فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعر_روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#سید_حمید_رضا_برقعی
گفت : در می زنند مهمان است
گفت : آیا صدای سلمان است ؟
این صدا نه ، صدای طوفان است
مزن این خانه ی مسلمان است
مادرم رفت پشت در ، اما …
گفت : آرام ، ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه ای به پا داریم
پدرم رفته ، ما عزا داریم
پشت در سوخت بال و پر اما …
آسمان را به ریسمان بردند
آسمان را کِشان کِشان بردند
پیش چشمان دیگران بردند
مادرم داد زد بمان ، بردند
بازوی مادرم سپر ، اما …
بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد
گفت : یک روز … یک نفر اما …
شعر مسمط مخمس از :
#سید_حمید_رضا_برقعی
6. حضرت زقیه س.mp3
3.68M
قسمت ششم :
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بگم یا علی با نوازش بچه هارو برداشتی ، اما یا علی نبودی کربلا ، کجای کربلا ؟ وقتی نازدانه ابی عبدالله اومد کنار بدنِ بی سرِ بابا !
اِای اِی اای ای ... خودشو رو بدن بی سرِبابا انداخت ، اون نانجیب صدا زد بروید این دختر رو از رو بدن باباش جدا کنید ، عینِ عبارت مقتلِ : یه نفر نه ، یه عده ای اومدند این دختر رو از رو بدن بابا میکشیدنش ... حسیییین ، هر کجا نشستی ناله بزن یا حسین ...
سیلی مزن بصورتم ای شمرِ بی حیا
من از کنارِ کُشته ی بابا نمی روم
من با علی اکبر و عباس آمده ام
از این دیار بیکس و تنها نمی روم
آی آی ی .. حوائجتو در نظر بگیر ، الان وقتشه ، چشمت اشک آلوده ، الان پناه اوردی به مجلس مادر امشب ، ماه ها منتظر بودی کی شهادت بی بی میاد ، بیای برا مادر گریه کنی ، خدا مادرتو برات نگهداره ، اگر هم از دنیا رفته ، امشب یادش کن ...
برای حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) معنا دارد که به سینه بزنی ، به یاد اون سینه ای که بین درو دیوار شکست ! دستت را هم که میاری بالا ، به یاد اون دستی که با غلاف شمشیر شکستند! و بی بی دردشو به هیچ کسی نگفت ، حتی به امیرالمومنین هم نمیگفت که با من چه کردند؟ فقط اون شبی که امیرالمومنین بدن رو غسل میداد ، دستش که رسید به قلمِ بازو فهمید چه خبره ! لذا بی بی دردشو به کسی نگفت ، شما هم به یاد اون دست و سینه شکسته ، امشب به سینت بزن ، امیدوارم بدنت رو بیمه کنی ، تا ان شاالله امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند ...
@Asheghane_hazrat_zeynab
4. روضه.mp3
3.47M
قسمت چهارم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدر_زاده
اسما میگه بی بی خوابیدند من پرده ای روی بی بی انداختم ، ساعتی گذشت رفتم داخل حجره صدا زدم : یا بنتِ رسول الله (ص) ، یا فاطمه ، دیدم بی بی جواب نمیده ! ای وای بی بی هم از دنیا رفت چه کنم ؟
اِای اِی اای ای ... خدایا چه کنم ؟ الان بچه ها میان ، جواب بچه ها رو چی بدهم ؟ یه مرتبه دیدم درِ خونه باز شد ، امام حسن دوید تو ، ابی عبدالله دوید !
حسنِ 9 ساله ، حسینِ 7 ساله ، صدا میزنند اسما مادرِ ما کجاست ؟ گفتم عزیزانم مادرتون استراحت میکنه ! فرمودند الان وقت استراحت مادر ما نیست ! عزیزان مادرتون داخل حجره است ، آخ بمیرم بمیرم ! الهی هیچ طفل خردسالی بدن بی جانِ مادرشو نبینه !
اِای اِی اای ای ... میدونی امشب جگرت میسوزه برای چیه ؟ برای اینه که مادر به فرزندی قبولت کرده ، اگه با دردهای مادر بیگانه باشی ، نمیتونی بسوزی ، دردای مادرو حس میکنی میسوزی
وارد حجره شدند ، امام حسن آمد بالای سرِ مادر ، رو صورت مادرو عقب زد ، هی صدا میزنه مادر ، یا اُما ، مادر جواب نداد ! بگم چه کرد ؟ دیدند امام حسن صورتشو رو سینه مادر گذاشت ، هی صدا میزنه مادر من حسنم ، حسنم حسنم ..
صحنه عجیبی بود ! میدونم نالتو گذاشتی برای اینکه بگم امام حسین چیکار میکرد ؟ کار امام حسین با همه فرق داشت ، امام حسین آمد پائین پای مادر ، پاهای مادرو بوسید ، صورتشو به کف پای مادر میزاره ، هی صدا میزنه مادر من حسینم ، یا اباعبدالله ، یا اباعبدالله ...
از ابی عبدالله یاد بگیر مادر داری رو ، هی صورت به کف پای مادر می ماله ...
@Asheghane_hazrat_zeynab
3. روضه.mp3
4.39M
قسمت سوم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدر_زاده
#متن_روضه
امشب این عاشقان شما ، اومدند به شما سلام بدهند ، اما نمیدونند قبرت کجاست ؟ بی بی جانم ، مظلومه عالم فاطمه ، تو مدینه از همه غریب تر مادره مادره مادره ... اگه تو بقیع میری ، ائمه نشانی داره قبرشون ، سنگی هست می ایستی سلام میدی ، زیارت نامه میخونی ، اما تو مدینه کسی نمیدونه قبر مادر کجاست ؟
بی بی جانم (3) :
فرمود مصطفی که جزایش بوَد بهشت
کی جزاش بهشته ؟
( هر کس که تا سه روز
به زهرا کند سلام ... ) 2
میخای سلام بدهی بسم الله ، اما سلامای بی بی با همه فرق میکنه ،
سلام ما سلام ما
به چهره ى خجسته ات
سلام ما سلام ما
به پهلوى شكسته ات
سلام ما سلام ما
به رحمت و به جود تو
سلام ما سلام ما
به چهره ى كبود تو
اِاای ی ی ای ، یه سلامِ دیگه میخام بِدم ، اول از آقا عذرخواهی میکنم ، آقا ببخش ،
سلام ما سلام ما
به صحنه ى مدينه ات
سلام ما سلام ما
به خونِ زخمِ سينه ات
شاعر: #مرتضي_وافي
من مسلمانم ولی وقتی نفس میکشم از سینم خون جاری میشه !
ای مادر (4) ...
(سینه ای کز معرفت
گنجینه ی اسرار بود
کِی سزاوار فشارِ
آن در و دیوار بود ؟
شاعر: آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی)
اِاای ی ی ای ، خدا نفس بهت داده از این نالت استفاده کن ، شب شهادت مادر، با امام زمان ناله بزن ، با اون بچه هایی که امشب بی مادر شدند ناله بزن !
اِای اِی اای ای ... اسما میگه بی بی بدنشو شستشو داد ، لباس تمیز تنش کرد ، بچه هارو فرستاده بود مسجد ، فرمود اسما من میخوابم ، پس از ساعتی بیا منو صدا بزن ، بعضی روایات داره ، فرمود اسما وقت نماز بیا منو صدا بزن ، اگه جوابتو ندادم بدون من از دنیا رفته ام !
@Asheghane_hazrat_zeynab
1. سلام.mp3
1.76M
قسمت اول :
#شروع_مجلس_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدر_زاده
السلامُ علیکِ
ایتها الصدیقهُ الشهیدَه
فاطمهُ الزهراء ،
سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
یا قُرَّ ةَ عَینِ الرَّسوُلِ
یا یا سَیِدَتَنا وَ مَولاتَنا
اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا
وَ تَوَسَّلنا بِکِ اِلیَ اللّهِ
وَ قَدَّمناکِ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
یا وَجیهَةً عِندَاللّهِ
اِشفَعی لَنا عِندَاللّه
@Asheghane_hazrat_zeynab
2. ای دختری که.mp3
3.91M
قسمت دوم :
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدر_زاده
ای دختری که
پیش تو بابا کند سلام
تو کوثر استی و
به تو طوبی کند سلام
زهرایی و به خانه ی تو
همچو آفتاب
هر صبح و شام سید بطحا
کند سلام ...
از موقعی که آیه تطهیر نازل شد ، تا 9 ماه ، هر موقع که وجود مقدس پیغمبر خدا(ص) می اومدند بروند مسجد ،، به خانه ی بی بی که میرسیدند ، می ایستادند مقابل خانه ی بی بی میفرمودند :
السلام علیکم یا اهلَ البیت ،
آیه تطهیر رو میخوندند
إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا ( سوره احزاب آیه 33 ) وقت نماز است ، کاری که پیغمبرمیکنه ، به جز با اِذن خدا نیست ، کاری که پیغمبر میکنه ، به جز با رضایت خدا نیست ، تا 9 ماه روزی چند بار پیغمبر مسجد میرفت ، هر بار این کار را انجام میداد ، یعنی چی ؟ یعنی این خانه محترمه ، اهل این خانه عزیزند ، عزیزند ، عزیزند ...
حیف شد ، این خانه را آتش زدند
با کبوتر لانه را آتش زدند ...
فاطمه جان :
زهرایی و به خانه ی تو
همچو آفتاب
هر صبح و شام ، سید بطحا
کند سلام
بر فضه ی تو مائده میآید از بهشت
بر مادرِ تو ، حیِ تعالی کند سلام
#یا_فاطمه
درگاهِ توست قبله ی دلها و با ادب
هر زنده دل
به قبله ی دلها کند سلام
@Asheghane_hazrat_zeynab
7. گریز به کربلا.mp3
5.95M
قسمت هفتم :
#روضه_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#متن_روضه
حالا که ناله داری ، بریم کربلا .. کربلا ناله میخاد ، مگه میشه آدم تو حرم اربابش بره اما ناله نزنه ؟ آدم میتونه قتلگاه حسین رو ببینه و ناله نزنه ؟
حسیییین ... جانم ، نفس تو سینته که بگی حسین ، حسیییین ... برو تو حرم ابی عبدالله ، حسیییین ...
میگم یا علی ، یاعلی یاعلی ، بچه هارو قطعا #نوازش_کردی !
اصلا آدم نمیتونه این صحنه رو به تصویر بکشه ! نمیدونم بچه ها مادر رو رها کردند یا نه ؟ دیدید بچه خردسال که روی بدن مادر می افته ، دیگه جدا نمیشه ، نمیدونم بچه ها بدن مادر رو رها کردند یا نه ؟ نمیدونم مادر بچه هاشو رها کرد یا نه ؟ حسنم پاشو بابا ، پاشو بابا ، پاشو بابا ... حسینم بسِ دیگه بابا ، پاشو بابا #با_نوازش بچه ها رو برداشت !
اما من بمیرم برا اون دختری که کربلا ...
اونایی که دختر دارند ، ساکت نباشی ها ... بابا بابا بابا .. نمیدونم چی دید وقتی اومد کنار بدن بی سر بابا ، آخ بمیرم ! اول جمله ای که گفت ، صدا زد بابا بابا .. بابا بلند شو ببین دارند عمه رو #میزنند ! میزنند بابا ، میزنند بابا ، میزنند بابا ..
اُنظُراِلی عَمّتیَ المَضروبة ، بزار بزنند عمه جان ، اینا زدن کارشونِ ..
اینان همانانند که
آتش به خانه می زدند
پیش علی فاطمه را
با تازیانه می زدند ...
اینا همون هایی هستند که جلو بابام ، مادرم را میزدند ! حسیییین ...
کوفیا بدند بابا بابا
عمه را زدند بابا بابا
عمه جون ، صبر کن عمه ، خوده سکینه را هم زدند !
( ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ.
ترجمه: حضرت سكينه عليها السلام پيكر پدرش امام حسين عليه السّلام را در آغوش كشيد [ولى نگذاشتند كه سكينه در بالين پدر بماند] گروهى از اعراب اجتماع كردند و سكينه عليها السلام را از بالين پدر كشيده و جدا نمودند. )
#اشک چشمت همینطور که روی صورتت هست ، حوائجتو بخواه ، دلِ سوخته رو رها نکن ، امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود : وقتی اشکت جاری شد ، اون لحظ را غنیمت بشمار ، سیمت وصل شده ، حاجت هایت را بخواه ...
@Asheghane_hazrat_zeynab
6. ادامه روضه.mp3
2.91M
قسمت ششم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
اون شبی که امیرالمومنین بدن رو غسل میداد ، وقتی صدا زد
هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ
بچه ها بیائید یک بار دیگه با مادر وداع کنید ، آخه یه نگاه کرد دید بچه ها مثل ابر بهار دارند گریه میکنند ، با این گریه و نگاهشون با بابا حرف میزنند ، شاید با این نگاهشون دارند به بابا میگن ، بابا بابا ، حالا که میخای بندهای کفنش رو ببندی ، بزار یه بار دیگه ببینیمش ، صدا زد بچه ها بیائید ، تا صدا زد ، بچه ها دویدند ..
من میگم شاید از طرف #مادر هم بوده ، چرا ؟ دلیلم اینجاست ، وقتی میخاست بندهای کفن رو ببنده ، شاید یه نگاه کرد دید مادر هم دلش میخاد بچه هاش دمِ آخر بیایند ، چرا ؟ چون وقتی بچه ها دویدند ، دست های #مادر هم از کفن بیرون آمد ... یه دست به گردن حسن انداخت ، یه دست به گردن حسین انداخت ، ااای ی ی .. مادر مادر مادر .. وای مادر مادر مادر...
با رفتنت ای مادر
از خانه صفا رفته
( راحت باش ، با مادر ناله بزن و حرف بزن ، جلو اشکتو نگیر ، جلو ناله ات را نگیر .. )
با رفتنت ای مادر
از خانه صفا رفته
زینب به حسین گوید ،
مادر به کجا رفته ؟
اونقدر این صحنه سخت بود ، امیرالمومنین ، فضه ، اسما .. همه دارند گریه میکنند ، تو هم داری با امیرالمومنین اشک می ریزی ، یه مرتبه منادی ندا داد یا علی ، اِرفَع هُما ، یا علی بچه ها رو از روی سینه مادر بردار ، علی علی علی ..
علی ملائکه آسمانها به گریه درآمدند ..
5. ورود به روضه.mp3
4.24M
قسمت پنجم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
قربونت برم مادر مادر مادر .. آدم با مادرش راحته ، حرف دل میزنه ، اگه همه غم های عالم روی سینت باشه ، وقتی مادرت رو ببینی ، آرام میشی ، ساحلِ آرامشه ..
نمیدونم مادرت کنارت هست ، یا از مادرت دوری ، دلت برای مادرت تنگ شده ، اگر هم مادرت از دنیا رفته ، همین الان یادش کن ، در مجلس #زهرای_اطهر ، روح مادرت شاد بشه ، بگه پسرم دستت درد نگنه تو مجلس روضه یادم کردی ، مادرم دستت درد نکنه تو مجلس زهرای اطهر یادم کردی ..
فدای این مادری بشم که جلو چشم بچه هاش #میزدنش !
فدای این مادری بشم که وقتی میخاست راه بره ، #دست_به_دیوار میگرفت !
فدای این مادری بشم که دیگه نمیتونست زینبش رو بغل بگیره !
دختر چهار ساله دلش میخاد مادربغلش بگیره ، وقتی دختر روی زانوی مادرمینشینه ، مادر موهاشو شونه میکنه ، اما زینب چند وقته که مادر بغلش نگرفته !
از اون روزی که مادر بین #در_و_دیواربوده ، نتونسته زینبش رو بغل بگیره ...
به به ، دلت رفت مدینه ، این صدای نالت معلومه یه ارتباطی با مدینه پیدا کردی ، داری با مادرت حرف میزنی :
چرا به سینه و پهلو مرا نمیگیری؟
مگر ز سینه و پهلو
چه دیدی ای مادر
#حاج_سید_رضا_موید
این یک بیت شعر از زبان امیرالمومنینِ ، مادر با همون دستِ شکسته و پهلوی شکسته ، موهای زینبش رو شانه میزنه ، خیلی جانسوز گفته :
فاطمه جان :
دیدم آن شب ، خنده برلب
موی زینب ، شانه کردی !
شانه از دستِ تو افتاد ..
قربونِ دست شکستت مادر ، مادر ، مادر ..
اون قدر #مادر_مهربونه ، محبت مادر رو هیچ کسی نداره غیر از خدا ، محبتش رو میخای ببینی بیا بریم مدینه ...
4. ادامه بیان فضیلت.mp3
3.06M
قسمت چهارم :
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ ، اینطور تفسیر میکنند :
حُبِّهِ یعنی نیاز شدید ، یعنی کسی که روزهای بلند تابستان روزه میگیره ، نیازِ شدیدی به غذا داره ، اما قربونت برم فاطمه جان ، وقتی #یتیم میاد ، خودت گرسنه میمونی غذاتو میدی بی بی جان ..
قربونت برم یا علی ، وقتی #مسکین میاد ، خودت گرسنه میمونی ولی غذای افطارت رو میدی ..
این همه راه اومدی گدایی ، فکر نکن مادر دست خالی برت میگردونه ! بگو مادر دستم خالیه ، بگو مادر ، بیچاره ام ! بگو مادر اومدم درِ خونت گدایی ، ااا ی ی ی .. بی بی جان :
کرامت خشتی از قصر بلندت
سخاوت تا قیامت مستمندت
#حاج_غلامرضا_سازگار
تو نیاز شدید ، غذاشون رو به نیازمند میدهند ، اما مهم اینجاست ، میگن خدایا :
لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً
آدم به یک فقیری که کمک میکنه ، حداقلش اینه ، توقع داره فقیره بگه آقا دستت درد نکنه ! تشکر کنه بگه آقا خیلی ممنون ، ان شاالله خدا کمکت کنه ، خدا برات جبران کنه ..
قربونتون برم که گفتید :
لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً
فاطمه میگه ما نه تشکر میخواهیم ، نه عوضش رو میخواهیم ، فقط به خاطر خدا این طعام رادادیم ، جانم فاطمه ، جانم فاطمه ، بی بی جان :
کرامت خشتی از قصرِ بلندت
سخاوت تا قیامت مستمندت
اگر گیرد کسی از خلق دستی
تو هستی و تو هستی و تو هستی
وقتی خدا خطاب میکنه : یارسول الله بگو فاطمه هر چی میخاد تقاضا کنه ما بهش میدهیم ، میگه بابا من چیزی نمیخام ، من #شفاعت_شیعیانم را در روز قیامت میخام !
3. بیان فضیلت.mp3
2.91M
قسمت سوم :
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
منو امثال من نمیتونند توصیف بی بی رو بکنند ، فاطمه ای که در شان خودش و فرزندانش ، سوره دهر نازل شده ، سوره کوثر نازل شده ، آیه ی :
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ
مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ
( انسان ، آیات 8 و 9 )
به به چه درجه ای ، چه مقامی ، چه عزتی خدا به زهرای اطهرداده ، چه جور بندگی میکنه ؟ #مظهر_شکر_الهی ، اهلبیت (ع) هستند .
همه هستی شونو در راه خدا میدهند ، خودش گرسنه میمونند ، سه روز روزه گرفتند ، روز اول موقع افطار یتیم اومد در زد ، غذای افطارشون رو دادند .
ما بخواهیم انفاق کنیم ، اگه تو خونمون 5 تا قرص نون داشته باشیم ، یکیشو یا دو تا قرص نون انفاق میکنیم ، میگیم بقیش برای خودمون بمونه !
اما اهلبیت اینطور نیستند ، وقتی یتیم آمد ، امیرالمومنین داد ، فاطمه زهرا داد ، امام حسن و امام حسین هم غذاشون رو دادند ، حتی فضه خادمه داد ، چیزی براشون نموند ، با آب افطار کردند
روز دوم همینطور ، موقع افطار ، در میزنند ، کیستی کوبنده در؟ گفت مسکینم ، همه دادند غذای افطارشون رو ، روز دوم هم با آب افطار کردند !
روز سوم روزه گرفتند ، موقع افطار در زدند ،کیستی کوبنده در ؟ یتیمم ، همه غذای افطارشون رو دادند ، روز سوم هم با آب افطار کردند !
2. قلزم عشق.mp3
5.55M
قسمت دوم :
#مدح_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
کشتیِ حلم ، لنگرش زهراست
مصطفی آسمان خوبی هاست
آسمانی که اخترش زهراست
دو امانت ز مصطفی باقیست
یک کتاب و دو دیگرش زهراست
یادگاری گران بوَد قرآن
یادگارِ گرانترش زهراست
منشا خیر و مبدا برکات
هر چه خوبیست ، مظهرش زهراست
مرتضی با همه فضیلت ها
فخر دارد که همسرش زهراست
( کیه این فاطمه ؟ )
خون پاک حسین و آثارش
اثرِ شیرِمادرش زهراست
پشنوانه است کشور ما را
آنکه نامِ مطهرش زهراست
شاعر : #حاج_سید_رضا_موید
هرکسی افتخار داره ، به نوعی به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) منصوبِ ، پبغمبر خدا افتخارش اینه دخترش فاطمه است ، امیرالمومنین افتخارشون اینه همسرشون فاطمه است ، سادات افتخارشون اینه جده شون زهرای اطهراست ، شیعه هم افتخارش اینه فرزند فاطمه است ، در پناه مادرِ مادرِ مادر ...
رشته چادرش اگر
به دست انبیا رسد
شعار فخر انبیا
به عرش کبریا رسد
از لب جانفزاش اگر
زمزمه ی دعا رسد
جان زِ نوای گرم او
به جسم مصطفی رسد
کسی که در کتاب خود
ثنای او خدا کند ...
#حاج_غلامرضا_سازگار
1. اللهم کن لولیک.mp3
994.2K
قسمت اول :
#دعای_سلامتی_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#استاد_حیدرزاده
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ
الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ
وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً
وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
257.6K
⚘گمنام⚘:
دستگاه.همایون
🥀🥀
زمزمه ایام فاطمیه
◾️بنداول
در بین آتش و دود از پا فتاده زهرا
دارد نظر به کوثر با دست بسته مولا
ضرب لگد چه کرده باطفل نورسیده
آنسان که فضه میگفت رحمی نما خدایا
واویلتا واویلا
واویلتا واویلا (۲)
◾️بنددوم
با آه و ناله میگفت در بین خانه زینب
بابا ببین رسیده جانم ز غصه بر لب
ذکر لب حسینم همراه با برادر
وای مادر غریبم گردیده چون در امشب
واویلتا واویلا
واویلتا واویلا(۲)
◾️بندسوم
آتش شراره میزد افتاده تا به معجر
از نالههای زهرا شرمنده بود حیدر
افتاده بر زمین و در خاک و خون نشسته
فضه رسیده از راه بهر کمک به مادر
واویلتا واویلا
واویلتا واویلا (۲)
شاعر: #مرتضی_محمودپور
اجرای سبک:⬇️⬇️
#کربلایی_سعیدسلطانی 🎤
#آموزشی✅
#یامولاتی_یافاطمه_اغیثینی
.
🔊 #مدح_حضرت_زهرا (س)
⭕ متن:آرزوی پر زدن با...
🎙️ مداح:حاج #سید_مجید_بنی_فاطمه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
آرزوی پر زدن با من پرم با تو
گریه های نیمه شب بامن حرم باتو
نفس بامن، هوا باتو،دعا بامن،شفا باتو
نیاز کربلا با من برات کربلابا تو
ای کس و کارم به تو خیلی بده کارم
دوست دارم
بی پناه و بی کسم مادر پناهم باش
آخرین امید شب های سیاهم باش
من و گریه،من و زاری،من و روز های بی یاری
فقط دلخوش به اینم که هوای نوکرو داری
آه دم آخر به دادم میرسی مادر
دوست دارم
توی روضه ترنشدچشمی کِه مَحرم نیست
روضه تو کم تر از داغ محرم نیست
چی میشه مادرم باشی،یه سایه روسرم باشی
چی میشه که شب جمعه به یادم توحرم باشی
آه چه محزونی هنوزم روضه میخونی
غریب آقا
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
@Asheghane_hazrat_zeynab
🏴شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🏴سبک زمینه :گل امید آسمون که شده قامتت کمون
🎤مداح :حاج محمود کریمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گل امید آسمون که شده قامتت کمون
تویی شادیه خونمون
مادر بمون مادر بمون
شده کار شبونمون
ناله وآه واشک وخون
تا نشه تیره آسمون
مادر بمون مادر بمون
هنوزم این سواله برام
که سیلی توی کوچه چی بود
هنوزم این سواله برام
چرا شده صورت تو کبود
همیشه پیش چشممه خاطرات یه خانه ی پره دود
شب تا صبح بخوابی
میسوزی بی تابی
از دردا چند وقته بی تابی
با چشم بارونی واسه ما گریونی
زیر لب داری چی میخونی
اللهم عجل وفاتی
شده چشمات یه کاسه خون
شده پاهات پر از ورم
دیگه دستات نداره جون
وای مادرم وای مادرم
میبینم غربته تورو
توی اشک برادرم
می بینی حال زینبو
وای مادرم وای مادرم
هنوزم باورم نمیشه
چیزایی رو که میدونه حسن
هنوزم باورم نمیشه
که مادرمو تو کوچه زدن
هنوزم باورم نمیشه
که کار خونه رسیده به من
با اشکات میسوزم
با سرفت می میرم
با بغزت عزا میگیرم
با این غم میجنگم
روز وشب دل تنگم
از دنیای بی تو سیرم
@Asheghane_hazrat_zeynab
#نوحه_حضرت_زهرا_س
🖤😭🖤
یه گل یاس شکسته شاخه هاش از هم گسسته
باغبون خسته ی خسته کنار گلش نشسته
گل یاس یاس بهشته روی گلبرگاش نوشته
که فقط تو این زمونه عشق حیدر منو کشته
فاطمه آروم جونم گل یاس قد کمونم
دعا کن اگه تو رفتی دیگه من زنده نمونم
ای همیشه همنشینم ای امیرالمومنینم
دعا کن تا من بمیرم اشک چشماتو نبینم
بعد تو سیاهی بخته زندگی بی تو چه سخته
بمیرم که از لب تو خون میریزه لخته لخته
مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر
سه ماهه که چشمای من روی مادرو ندیده
چادری که رنگ خاکه روی صورتش کشیده
سه ماهه واسه عیادت در این خونه نخورده
سه ماهه با دست مادر به موهام شونه نخورده
سه ماهه تنور خونه دیگه خاموشه و سرده
تا نفس میکشه مادر نفسش برنمیگرده
هنوزم به زیر چادر بدنش داره میلرزه
میبینم تو خواب حسنش داره میلرزه
وقتی خواب میاد به چشمام شبایی که غم میارن
میبینم موهامو بافته دستایی که جون ندارن
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا
مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر
🖤😭🖤
@Asheghane_hazrat_zeynab
8. مرو مادر.mp3
5.6M
قسمت اول :
#نوحه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( مرو مادر ، مرو مادر
مرو مادر ، مرو مادر ... ) تکرار
با رفتنت ای مادر ،
از خانه صفا رفته
زینب به حسین گوید
مادر به کجا رفته ؟
این خانه پس از زهرا
گردیده عزا خانه
زهرای مرا کُشتند
مظلوم و غریبانه
( مرو مادر ، مرو مادر
مرو مادر ، مرو مادر ... ) تکرار
این اجر رسالت بود
یا حُرمتِ حیدر بود
یک چادرِ خاک آلود
بر قامتِ مادر بود
با آنکه نمیگفتی ،
در کوجه چه ها رخ داد
اما به سئوال من ،
رخسارِ تو پاسخ داد
(مادر مادر مادر مادر) تکرار
یازهرا ، یازهرا ...
مدینه گریه کن بر من
که زهرا رفته از دستم
ببین من یکّه و تنها
کنار خانه بنشستم ...
وا اُما ، وا اُ ما ...
@Asheghane_hazrat_zeynab