یاثارالله_حسین_هادی_همتی.mp3
زمان:
حجم:
5.23M
#شور سبک و شعر #هادی_همتی
میل پریدن دارم
پای دویدن دارم
یا حسین تا کربلا
شوق رسیدن دارم
ای سر و ای سامانم
جان من و جانانم
تا صف محشر مولا
به پای تو می مانم
پر پرواز منی
نغمه ی آواز منی
دلبر دلخواه منی
شمس من و ماه منی
روح و ریحان منی
امام حسین جان منی
ای عالم به فدایت
سنه قربان یا ثارالله
زمزمه ی روئیای
بهانه ی شیدایی
شاخه گل زیبای
باغ دل زهرایی
کشتی نجاتی مولا
آب حیاتی مولا
تو شافع هر شیعه
وقت مماتی مولا
تو یار دیرین منی
دلبر شیرین منی
دلیل آرامش دل
نهایت خواهش دل
عشق جوشان منی
امام حسین جان منی
ای عالم به فدایت
سنه قربان یا ثارالله
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #شور
نزل_العباس__هادی_همتی.mp3
زمان:
حجم:
4.98M
زنجیرزنی حماسی طوفانی
نَزَلَل عباسُ علی اَلمیدان
الله اکبر
به صحنه آمد شیر خروشان
الله اکبر
الله الله الله اکبر
الله الله الله اکبر
زمین به زیر پاهایش
می لرزد می لرزد
ذکر علی ولی الله
می گیرد می گیرد
وقتی ابوالفضل العباس
می آید می آید
عدو ز خشم چشمانش
می میرد می میرد
هیبت هیبت عباس
قدرت قدرت عباس
اعلا حضرت عباس
والا شوکت عباس
الله الله الله اکبر
الله الله الله اکبر
شیر دلاور آمد شکار
الله اکبر
دشمن بخواند الفرار
الله اکبر
از غیرت الله صل الخالق
ماشاءالله جل الخالق
محشر محشر می آید
ابوالفضل ابوالفضل
یک تنه لشکر می آید
ابوالفضل ابوالفضل
دوباره حیدر می آید
ابوالفضل ابوالفضل
قدرت برتر می آید
ابوالفضل ابوالفضل
نَجل اَلکرّار عباس
شیر پیکار عباس
ضربت مختار عباس
منصب سردار عباس
الله الله الله اکبر
الله الله الله اکبر
#هادی_همتی
#ابوالفضل_ع #زنجیرزنی
لالایی__هادی_همتی.mp3
زمان:
حجم:
5.01M
لایی لایی لالا،
طفل نخورده شیرم
لایی لایی لالا،
علی اصغر صغیرم
تشنه ی کم طاقتی
مادر برات بمیرم
لایی لایی لالا،
روح و روان مادر
لایی لایی لالا،
شیرین زبان مادر
گریه هایت می زند
آتش به جان مادر
قحطی آب و...
خیمه سوزان و...
شیر من خشکیده و
شرمند ه ام عزیزم
بی قراری و...
نیمه جانی و...
نیست جرعه آبی که
روی لبت بریزم
وای من ای وای من علی اصغر صغیرم
وای من ای وای من مادر برات بمیرم
گرچه ای گُل من
حرمله در کمینه
راضی ام بِری که
دشمن تو رو ببینه
آخرین اُمید برا
موندنت همینه
لایی لایی لالا
سرباز کربلایی
لایی لایی لالا
همسنگر بابایی
من دعا می خونم و
منتظرم بیایی
قوم بی دین و...
لشکر کفر و...
از برای قطره آبی
پدرت رو میزند
حرمله یک سو
شمر دون یک سو
دشمن سنگین دلش
خنده بر او میزند
وای من ای وای من علی اصغر صغیرم
وای من ای وای من مادر برات بمیرم
#هادی_همتی
#علی_اصغر #زنجیرزنی
عاشورا__هادی__همتی.mp3
زمان:
حجم:
5.48M
نوحه ی روز #عاشورا #زنجیرزنی #تک
ناله و غم، کربلا
قامت خم، کربلا
روی زمین، غرق خون
مشک و علم، کربلا
روز فغان رسیده
سر ز بدن بریده
به باغ آل هاشم
باد خزان وزیده
چه کربلاست امروز
چه پر بلاست امروز
رأس حسین زهرا
ز تن جداست امروز
«« عزا عزاست امروز
روز عزاست امروز »»
قحطی آب، کربلا
لب کباب، کربلا
غرق به خون، حنجره
طفل رباب، کربلا
حسین نداره مادر
بدون یار و یاور
رو خاک سرخ صحرا
به خون میشه شناور
چه ماجراست امروز
محشر به پاست امروز
رأس حسین مظلوم
ز تن جداست امروز
«« عزا عزاست امروز
روز عزاست امروز »»
نیزه و تیر، کربلا
کفن حصیر، کربلا
سه ساله دختر میشه
یتیم و پیر، کربلا
حسین غریب و تنهاس
دیگه نداره عباس
برای کشتن او
قیامت است و غوغاس
چه آشناست امروز
روز خداست امروز
رأس حسین عطشان
ز تن جداست امروز
«« عزا عزاست امروز
روز عزاست امروز »»
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #عاشورا #زنجیرزنی
|⇦•سلام آقا دلم خیلی گرفته....
#قسمت_اول مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا و باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا صَاحِبَ الْعَصْرِ وَالْزَّمَان ..
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ،سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً...
سلام آقا دلم خیلی گرفته
یه دنیا بغضِ سنگین، دارم امشب
میدونم که شما هم داغ داری
پریشونی مثل احوالِ زینب
سَلامت میکنم ای مهربونم
عزیزِ من صدامو داری آقا؟
به امیّد جواب این جا نشستم
میدونم که هوامو داری آقا
سلام ای دلبر صحرا نشینم
دلت خونه برا اولاد زهرا
سلام ای داغدار جسمِ بیسر
که عُریان مونده روی خاکِ صحرا
یه ساله فکر و ذکر ما همین بود
مُحرم شِه با هم روضه بگیریم
یه ساله روز و شبها رو شُمردیم
الهی که شبِ سوم بمیریم
*الان پیراهن خونین ابی عبدالله تو عرش آویزانه...همه ملائکه هم امشب دور این پیراهن هروله میکنن به صورت میزنن، هی میگن حسین..*
مُحرم شد شما هم گریه دارید
خدا صبرت بده دورت بگردم
میدونستم اگه امشب کجایی
خودم اشکِ چشاتو پاک میکردم
کجایی تو کدوم خیمه نشستی
کجا گریونِ داغِ کربلایی؟!
ما واسه جدّتون روضه گرفتیم
میشه تو مجلس ما هم بیایی؟
الهی قربون پیرهن سیاهت
بمیرم واسه اون اشکای چِشمت
شدم بدجور اسیرِ خشک سالی
چِشامو تَر کُن از دریای چشمت
بدم اما به من هم اِذن دادی
برا جَدِّ شما مشکی بپوشم
آخه من لایق این حرفا نیستم
شما پرچم گذاشتین روی دوشم
من آلوده ام بیا پاکم کن اول
ببین بار گناه آوردُم امشب
امیدم رو به این یک ماه بستم
قدر یک سال آه آوردم امشب
حسین آوارهی صحرا شد ای وای
مگه میشه که ما آروم بگیریم
شما که روضه رو با چِشم دیدی
بیا روضه بخون تا ما بمیریم
بمیرم که شما دیدی چه جوری
با یه نیزه زمین زد آسمون رو
خدا صبرت بده تو این مصیبت
به قتل صَبر کشتن جَدّتون رو
سرِ فرصت حسینو دوره کردن
یکی نیزه یکی با سنگ میزد
به موهایی که زهرا شونه میزد
سَنان با دست خونی چنگ میزد
*مسلم ابن عقیل خیلی غریبه ..تا به خودش اومد دید نامه نوشته آقا بیا. ولی دیگه دیر شده نمی تونه خبر بده..فلذا با خودش زمزمه میکرد. میدونید چی میگفت....*
اینجا هزار حرمله در انتظار توست
آقا برای آمدنت کم شتاب کن
رحمی به روز من، نه! به روزِ رقیه کن
فکری به حال من، نه! به حالِ رباب کن
رحمی نمیکنند عزیزم به هیچکس حتی
به تشنهای که فقط شیرخواره است
در کوفهای که وعدهی ثبات مردمش
تنها برای دخترکان گوشواره است
*از همین الان دارم زمزمه هاش رو میشنوم، دارن به زناشون قول میدن، دارن به بچه ها شون قول میدن، اجازه بدید ما بریم کربلا براتون سوغات میاریم..دست سر دخترش میکشه...میگه بابا! گوشواره برات بیارم؟ شنیدم حسین داره با بچه هاش میاد.. اون یکی میگه بابا! گردن بند میخوای؟ اون یکی میگه خلخلال میخوای؟...*
اینجا نیا، که آخر سر چِشم میزنند
این چِشمها به قامت آبآورت حسین
این دستها که دیدهاند از کینه میبُرند
انگشت را به خاطر انگشترت حسین
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#شب_اول_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
#ایام_مسلمیه
#قسمت_پایانی روضه و توسل به باب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همچین که مسلم رو بردن بالای دارالاماره یه نگاهی از بالای دارالاماره به سمت صحرا کرد و گفت....*
برگرد جان من که نبینی
زِ بامها آتش کشیدهاند سر و دست و شانه را
یا از فراز نیزه نبینی که
میزنند بر پیکرِ سهسالهی تو تازیانه را
میترسم از دَمی که بیایند دختران
با گونههای زخمی و نیلوفری، نیا
این شهر بیحیاست به جانِ سکینهات
میترسم از حرامی و بیمعجری، نیا
برا مسلم این غم خیلی بده
که اون دستی که بهش سیلی زده
به استقبال زینب اومده، دلش خونه
تا اون نامرد دستشو بست
گفت: حسین جان! خواهرت رو برگردون
سیلی که خورد ناله زد گفت:
دخترت رو برگردون
تشنه موند و گفت: رباب و اصغرت رو برگردون
اینا از آلِ علی بیزارن
داغِ علی، رو دلت میذارن
خولی و شمر و سَنانِ مَلعون
نقشه برای سر تو دارن
شنیده مسلم درد حیدرو
خودش زود رفت وا کرد اون دَرو
نزد هیچکس پشت در طوعه رو، بمیرم من!
حمله کردن مردِ جنگِ کم نیاورد رو به روی اون لشکر
اما مسلم رو زمین زد یاد اون روزِ حیدر
اون روزی که تو مدینه، حیدرو کشت میخِ در
غربت حیدر که مادَرو کشت
سیلی به مادر زد حیدَرو کشت
تیر سهشعبه، میخ دره که
علی و زهرا و بچه رو کشت
خبرِ مسلم اومد محضرش
تا که گفتن چی اومد به سرش
حسین پرسید از حالِ دخترش، بمیرم من!
گریه کرد و شد فراموش داغِ بابا روی پای ثارَاللّه
من بمیرم! واسه حالِ دخترای ثاراللّه
گریه کردن، سیلی خوردن، تو عزای ثاراللّه
چی بگم از این رسم زمونه
غمِ رقیه دل میسوزونه
یتیم ارباب مونده و رسمِ یتیم نوازی با تازیونه
ای حسین...ای حسین....
*آقا! همین شب اولی اربعین ما رو یادت نره..هرکی کربلا میخواد همین شب اول بگه ...ای حسین ...*
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@babolharam_net/سید رضا نریمانیnarimani_shab1_1401.mp3
زمان:
حجم:
10.82M
|⇦•سلام آقا دلم خیلی گرفته...
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا وباب الحوائج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
|⇦•شکر خدا دیدم دوباره ...
#قسمت_اول/ #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَاَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ..
شکرِ خدا دیدم دوباره پرچمت را
شکرِ خدا دیدم سیاهیِ غمت را
دیدم دوباره روضههای ماتَمَت را
دیدم دوباره نوحه و شور و دَمَت را
باور نمیکردم مُحرم را ببینم
بر سَر دَرِ این خانه پرچم را ببینم
ما را همین شورِ عزایت زنده کرده
ما را نوای نینوایت زنده کرده
ما را هوای روضههایت زنده کرده
ما را نسیمِ کربلایت زنده کرده
ما در میان روضهی تو قد کشیدیم
از لطف تو امروز ما اینجا رسیدیم
امسال اگرکه باز هم این روضه برپاست
ما که یقین داریم از الطاف زهراست
بی بی دعایش تا اَبد پشتِ سر ماست
زهرا نِگهدارِ تمام سینه زنهاست
دستِ شکسته، اسم ما را هم نوشته
خوب و بدِ ما را همه با هم نوشته
یادم نخواهد رفت لطفِ مادرت را
او لطف کرده راه داده نوکرت را
او جمع کرده خادمانِ محضرت را
پس گرم کرده او تنور منبرت را
از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته
ذکرِ بُنَیَ یا بُنَیَ دم گرفته
هم ماهیِ دریا برایت گریه کرده
هم مادرت زهرا برایت گریه کرده
هم زینبِ کبری برایت گریه کرده
دنیا و مافیها برایت گریه کرده
جان عزیزت اشک را ازما نگیری
این اشک را از چشم نوکرها نگیری
من آمدم امشب بسوزم پا به پایت
تا چند خطی روضه بنویسم برایت
روضه بخوانم از تنِ در خون رهایت
یادی کنم از ماجرای بوریایت
خورشید بودی بر نوکِ نِیها نشستی
ای جان زینب، پشت زینب را شکستی
ای حضرت غریبِ من ای آشنای من
ای کعبهی معظمهی کربلای من
زانو بگیر تا به زمین نازِلم کنی
رَحلی گذار تا برسد آیههای من
هرجا تویی بهشتِ مُعَلّای زینب است
صحرا و خانه فرق ندارد برای من
خونِ تو با اسارت من جلوه میکند
پس انتهای توست همان ابتدای من
تا شیرهای آلِ علی دورِ زینباند
کرب و بلاست مرکزِ دولت سرای من
*کاروان که به سرزمین کربلا رسید. ابی عبدالله سؤال کرد اینجا کجاست؟هرچی نهیب به اسب میزنم حرکت نمیکنه.صدازد: غاضریه، نینوا، و...حضرت فرمود: غیر اینایی که گفتی این سرزمین اسم دیگه ای هم داره؟ گفت: بله آقا! قدیمی ها بهش میگن کربلا ...بی بی زینب سر رو از محمل بیرون کرد فرمود: داداش! درست شنیدم، اینجا کربلاست؟ ابی عبدالله یه نگاهی به خواهرش کرد. فرمود:آره، اینجا همون جاییه که بابام میگفت، مادرممیگفت، زینب جان!خوش اومدی. جوانان بنی هاشم بدوید زینب میخواد پیاده بشه.. علی اکبر! جونم بابا، برو رکاب بگیر. کوچه باز کنید بی بی میخواد پیاده بشه. کسی قد و بالای زینب رو نبینه.....*
حالا نبین برای تو فریاد میکنم
همسایه لحظهای نَشِنیده صدای من
گفتی قرارِ گریه کنان است این زمین
خرج تمام گریه کنانت به پای من
عباس!خیمه را بغلِ خیمهام بزن
هرجا که میروم تو بیا از قفای من
زینب، علیست هیچ نمیترسد از بلا
گیرم به کوچهها برسد ماجرای من
امروز که به شانهی تو تکیه میکنم
روز دهم چه میشود اینجا خدای من؟!
وقتی که نیزهها به تنت سجده میکنند
تا عرش میرود شَررِ وای وایِ من
بگذار تا که ذبح شوم من به جای تو
با بچهها برو به مدینه به جای من
عالَم اسیرِ سفرهی خیرات زینب است
نانِ بیات کوفه نباشد غذای من
لعنت به نیزههای میان گلوی تو
لعنت به خندهها وسط گریههای من
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_ورود_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
|⇦•تشنه بود و خاکها .....
#قسمت_پایانی مناجات و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تشنه بود و خاکها خونَش
از رخ و گونه و جبین میریخت
یک نفر خنده کرد به تشنگیاش
پیش او آب بر زمین میریخت
نیمه جان بود و پشت مرکب خود
بوسهای سنگ بر جبینش زد
نوبتِ تیر حرمله شد
آه، از پُشت زین زمینش زد
فاصله کم شده کمانداری
تیرها را دقیقتر میزد
یک نفر برآن تنِ زخمی
نیزهاش را عمیقتر میزد
آن وسط چندتا حرامزاده
بدنی ریز ریز میکردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز میکردند
صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یا عطشان
مَقتل میگه افتادی آقاجان
مَقتل میگه، از مادر آب خواستی
آب آوردن، پیرهنت رو راستی
تنها نگذار، اُمُ المصائب رو
خیمه نفرست، اسبِ بی صاحب رو
خواهرت به، نفس نفس افتاد
خیمه دستِ، شِمر و شَبَعث افتاد
رباب آمده با اصغرش، خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش، خوش آمده است
چقدر خوب که جمع بزرگها جمع است
تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است
چه با شکوه میآید ز محملش پایین
سرِ تمامیِ مردان مقابلش پایین
«چرا کسی نمیآید سلامشان بُکند»
*دختر ابی عبدالله اومد جلو گفت:بابا!مگه مارو مهمونی دعوت نکردن؟ مدینه گفتی میخوایم بریم سفر، میخوایم بریم مهمونی، این چه مهمونیه؟!....*
سفارشها مادر کرده به من
بهم داده یه کهنه پیرُهن
شنیدم اینجا میشی بی کفن
بمیرم من
آه ای جانم!
وای از اون لحظه که دورت حلقهی دشمن باشه
زینبت جون میده وقتی که سرِ تو دعوا باشه
وای اگر به خیمهی ما پای دشمنها واشه
نباشی خیمه، میره به غارت
نباشی زینب، میره اسارت
دور از چای، تو و اباالفضل
به دخترات هم، میشه جسارت
منم زینب ناموسِ مرتضی
ندیدن سایهم رو هیچ کجا
الهی اینجا بین دشمنا
نمونم من
آه ای جونم، آه و حسرت
داغِ غربت، میشینه روی قلبم
تو بگو که، من چه جوری
سر کنم با این ماتم
میشه ناموسِ تو داداش
همسفر با نامحرم
از کوفه تا شام، نگاه اغیار
سیلی و دشنام، کوچه و بازار
سه ساله داره، قافلهی ما
نداره انقدر، طاقت آزار
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج