اللهم عجل لولیک الفرج (56).mp3
1.44M
#دودمه_مهدوی
#واحد_نزله_واحد #شور
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
دسته اول:
آقا بیا خرابه غرق عزاست
از داغ عمّه بزم ماتم به پاست
بین آه و ناله
داده جان، سه ساله
با خون ِدل، دیده سر ِبریده
از داغ ِبابایش، شده شهیده
جان ِرقیه عجّل لولیک الفرج.....
یا
حقّ ِرقیه عجّل لولیک الفرج......
🌸🌸
دسته دوم:
یابن الحسن، برس به داد ِ زینب
در قبر خود گل را نهاده زینب
بیا که نیمه شب
تو را خوانده زینب
منتقم سه ساله دیگر بیا
برای دفن گل پرپر بیا
جان ِرقیه عجل لولیک الفرج....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#شور
#امام_حسين
#زمزمه #زمینه
صَل اللهُ علیک
سید العطشان روحی قلبی لدیک
به اَبی اَنتَ.. یا وارث الفدک
صل اللهُ علیک
مظلومِ کربلا
تنِ تو پاشیده رو خاکِ بلا
سرِ تو پیشِ زینب رو نیزه ها
مظلومِ کربلا
سرِ تو دست به دست، شد بینِ خولیِ پست
با این شمرِ مخمورِ و مست..
وای.... واویلا حسین
آه مظلومم حسین
سرِ تو که باشه آرومم حسین
چه کنم مجبورم، محرومم حسین
آه مظلومم حسین
من بی تو خسته ام
تو شکستی و من دلْ شکسته ام
غیرت الله نگاه کن دستْ بسته ام
من بی تو خسته ام
شام و کوفه ببین، شد ناموسِ تو خاک نِشین
رأسِت روی نِی ماه ترین..
وای.... واویلا حسین
#مجتبی_دسترنج_ملتمس✍
#سبک_محمد_اسداللهی🎼
#شور_امام_حسين
.👇
.
#واحد
#پنجم_صفر
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#هاشم_محمدی_آرا
➖➖➖
بابایی، کجایی،ببینی که پرم داره میسوزه
تورفتی،پس ازتو،تموم جگرم داره میسوزه
توروتار،میبینم، آخه چشم ترم داره میسوزه
با گریه تو رو هی صدا میزدم
تا از آسمونا بیای رو زمین
اگه میشه یک شب تو بد بگذرون
بیا تو خرابه کنارم بشین
شامیا با خنده میگن_تو اصن بابا نداری
باز بیا بابای من باش_بسه این چشم انتظاری
ابتا حسین مظلوم
---
بیا تا،بگم از،خود سلسله و قد خمیده
خودت خوب،میدونی،چقد تلخه غم موی کشیده
منوباز،بغل کن،آخه دخترت از دنیا بریده
اگه میشه موهامو شونه بزن
ببخشم اگه نامنظم شده
موهام تا کمر بود بابا یادته
نگاه کن ببین که چقد کم شده
تو تنم جوونی ندارم_دست وپام داره میلرزه
از پیشم بابای خوبم_دور نشو حتی یه لحظه
ابتا حسین مظلوم
---
بااینکه،سه ساله َم،ولی ازغم تو پیرم و خسته
نگفتی،عزیزم،کی دندون سفیدت رو شکسته
می بینی،روگونم،ردِ پنجه ی نامردی نشسته
تو بازی هُلم میدن این شامیا
با خنده نمک میزنن زخممو
گله دارم از دست شمر و سنان
چقد نانجیبا زدن عمه مو
گونه های دختر تو_نیلی و سرخ و کبوده
من نمیدونم بابایی _جُرم من آخه چی بوده
ابتا حسین مظلوم
➖➖➖
#شب_سوم_محرم
.👇
407.7K
🔳 #واحد شهادت #حضرت_رقیه سلام الله علیها
📜 بابایی، کجایی، ببینی که پرم داره میسوزه
🖊به قلم #هاشم_محمدی_آرا
.
|⇦•من نه بازار میام...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
من نه بازار میام نه عروسک میخوام
عمّه مهمون رسید
من همون روسری و میخوام که بابام خرید
بی صدا بگم...
صورتم شکسته خوب نمیتونم بابا بگم
از کجا بگم...
از شبی که نفسم نمیومد بالا بگم
اون همه نیزه دار که نرفتن کنار
تاره چشمای من
از کدوم کوچه سرت رو بردن ای وای من
راستی گم شدم...
دنبال سرت بودم بازیچه ی مردم شدم
بی هوا زدن...
من تو رو صدا زدم اونا زجر و صدا زدن
از کنارم نرو تا ببوسم تو رو تو بخند لااقل
کجای سرت برای بچه میشه بغل
زخم بالتو..
اومدیم تا مجلس نامحرما دنبال تو
مأیوس حرم..
مستقیم اشاره میکنن به ناموس حرم...
صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته
دل عمّه خیلی برام گرفته
میشه بگی که من هنوز نازم
شونه بزن موی منو بازم
دست توی موهای تو میندازن
شونه بزن موی منو بازم
من دیگه رقیه ای
که واسه تو ناز بکنه نمیشم
زجر اگه دختر داشت با تو اینجوری رفتار نمیکرد
زجر اگه دختر داشت تو رو این همه گرفتار نمی کرد
زجر اگه دختر داشت تو رو با سیلی بیدار نمی کرد...
دختر داشت میفهمید
گل سر چیه، موی بلندتر چیه
بهونه چیه، آیینه و شونه چیه
النگو چیه، شونه نشه مو چیه
شونه نداریم
خرابه میخوابیم اگه خونه نداریم
موهات سفیده
دستای کوچیکه تو رو نیزه بریده
نفس نداری
دلِ خوش از حرمله و شبث نداری
ــــــــــــــــــ
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#کربلایی_حسین_ستوده
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
enc_16924485243027452835850.mp3
5.79M
|⇦من نه بازار...
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده
●━━━━━━───────
حضرت زینب (س):
«ای اهل شام، از ما در این خرابه امانتی مانده است؛ جان شما و جان این امانت. هر گاه کنار قبرش بروید (او در این دیار غریب است) آبی بر سر مزارش بپاشید و چراغی در کنار قبرش روشن کنید»
.
|⇦•دست از سرم بر نمیداره ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام اللله علیها اجرا شده به نفس حاج حسین سیب سرخی
●━━━━━━───────
آه بابا آه بابا آه بابا
دست از سرم بر نمیداره
میخواهم سرتو بغل کنم ولی نمیذاره
اینجا ورودی بازاره
ای وای از آخرش تازه اول کاره
عزیزم! میبینی بین یه مشت کنیزم
عزیزم! دارم اشکِ خون برات میریزم
چِقدر طول کشید
کار ما به کوچه گردی رسید
عمه رنگش پرید
تا سر عمومو رو نیزه دید
خواهرم آه کشید
ما رو میبرن تو بزمِ یزید
«زِ خانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم»
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
enc_16900113925569010428731.mp3
3.15M
|⇦دست از سرم برنمیداره ....
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسین سیب سرخی
بسم الله الرحمن الرحیم
❤️متن روضه حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
❤️بانوای،،حاج آرمین غلامی
بگو به عشق بخواند کمی رسالهی ما را
که احترام کند مرجع سهسالهی ما را
هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند
سپرده است خدا دست تو سلالهی ما را
چه افتخار بزرگیست این که از دم خلقت
سند زدند به عنوان تو قبالهی ما را
یقین که اهل سعادت نمیشدیم، که جز تو
کسی نگفت به ما فرق چاهوچالهی ما را
فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی
که گوش کس نشنیدهست آهونالهی ما را
بریده بود دل ما از آستانهی رحمت
که گریه بر تو روا کرد استحالهی ما را
گدای هیچکسی نیستیم غیر تو بیبی
که دست لطف تو پر میکند پیالهی ما را
بهشت قسمت ما میشود اگر که رقیه
به دست کوچکش امضا کند حوالهی ما را
ادامه زمزمه 👆👆👆
سبک: خدا مادرم را کجا میبرند
بیا عمه زینب کفن کن مرا
کفن با همین پیرهن کن مرا
در این کنج ویران
دهم جان به جانان
غریبم غریب
غریبم غریبم غریبم غریبم غریبم غریب(۲)
سفرنامه ی من شده خواندنی
شدم کنج ویرانه من ماندنی
من و کنج ویران
تو و این اسیران
غریبم غریب
غریبم غریبم غریبم غریبم، غریبم غریب(۲)
الا همسفرها حلالم کنید
همه گریه امشب به حالم کنید
مه نور عینم
یتیم حسینم
غریبم غریب
غریبم غریبم غریبم غریبم غریبم غریب(۲)
#روضه
#حضرت رقیه(س)
#اسلام علیک یا بنت رسوالله
#اسلام_علیک یا رقیه یا بنت
ابی عبد الله
سلام ما به زهرای سه ساله
بر آن طفلی که دارد آه و ناله
بی بی جان
سلام برآن صورت سیلی خورده ات
سلام ما بر آن زانو های خسته ات
سر سفره بی بی حضرت رقیه س نشستی صداش بزن اگر تمام غمهای عالم به دلت هست بگو یا رقیه یارقه یارقیه
😭
اگر مریض داری درد داری اگر خدای ناکرده دکتر جواب کرده داری
😭
اگر همه درها ی عالم به رویت بسته شد از همه جا نا امید شدی بیا در خانه بی بی رقیه
😭
آی دلشکسته ها کجای مجلس نشستی؟ بگو بی بی جان من جایی رو ندارم برم آمدم در خانه شما نا امیدم نکن بی بی جان
سر سفره بی بی رقیه نشستی از دل صداش بزن
#بی بی بده مراد ما
#از غم بده نجات ما (۳)
بنت الحسین رقیه جان دخیلم
ای خانم بی خانمان دخیلم
🌾🌾
بی بی بده مراد ما @ از غم بده نجات ما
دست من و دامان تو رقیه
درد من و درمان تو رقیه
🌾🌾
بی بی بده مراد ما از غم بده نجات ما
ای عا شقان مدفن رقیه
بگیرید امروز دامن رقیه
بادست های کوچکش کند باز
صد ها گروه از درد ها رقیه
🌾🌾
امروز همه دست توسل به دامن سوخته بی بی رقیه بگیریم امروز همه یتیم نوازی کنن خدا کنه یتیمی در این مجلس نباشه
😭
اخی
😭
چقدر خدا سفارش یتیمارو به پیغمبرش کرد یا رسوالله اگر کسی دست نوازش به سر یتیمی بکشه به اندازه موهای سرش خدا براش حسنه می نویسه
امروز نمیدونم به چه نیتی تو این مجلس اومدی اما می دونم خوب دری اومدی خوب جایی رو اومدی اخه می گن خدا تو دلهای شکسته است
امروز اومدی در خانه یه دختر یتیم بی بابا او مدی در خانه یه دختری که بی برادر شده یه دختری که بی عمو شده محرم نداره
😭
حالا ا گه دلت آماده شد اگه دلت شکست یادت باشه خدا دعای دلشکسته رو چشم گریان را بیشتر اجابت می کنه اگه دلت شکست برا امام زمانت دعا کن
😭
برا مریض ها دعا کن امروز دامن سه ساله امام حسین را بگیر نگاه به دستهای کوچکش نکنیا به خدا با دستهای خسته اش گره های بزرگی را بار کرده
آی مریض دار ها آی جوون دار ها آی آبرو دار ها
😭
بگو رقیه جان من جایی رو ندارم آمدم در خانه شما به امیدی نا امیدم نکن
آخی
😭
قربان دل شکسته ات بی بی سه ساله
دلهارو روانه خرابه شام کنید الهی هیچ دختری چشم انتظار باباش نباشه
آخی
فدای آن سر از بدن جدات بشم یا ابا عبد الله
آخی
بمیرم برات رقیه جان نیمه شب بهانه باباشو گرفت خیلی گریه کرد هرچه کردن آروم نشد صدا رسید بگوش یزید گفت چه خبره خرابه گفتن دختر حسین بهانه باباشو گرفته دستور داد سر بریده باباشو براش ببرند
سر بریده ر میان طبقی گذاشتند
وارد خرابه کردن مقابل رقیه گذاشتند صدا زد عمه جان من که طعام نمی خواستم من بابام را می خوام با اون دستای کوچکش روپوشو رو عقب زد دید این سر آشناست این سر بریده باباست سر بابا رو به سینه چسباند
آی ناله دار ها کجای عالم رسم است برای دختری که داغ پدر دیده
سر بریده پدرش رو برایش ببرند
شروع کرد با سر بریده سخن گفتن
با چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرد؟
با با چه کسی رگهای گردنت را برید
بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد
یه مرطبه دیدند صدای نازدانه خاموش شد آمدند جلو دیدند سر یک طرف رقیه یک طرف
اخی بمیرم برات رقیه جان
یه اشاره کنم روضه نمی خواد فقط همینکه یه دختر بچه از ناقه افتاد بعد از ناقه هی می گفت عمه دستم درد می کنه عمه می گفت رقیه جان مادرم هم همینطور بود
هی می گفت عمه بازوم درد می کنه زینب می گفت رقیه مادرمم هینطور بود هی می گفت عمه پهلوم درد می کنه رینب می گفت رقیه جان مادرمم همینطور بود
برا همین بود وقتی از دنیا رفت زینب به یاد مادرش افتاد
اخه رقیه نیمه شب از دنیا رفت
برای مادرش تشیع جنازه نگرفتند
برا این دختر هم نگرفتند
بی بی خودش طاقت نیاورد بدن رقیه رو ِ غسل بده زن ِغساله ای آوردند زن غساله تا این بدن را دید گفت من دست به این بچه نمی زنم تا علتش را نگید چرا این بدن اینقدر کبود است چه بیماری داشته
آی ناله دارها
صدای ناله زینب بلند شد
فرمود از کربلا تا شام هرچه گفت بابا تازیانه می خورد
اخ یتیمی درد بی درمان یتیمی
یتیمی خواریه دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد در این دنیا نباشد
اگر دوست پدر می بود به دستم
کجا من در خرا به می نشستم
به نامِ نامی او احترام بگذارید
پس از حسین، علیه السلام بگذارید
به غیر اسم علی، روی نسل خود نگذاشت
به روی نسل خود اینگونه نام بگذاشت
یاحسین......؟
⚜قابل استفاده واعظین و مادحین عزیز قبل از شروع روضه حضرت رقیه(س)👇👇
#پنجم_صفر_شهادت_حضرت_رقیه_س
#شهدا_را_یاد_کنید_با_یک_صلوات🌹
⬅️یکی از آقایون تفحص شهدا میگفت بهمون گفتن برید به خانواده شهیدی خبر بدید که استخوانهای شهیدتون معراج شهداست.. بیایید تحویل بگیرید..
میگه رفتیم در خونه شهید خبر بدیم..
دختری درو باز کرد... گفتم تو با این شهید چه نسبتی داری
(گفت بابامه... چی شده)
گفتم جنازه شو پیدا کردن میخوان پنجشنبه ظهر بیارن ..
(میگه دیدم دختر شروع کرد گریه کردن گفت آقا یه خواهش دارم تو رو خدا رد نکنید نه نیارید)
میگه دختر شروع کرد گریه کردن آقا میشه یه خواهشی بکنم..گفتم چی میگی؟
خانم های داغ دیده منو ببخشین ..
اونایی که داغ بابا دیدن منو ببخشند ..
(گفت حالا که بعد این همه سال بابام اومده میشه ظهر نیاریدش... میشه شب جنازه رو بیارید گفتم نمیشه... ما معذوریم نمیتونیم.. باید ظهر برسونیم...گفت خواهش میکنم به عنوان فرزند شهید ازتون میخوام.)
قبول کردیم گفتیم حتما سری داره..
میگه روز مدنظر تابوتو با استخوانها برداشتیم.. بردیم به همون آدرس..
تا رسیدیم دیدیم کوچه رو چراغونی کردن.. ریسه کشیدن..
( شلوغه..میان میرن..گفتیم چه خبره؟
اون روز اومدیم خبری نبود
رفتیم جلو گفتیم اینجا چه خبره..
گفتند عروسی دختر این خونه است..میگه تا اومدیم برگردیم دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه)
گفت تو رو خدا بابامو نبرید..
من آرزو داشتم بابام سر سفره عقدم بیاد...
بابامو بیارید داخل..
(میگه تابوتو بردیم داخل.. چند تا تیکه استخون بابارو گذاشت کنار سفره عقد.. همه گریه کردند عجیب بود اون مجلس)
⬆️(اوج) هی ناله میکرد میگفت بابا به مجلس عروسی دخترت خوش اومدی بابا..آرزوم برآورده شد بابا... آرزو داشتم بابام سر سفره ی عقدم بشینه.