.
#زمینه
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
بند اول:
چشماتو روی هم نزار
می میره بی تو زینبت مادر نرو
قلبم رو از جا می کنه
این ناله های هر شبت مادر نرو
درسته سختته ولی
نفس نفس بزن بمون
بالاسرت نشستمو
میریزه اشک من بمون
چه بی قرارته ببین
به خاطر حسن بمون
توو بسترت بی جونی
ابرِ چشات بارونی
میگی همین چند روز و
توو خونمون مهمونی
نرو نرو ای مادر
بند دوم:
روی زمین افتادی و
با تازیانه شد کبود بازوی تو
دردت به جونم مادرم
یک لحظه هم آروم نشد پهلوی تو
همین که هستی پیش مون
چراغ خونه روشنه
نماز نشسته خوندنت
تموم غصه ی منه
پاشو کمی قدم بزن
نگو که وقت رفتنه
بی رمق و تبداری
زخم تنت شد کاری
پهلو به پهلو میشی
شب تا سحر بیداری
نرو نرو ای مادر
بند سوم:
توو لحظه های آخرت
میگی غریب مادر و تنها نزار
میگی برای زینبت
از پیکر بی جونشو از نیزه دار
یه روزی میرسیم به هم
دوباره توی قتله گاه
آتیش میگیره خیمه ها
میون اشک و سوز و آه
سر از تنش جدا میشه
حسینمون چه بی گناه
تشنه لب و بی حاله
توو گودیِ گوداله
پیکرِ بی سر رو خاک
زخمیه و پاماله
حسین غریب مادر
شعروسبک: #علی_علی_بیگی
👇
.
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
گریه کنید گریه ، که میراث فاطمه است
هرکس که اشک داشت ز وُرّاث فاطمه است
گریه برای فاطمه مهر تولی است
مهر تولی است و نشان تبری است
گریه کنید فاطمیه فصل ماتم است
این فاطمیه است که باب محرم است
گریه کنید فاطمه بسیار گریه کرد
تا زنده بود بهر علی زار گریه کرد
گریه کنید بر غم و اندوه فاطمه
گریه کنید بر تن مجروح فاطمه
گریه کنید آه جوان بود مادرم
سنی نداشت گرچه کمان بود مادرم
گریه کنید دست به دیوار میگرفت
در خانه رو زحیدر کرار میگرفت
گریه کنید بر ورم روی بازویش
بعد از سه ماه خوب نشد زخم پهلویش
گریه کنید مادر ما بی قرار بود
گریه کنید مادر ما باردار بود
گریه کنید حوریه و دیو و دد کجا
ریحانه الرسول کجا و لگد کجا
گریه کنید پشت در جای علی نبود
زهرا نیاز داشت به مادر ولی نبود
گریه کنید شعله در اطراف باغ بود
پهلوش که گرفت به در میخ داغ بود
گریه کنید در غم او های های های
پا میشد و دوباره می افتاد وای وای
گریه کنید فاطمه را بی هوا زدند
او را مقابل در و همسایه ها زدند
گریه کنید بازوی زهرا شکسته شد
آنقدر زد مغیره به دستش که خسته شد
گریه کنید دور و بر او شلوغ بود
ای کاش روضه هاش تمامش دروغ بود
اینجای روضه داد بزن مثل دخترش
هی داد میزدند سرش پیش شوهرش
گریه کنید کشتن زهرا حلال بود
طوری زدند زنده بماند محال بود
گریه کنید روز در خانه کشتنش
غربت ببین که نیمه شب دفن شد تنش
گریه کنید که نتوانست دخترش
آن شب بلند گریه کند بهر مادرش
گریه کنید ، اشک بگیرید از همه
نذر ظهور منتقم آل فاطمه
#عبدالزینب_موسوی✍
.
.
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطميه
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
یک لات هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت
پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود
از شدت خجالت از هم در این سه ماه
راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود
همصحبتی نداشت دگر بعد فاطمه
تنها کسی که گوش به او داد چاه بود
رغبت نداشت پا بگذارد به خانه اش
راه عبورش از وسط قتلگاه بود
#گروه_یا_مظلوم ✍
.
.
#مناجات
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
نامت همیشه زمزمه ی بی امان ماست
ما اهل خاک و روضه ی تو آسمان ماست
در زیر سقف روضه ات ای صبح بی غروب
تنهاترین مجال تنفس، از آن ماست
محتاج نور نیست هر آنکس تو را شناخت
مهرت چراغ خانه ی هر دو جهان ماست
مادر شدی و لحظه به لحظه حواس تو
در پیش "اعتقاد دل" و "آب و نان" ماست
ذکر شریف فاطمه، ای خیر دستگیر
سنگین ترین عبادت روی زبان ماست
داغ تو را نه اینکه فقط گریه می کنیم
امروز درس فاطمیه، امتحان ماست
واجب ترین فریضه ی ما فاطمیه است
این اعتقاد قاطبه ی دوستان ماست
صورت کبود روضه ی دیوار و کوچه ایم
این زخم های سرخ همیشه نشان ماست
جان داده ای به راه امامت که همچنان
نام علی هنوز بلند از اذان ماست
#حضرت_زهرا سلام_الله_علیها
#حسن_کردی ✍
.................
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
یک لات هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
دیگر کسی به چهره ی قبلش نمی شناخت
پایین پلک فاطمه از بس سیاه بود
#یا_مظلوم ✍
👇
.
|⇦•گریه کنید مادرِ ما بی پناه بود...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان
●━━━━━━───────
گریه کنید مادرِ ما بی پناه بود
گریه کنید مادرِ ما بی گناه بود
میخونه مقتل و با خون جگر
چهل نفر به یک نفر
زده این روضه به سینه ها شرر
چهل نفر به یک نفر
کوچه پر شد از یه عده خیره سر
چهل نفر به یک نفر
یه مادر و میخ در و
یکی بگیره جلو چشم ِحیدر و
یه چادره شعله ور و
بسوزه چادر
می سوزه میخ در و
زهرا خودش برای علی یک سپاه بود
گریه کنید مادر مون پا به ماه بود
مونده از خون روی چادرش اثر
تازیانه و غلاف و میخ در
ناموس حیدر و این همه خطر
چهل نفر به یک نفر
پناهش و اینا زدن
خانوم پا به ماهشو
گرفته خون نگاهش و
غرق لگد شکسته تکیه گاهشو
وای از مدینه وای از کرببلا
وای از پشت در و گودال قتلگاه
میسوزه خونه ای که مثل بهشته
میخ در بود و پر و بال فرشته
الهی بشکنه دست اون کسی که
توی نامش به معاویه نوشته
قدم قدم
توی کوچه تا دَمِ در اومدم
نرسیده بی هوا لگد زدم
لگد زدم
صدای ناله ی زهرا
میون شلوغی گم شد
ضربه ای که زد به پهلو
ضربه ی دوازدهم شد
وای از مدینه و وای از کرببلا
وای از پشت در وگودال قتلگاه
ــــــــــــــــــ
#شور #حضرت_زهرا
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
hadadian-shoor.mp3
1.24M
|⇦•گریه کنید مادرِ ما بی پناه بود...
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمدحسین حدادیان
chadore-khakeie.mp3
1.1M
▪️#شور_حضرت_زهرا
▪️خاکیه چادر تو...
▪️#کربلایی_نریمان_پناهی
خاکیه چادر تو خونیه پیراهن تو
دل من تنگه برا علی علی گفتن تو
واسه غربت من به این و اون رو میزنی
با همین حال بدت خونه رو جارو میزنی
🎙 #نریمان_پناهی
#️⃣ #شود
#️⃣ #فاطمیه
#️⃣ #احساسی
خاکی چادر تو خونی پیراهن تو
دل من تنگه برا علی علی گفتن تو
واسه غربت من به این و اون رو میزنی
با همین حال بدت خونه رو جارو میزنی
گریه بی امون نکن
خونه خرابمون نکن
با رفتنت عزیز من
دل علی رو خون نکن
زخمی کوچه ها نرو
مادر بچه ها نرو
رو گرفتی که منو تو خونه شرمنده کنی
آرزومه که برام یه بار دیگه خنده کنی
کار دنیا رو ببین زندگی ما رو ببین
یا رسول الله بیا گریه زهرا رو ببین
کشته منو بهونه هاش
داره میلرزه شونه هاش
علی نمیدونه چرا
کبوده زیر گونه هاش
زخمی کوچه ها نرو
مادر بچه ها نرو
چادر سوخته تو همه خوشی حسنه
زیر لب میگی به من حسین من بی کفنه
هر کسی میره جلو نیزه به زخماش میزنه
اگه دستش نرسه زینبمو جاش میزنه
نیزه ها رو دقیق زدن
به پهلو هات عمیق زدن
خیمه ها سوخت و بچه ها
میون خیمه جیغ زدن
کشته کربلا حسین
زخمی نیزه ها حسین
570.1K
#نوحهیِ_واحد_سنگین
#فاطمیه
اگر قدکمان شدم فدایِ سرت علی
اگر ارغوان شدم فدایِ سرت علی
تو فاتحِ خیبری و
وارثِ پیغمبری و
تو ساقیِ کوثری و
نورِ دو چشمِ تری و
از آسمان برتری و
سروری و رهبری
ای دلبرم یاعلی
سرورم یاعلی
رهبرم یاعلی
اگر قدکمان شدم فدایِ سرت علی
اگر ارغوان شدم فدایِ سرت علی
تو کلیمی و کلامی و
سلیمی و سلامی و
رحیمی و به نامی و
سفیری و امامی و
همان عشقِ مُدامی و
سرآغاز و سرانجامِ همه کار تویی
دلبرم یاعلی سرورم یاعلی رهبرم یاعلی
اگر قدکمان شدم فدایِ سرت علی
اگر ارغوان شدم فدایِ سرت علی
دشمنت دستِ تو را بست و
دلِ یاسِ تو بشکست و
مرا زد قنفذِ پست و
به تن میخ چو بنشست و
نگاهم ضربهاش بست و
چو از کین سندم ریز شد و
پاره و بُگسست فدایِ رَهِ تو باد فدک
نه که به وَاللّه فداییِ تو زهراست
اگر خورده کتک
در رَهِ تو نیست خیالی
که من حامیِ تو بودم و هستم
زِ ازل تا به ابد
دلبرم یاعلی سرورم یاعلی
رهبرم یاعلی
اگر قدکمان شدم فدایِ سرت علی
اگر ارغوان شدم فدایِ سرت علی
#حسین_ایمانی
مداح اهل بیت کربلایی درویشی🎤
5. نوحه.mp3
10.68M
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_حیدرزاده
#دستگاه_سه_گاه
شده وقت جدایی رسیده شامِ آخر
تو رفتی و سیاه است همه ایام حیدر
خداحافظ ای یاسِ پنهانم
خداحافظ ای فاطمه جانم
در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی ...
زده بر پیکرِ تو فلک، رنگِ خزانی
بمیرم برایت که پژمردی
تو در بینِ کوچه زمین خوردی
«مرو مادر ، مرو مادر»
در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه امان از دست سنگین
کبودی شده قسمت رویت
شکسته شد از کینه پهلویت
«مرو مادر ، مرو مادر..»
امان از داغ مادر امان از آهِ مُضطر
امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر
امان از هجوم عدویِ پست
زده تازیانه به رویِ دست
«مرو مادر، مرو مادر ..»
میان خاکِ غربت تنت را می گذارم
رسیده بر لبم جان دگر طاقت ندارم
عجب ماتمی در دلم جا شد
تو رفتی و پشت علی تا شد
همه هستیم رفتی از دستم
پریشان و شرمنده ات هستم
علی یا علی ، علی یا علی ..
«کُشتند زهرا را
همسرِ مولا را ...»
در وسطِ کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
Basem Karbalaei - Madar Daram Az Halet Khabar (128).mp3
21.28M
مادر! دارم از حالت خبر
مادر! غرق خونی پُشت در
مادر! گشته ای تو بی پسر
مادر! مادر!
مادر این حرف جدایی باورم نیست
سایۀ مِهر تو فردا بر سرم نیست
دیده ام خوابی که پیشم مادرم نیست
روشنایی بی تو در چشم ترم نیست
مادر! زیر بارانِ مِحن
مادر! شعله زد بر قلبِ من
مادر! بقچۀ پر از کفن
مادر! مادر!
مادر! دارم از حالت خبر
مادر! غرق خونی پُشت در
مادر! گشته ای تو بی پسر
مادر! مادر!
حضرت زهرا چنین گفته به زینب
جانم از غم های تو رسیده بر لب
میشوی بی من در این دنیا مُعَذَّب
از غریبیِ تو جانم گشته پُر تب
زینب! دارم از حالت خبر
زینب! شهر کوفه آن سحر
زینب! بنگری قتل پدر
مادر! مادر!
مادر! دارم از حالت خبر
مادر! غرق خونی پُشت در
مادر! گشته ای تو بی پسر
مادر! مادر!
زنده می گردد غمِ کوچه دوباره
بنگری قلبِ حسن را پاره پاره
می زند ظالم به قلب تو شراره
می کند اُمُّ الجَمَل به ناقه اشاره
ای وای زینبم ناله بزن
ای وای خون و تابوتِ حسن
مادر!مادر!
مادر! دارم از حالت خبر
مادر! غرق خونی پُشت در
مادر! گشته ای تو بی پسر
مادر! مادر!
این حسین را که تویی زنده به بویش
کربلا بوسه بزن جایم گلویش
بنگری بر سینه می شیند عدویش
غرق خاک و خون ببینی گشته رویش
سوزان خیمه زجور دشمنان
سوزان قلبِ تو و آن کودکان
سوزان اشکِ زمین و آسمان
مادر!مادر!
مادر! دارم از حالت خبر
مادر! غرق خونی پُشت در
مادر! گشته ای تو بی پسر
مادر! مادر!
فاطمیه.mp3
2.88M
#⃣ #شور
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
✅بند اول
من شدم برای تو نوکر
تو شدی برای من مادر
یه نگات کافیه واسم که
بشم عاقبت بخیر آخر
اونقده تو مهربونی که
شدی غمخوار من از اول
زیر بیرقت تا که هستم
نمیشم پل صراط معطل
مادرم حالمو بهتر از خودم میدونی
مادرم حرف دلم رو از چشام میخونی
خسته ام از همه و به تو پناه آوردم
تو پناهم بده که بار گناه آوردم
مادرم یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
✅بند دوم
نمیرم از در این خونه
که شدم نوکر این خونه
من یه عمره آخه میگیرم
روزی از مادر این خونه
تو بهم هدیه دادی اشکو
منو مدیونه خودت کردی
تا گذاشتی تو دلم عشقو
منو مجنونه خودت کردی
مادرم حس میکنم دستتو رو سر دارم
مادرم معجزتو دیدم و باور دارم
خسته ام از همه و به تو پناه آوردم
تو پناهم بده که بار گناه آوردم
مادرم یا فاطمه یا فاطمه یا زهرا
✅بند سوم
تا که در پناه تو هستم
خیالم راحته واللهِ
تا که دل به حیدرت بستم
نمیرم هیچ موقع بی راهه
تو اگه نگات نبود قطعا
نبودم تو این دم و دستگاه
تو دعا کردی در حقم تا
که بشم خادم ثارالله
مادرم خواستی همیشه زیر دینت باشم
خیرمو دیدی گذاشتی با حسینت باشم
تو حواست هس که من برا حسین میمیرم
این شبا تو روضه از تو کربلا میگیرم
تویی ارباب دلم حسین اباعبدالله
#کربلایی_امیرحسین_سلطانی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#فاطمیه
#روضه دفتری فاطمه زهرا(س)
#روضه تابوت
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن و یارحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
🔸مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست
🔸بگو غريب تر از باغبان در اينجا نيست
🔸مگو كه هفت نفر كرده اند تشييع اش
🔸ز ازدحام ملائك در اين زمين جا نيست
🔸چه كرده اند به زهرا كه زير تابوتش
🔸به شك صحابه فتادند جسم آيا نيست
🔸بگو به مادر عصمت بخواب آسوده
🔸كه حجم پيكر تو روي دست پيدا نيست
🔸تمام غصه ام از وقت دفن زهرا بود
🔸ندا رسيد مخور غم علي كه تنها نيست
🔸ببين به دست كسي ميدهد جنازه گل را
🔸كسي كه دست شريفش شبيه بر ما نيست
⬅️اسماء به دستور حضرت زهرا (س) تابوتی را ساخت . حضرت زهرا (س) تا تابوت رادید لبخند به لبانش نشست . بعد رسول الله (ص) این اولین لبخند حضرت زهرا (س) بود ؛ چون این تابوت دیواره داشت و حجم بدن در آن معلوم نبود . سوال من این است روزهای آخر که این تابوت را ساختند ؛ کجا نگه می داشتند ؟ لابد درون خانه گذاشته بودند . در این صورت امان از دل امیرالمومنین (ع) با دیدن این تابوت چه حالی شده است فاطمه جان !این تابوت چیست که اینجاست ؟ فاطمه جان !مگر قصد رفتن داری ؟ مگر می خواهی علی (ع) را تنها بگذاری ؟ نمی دانم وقتی زینب (س) پرسیده است که بابا این وسیله ای که اسما ء درست کرده است چی هست ؟ امیرالمومنین (ع) چه حالی شده و چگونه جواب زینب (س) راداده است .
🔸فغان تا عالم لاهوت می رفت
🔸به روی شانه ها تابوت می رفت
🔸به مژگان ترش یاقوت می سفت
🔸سرشک از دیده می بارید و می گفت
🔸که ای گل نیستی تابوت بویم
🔸مگر بوی تو از تابوت بویم
🔸جدا از تو دل آرامی ندارد
🔸علی بی تو دل آرامی ندارد
حالا امشم شما هرجاے مجلس حضور دارید،این ناله هارا آزاد کنید،این دلهارو ببرید داخل آن خانه اے که مے خواهند جنازه مطهر و زخمے و شکسته اے رو داخل تابوت گذاشتن می خوان بردارند.حالا دلت را روانه مدینه کردے تا برایت بگویم ؟
آے کسانے که آماده شدید
چند تا یا زهرا بگوید تا به همراا عزیزان زهرا س زیر تابوت مادرشان را بگیریم و با انان زمزمه کنیم
🔻خدا مادرم را کجا مے برند
🔻گمانم براے شفا مے برند
🔻چه سان زیر تابوت گیرد پدر
🔻خدایا کمڪ کن نمیرد پدر
🔻خدایا گل من که نیلے نبود
🔻جواب پیمبر که سیلے نبود
🔻خدایا توان مرا مے برند
🔻کجا مے برندش کجا مے برند
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/8/28
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
# فاطمیه
#روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س)
#شام غریبان
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم..
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
🔸برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
🔸رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمیروی
🔸حس میکنم همیشه تویی در کنار من
🔸شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول!
🔸تلخست با غمت همه لیل و نهار من
🔸خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
🔸گِریَم از اینکه طول کشد روزگار من
🔸مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
🔸افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من
🔸خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
🔸اما غمت ربوده ز کف اختیار من
🔸این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
🔸کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
⬅️دلتو ببرم مدینه ..
بریم در خانه خانم فاطمه زهرا...
بریم برا غربت بی بی ناله بزن..
برا غربت امیرالمومنین..
برا غربت یتیمان زهرا ناله بزن..
امان از بی مادری ..
(شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد)
چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س
..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی...
هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...
آروم آروم دارن گریه میکنند..
دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان...
(یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..)
⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،
چه حالی داشتند ..
آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن
چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره
(بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم)
♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان
اونایی که بودن بین ما
اما جاشون الان خالیه
امان امان3
بچه ها اومدن کنار هم نشستن
سر در گریبان هم فرو بردند
(خونه ای که مادر نداره همینه)
آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند..
◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
▪️آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن..
(ناله داری یا نه)
◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر..
◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی
◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن..
زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه
اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن
(یادگاریاشو جمع میکنند)
(میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه)😭
♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین
شاید گفته باشه فاطمه جان
شاید بتونم لباساتو مخفی کنم
شاید بتونن چادرتو مخفی کنم
اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم
با خونهای رو در دیوار چه کنم
هرکجا نشسته اید صدابزن یا زهرا
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
متن کامل دعای توسل🥀(۱)
به همراه روضه ائمه🥀
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی.
اول مجلس.
همه با هم.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸نبی در بسترو زهرا کنارش
🔸عزیز قلب او شد بی قرارش
🔸بگوید دخترم کمتر نوا کُن
🔸 برای رفتن بابا دعا کن
انشالا هیچ دختری راداغ بابا نشان ندهد اما
✅نمیدونم مدینه رفتی یانه
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه،
دل بده با هم بریم مدینه،
بیاد اون پیغمبری که تو بستر بود،
الهی هیچ دختری لحظه جان دادن بابا کنار بستر بابا نباشه،
آخ بمیرم تو مدینه یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد،..ناله میکرد...
◾️بابای خوب و مهربون
▪️ حرفامو از نگام بخون
▪️من التماست می کنم
▪️یه شب دیگه پیشم بمون
کنار بستر باباش پیغمبر گریه میکرد،
ناله میزد،
بابا بابا میگفت،
امیرالمومنینم ایستاده،
یه مرتبه پیغمبر صدا زد فاطمه جان جلوتر بیا بابا،
صدای ناله فاطمه بلند شد،
فاطمه جان بابا دارید به فراق من مبتلا می شید دو مرتبه صدا زد فاطمه جان بیا جلو بابا،
وقتی بیبی جلو آومد،
صدازد فاطمه جان اولین کسی که به من پیغمبر ملحق می شه تو یی بابا،
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ
⏺روضه برات بخونم و التماس دعا.
⏪شب آخر آقا مهمون دخترش ام کلثوم بود...
آی اونایی که بابا دارید .
قدر باباهاتونو بدونید.
دختر میمیره برا بابا..
(دخترا خیلی بابارو دوست دارند..)
خیلی علاقه به پدر دارند...
دختر کوچیکتر هم دل نازک تر هم میشه....هی دور بابا میگرده...بابا بابا...
اما این دختر نگاه میکرد به صورت بابا...میدید بابا یه حال عجیبی داره....هی از حجره بیرون میره، نگاه به آسمون میکنه...هی میگه انالله و انا الیه الراجعون...
دل تو دل دختر نیست..
آقا حرکت کرد سمت مسجد..اذان گفت همه شنیدند...اومدن طرف مسجد برا نماز...
اما اما ...
،یه وقت شنیدن منادی ندا داد
قد قتل المرتضی....
اگه پدر داری خدا برات نگه داره ..
اما اما
آی اونایی که پدر از دست دادین...
نمیدونم لحظات آخر بالا سر بابا بودی یا نه...
آخ یه دختری کنار بستر بابا گریه میکرد بابا بابا میگفت....
دلتو بزار کنار دل زینب...
دلتو بزار کنار دل خانم ام کلثوم...
🔳آخ دلم باغ خزونه
🔳چشام برکه خونه
🔳همه آرزوم اینه
🔳بابام زنده بمونه
🔳آخ دلم از همه سیره
🔳بابام داره میمیره
آخ بابا ..بابا...
🔳نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
(آماده ای بگم نالتو بلند میکنی)
🔳آخ نه سویی تو چشاته
🔳نه جونی تو پاهاته
🔳فقط این دم آخر
🔳یا زهرا رو لباته
(زمزمه)امون از دل زینب.
⏪بدن امیرالمومنین رو شبانه غسل دادن .
شبانه غسل دادن.
شبانه تشیع کردن.
میخوام بگم قربون غربتت برم آقا جان.
بدنت رو تو تابوت گذاشتن ...
جلوی تابوتُ جبرائیل و میکائیل گرفتن...
عقب تابوتُ ابی عبدالله و امام حسن...
آقا نیمه شب شمارو تشیع کردند.
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
💠آی مردم هنوز آب غسل کفن پیغمبر خشک نشده بود،😭
اومدن دستههای هیزم آوردند،
در خانه زهرا شو آتش زدن،
فاطمه شو بین در و دیوار گذاشتن،
بین در و دیوار ناله زد،
یا ابتا یا رسول الله 😭(2)
بابا بابا پاشو بیا غریبیّ علی رو ببین بابا
پاشو بیا مظلومیّ علی رو ببین بابا
همون سینه ای که تو می بوسیدی،
اون سینه رو بین در و دیوار قرار دادن،
میخ در سینه زهراتو مجروح کرده بابا،
⬅️ چه کردند با دختر پیغمبر،
صدا زد زد علی جان شبانه بدنم رو غسل بده شبانه بدنم رو کفن کن شبانه بدنم را تشیع کن،
امیر المومنین نیمه شبی داره بدن زهراشو غسل میده
✳️ اسما بریز آب روان بر روی گلبرگ گلم
ولی آهسته آهسته
✳️ ببین بشکسته پهلویش سیه گردیده بازویش
✳️بریز آب روان رویش ولی آهسته آهسته
⬅️بدن زهرا رو غسل داد،
بدن زهرا رو کفن کرد،
یه مرتبه نگاه کرد بچههای فاطمه دارن پر و بال میزنند،
مادر داری یا نه،
اگه مادر نداری امروز ناله بزن،
انیس یه دختر مادره،
مونس یه دختر مادره،
میگه تا گفتم بچهها بیایید،
یه وقت دیدم بندای کفن زهرا باز شد،
دستای زهرا از کفن بیرون اومد،
گاهی حَسَنو تو بغل میگیره ،
گاهی حسینو بغل میگیره،
گاهی زینبین رو بغل میگیره،
یه مرتبه هاتفی ندا داد علی جان،
بچه ها را از روی بدن مادر بلند کن،
دیگه ملائکه طاقت نمیارند
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
عرضه بداریم یا رسول الله...
طاقت نداشتید ببینید...
نور دیدگان شما حسن و حسین رو از روی سینه ی شما بلند کنن...
اما نبودید ببینید با این گل های شما چه کردند...
منو ببخشید یا رسول الله...
بعد شما...
🔸از دو طشت آمد نوای شور و شین
🔸گاه از طشت حسن، گاه از حسین
🔸اندر اینجا قلب زینب خسته بود
🔸و اندر آنجا دست زینب بسته بود
یا رسول الله...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
یا رسول الله...
چقدر سفارش کردید...
فرمودید حسنم غریبه...
یک روز تکه های جگرش داخل طشت در مقابل زینب...
🔸از دو لب های حسن خون میچکید
بگم یا نه آی کربلایی ها...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
یه روزی هم سر مقدس حسینت داخل طشت در مقابل یزید...
هی با چوب خیزران به لب و دندان حسینت میزد...
🔸خورد لب های حسین چوب یزید
يَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، يَا حُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الشَّهِيدُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ، اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
ِ" یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد،تکیه به نیزه داد بلکه لحظه ای استراحت کنه،نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد خون تمام پیشانی رو فرا گرفت .
شهدا هم با ما گریه کنند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر( اموات بانوی محترم)ازاین مجلس محفل فیض ببرد اما ای کسانی که گفتی گرفتاری ، مریض داری حاجت داری ازآقامان امام حسین درخواست کنید حاجت روا
می شید یا ابا عبدالله قربان قربتت برم میگه هنگامی سنگ به پیشانی اقا برخورد کرد😭
ابی عبدالله هرچه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره،یا اللعجب این لباس عربی رو بالا زد .... بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره،اینجا بود سپیدی سینه حسین نمایان شد .... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین..... دیگه نتونست تیر و از مقابل در بیاره خون مثل ناودان داره فواره میزنه ... دیدن ابی عبدالله میگه بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگیم یا حسین .
يا اَبَا الْحَسَنِ، يا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدِينَ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
(3)
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند.
شهر رو آذین بندی کردن.
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم .
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد.
یکی با سنگ میزد.
یکی خاکستر میریخت.
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه.
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
يَا أَبا جَعْفَرٍ، يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْباقِرُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ
مصیبت امام باقر...
مصیبت کربلاست...
آخه این آقا یادگار دشت بلاست...
همه مصیبتهای کربلا رو دیده امام باقر...
🔸زمان حملۀ آن ده سوارِ تازه نفس
🔸غبارِ رویِ هوا را به چشم خود دیدم
🔸سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد
صفحه (3)
🔸تن به خاک ، رهارا،به چشم خود دیدم
خودم دیدم...
بدنِ جدِ غریبم حسین...
رویِ زمین کربلا...
حسین...
🔸فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا
🔸میانِ هلهله ها را به چشم خود دیدم
خودم دیدم اون لحظه ای رو که...
خیمه هامون رو آتیش زدند...
عُلیا مخدّره زینب...
اومد خیمه آقا زین العابدین...
صدا زد عزیزِ برادرم...
دارن خیمه هامون رو آتیش میزنند...
ای ولیّ خدا چه کنیم...
فرمود عمه جان...
عَلَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با چشم اشک بار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸با قلب داغ دار علَیکُنَّ بِالفِرار
🔸وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
🔸پنهان و آشکار علَیکُنَّ بِالفِرار
امان از اون لحظه ای که...
این زن و بچه ها با پای برهنه...
توی بیابون ها فرار میکردند...
انقدر این بچه ها وحشت کرده بودند...
همدیگه رو از ترس در آغوش می گرفتند...
🔸بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
🔸از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
🔸از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
🔸دنبالِ عمّه هام دویدم به کودکی
هیچوقت یادم نمیره.
🔸آن شب که در مقابل من عمّه را زدند
🔸فریاد الفِرار شنیدم به کودکی
🔸عمه اگرچه در همه جا سپر شد ولی
🔸من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی
حسین.
بیت آخرم باشه.
یاصاحب الزمان منو ببخشید.
🔸با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد
🔸بدتر ز اهلِ شام ندیدم به کودکی
يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الصَّادِقُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
امام صادق (ع) را شبانه نزد منصور آوردند. منصور سه بار شمشیر کشید تا امام را به شهادت برساند. اما بار سوم شمشیرش را غلاف کرد و گفت: آقا را با احترام برگردانید، سوال کردند گفت: هر سه بار پیامبر (ع) را دیدم ترسیدم امام را شهید کنم.
یا رسول الله! اینجا یک شمشیر برهنه دیدی، طاقت نیاوردی و مانع شدی، اما کربلا، زینب (ع) آمد بالای تل زینبیه، نگاه کرد به سمت قتلگاه، دید شمشیر ها بالا می روند، نیزه ها بالا می روند، و همه در یک نقطه فرود می آیند. دست هایش را بر سر گذاشت، هی صدا می زد وامحمداه، واعلیاه، و اماماه و احسیناه...
به امام صادق (ع) هم عرض می کنیم، آقا جان! سه بار بر روی شما شمشیر کشیده شد. ولی دیگر چوب خیزران به لب و دندان شما نخورد.
میان اهل بیت دو نفر بودند، که مجبور شدند، با پای برهنه و پیاده بدوند. یکی پر سن و سال بود و یکی کم سن و سال.امام صادق (ع) را با آن کهولت سن با پای پیاده و سر برهنه، شبانه، به سمت دربار منصور می کشاندند ..یکی هم رقیّه ی سه ساله است، پای برهنه و پر آبله، بر روی خارهای مغیلان، می دوید .
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
(4)
حالا مرغ دلتو پَر بده کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)😭😭😭
صفحه 4
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭
وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم
آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود
يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان.
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه.
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره..
این فرش ها رو کنار زد.
روی زمین نشست.
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه.
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده.
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد
حضرت خوشحال شدند.
از جاشون بلند شدند .
هی صدا میزدند.
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا.
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید.
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
آقاجون اجازه بده روضه جواد الائمه ات رو بخونیم، چه جوادی” چه جوادی” جوان ترین امام بین دوازده امام، حضرت جوادالائمه هست؛ این قدر رئوف و مهربون بوده، این قدر بخشش می کرده، این قدر زیبا بوده…” گفتن باید توسط ام الفضل انتقام بگیریم، من نمی دونم چه ظلمی کرده بود، آقا به خودشم گفت بگو من چه کردم به تو که این زهر رو به من دادی! خیلی دردناکه… الله اکبر” این قدر سوخت صدای ناله جوادالائمه و مناجاتش بلند بود گاهی هم می گفت: تشنمه
بعضیا این طوری روضه خوندن: کنیزی از کنیزان گفت اگر منو بکشند هم باید آب به لب های جوادالائمه ابن الرضا برسانم، خودشو رسوند پشت در اتاق یه مرتبه ام الفضل دیدش؛ چه می کنی؟ گفت : ناجنس مگه نمی بینی آقا تشنشه؟! ناله میزنه! آب ها رو گرفت به زمین ریخت، دستور داد زن ها و کنیزا کف بزنند، طشت بزنند، صدای بلند هلهله کنند.
(5)
کسی دیگه صدای مظلومیت جوادالائمه رو نشنوه
يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
یڪ عده نانجیب
بدون اجازه
وارد خانه امام هادی شدند.
حضرت رو با سر برهنه و.
با پای برهنه
ڪشان ڪشان بُردند...
🔸بُردنت از خانه ات اما دری دیگر نسوخت
🔸در میان شعله دست و پای یڪ مادر نسوخت
یا امام هادی...
خیلی به شما ظلم ڪردند...
خیلی جسارت ڪردند...
اما آقاجان هر ڪاری ڪردند...
دیگه خونه شما رو آتیش نزدند...
دیگه جلو چشمان شما، به همسرتون جسارت نڪردند...
اما دلها بسوزه برای امیرالمومنین...
طاقت داری بگم یا نه..
🔸میزد مرا مغیره و یڪ تن به او نگفت
🔸زن را ڪسی مقابل شوهر نمیزند
🔸بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
🔸آخه مادر ، ڪسی مقابل دختر نمیزند
ناله بزن یا زهرا.
أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان...
امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی...
برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و.
اشک میریزی.
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
*ابی عبدالله یه لحظه چشمانشو باز کرد،اشک سر بریده درآمد"دیدن سر بریده داره اشک میریزه*
اشک سر بریده درآمد که پا گذاشت
زینب میان سلسله در مجلس یزید
یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ
پس از خواندن دعا، حاجات خود را بخواهید که به خواست خداوند برآورده می شود و بعد از خواندن دعا چنین بگویید :
يَا سادَتِى وَمَوالِىَّ، إِنِّى تَوَجَّهْتُ بِكُمْ أَئِمَّتِى وَعُدَّتِى لِيَوْمِ فَقْرِى وَحاجَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَتَوَسَّلْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، وَاسْتَشْفَعْتُ بِكُمْ إِلَى اللّٰهِ، فَاشْفَعُوا لِى عِنْدَ اللّٰهِ، وَاسْتَنْقِذُونِى مِنْ ذُنُوبِى عِنْدَ اللّٰهِ، فَإِنَّكُمْ وَسِيلَتِى إِلَى اللّٰهِ، وَبِحُبِّكُمْ وَبِقُرْبِكُمْ أَرْجُو نَجاةً مِنَ اللّٰهِ، فَكُونُوا عِنْدَ اللّٰهِ رَجائِى، يَا سادَتِى يَا أَوْلِياءَ اللّٰهِ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَ اللّٰهِ ظالِمِيهِمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ.
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
سبک سنتی
ای یاورم زهرا/غم پرورم زهرا
راحت بخواب امشب/ای بی حرم زهرا
رفتی از کاشانه ی من/ای فروغِ خانه ی من
بی تومن شمعِ غریبم/بچه ها پروانه ی من
سیلِ اشکم شده روان زهرا (بی کسم جوان زهرا)
رفته از جان و دل توان زهرا(بی کسم جوان زهرا)
یا زهرا یا زهرا
ای یار مظلومه ام
چون نی نوا کردی/رو بر خدا کردی
شرمنده ام جان را/ برمن فدا کردی
زده بر دل شعله اشرار/غمِ سینه داغِ مسمار
از مدینه پیشِ بابا/رفته ای با چشم خونبار
قبرت از دیده شد نهان زهرا(بی کسم جوان زهرا)
وای از این فتنه ی زمان زهرا(بی کسم جوان زهرا)
یا زهرا یا زهرا
ای یار مظلومه ام
بال و پَریم زهرا/تاج سَریم زهرا
حیدر قالوب تنها/همسنگریم زهرا
چوخ آلوب دی دل مَلالی/ دُور عزیزیم ای یارالی
قورخورام بُوریم اوزانسی/سنه قوربان گُور بو حالی
غصه ور میر منهَ امان زهرا( بی کسم جوان زهرا)
آچ گوزو سَسلورم اویان زهرا(بی کسم جوان زهرا)
یا زهرا یا زهرا
ای یار مظلومه ام
سَن ماهِ عصمت سَن/ روحِ رسالت سَن
پشت دَرَ یازدون/یارِ ولایت سَن
صحنه دنَ مُحکم دایان دون
قاپی یان دی سَن دَ یان دون
فضه نی دا دَ چاقُور دون/کُومَکیم قانَ چاقُور دون
باغِ عُمریم اولدی خزان زهرا(بی کسم جوان زهرا)
دُور موذن وِ رور اذان زهرا(بی کسم جوان زهرا)
یا زهرا یا زهرا
ای یار مظلومه ام
اللهم صل علی صدیقة الطاهره،فاطمةالزهرا،سیدة النساءالعالمین
مادر برای عمر کمت گریه می کنیم
هر شب برای قد خمت گریه می کنیم
هر روز ِ ما برای شما فاطمیه است
پس لحظه لحظه پای غمت گریه می کنیم
ما بچه های مادر ِ پهلو شکسته ایم
از رفتن ِ قدم به قدم گریه می کنیم
هر جا که دود و آتش و مسمار دیده ایم
از غصه های دم به دمت گریه می کنیم
ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم
پس تا ظهور منتقمت گریه می کنیم
*ان شاءالله میآد اون كسی كه باید انتقام بگیره،علامه ی امینی فرمود:تا بین در و دیوار قرار گرفت،فضه رو صدا زد،باباش رسول خدا رو صدا زد، اما تا زمین افتاد صدا زد: مهدی بیا*
چادر نماز فاطمه حصن ِ حصین ماست
ما زیر سایه ی علمت گریه می کنیم
توفیق گریه را تو خودت می دهی به ما
پس پای سفره ی کرمت گریه می کنیم
ایوان طلا و گنبد و گلدسته ات کجاست؟
حالا که گم شده حرمت گریه می کنیم
شاعر:حسین ایزدی
گریه ی میكنم برای مادری كه مردم مدینه یه بار حالش رو نپرسیدن، بعد از واقعه ی در یه نفر نیومد احوال بپرسه، عوض ِ اینكه احوال بپرسن جلوی ِ علی رو گرفتن، گفتن:به زهرا بگو،دیگه بسه،چرا اینقدر گریه میكنه.فرمود:*
گردد اگر چه غرق به خون پای تا سرم
به زان كه بنگرم غم غربت به شوهرم
مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست
این غصه می كشد كه غریب است شوهرم
ای آسمان عاطفه ؛پرواز بی کران
بعد از تو ناتوان شده بال کبوتران
خیر النسایی و به خودت می شناسمت
دنیا نداشت غیر خودت از تو بهتران
دینم حرام اگر که به غیر تو رو کنم
تو مال ما بهشت خدا مال دیگران
شایسته است بعد بیابان نشینی ات
گوشه نشین شوند تمام پیمبران
دستش شکسته باد هر آنکه تو را شکست
نانش حرام باد هر آنکه تو را در آن.....
....کوچه فقط به خاطر یک قطعه خاک زد
باید از این به بعد بمیرند نوکران
این روزها که حرمت رویت شکسته شد
خوب است گوشواره درآرند مادران
اینها تو را زدند و غرور علی شکست
آری شکستنی است غرور دلاوران
بعد از تو احترام ندارد قبیله ات
مادر که رفت وای بر احوال دختران
شاعر:علی اکبر لطیفیان
*خدا ان شاءالله هر كی مادر داره، خدا براش نگه داره، بخدا اگه یه روزی بری خونه ببینی مادرت حالش خوب نیست دست و پات رو گم میكنی،اگه یه روز ببینی سخت نفس بكشه دست و پات رو گم میكنی،اگه یه روز ببینی بابات گوشه ی خونه زانوی ِ غم بغل گرفته كاری نمیتونه بكنه،همه غصه های عالم رو دلت میآد،الهی مادر برات بمیرم كه بعد از درو دیوار هر روز آب میشدی،ان شاءالله هیچ وقت تو خونه مادر مریض نشه بخوای مریض داری كنی،یه وقت یه كسی مادرش مریضه میگن سن وسالی ازش گذشته،الهی برات بمیرم هجده ساله بودی یه كاری كردن مثل پیر زن ها دست به دیوار میگرفتی،قربون كسایی برم كه برا مادر بلند بلند گریه می
كنند،داد بزن،اگه بهت گفتن چرا داد می زنی؟بگو:آخه مادرم سنی نداشت،مادر زمین بخوره ، اما جلو چشم بچه اش زمین نخوره،بمیرم برات كه جلو بچه هات كتك خوردی مادر،اسماء میگه: تا صدای در می اومد، دیدی تا صدای در میاد مادر میگه:باباست،داداشه، دایی است، زود مادر تشخیص میده،تا صدا در می اومد می گفت: من و كمك كن، خانم جان من خودم هستم، می فرمود:نه علی اومده،علی غریب ِ، من خودم می خوام در و بروش باز كنم،اوج روضه ی من اینه: روزهای اول می گفت: زیر بغل هاش رو می گرفتم آروم آروم می اومد جلوی در ، در رو باز می كرد، اما روزهای آخر نوك پاهاش به زمین كشیده می شد، می خوای دادت رو بلند كنم؟یه روز مادر با یه چشمش نگاه كرد،چرا می گم یه چشم؟آخه بعد ِ كوچه دیگه یه چشمش باز نمی شد،یه نگاه كرد گفت:علی جان یه چیزایی شنیدم آقا، چه چیزی عزیز ِ دلم؟ آقاجان شنیدم مردم ِ مدینه سلامت نمی كنند، علی برا زهرا یه مصیبت خونده هیچ كسی نخونده،صدا زد: زهرا جان من ِ علی سلام میدم روشون رو برمی گردونند،غریب آقا....*
دو دستم بسته بود،اما دو چشم من تماشا كرد
كه یارم عشق را بین ِ درو دیوار معنا كرد
*انگار دوست داری روضه ی كوچه بشنوی،اگه اهلشی من برات بگم؟ كسی كه پهلوش میشكنه نمی تونه خوب نفس بكشه، اما مادر ما دوید وسط كوچه،" من آروم میگم تو بلند داد بزن" همه رو كنار زد، یه نگاه كرد گفت: علی جان مگه زهرا مرده پا برهنه بیرونت ببرن؟دستش رو دراز كرد، كمر بند علی رو گرفت، چنان كمربند رو كشید چهل نفر به زمین افتادن،نانجیب یه نگاه كرد، گفت:قنفذ. چه كنم امیر؟ گفت: مگه نمی بینی یه زن با پهلوی ِ شكسته همه رو زمین انداخته؟ چه كنم؟گفت:یه كاری كن دیگه نتونه قدم از قدم برداره،چنان غلاف به بازوی مادر...حسینی ها،می خوای بریم كربلا؟تو كربلا یه نامردی یه نگاه
كرد،گفت:حرمله چرا بیكار ایستادی؟چه كنم امیر؟ گفت: مگه سفیدی ِگلوی ِ علی رو نمی بینی؟ یه تیر به حلقوم ِ این بچه زد...حسین....*
توسل و روضه جانسوز ویژه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به نفسِ سیدمجیدبنی فاطمه -(تمام عمر ز داغت گریستم زهرا)تمام عمر ز داغت گریستم زهرا
خدا گواست که با گریه زیستم زهرا
به اِنزوای غریبانه ی علی شب و روز
چو شمع سوخته جانی گریستم زهرا
تویی که عزت و نامی مرا عطا کردی
وگرنه بی تو ندانم که چیستم زهرا
نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است
نه رَهرُوَم به طریق تو چیستم زهرا
ز پا فکنده مرا بار معصیت امروز
چگونه پیش تو فردا بایستم زهرا
قبول میکنی اکنون بخوانمت مادر
اگرچه آنچه که خواهی تو نیستم زهرا
مگه میشه فاطمیه بشه آسمون نگیره
مگه میشه بگی زهرا دل مُرده جون نگیره
مگه میشه غربت تو گریمون و در نیاره
تقصیر چشمای ما نیست اسم زهرا گریه داره
میدونم تموم عمرت واسه عالم یه نفس بود
اگه هیجده ثانیه میومدی به دنیا بس