منو اینجا نزارید ـ ... امان امان صدا زد میخواید برید برید اما منو از حالُ روزتون با خبر کنید ⬅️دختری را که پدر در سفر است روز و شب چشم امیدش به در است هر صدایی که ز در می آید به گمانش که پدر می آید همه کوشند ز بیگانه و خویش پی دلجویی آن طفل پریش ⏪امان از اون لحظه ای که خبر دار شد دیگه بابا نداره خبر شهادت بابا براش آوردن امان از اون لحظه ای که صدا زدن فاطمه جان بی برادر شدی نبودی تو کربلا هر طرف بدن علی اکبر و بابات گرفت یه طرف دیگه رو زمین می اومد....... آخ پدرت بی کسُ بی یاور بود تک و تنها به سر نعش علی اکبر بود همه سهل است ز یک واقعه خون است دل من خاک غم بر سر من باد ز گفتن خجلم (چی شده مگه چه خبر برام آوردی الهی خبر بد برات نیارن) فاش گویم پدرت از ستم شمر سنان کشته شد با لب عطشان به لب آب روان البته مرغ پرو بال خونی چون سندیت نداره رو عوض کردم ▪️هدبه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)▪️ یاحسین
‍ 🏴‌روضه و مناجات جانسوز_ حضرت رقیه سلام الله علیها_ شب سوم محرم قسمت پایانی_ حجت الاسلام میرزامحمدی ┏ ┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛ تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ...." اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ...." اجازه بدین امروز همه گریه کنن " عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن ..." خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند ..." گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد "یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین" جگرگوشه ی حسینم جامونده ..." حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ...." دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجربن قیس .... *آروم باش .....* من با زجر،یا زحربن قیس ،برگشتم عقب قافله،ازدور داشتم میدیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه ، (بچه ی گم شده دیدی یا نه؟) بشنو" میدونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه ... ! یا عمتاه ... ! یا اماه ..." ازدور داشتم میدیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی مینشست رو زمین پاهاشو نگاه میکرد ..." چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه ...... آی حسین ...... اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ...." اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم .... آی حسین بابا آتیش زدن به خیمه هامون تار میبینه دیگه نگامون نمونده گوشواره برامون بابا باباجون کجایی بابا ؟ سرتو روی نیزه دیدم .... دنبال نیزه میدویدم .... اما به تو من نرسیدم .... کجایی بابا ؟ بابا داری با خود هزار نشونه لبت به رنگ آغوونه نگو که کار خیزرونه کجایی بابا ؟ بابا امون ازاین زخمای کاری خون از لب تو شده جاری کی سنگ زده بر لب قاری ؟ بابای خوبم .... سرت رو نیزه رو به روم بود اما یه بغضی تو گلوم بود گلوتو نیزه ها بوسیدن اما یه بوسه آرزوم بود *ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط میگفتن حسین ........ 📚روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله ┏━ ┗━━━⚫️😭😭😭⚫️━━┛
🕊﷽🕊 ❇️ ✴️ ع ❇️ ⭐️به رویِ انور صاحب الزمان مهدی منتَظر صلوات ⭐️به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات ⭐️به یمن مقدم آن منتقم که در عالم ⭐️کند حکومت الله مستقر صلوات 🌸 ✨جهان به راه تو در انتظار مهدی جان ✨ستاده با قد خم اشکبار مهدی جان ✨ز دوری تو دل عالمی ز غم خون است ✨بیا،بیا که تویی غمگسار مهدی جان ✨دل رمیدهٔ ما میل کربلا دارد ✨قسم بحق تو ای شهریار مهدی جان 🌺 🌾( السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمومنین السلام علیک یا مظلوم و ابن المظلوم السلام علیک یا قاسم ابن الحسن و رحمة الله و برکاته) 🌾 💥منم قاسم حسن را نور عینم 💥برادر زاده مولا حسینم 💥منم قاسم ز آل مصطفی یم 💥فروغ دیدگان مجتبی یم ⬅️دلارو روونه کنیم کربلا..ان شاالله قسمت و روزیمون بشه ،،به همین. زودی، دسته جمع کربلا عرض ادب کنیم.. بیایید با پای دل از راه دور بریم کربلا.. بریم کنار قبر شهدای کربلا.. .اول یه سلامی به مولامون ابی عبدالله بدیم.. السلام علیک یا اباعبدالله.. یا حسین 3 🥀مجلس و محفل به یاد  قاسم الحسن، شهید 13سالهٔ کربلاست.. امروز برا غریبی و مظلومی قاسم ابن الحسن اشک بریزیم..امروز بریم یتیم نوازی..یتیم نوازا کجا نشستند.. امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن.. آی جوون دارای مجلس.. آی مریض دارا.. آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا.. مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه.. ⏺وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت.. دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین.. صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن.. 10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه.. (حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره) با چه سختی اذن میدان گرفت بماند.. 💠قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد.. لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه.. آخه این پسر امام حسنه.. خون امیرالمومنین تو رگاشه.. 🔆(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد: این نوجوون رو می شناسم باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد.. عمر چه کنیم؟ گفت: مگه نمی بینید زره نداره.. مگه نمی بینید کلاه نداره.. پس چه کار کنیم؟ نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید.. ♻️بگم و ناله بزنی.. بدن قاسمو سنگ باران کردن.. آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن.. حواس قاسم رو پرت کردن.. نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد.. دیدن قاسم روی زمین افتاد.. زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم  بلند شد.. واعماه.. عمو به دادم برس.. عمو به فریادم برس.. ⚜افتادم از پشت فرس ⚜عمو به فریادم برس عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه.. ابی عبدالله دوید سمت میدان.. (چه جور اومد میدان ابی عبدالله)   می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن.. 🌀آخ...تنها بدنی که سر داشت  و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه.. 🍂یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه... 🍁ای یادگار روی قشنگ برادرم 🍁جان کندنت به روی زمین نیست باورم 🍁پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود 🍁پر‌پر مزن مثل کبوتر برابرم 🍁در استخوان خرد جناق تو دیده ام 🍁تصویر درب خانه و مسمار و مادرم 🍁یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور 🍁یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم ◀️(اوج)راوی کربلا میگه.. گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم.. همین که گرد و غبار فروکش کرد  آخ  اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند.. دلم برا قاسم نسوخت.. دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت.. آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد.. (عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم) آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا.. 🔹یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه.. آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب.. (خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند) نشست میان دو بدن.. گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم.. گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم.. 🌾با شاخهٔ گل آیید 🌾از خیمه سرا بیرون 🌾آید به حرم قاسم 🌾با پیکر غرق خون 🌾آه و واویلا ای بنی هاشم 🌾کشته شد قاسم 2 🔲حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو.. ⚡️