eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - vahed - fatemie 2 - 1402 - banifatemeh.mp3
5.22M
🔳 🌴نام گل بردی و بلبل گشت خاموش ای بلال 🌴مادر مظلومه‌ی ما رفت از هوش ای بلال 🎙 👌بسیار دلنشین @Asheghane_hazrat_zeynab
وحید عظیم پور . زمین گریه زمان گریه ، تمام چشم ها گریه صدای مادرم می آید از سجاده با گریه . چرا عجل وفاتی از قنوتش می چکد این بار چرا پس با صدای قطعه قطعه ، پس چرا گریه ؟ . چرا این دفعه جای ” جار ثم الدارِ ”  دستانش به روی چادرش می بارد از هر ربنا گریه ؟ . دل معصوم وقتی بشکند کون و مکان بغض است که ماهی بین دریا و کبوتر در هوا گریه . صدایی از در و همسایه می آمد که یا حیدر بگو که فاطمه یا شب شود یا روز را گریه . پدر یک بیت الاحزان از کبود دردهایش ساخت و کار ما در آنجا روز و شب شد ، یکصدا گریه . جلال او ، جمال او ، صفاتی از خدا دارد و با هر قطره اشک مادرم دارد خدا گریه . میان کوچه این ایام بی انصافی محض است که خنده سهم قنفذ باشد اما سهم ما گریه . نه ، اشک مادرم از قصه های غربت باباست فراوان ریخت از این دردهای آشنا گریه . علی را کار طوفانی زهرا خانه برگرداند شبیه رعد می غرید و مثل ابرها گریه ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─.
|⇦•ای بال وپر شکسته.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حجت الاسلام سید محمد حسین تقوی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم.... *چه شبیه امشب برای امیرالمومنین و بچه هاش...امشب آدم می مونه از حال بچه ها بگه....از حال امیرالمومنین بگه...اگه یکی از زینب کبری بپرسه مادرتون مریضی خاصی داشت از این دنیا رفت؟سنی داشت از این دنیا رفت؟می فرمایند:نه به خدا...هجده سال بیشتر نداشت...مریضی خاصی هم نگرفت...اما این روزا هر چی نفس می کشید خون از سینه اش جاری می شد.... غربت وتنهایی یعنی این آدم تو شیش، هفت سالگی مادر از دست بده...دنبال اون آخرین خاطره، آخرین باهم بودنه ..مثل امام حسن و امام حسین که آخرین خاطره شون این باشه که مادر با بدن خونین ، وسط کوچه افتاد...مگه دیگه از یاد میره....* *حرفهای آخرِ مولا با حبیبه اش فاطمه زهرا سلام الله علیها...* ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مَبند بردار بارم از دل و بارِ سفر مَبند پای فراق را تو در این خانه وا مکن دستی که بسته بود، تو بار دگر مَبند ای قبله ی علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟ راه امید را به منِ، محتضر مبند *خانم جان! اگر این جور مجروح بری،من یه عمر با شرمندگی چه کنم؟!جواب بابات رسول الله رو چی بدم....؟ هی تو حیاط خانه علی قدم میزد ...دست روی دست میزد...سرش رو پایین می انداخت...* این غم کجا بَرم که تو را مَردها زدند شرمنده ام که خانهٔ امنی نداشتم *قرار ما این نبود فاطمه‌جان منو ببخش.* یه خونه می سازم، دوباره برا تو که شاید ببینم بازم خنده هاتو یه خونه می سازم که توش غم نباشه یه خونه که قدّت دیگه خم نباشه یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست یه خونه که روی درش، جای پا نیست یه خونه می سازم درش گُر نگیره که آتیشِ هیزم به چادر نگیره ببین زندگیمو سوزوندن یه روزه علی مُرده باشه که سینه ات بسوزه بسوزه همونی که هیزم آورده الهی بمیرم به پهلوت چی خورده تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی یه خونه می سازم برات ای بهارم همون موقع از در میخ و در میارم بمون تا بسازم بازم زندگیمو یه خونه می سازم برات ای بهارم علی رو حلال کن، واسه زخم بازو علی رو حلال کن، واسه درد پهلو علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که برداره اون در رو از روت *حالا فاطمه چی میگه...علی جانم !* دیگر کنار بستر من دیده تر نکن *هی نشین‌ کنار بستر فاطمه اشک بریز.من همه زندگیمو دادم تو گریه نکنی...سرت رو بالا بگیر...درسته من خواب ندارم شبا...یه طرف بازوم یه طرف پهلوم ...اما اگر پاش بیفته اون دستمم میدم تو گریه نکن علی جان...* دیگر کنار بستر من دیده تَر مکن درد دلِ غریب مرا بیشتر مکن وقتی که من به روی تو در باز می کنم این قدر بر زمین زِ خجالت نظر مکن هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی یک تن ز دشمنانِ خودت را خبر مکن در کوچه ها مغیره به تو خنده می کند از کوچه ای که می گذرد او، گذر مکن با زینبم وصیت من شد که بعد از این از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن کجا بودی شام؟! زینب و یه مشت حرامی. زینب و سنگای شامی تو بازار برده ها آوردن و شامیا خندیدن و رقصیدن و رفتن حسین.....* @Asheghane_hazrat_zeynab
روضه و توسل شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ حاج سید مجید بنی فاطمه  کمک کن امشب ای اسماء دلِ دریایی ام درده ببین خیبر شکن امشب چه زانویی بغل کرده تو سینه م کوهِ فریاده ولی به صبر مامورم نمیشه باورم دارم تن زهرامُ میشورم دارم دق میکنم از غم نبین اینقدر آرومم ببین اسماء چقدر سرده تنِ زخمیِ خانومم تن زخمیِ خانومم چه خاکی بر سرم کرده بریز آب روان آروم به بازوی ورم‌کرده بریز آب روان اسماء علی دلتنگ و بیتابه تو هرچی آب میریزی ازش میریزه خونابه خدایا کاش میمیردم علی چی داره میبینه حالا باید بفهمم که چه زخمی داشت رو سینه دیدی واسه چی بود وقتی میشد بعضی شبا بیهوش چجوری زندگی کرده با این زخمِ روی پهلوش سه ماه از من چه پنهون کرد همه آزردگی هاشُ نگاه‌کن زیر چشمش رو ببین خون مردگی هاشُ برای من سپر کرده چطور کل وجودش رو بذار بیشتر ببینم من یکم رویِ کبودش رو داره میره ولی خونش هنوزم روی دیواره داره میره نگفت آخر کجا افتاد گوشواره همین که دست من خوردش به زخم بازو اُفتادم منی که گریه ام آروم بود دراومد دیگه فریادم حسن جانم ، حسین جانم بیایید مادر داره میره به داد من برس زهرا که زینب داره میمیره دوباره فاطمه جانم ،خودت مشکل رو حل کردی برای آخرین دفعه یتیماتُ بغل کردی .. *خدا نیاره به آدم بگن بیا برا آخرین بار با مادرت وداع کن .. امشب شبیِ که دادِ علی بلند شد .. بچه ها نتونست گریه کنن آستین به دهان گرفته بودن .. خدا نیاره آدم ببینه چطور مادرشُ کفن میکنن .. علی بدنِ زهرا رو غسل داد تا دستش رسید به بازو دادش بلند شد .. شروع کرد بند کفنُ  بستن سادات نوکرا من معذرت می خوام .. شروع کرد علی بدنِ زهرا رو کفن کردن ...  اول گره رو بست ، تا اومد گره بالاسرو بزنه صورت زهرا رو آروم تو کفن گذاشت یه وقت نگاه کرد دید بچه ها دارن نگاه میکنن .. یا مرتبه رها کرد ، گفت بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید .. همه از هم سبقت میگرفتن بزار زبانِ حال بگم .. یکی میگفت مادر من حسنم .. من همون کسی ام که تو کوچه خاکایِ چادرتو تکوندم .. یکی میگه مادر من زینبم .. یکی میگه مادر من کلثومم .. اما یه آقایی یه جور دیگه صدا زد هی میگفت مادر تو مادری نبودی که وقتی حسین صدات بزنه جواب ندی .. میدونی چی شد ؟ شیخ عباس قمی میگه یه وقت دیدن بند کفن آروم آروم باز شد دست شکستۀ زهرا بالا اومد بچه هارو بغل گرفت .. منادی بین زمین و آسمان صدا زد علی ، بچه هارو از فاطمه جدا کن .. این منظره رو ملائکه طاقت ندارن .. عرش ولوله شده وقتی حسن و حسین گریه میکنن .. وقتی زینب گریه میکنه .. الهی برای غربتت بمیرم هی حسنُ بلند میکرد بابا خدا صبرت بده حسین جان خدا صبرت بده .. زینب جان از این به بعد تو خانوم خونه ای .. با احترام بچه هارو جدا کرد یعنی آی اهل عالم یاد بگیرید هر وقت دیدید بچه ای خودشو رو بدن عزیزش انداخته با احترام ، با ناز و نوازش جداش کنید .. اما علی جان نبودی ... یه دختری اومد تو گودال خودشُ انداخت رو بدن بی سر .. اینقده گفت بابا عوض اینکه ناز و نوازشش کنن ، بگن این دختر یتیم شده ؛ هم داداشاشُ کشتن ، هم عموهاشو کشتن ، میدونی چطور جداش کردن ؟.. ریختن تو گودال اینقدر با تازیانه ... ای حسین ..* با اجازۀ امام رضا امشب نگم کی بگم ، ما فکر میکنیم فقط عباسِ که رو زینب غیرت داره ، فقط حسینِ ، فقط مردای هاشمین که رو زینب غیرت دارن نه ولله .. بچه رو بزنن میگه بابا بدنم درد گرفت بابا ببین منو دارن آزار میدن اما تو گودال عکس همۀ اینا شد این دخترُ زدن اما از خودش حرفی نزد یا امام رضا معذرت میخوام یه مرتبه بلند شد گفت بابا بلند شو ببین نامحرما عمه رو دارن میزنن ..* شبی در عمق تاریکی نشسته زمین و آسمان غمگین و خسته روان در کوچه ها تابوت غربت در آن تابوت یاقوتی شکسته *سلمان میگه یه جوری به در میزدن نمازمُ زود سلام دادم درُ باز کردم دیدم آقازادۀ امیرالمومنین امام مجتبی ست فرمود سلمان بیا ، بابام غریب شده .. بابام تنها شده .. بیا کمکش کن میترسم بابام دق کنه .. فرمود علی جان منو شب غسل بده ، شب کفن کن ، شب به خاک بسپار فرمود علی جان وقتی منو تو خاک گذاشتی زود رهام نکن یه خورده بشین بالا قبرم برام قرآن بخوان .. همچین که اومد بدن بی بی رو روانۀ قبر کنه یه وقت امیرالمومنین دید دوتا دست شبیه دستایِ پیغمبر نمایان شد .. اینقدر خجالت کشید علی .. بدن زهرا رو تو خاک گذاشت خدا جواب پیغمبرُ چی بدم اون روزی که امانتیتُ گرفتم سالم بود .. حالا هم پهلوش شکسته .. هم صورت سیلی خورده .. هم بازو ورم کرده ...
 همچین که بدن زهرا رو تو خاک گذاشت چقدر سخت بود برای علی حالا آروم آروم میخواد خاک بریزه رو بدن زهرا .. خانوم جوونشُ تو خاک گذاشت .. این صحنه تو ذهن زینب موند ، میدونی کجا یادش امد؟ پشت خیمه دیدن حسین اومد یه قنداقی رو گذاشت رو زمین یه قبر کوچیکی رو با دستاش شروع کرد کندن .. علی رو روی خاک گذاشت یه وقت شنید یکی میگه مهلاً مهلا یا ابن الزهرا .. آقا اجازه بده یه بار دیگه بچه مُ ببینم .. *  ای حسین ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5947542828849564247.mp3
1.78M
🕯سبک زمینه یا شور شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال ایام فاطمیه بند🕯 کمر علی رو شکستی فاطمه چشماتو وا کن بازم بخند و دلم رو از غم و غصه رها کن از این سفر بی علی تو بیا و زهرا حذر کن بی رمق ای بانوی من بمون و ترکه سفر کن نرو گلم ای مهربون بمون و یار من بمون تنها تو درکم میکنی حرفمو از چشمام بخون فاطمه طاقت بیار علی رو تنها نذار نرو عزیزم نرو بند🕯🕯 شدی چرا رو به قبله بستی به روم راه چاره بده جواب علی رو حتی شده با اشاره به اشکای چشم حیدر بیا و زهرا نظر کن به خاطر اشکه مظلوم بمون و ترکه سفر کن نرو مسیحای علی تویی تمنای علی نگو ‌که ترکم‌ میکنی ای همه دنیای علی میونه این کاروزار علی رو تنها نذار نرو عزیزم نرو بند🕯🕯🕯 غریبم و بعدت غریب تر بگو که پیشم میمونی دق نده حیدر رو زهرا آخه تو خیلی جوونی نگو ‌که حلالم کن حیدر که قلبم آتیش میگیره اگه بری این پهلوون از غم دوریت میمیره نرو طرفدار علی محرم اسرار علی فقط تویی ‌که میکنی وا گره از کار علی میونه این گیرودار علی رو تنها نذار نرو عزیزم نرو 🙏التماس دعای خیر ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
- ناشناس.mp3
761.7K
🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آقای مظلومان عزا گرفته مدینه را غربت فرا گرفته حسن گشته حیران / حسین زار و گریان شده شب شام غریبان حیدر به سر گرفته قرآن 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در کوچه های خلوت مدینه گشته نمایان غربت مدینه علی بی پناه است / دگر غرق آه است مولا و اشک و سوگواری زهرا و داغ بی مزاری 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زینب میان خانه زار و تنها گریان شده با روضه های زهرا اسیر و پریشان / دلش بیت الاحزان در چشم او غربت حاکی در دست او چادر خاکی .
|⇦•بیا که گنبد خضرا... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج‌مهدی صالحی کرمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بیا که گنبد خضراست دیده بر راهت بیا که حیدر تنهاست دیده بر راهت چقدر منتظران تو بی صدا رفتند نگاه مضطرب ماست دیده بر راهت به هر دیار عزادار مادرند همه بیا که عترت طاهاست دیده بر راهت قسم به خاک نشسته به چادر مادر سکوت غربت دنیاست دیده بر راهت * خدا رحمت کنه علامه امینی رو، فرمودند: وقتی توی خونه پشت در حضرت زهرا سلام الله علیها روی زمین افتاد، بچه اش سِقط شد، قبل از اینکه بگه "یا ابتاه یا رسول الله!" قبل از اینکه شوهرش علی و فضه رو صدا بزنه، یه جمله فاطمه گفته، صدا زده: پسرم مهدی بیا...* هنوز ناله ی مادر به گوش می آید بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت * حضرت زهرا سلام الله علیها دامنِ علی رو گرفت، گفت: نمیذارم علی رو با این وضع مسجد ببرید، هر چه کردن نتونستن دستِ فاطمه رو کوتاه کنند، یا صاحب الزمان! یه کاری کردن با دستور اون دومیِ نانجیب، با غلاف شمشیر، زبانم لال... وقتی بیماری حضرت زهرا سلام الله علیها شدت گرفت دیگه نتونست از بستر بلند بشه، این بیماری کار رو به جایی رساند که فقط پوست و استخوان از بی بی به جای ماند، بازو و پهلوی فاطمه شکسته است، از اینها بالاتر یه جلمه روضه داره آیت الله کمپانی، از ایشون سئوال کردن قضیه میخِ در چی بوده؟ ایشون می فرمایند:" وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَار، سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَة الأسْرَار" یعنی من نمی دونم برید از سینه ی فاطمه سئوال کنید این میخ چی بوده.... امام صادق علیه السلام می فرمایند: آن میخِ در به سینه ی فاطمه فرو رفت، نزدیک به نود و پنج روز، هر وقت مادر ما فاطمه نفس میکشید از سینه اش خون می اومد... امشب این دلهای عاشق مدینه باشه ، به یاد آن یتیمان بی مادر، جلوی چشم بابا گریه نمی کردند، اما همین که بابا از خانه بیرون می رفت، یکی سجاده ی مادر رو می آوُرد، یکی چادرِ مادر رو می آوُرد، اینقدر گریه می کرند که فضه ی خادمه صبرش تموم شد، یه روز امیرالمؤمنین وارد خانه شد دید فضه اثاثیه اش رو جمع کرده میخواد بره، صدا زد: فضه! چه خبره، کجا میخوای بری؟ گفت: آقا! من دیگه طاقت ندارم، آقا این گریه ی بچه ها، جای خالیِ فاطمه من رو رنج میده.... خدا میداند و دلِ بچه های فاطمه... یه شب ابی عبدالله صدا زد: بابا! دلم برا مادرم تنگ شده، آخه حسین خیلی مادری بود، آورد حسین رو کنار قبر مادر، دستش رو رها کرد، دید حسین صورت روی خاک قبر گذاشته تویِ دلِ شب، هی می گفت: مادر! مادر! من حسینِ تو هستم، یه جمله با حسینت حرف بزن، اما اینجا جوابی نشنید، حسینی ها! اما توی گودی قتلگاه، اون نانجیب گفت: وقتی خواستم سَرِ حسین رو جدا کنم از بدن، ناله ی یه خانمی رو شنیدم، هی میگفت: غریبِ مادر حسین!... شهیدِ مادر حسین!... برای خوشنودی دلِ مادرش فاطمه، به نیت فرجِ آقامون، آقایِ مظلوممون، دستت رو بیار بالا چند بار ناله بزن: یا حسین!... به آبروی فاطمه و حسینِ فاطمه قسمت میدهیم، این دستا رو امروز نا امید بر مگردان، فرجِ آقامون امام زمان برسان...
salehi-fatemiye.mp3
5.38M
|⇦• بیا که گنبد خضرا.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
حضرت زهرا سلام الله علیها سبک : بزم عزاده گیمیشم ..... ای حیدری گوزدن آتان دلبریم لايلاي دلبریم لايلاي نار غم و هجره یانان همسریم لایلای همسریم لایلای سویلرم وای زهرا دینجلدون دای زهرا عمرونده خوش گون گورمدون آغلارام یانام آغلارام یانام سن زینبه طوی دوتمادون یانام اوتلانام یانام اوتلانام اوغلون حسیندن دویمادون بیله تالانام بیله تالانام گیتدی الیمدن سویلرم کوثریم لایلای کوثریم لایلای ای غنچه باغ نبی غصه دن سولدون غصه دن سولدون دائم بولوت تک ماتمه وای منه دولدون وای منه دولدون غصب اولدی حقون دائماباغریقان اولدون باغریقان اولدون باشیمده هردور و زمان افسریم لایلای افسریم لایلای باشدان حسین و زینبی سن نه تز آتدون قانوه باتدون قویدون علینی بی کمک کاموه چاتدون قبرده یاتدون گوزیاشیمی بو غصه دن سن قانا قاتدون حیدری آتدون قالدی دعاده دائما اللریم لایلای اللریم لایلای مجمرکیمی هجرونده من روز و شب یاندیم روز و شب یاندیم گیتدون یارالی قبروه یاندیم اودلاندیم یاندیم اودلاندیم آچ بیر گوزون محنتده باخ گورنه تالاندیم گورنه تالاندیم یاسه باتوبدی گورنجه گللریم لایلای گللریم لایلای کیم بس حسینون باشینون اوسته سو قویسون حالینه یانسون زینب لباس ماتمی بس نجه سویسون جانینه دویسون اوغلون حسن سنسیز گرک گول کیمی سولسون خونجگر اولسون هجرونده دوشدي لرزيه پيكريم لايلاي پيكريم لايلاي بوفانی دنیاده گوروب چوخ بلا باشون چوخ بلا باشون نه وار آنون نه وار آتون یوخدی قارداشون یوخدی قارداشون مونس سنه دائم اولوب قانلی گوزیاشون قانلی گوزیاشون هجرونده نالاندی شیرین دیللریم لایلای دیللریم لایلای گوزیاشلی یازدی «آذرین» حالوه نوحه ؛ بیرنظرایله درد و غم و حاجاتی وار قلبی مجروحه ؛ بیرنظرایله ویروخ قسم زهراسنی تشنه مذبوحه ؛ بیرنظرایله دولدور محبتدن دیور ساغریم لایلای ساغریم لایلای کربلایی ودود آذرین ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
Shab2Fatemieh2-1402[02].mp3
13.4M
▪️حتماً دری که سوخته را می‌توان شکست 🎙بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 نام تو را نوشتم پشت جهان شكست آهسته از غم تو زمين و زمان شكست پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم بعد از هزاروسيصدوچندين خزان شكست اي دل بسوز و بشكن تا باورت شود حتماً دري كه سوخته را مي­‌توان شكست گفتم كه قل اعوذو بربٍ، خدا گريست من شر حاسدٍ دلش از حاسدان شكست بانوي نور در دلتان رنگي از خداست زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست با هر دري كه بعد نگاه تو باز شد انگار در گلوي علي استخوان شكست شاعر: مهدی مردانی
Shab2Fatemieh2-1402[03].mp3
8.51M
▪️بدون روضه‌ی گودال خاکتان نکنند (روضه) 🎙بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 به نام نامی او احترام بگذارید پس از «حسین»، «علیه السلام» بگذارید به غیر اسم «علی» روی نسل خود نگذاشت به روی نسل خود این‌گونه نام بگذارید ز پا نشست، نمازی مگر به پا دارد زمان برای قعود و قیام بگذارید عمود خورده و فرق سرش دو تا شده است که فرق بین حلال و حرام بگذارید اگر خدای نکرده دچار درد شدید کمی ز تربت او بین کام بگذارید شبیه سنت اجدادمان محرم را نشانه‌ی عَلَمی روی بام بگذارید برای اینکه سلامی به محضرش بدهید به سینه دستِ ادب صبح و شام بگذارید بدون روضه‌ی گودال، خاک‌تان نکنند! برای ذریه‌ی خود پیام بگذارید لباس مشکی‌مان را میان خانه‌ی قبر فقط به نیت حُسنِ خِتام بگذارید چنانچه کم بگذارید، خود ضرر کردید قدم به مجلس روضه مدام بگذارید شبیه ضجه‌زدن‌های مادرش هرشب برای مرثیه سنگ تمام بگذارید به کهنه پیرهنش کوفیان طمع نکنید کمی لباس برای امام بگذارید گرسنه بود که شد ذبح، لااقل دیگر برای طفل یتیمش طعام بگذارید شاعر:
Shab2Fatemieh2-1402[04].mp3
13.43M
▪️مادرم مظلومه بود، یاور مظلوم‌ها 🎙بانوای: حاج میثم مطیعی مادرم معصومه بود، مادر معصوم‌ها مادرم مظلومه بود، یاور مظلوم‌ها اول مظلوم علی بود، اول مظلومه زهرا مولا حامی مظلوم، زهرا حامی مولا تنها یار حیدر، همدم و غمخوار حیدر تنها یار حیدر، محرم اسرار حیدر، تنها یار حیدر «زهرا یار حیدر» بیت زهرا می‌شود، سنگر مظلوم‌ها مادرم مظلومه بود، یاور مظلوم‌ها وقتی ذکر لب ما، شد «لِلمظلومِ عَونا» از جنگ با ستمگر، کی دارد شیعه پروا؟ داریم عهد دیرین، تا شکوه و عزت دین داریم عهد دیرین، تا رهایی فلسطین، داریم عهد دیرین «لِلمظلومِ عَونا» شاعران: جمعی از مرثیه‌سرایان اهل بیت (علیهم‌السلام)
. دیگه شبای آخره صدای مادر نمیاد مادر میخواد دعا کنه ببینیم اینبار چی میخواد * یه عمریه مادر ما وقتی خدا خدا میکرد همیشه تو نماز شب مردم و هی دعا میکرد * یه دستشو برده بالا  یه دست به پهلو میزاره زیر لب آروم میخونه تاب و توانی نداره * میگه بیاین با هم دیگه  دستا رو بالا بگیریم من یه دعایی میکنم  همه با هم آمین بگین * دعای مادرم اینه  میگه خدای مهربون منو ببر از مدینه مرگ منو زود برسون * من از غریبی علی خون جگر مدینه ام ز بعد ماجرای در  هنوز میسوزه سینه ام * یه موقع دیدن خانم فاطمه زهرا , حسنین رو صدا کرد  گفت برید وضو بگیرید میخوام برا خودم دعا کنم راوی میگه:امام حسن و امام حسین سریع وضو گرفتن  و اومدم کنار بستر مادر نشستند. میگه دستاشونو بالا گرفتند یه موقع خانوم صدا زد : "اللهم عجل وفاتی سریعا" خدایا مرگ منو زود تر برسون  من دیگه طاقت خجالت های علی رو ندارم یا علی مدد
Shab1Fatemieh2-1402[02].mp3
3.56M
▪️کسی در سن هجده سالگی پهلو نمی‌گیرد 🎙بانوای: حاج میثم مطیعی 🏴 کسی در سن هجده سالگی پهلو نمی‌گیرد کسی در خانه اش از مَحرَم خود رو نمی‌گیرد جوان وقت نشستن از کسی یاری نمی‌خواهد و تا برخواست از جا دست بر زانو نمی‌گیرد ولی زهرای من این روز ها یک دست بر پهلو و دست دیگرش را هم به روی گونه می‌گیرد نمیبینم که بنشاند به زانو کودکانش را بغل میگیرد اما یاری از بازو نمی‌گیرد به دستی میکِشد بر گیسوی طفلان خود شانه به دست دیگر اما موج را از مو نمی‌گیرد شاعر:
Shab2Fatemieh2-1402[07].mp3
10.52M
آن دل که حرامیان شکستند، آیینه‌ی من بود آن شعله نه بر در و نه دیوار، در سینه‌ی من بود دیدم، دیدم بین در و دیوار آن شاخه‌ی ارغوان من، جان من و جهان من مانده میان شعله ها .... آه دیدم، دیدم با دیده‌ی خونبار یک شاخه یاس و بار غم، سرو جوان و قد خم سیلی ابر و صورت ماه زهرا، زهرا، شد روز علی چُنان شب تار زهرا زهرا، راهی شده ای خدانگهدار دیگر شب من سحر ندارد، بی رؤیت رویت چشمم چه کند اگر نبارد، در حسرت رویت ای کاش، ای کاش می ماندی و می ماند روی سر بچه هایمان، سایه‌ی ماه مهربان سایه‌ی مادرانه‌ی تو ای کاش، ای کاش لبخند تو می ماند در خانه‌ی ساده‌ی علی، قسمت ما شده ولی تربت بی نشانه‌ی تو زهرا، زهرا، شد روز علی چُنان شب تار زهرا زهرا، راهی شده ای خدانگهدار شاعر: دکتر محمدمهدی سیار نغمه پرداز: اکبر شیخی
. و چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما مگر به مجلس مادر پسر نمی آید ____ شوریده دلیم و سر سودای تو داریم با این دل سر گشته تمنای تو داریم با خون جگر دیده بشوییم که عمری ای پرده نشین میل تماشای تو داریم سوگند به یک موی سرت هرچه که داریم از برکت آن خاک کف پای تو داریم ای کاش بر نامه‌ی اعمال همه عمر بینیم که خشنودی و امضای تو داریم دیگر تو بیا روضه بخوان صاحب روضه ____ الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا الا یا اهل العالم ان جدی الحسین سحقوه عدوانا الا یا اهل العالم ان جدی الحسین طرحوه عریانا عصر یازدهم محرم وقتی اهلبیت رو میخواستند از کنار شهدا عبور بدن امام سجاد منقلب شد،بی بی زینب به فریاد زین العابدین رسید،فرمود:"ما لی اراک تجود بنفسک یا بقیه الماضین؟ ____ دیگر تو بیا روضه بخوان صاحب روضه ما حسرت آن صوت دل آرای تو داریم قدری بگو از غربت جان دادن مادر ما چشم تر از ماتم عظمای تو داریم کم کم کفن فاطمه را باز نماید دلشوره ای از شدت غم های تو داریم ____ بند اول مادر به پشت درب خانه از نفس افتاد جوری جسارت شد که گفتم مادرم جون داد دار و ندار حیدر کراره این بانو نامرد حیا کن بار شیشه داره این بانو هستی خانواده در پشت در افتاد ، براش بمیرم درِ آتش گرفته روی مادر افتاد ، براش بمیرم شنیدم بین شعله ناله های آ ، تشینی را صدای استغاثه ناله‌ی فضه ، خذینی را بند دوم دستم تو دست مادرم بود و جسارت شد یه ردّ خون دور و برم بود و جسارت شد ثانی میان کوچه بود و حرف بد می زد به پهلوی مادر جلو بابام لگد می زد حرمت دختر پیغمبر و شکستند ، آه و واویلا با یه ضربه پهلوی مادر و شکستند ، آه و واویلا همین که صورتش نیلی شد از دستا ، یِ پُر کینه یه جوری راه میرفت انگار که هیچ جا رو ، نمیبینه بند سوم با ناله‌ی خلوا بن عمی کوچه غوغا شد ریختن سر مادر ، مغیره تازه پیدا شد مادر خودش رو روی خاکا می کشید ای وای از زخم سینه رو زمین خون می چکید ای وای مادر فقط ضجه میزد نبر مولا را ، وای از غریبی ثانی نعره زد مغیره بزن زهرا را ، وای از غریبی قلاف و بازوی انسیة الحورا ، بمیرم من ز کار افتاد دست مادرم زهرا ، بمیرم من ____ گریه کنید مادر ما بی گناه بود گریه کنید مادر ما پا به ماه بود یک مرد هم نبود بگوید در آن میان نامرد این زنی که زدید بی پناه بود دیگر کسی به چهره‌ی قبلش نمیشناخت پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود ____ در این مدینه بیا و ببر ز تن سر من ولی قلاف نزن روی دست مادر من حسن به گریه صدا زد نزن مغیره نزن زدی و لرزه فتاده به جسم خواهر من همین که محسن شش ماه سقط شد دیدم رسید تیر به حلق علی اصغر من به جای در که روی جسم مادرم افتاد همه به چکمه بیایید روی پیکر من ____ یک مرد نبود تا بگوید قنفذ این زن که تو میزنینش ناموس علیست ____ عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم بزن مرا که یتیمم بهانه لازم نیست ____ تو پام خاره ، چشمام تاره تو خرابه راه میرم ولی دستم به دیواره مهمان سرایم بابا ، بنشین روی پایم بابا به خدا ندارم خیزران قرآن بخوان بابا ____ سنگ و خار ها شد آن بستری که داشتم یک زمان می بافتم موی سری که داشتم با اشاره با تو صحبت میکنم شرمنده‌ام سوخت بین شعله تار حنجری که داشتم گفت اسمت چیست گفتم فاطمه یک دفعه زد دردسر ها داشت اسم مادری که داشتم یا نمیبینی مرا که بوسه بارانم کنی یا نمی‌بیند تو چرا چشم تری که داشتم من نمیپرسم چه شد انگشتری که داشتی تو نپرس از من چه شد انگشتری که داشتم 👇
. یاور شیر خدا مادر کرب و بلا دست تو را بوسه زده مصطفی تو عصمت داوری تو قدری و کوثری باعث خلقِ  احمد و حیدری بر لب اولیا و انبیا زمزمه ذکر یا فاطر و دعای یا فاطمه حُجت بر حُجَج کن دعا بر فَرَج یا مولاتی به نورحق  ، نورعین شافعِ در نَشأتِین سَیِّدةُ النِّساءِ فِی الْعالمین سِّرِ خدا در حجاب ای سپر بوتراب به یازده قمر تویی آفتاب به قنوتت قسم به آن نماز شبت رَب کند افتخار به نغمه ی یا رَب ات حُجت بر حُجَج کن دعا بر فَرَج یا مولاتی هم نفسِ ذوالفقار عصتِ پروردگار نام تو میدهد امانم زِ نار بیت تو بیت خداست زائر آن مصطفی ست خاک روی چادر تو کیمیاست به طهارت قسم ، قسم به پاکیِ تو رزق عالم دهد چادر خاکیِ تو حجت بر حجج کن دعا بر فرج یا مولاتی ✍ .👇
⚜🕊روضه و توسل جانسوز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ استاد حاج منصور ارضی ⚜ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ سه ماه آب شدی ، آبرویِ این خانه سه ماه سوختی از درد ، مثلِ پروانه سه ماه با غم خون های تازه درگیری سه ماه دست به دیوار خانه می گیری سه ماه پا شدی از بستر و زمین خوردی سه ماه خیره شدی بر در و زمین خوردی سه ماه لاله دمیده به رویِ پهلویت سه ماه می شود اصلاً ندیده ام رویت سه ماه نیمه شب و اشک های پنهانی سه ماه نافله ات را نشسته می خوانی سه ماه آرزویِ مرگ می کنی هر شب سه ماه شانه نخورده به گیسوی زینب سه ماه هق هق روز و شب حسن بودی سه ماه بغض گلوی حسین من بودی سه ماه در قفسِ گریه هام محبوسم سه ماه رفتنت از خانه گشته کابوسم سه ماه گرد و غبارِ دلم نخوابیده سه ماه نورِ طلوعت به من نتابیده سه ماه پشت در خانه سخت می سوزم سه ماه فکر غم ماجرای آن روزم سه ماه دیدن وضع تو بی قرارم کرد سه ماه میخ در خانه شرمسارم کرد سه ماه غیرت من سوخت دم به دم زهرا سه ماه منتظر خندة توام زهرا سه ماه روضۀ این خانه هم نشد کافی سه ماه هست لباسی به گریه می بافی سه ماه فکر حسین غریب و عطشانی سه ماه می شود از داغ او پریشانی سه ماه از سر شب تا به صبح می نالی سه ماه گریه کن ماجرای گودالی سه ماه روضۀ ما ختم شد به عاشورا سه ماه گریۀ ما نذر سیدالشهدا
۱ (حضرت زهرا س) ‏(۶شهادت) ای عاشقان هنگامه ی غم آمد واویلا واویلا فاطمیه با درد و ماتم آمد واویلا واویلا از داغ آن مظلومه ی حزینه واویلا واویلا محشر به پا شد در همه مدینه واویلا واویلا بیمار بیت وحی گشته خاموش واویلا واویلا حیدر شده از داغ او سیه پوش واویلا واویلا زد داغ زهرا بر دلش شراره واویلا واویلا اشک علی ریزد چنان ستاره واویلا واویلا بانوی عالم دلغمین و خسته واویلا واویلا رفت از جهان با پهلوی شکسته واویلا واویلا جان حسین زین غم رسیده بر لب واویلا واویلا همچون حسن ریزد سرشک زینب واویلا واویلا زهرا شود غسل و کفن شبانه واویلا واویلا غسلش دهد با گریه عاشقانه واویلا واویلا بیند علی روی کبود و نیلی واویلا واویلا بر روی زهرا مانده جای سیلی واویلا واویلا کس این چنین غسل و کفن ندیده واویلا واویلا شد قامت حیدر ز غم خمیده واویلا واویلا جسمش ببردند نیمه شب ز خانه واویلا واویلا اما چرا غریب و مخفیانه واویلا واویلا حیدر به ناله آمده کنارش واویلا واویلا ریزد سرشک دیده بهر یارش واویلا واویلا بنشسته حیدر در عزای زهرا واویلا واویلا سنگ لحد چیند برای زهرا واویلا واویلا حیدر کنار قبر او نشسته واویلا واویلا تنها غریبانه دل شکسته واویلا واویلا از داغ او زینب به شور و شین است واویلا واویلا امشب حسن هم ناله با حسین است واویلا واویلا