صدا ۰۰۲-۱۰.m4a
5.16M
#مناجات_مرثیه_حضرت_زهرا_س
صاحب عزای حضرت خیر النسا، بیا
ای بانی شکسته دل روضه ها، بیا
درد فراق تو به خدا می کشد مرا
رحمی نما به حال دل این گدا، بیا
از بس به هجر روی تو عادت نموده ایم
دل می رود به سمت گناه و خطا، بیا
ما در میان بحر گنه غوطه می خوریم
آقا نجاتمان بده از این بلا، بیا
مشغول خویش و بندۀ دینار و درهمیم
فکری به حال نوکر زهرا نما، بیا
لطف تو بوده گریه کن مادرت شدیم
ای سفره دار واسعۀ هل اتا، بیا
ای آخرین نگار دل آرای فاطمه
آقای من! برای رضای خدا، بیا
آقا به حقّ چادر خاکی مادرت
آقا به حقّ داغ دل مرتضی، بیا
#کربلایی_مهدی_احمدی
(بسم رب الحسین)
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
نشسته ام شب جمعه در انتـــظار براتی
که از کـرم بنویســی زیـــارت عتبـــاتی
کویر تشنهٔ قلبم شود به عشق تو زنده
تویی که زمـــزم پاک و زلال آب حیاتی
اسیــر موج بلاییـــم و در برابر طوفان
برای خیلِ گرفتـــار تویی که فُلکِ نجاتی
کم است هر چه بریزم به پایت اشک روان را
غمی فراتر از اینکه تو کُشتهٔ عبــراتی ؟
سرت به نیزه سپردی که سر به سجده بیاید
و بعدِ تو شود احیا دوباره صوم و صلاتی
دلم شکست و قلم هم نوشت نام تو را در
چکامه ای که چکید از قلم به خون دواتی
گرفته عطــر خوش سیب ، تمامی کلماتم
به لطف نام بلنـدت ، غـــزل گرفته ثبـاتی
دوباره این دل تنگم مرا به کرب وبلا برد
دوباره قسمــت دل شــد زیارت عتبـــاتی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۱۹
┄┅✵﷽✵┅┄
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_ڪیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
ازهرچه بگذرم سخن از کربلا خوش است
صحبت از آن جلالت بی انتهاخوش است
دلــدادهٔ کـــلام حسینـــیم و بــی گمـــان
بر گوش آشنـا سخن از آشنا خوش است
زیبـاتر است عشــق ، نگردد عیـــان ، ولی
عشق حسین اگرکه شود برملاخوش است
دردیست درد عشق حسین و سعادتیست
هرکس برعشق اوبشود مبتلا خوش است
باید شبیـــه قطـــره به دریـای او رسیـــد
دراین مسیر دیدن هر نوع بلا خوش است
وقتی هـدف، رضـای خــدا باشد و حسین
خدمت برای خلق خدا بی ریا خوش است
در خــانهٔ حســین ، گدا ، شــــاه می شود
نِعــمَ الامیــر بودنِ او بر گـدا خوش است
در آستــان قدسـیِ او هـــر که پا گذاشت
دانست تحــت قبه برای دعا خوش است
رخـــت سیــــاه مـاتم مــــاه محــــرمش
بر قـامت تمــــامی اهل ولا خــوش است
عیــن سعـــادتست که خــاک درش شویم
وقتی شدیم با نظرش"کیمیا"خوش است
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۶/۳۰
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست محمدحسین پویانفر-ذاکر استودیو.mp3
6.83M
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست محمدحسین پویانفر
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
*****
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
*****
من از خاک پای تو سر بر ندارم
من از خاک پای تو سر بر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
*****
من از خاک پای تو سر بر ندارم
من از خاک پای تو سر بر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
مگیر از سرت سایه ی چادرت را
*****
پناهی از این خیمه بهتر ندارم
پناهی از این خیمه بهتر ندارم
چادرت را بتکانروزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
*****
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
.
قصه ی حیدر
#واحد
#بستر_بیماری
قصه ی قلب حیدر ، قصه ی سوز و درده
چند شبه هی میره توی کوچه ، برمیگرده
مادری توی بستر ، زخم پهلو و سینه
اف به دنیای بی رحم ، کار دنیا همینه
گرد کوچه ، رو میبینه ، روی چادر ، میمیره
بغض بابا، مرگ مادر، چاره ای نیست،تقدیره
وا اماه
حال و روزش خرابه،دلش از غم کبابه
این روزا بین مردم سلامش،بی جوابه
بی حیاهای نامرد،غرورش رو شکوندن
دست بسته علی رو،توی کوچه کشوندن
توو سقیفه،قتل محسن،قتل زهرا،امضاشد
توی کوچه،دور زهرا،دورحیدر،غوغا شد
وا اماه
گریه های شبونه،زینبش هی میخونه
مادر و میزدن باغلاف و،تازیونه
دیده چشمای خیسش،پشت در مادرش سوخت
کاش نمی دید چه جوری،صورت و معجرش سوخت
بعد اون روز،غصه داره،زاره زاره،بی تابه
مادرش از،درد بازو،درد پهلو،بی خوابه
وا اماه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
ابوذر رئیس میرزایی✍
👇
🕯سبک #زمزمه یا #واحد_سنگین ایام فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال
#زمزمه_فاطمیه
#زمزمه_حضرت_زهرا
#ماه_شبای_تار_حیدر
بند🕯
ماه شبای تار حیدر
ای یار و ای غمخوار حیدر
فاطمه ای بیمار حیدر
نرو بمون کنار حیدر
روز علی بی تو سیاهه
بعد تو بی پشت و پناهه
همدم درداش دل چاهه
کار شبانه روزش آهه
پرستوی شکسته پر
از آشیونه ام نپر
ای با وفا بانوی من
تنها نرو من هم ببر
نرو نرو زهرای من
بند🕯🕯
ای همسر جوونه حیدر
یاور قد کمونه حیدر
آتیش نزن به جونه حیدر
بی تو چجور بمونه حیدر
بی تو علی خونه خرابه
این زندگی برام عذابه
غریب و تنها بوترابه
دیگه سلامش بی جوابه
ای محرم رازم نرو
از توی بسترت پاشو
بی تو ندارم دلخوشی
دلم خوشه فقط به تو
نرو نرو زهرای من
بند🕯🕯🕯
ای قوت زانوی حیدر
ای قدرت بازوی حیدر
ای لشکر و نیروی حیدر
بخند بازم به روی حیدر
تنهام نذار منو میونه
مردم نامرده زمونه
نگو منو ببر شبونه
از توی خونه مخفیونه
چجور بگم به دخترت
از دنیا رفته مادرت
که مثل پروانه داره
میگرده دوره بسترت
نرو نرو ای مادرم
🎤به نفس زیبای کربلایی رسول برنا
🎪#فاطمیه #حضرت_زهرا
✍کربلایی امیرحسین سلطانی
👇
﷽
#فاطمیه ۱۴۰۲
#شور
... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ...
✍ #بنداول 📝
سینه میزنم برا حضرت مادر
چون ماها رو به سعادت میرسونه
تحت هر شرایط و زحمت و رنجی
فاطمیه باید زنده بمونه
یجور امشبو / به سینه بزن
که رو پروندت یک امضا خورده شه
روی سر درِ / همه خونهها
باید پرچم یازهرا خورده شه
یازهرا
دریای فضایل/قبله به تو مایل
ای مادر کامل / یازهرا
حلال مسائل / ای ذکر نوافل
ای خواهش سائل / یازهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢یازهرا مدد یازهرا💢
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ #بنددوم 📝
خسته میشم وقتی از همه دنیا
غرق اشک و گریه های بی امونم
با هزار امید و آرزو خودم رو
روضه حضرت زهرا میرسونم
قسم میخورم / همه قلب ما (من)
از عشق زهرا و مولا لبریزه
تا وقتی همین / مودت باشه
دیگه (غصه)دشمن ، پیش ماها ناچیزه
یازهرا
اعجاز خدایی / ذکر شهدایی
تسبیح و دعایی / یازهرا
الگوی حیایی / نور سینه هایی
تو مادر مایی / یازهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢یازهرا مدد یازهرا💢
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#علی_حاجیان_فر ✍
چهارشنبه ۱ آذر ۱۴۰۲
.👇
.
|⇦•آروم آروم از این....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس حاج #میثم_مطیعی
●━━━━━━───────
آروم آروم از این زمونه، مادر رفت شبونه
زده اشکام جوونه، خدا میدونه
مدینه دیگه بخوابه، خواب که واسه ما عذابه
زندگی بی تو سرابه، خدا میدونه
شکسته پر شد مادر، بی بال و پر شد بابا
شکسته تر شد مادر، تنهاتر بابا
دلخوشی نمونده واسه دنیام، مادر
روشنی نمونده واسه چشمام، مادر
همدمی نمونده واسه بابام، مادر
شده نمازات نشسته، با پهلوی شکسته
شدی از دنیا خسته، خدا میدونه
داری میری توو جوونی، دل مارو میسوزونی
چرا شدی قد کمونی، خدا میدونه
نداره مرهم مادر، گرفته ماتم بابا
آب میشه نم نم مادر، غرق غم بابا
ای جوابِ هر سلام بابا، مادر
بی تو میشه بی سپاه و تنها، مادر
سر میذاره بین چاه غمها، مادر، مادر
منو دیگه برده نالهات، تنِ مثِ باغ لالهات
تا روضهی سه سالهات، خدا میدونه
سر بابا روبروش بود، همونی که آرزوش بود
چه بغضی تو گلوش بود، خدا میدونه
چیشد سرت ای بابا، بریده شد کی بابا؟
تو ما رو میدیدی از، روی نِی بابا
بارِ تازیونه رو کشیدم، بابا
اما طعنههایی که شنیدم، بابا
از نگاه شامیا بُریدم، بابا
دل خوشی نمونده واسِ دنیا، بابا
روشنی نمونده واسِ چشمام، بابا
ایندفعه منم میرم با بابام، بابا
«ابا عبدالله، حسین ثار الله...»
شاعر و نغمه پرداز: اکبر شیخی✍🎼
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
Fadaeian_Fatemiyeh1401-02_14010930_06.mp3
20.05M
|⇦•آروم آروم از این....
#سینه_زنی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیه اجرا شده۱۴۰۱ به نفس حاجمیثممطیعی
.
|⇦•من ایستاده بودم....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
من ایستاده بودم دیدم که در افتاد
حسن ناله می زد، بابا! مادر افتاد
تو افتاده بودی، درم روی پهلوت
دیدم هر کی رد شد، لگد زد به پهلوت
قنفذ کمر بست به کمر شکستنم
میخواست پیش مغیره ادّعا کنه
مغیره خواست کم نیاره پیش اون
با لگدی هم شده شر به پا کنه
اون روز دشمن هستیمو از حسد گرفت
اون روز دشمن از هر کسی مدد گرفت
هر کس اومد، چادرشو لگد زد و
هر کس می رفت، چادرش و
*گفتم لگد دلم رفت گودال....
اینجا تنها جایی نبود که لگد به مادرش زدند.همچین که اومد تو گودال،روایت میگه اول یه لگدی به این بدن زد...*
یه جای سالم به تن نداری
دیگه چی میخواد از بدنِ تو
داد میزدند امّا شمر نامرد
برنمیداره پا از بدن تو
پیش چشمای خیسِ مادرت
کهنه خنجرش روی حنجرت
کاش میشد برات کاری کرد حسین
داره جون به لب میشه خواهرت....
اونقده دورت شلوغه حتی
سخته برا تو نفس کشیدن
از بس گرمِ غارتت هستند
اشک چشامو حتی ندیدن
از روی زخمات، خون شده جاری
برات بمیرم یاری نداری...
نمیذارن که بیام کنارت
چی کار کنم تا طاقت بیاری...
با مادر مادر کشتی خواهر رو
با یارب یارب کشتی مادرو
با بی رحمی زد تیر آخرو
حسین جانم..!
آه ای مادر! من بمیرم...
دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه...
من بمیرم می کشی آه با فرود هر نیزه
نیزه رو نیزه،چه جای عَرضه....
ای حسیین.....!
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#روضه_شب_جمعه
#فاطمیه #حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
Fadaeian_Fatemiyeh1401-10_14011008_03.mp3
21.35M
|⇦من ایستاده بودم....
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها و #شب_جمعه اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سیدرضا نریمانی
3ddbc9f2a9913522e56071295babb81f.mp3
5.18M
بنْویسید (رو قبر من)۲
قتیل اشک و آه
بنْویسید (کشته من و)۲
یه روضه ی جانکاه
روضه ی بانوی مدینه
روضه ی میخ داغ و سینه
حک کنید روی خاک قبرم
علت مرگ من همینه
مگه یادم میره اون کوچه ی پُر از بلا رو
مگه یادم میره اون طعنه ها و خنده هارو
مگه یادم میره اون گریه های بی صدا رو (امان ای دل)۲ ،
امان از داغ مادر
قلب من (عمریه که)۲
از دنیا بیزاره
مرهم (درد من این)۲
زهر شررباره
کی میگه همسرم منو کشت
همدم و یاورم منو کشت
باید عالَم بدونه اینو
غصه ی مادرم منو کشت
مگه یادم میره لرزیدن صدای مادر
مگه یادم میره سوز وصیتای مادر
مگه یادم میره پیر شد بابام به پای مادر (امان ای دل)۲ ،
امان از داغ مادر
نزدیکِ (چل ساله که)۲
رسیده جون بر لب
حاجتِ (قلبیِ من)۲
روا میشه امشب
یادمه اون روزای دشوار
یادمه اون چشای خونبار
پیر شدم بسکه زُل زدم به
خونِ خشکیده ی رو دیوار
مگه یادم میره زخمی که روی سینه دیدم
مگه یادم میره اون طعنه هایی که شنیدم مگه یادم میره غم های مادر شهیده م
(امان ای دل)۲ ،
امان از داغ مادر
** شادیِ (این زندگی)۲
دلم رو پس می زد
مادرم (روی زمین)۲
نفس نفس می زد
حال مادر دلم
رو آزُرد
تو همون کوچه ها
حسن مُرد
وایسادم روی پنجه ی پا
اما دستش به مادرم خورد
مگه یادم میره سیلی و گوش و گوشواره
مگه یادم میره چشمای در حال نظاره
مگه یادم میره اشک و شبای بی ستاره
#امام_حسن
.
#حضرت_زهرا
#زمینه #فاطمیه
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه
التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه
من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله
در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله
حلالم کن این همه دردو طاقت آوردی
به خاطر علی زمین خوردی
میبینمت بهم میریزم
اگه زهرا عجل وفاتیٌ نمیخوندی
اگه دو هفته دیگه میموندی
نوزده سالت میشد عزیزم
منه تنها منه مظلوم
ازت میخوام نرو خانوم
مردمی که عمری چشم دیدنه مارو ندارن
برا خونشون میان از اینجا هیزم برمیدارن
میدونستی بی حیای که تو رو از من گرفته
نامه داده کشتنه خانوممو گردن گرفته
توی نامش نوشته بین کوچه غوغا شد
محکم زدم انقدر که در وا شد
امیر زهرا پشت در بود
توی نامش نوشته زهرا رو تا شناختم
لگد زدم بچشو انداختم
از کینه قلبم شعله ور بود
نمیشم من دیگه آروم
ازت میخوام بمون خانوم
جای شکرش باقیِ همین که محسنو ندیدی
از گلوی پسرت تیر سه شعبه نکشیدی
نه سرش از تن جدا شد و نه روی نیزه ها رفت
دوباره گریز روضه ها به سمت کربلا رفت
دیگه دنیا بدون تو به ما نمیسازه
هنوز میبینمت چشات بازه
برا تو میخونم لالایی
به اصرار عمه منم یه جرعه آب خوردم
ببین برای تو هم آوردم
ولی تو روی نیزه هایی
من این پایین تو اون بالا
علی بالام لالا لالا
#امیر_طلاجوران
.👇
.
#امام_زمان_فاطمیه
#زمینه
دنیا بی مهدی رو به ظلمته
دنیا بی آقامون شده فلج
قال المهدی و خاتم الحجج
و أکثروالدعا بتعجیل الفرج
برا فرج دعا کنیم
گره های بسته مون و وا کنیم
برا فرج دعا کنیم
یوسف فاطمه رو صدا کنیم
برا فرج دعا کنیم
ظهورش رو طلب از خدا کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا
میاد اون روز که منتقم میاد
ریشه خصم علی رو میکنه
با همون هیزمای پشت در
اون دو نفر رو آتیش میزنه
روضه میخونه از اون
مادری که توو جوونی شد کمون
روضه میخونه از اون
پهلوی زخمی و دست ناتوون
روضه میخونه از اون
بدنی که شد توو کوچه غرق خون
اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا
ازدحام رجاله های شهر
شعله آذر و بیت الحرام
ثانی به قنفذ به خنده میگفت
کار فاطمه دیگه شد تمام
بسه همین برا عزا
برا جون دادن بچه شیعه ها
وای از اون ضربه پا
نبت المسمار فی صدرها
میزد فضه رو صدا
حتی القت محسن من بطنها
اللهم عجل لولیک الفرج ، به غربت مولا به دمعة زهرا
#علی_سلطانی ✍
#فاطمیه #امام_زمان
.👇
.
#شور #فاطمیه
#حضرت_زهرا_شور
شهیده بانو
جان علی فاضله الرشیده بانو
دنیا کسی مثل تو رو ندیده بانو
دعا کنی بخت منم سفیده بانو
حمیده بانو
همیشه خیرت به گدا رسیده بانو
خدا بهشتو نذرت آفریده بانو
بهت میگن مادر قد خمیده بانو
یا زهرا
میخوام واست نوکری کنم
میخوام واسم مادری کنی
نگاه میندازی به ماذانه
اذان ها رو حیدری کنی
یامُولاتی یافاطمه
راضیه بانو
مرضیه مطهره زاکیه بانو
خادمه تو مریم و آسیه بانو
حوریهء محدثه انسیه بانو
حانیه بانو
بی تو نفس حرومه یک ثانیه بانو
محبتت شرط مسلمانیه بانو
گدایی تو اصل سلطانیه بانو
یا زهرا
سفارش کردی کنم شروع
همیشه روزم رو با حسین
میخونم صبح علی الطلوع
و صلی الله علی الحسین
یامُولاتی یافاطمه
عفیفه بانو
محترمه مکرمه شریفه بانو
وصف مناقب تو صد صحیفه بانو
به شرح شأن تو قلم ضعیفه بانو
جلیله بانو
فرش زیر پات پر جبرئیله بانو
چایی روضه ات خود سلسبیله بانو
به چادرت ارض و سماء دخیله بانو
میخونم دائم حسن حسن
میخونم تو گوش عالمین
تموم هفته علی علی
شبای جمعه حسین حسین
#محمد_اسداللهی✍
👇
.
#زمینه
#امام_حسین
کربلایی محمد حسین حدادیان 🎤
_________________
بند اول
.
غم شیرینم یا اباعبدالله
دین و آیینم یا اباعبدالله
یه جوری مستم انگاری دارم
تو رو میبینم یا اباعبدالله
حسین یا اباعبدالله
غم شیرینم یا اباعبدالله
دین و آیینم یا اباعبدالله
یه جوری مستم انگاری دارم
تو رو میبینم یا اباعبدالله
مستی گیرا، دم طولانی
السلام ای شرح پریشانی
زلف آشفتت دلمو خون کرد
جذبه تمثالت عالمو مجنون کرد
حسین یا اباعبدالله
شبِ نورانی یا اباعبدالله
دم طوفانی یا اباعبدالله
همه محکومن به فراموشی
تو جاویدانی یا اباعبدالله
مستی گیرا، دم طولانی
السلام ای شرح پریشانی
زلف آشفتت دلمو خون کرد
جذبه تمثالت عالمو مجنون کرد
حسین یا اباعبدالله
.👇
2_144189956048685836.mp3
7.83M
#زمینه
🍃غم شیرینم یا اباعبدالله
🎤محمدحسین_حدادیان
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست محمدحسین پویانفر-ذاکر استودیو.mp3
6.83M
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست محمدحسین پویانفر
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
*****
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
*****
من از خاک پای تو سر بر ندارم
من از خاک پای تو سر بر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
*****
من از خاک پای تو سر بر ندارم
من از خاک پای تو سر بر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
مگیر از سرت سایه ی چادرت را
*****
پناهی از این خیمه بهتر ندارم
پناهی از این خیمه بهتر ندارم
چادرت را بتکانروزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست
*****
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
ای مادر ای مادر ای مادر
.
#نوحه #واحد
#حضرت_زهرا_نوحه
فاطميه شد و - ذكر لب ها همه
ألسلام على - أمِّنا فاطمه
مى روم زير پرچم ها
بايد اين خيمهء غم ها
پر ز شورِ عزا باشد
مثل ماه محرّم ها
شده باز دل من ، هوائي زهرا
همه هستى من ، فدائي زهرا
يازهرا يازهرا…
-
در نگاهش بُوَد - غربتى منجلى
تا دم آخر است - ذكر او ياعلى
حرف او با صراحت بود
پيروى از ولايت بود
از كسانى كه حق بُردند
بر لب او شكايت بود
نجات حقيقى ، همان راه زهراست
مسير سعادت ، تولا تبراست
يازهرا يازهرا
#علی_اصغر_انصاریان ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.👇
#مناجات_با_امام_زمان
#فاطمیه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بيا كه گنبد خضراست ديده بر راهت
بيا كه حيدر تنهاست ديده بر راهت
چقدر منتظران تو بي صدا رفتند
نگاه مضطرب ماست ديده بر راهت
به هر ديار عزادار مادرند همه
بيا كه عترت طاهاست ديده بر راهت
قسم به خاك نشسته به چادر مادر
سكوتِ غربتِ دنياست ديده بر راهت
هنوز نالة مادر به گوش مي آيد
ببين كه حضرت زهراست ديده بر راهت
ميان كوچه به دنبال گوشواره حسن
شهيد سيلي اعداست ديده بر راهت
كنار بستر غرق به خون مادرتان
هنوز زينب كبراست ديده بر راهت
ميانِ گويِ مقتل حسين افتاده
هنوز زير لگدهاست ديده بر راهت
به ناله هاي بُنَيَّ كنار آن گودال
زني كه غرقِ تماشاست ، ديده بر راهت
نشسته بي ادبي ديده رويِ سينة ماهش
ببين كه مادرت آنجاست ديده بر راهت
زمان كشتن لب تشنه آب مي خوردند
لباس هاي تنش را يكي يكي بُردند
شاعر: قاسم نعمتی
#متن_روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔹مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین (علیه السلام) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر امیرالمومنین (علیه السلام) گذشت؟
🔸حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خم میشد و دستش را میبوسید و به استقبالش میرفت و او را در جای خود مینشانید؛ سینه اش را میبویید و میفرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»، بوی بهشت را از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) میشنوم.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت درباره او میفرمود: «إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَهَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا»؛ به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب میکند. اگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راضی شد، خدا راضی میشود. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که حضرت میفرمود: «إِنَّ فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی، وَ هِیَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ»؛نگویید حضرت فاطمه (سلام الله علیها) روح من و جان من است. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که میآمد درب خانه اش، حضرت اجازه میگرفت و وارد میشد. بی اجازه وارد خانه نمیشد.
🔹حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که پیغمبر خدا وقتی مسافرت میرفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود. وقتی برمی گشت، اولین خانهای که وارد میشد خانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود.
💠آیا این حقایق تاریخ رد کردنی است؟ در مدینه طوری غریب شود که بریزند خانه اش را آتش بزنند. او را بین در و دیوار بگذارند. نامحرمها در کوچه او را محاصره کنند.
▪️از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چه بود؟ حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که جوان بود. فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین (علیه السلام) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بردند.
▪️تعبیری که از امام مجتبی (علیه السلام) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد.
🔹امیرالمومنین (علیه السلام) صحنهها را دیده و طبق پیمانی که ازش گرفته شده صبر کرد. در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنهها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) باید امیرالمومنین (علیه السلام) میثاق به صبر کند. حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)! اگر خدا میخواست باید صبر کنم، صبر میکنم. امیرالمومنین (علیه السلام) صبر کرد.
▪️وقتی امشب بدن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد. دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شد و عرض کرد: «قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی»؛ فرمودی صبر کن، تحمل کردم، ولی دیگر صبر امام علی (علیه السلام) کم شده. «یَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ»؛ دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ اما دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم امام علی (علیه السلام) راه ندارد.
▪️ یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خودت میدانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُکَ ابْنَتُکَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا»؛ به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)!
با امام علی (علیه السلام) اسراری است که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در میان میگذاشت. تو از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر میبینی مخفیانه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردم و دفن کردم؛ اگر میبینی همه را دعوت به سکوت و آرامش میکنم که مبادا دشمن با خبر شود، اینها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم)
به وصف غربتم این بس بود که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه ۵
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بریم عیادت مادرمون زهرا...
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره...
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادر ما خوب شده...
🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم
🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
مادرجان من حسنم...
با من حرف بزن مادر...
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد...
آی کربلایی ها...
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر...
من حسینتم...
با من حرف بزن...
مادر...
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...
اما...
لا یوم یومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
-