#شب_اول_محرم
"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ،
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
این اشک نیست گوهر بزم عزایِ توست
گر چه کم است نذر تو و روضه هایِ توست
این دستمال شسته شده با گلابِ اشک
تارش ز خیمه و نخش از عبای توست
*حسین ...*
هر جا برایِ سینه زدن جمع می شویم
خیمه که نیست شعبه ای از کربلایِ توست
فالی زدم به مُصحف ماتم که ناگهان
آیاتِ اشک آمد و گفتا برای توست
گیرم که سر ز کُنگرۀ عرش بر کُنم
وقتی که من به اوج رسم ابتدایِ توست
با آنکه از شهادت تو قرن ها گذشت
هر روز ماجرایِ جهان ماجرای توست
*حسین ...*
#شب_اول_محرم
#مسلم_بن_عقیل_ع
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه #توسل #استاد_ارضی
"السلام علیکم یا اهل بیت النبوه"
السلام علیک یااباعبدالله ....
فریادِ یا بُنَیَّ زِ عرش خدا رسید
نوحوا علی الحسین که ماه عزا رسید
*آره خودتون ناله بزنید من اشاره نمیکنم هرجاهستی خیال کن تنهایی....*
جمعِ مدافعان حرم یادشان بخیر
ماهِ عزایِ تشنه لب کربلا رسید
گفتیم یا حسین دَرِ توبه باز شد
اسبابِ استجابت ، برایِ دعا رسید
با این همه گناه مرا می خری حسین
*اگه همه مون خودمونو گنه کار بدونیم،خوبِ....*
بااین همه گناه میخری مراحسین
این گونه لطف شاه به داد گدا رسید
بنیان گذارِ روضۀ تو شخص فاطمه ست
سینه به سینه آمد وُ خیرش به ما رسید
*ای حسین ای حسین.... آقاجان !*
گریه برای غربت تو فیضِ اعظم است
بر نسل ما به لطف شما این عطا رسید
مادر به گریه بر تو مرا شیر داده است
این فیضِ عشق بازیِ ما از کجا رسید ؟
کام مرا به تربت تو باز کرده اند
از خاکِ زیر پایِ تو طعم شفا رسید
زهرا به نام ، یک یک ما را صدا زده
*تو فكر مي كني،خودت اومدی؟ دونه دونه صدا میزنه...*
بر گوش دل ز کرببلا این صدا رسید
بی اختیار یاد تنت گریه می کنیم
عطر لباس کهنه ای از نینوا رسید
پیراهنی که خونی و پیچیده در هم است
در طاق عرش بیرق ماه محرم است
*آره والا بیرق عرش چیه ؟ ... پیراهن توست ، مادرت بلند میکنه ، واقعا به هممون میگه اِلَیّ....،*ای آقام ای آقام،جایِ همه اونایی که پارسال بودن الان زیر خاکن ، از دنیا رفتن خالیِ .....
باور نمیکنم ما ، یه سر لشکر ،مقام قرب،مقام بندگی،نَفَس داره،همۀ شهر هیجده هزار نفر برای اون زمان نوشتن ، همه اومدن صبح بیعت کردن ، شب تو کوچه آواره بود ، بیعت کننده ها و باریکلا گوها همه درها روبستن ....
دست دوتا بچه هاشو گرفته،داره تو این کوچه ها حیرون راه میره ، گاهی هم سمت راهِ مکه داره نگاه میکنه ، هی میگه حسین جان!من اشتباه کردم نامه نوشتم برات ، حسین جان!
خودت دیدی ۱۲هزار نامه ضمیمۀ نامه ام کردم ، همشون قول دادن ، اما حسین جان تنها بازاری که شبانه روز داره کار میکنه ، بازار شمشیر فروشها و نیزه فروشهاس ... همه دارن آماده میشن باتو بجنگن .....*
ای کاش کسی روی لبش آه نباشد
با نامۀ او قافله در راه نباشد
ای کاش که مردی غم بسیار نبیند
از بی کسی اش کوچه به کوچه نَنِشیند
دیدی چه آمد به سرم این دو سه روزه
خالی شده بود دور و برم این دو سه روزه
هر در که زدم در به رویم وانشد اصلاً
یک مرد پیِ یاریِ من پانشد اصلاً
این تن برود زیر لگد پیکر تو نه
صد بار سرم بشکند اما سرتو نه
هرچند كه پاره شده لبهام غمی نیست
در پیش شُریح ان پسرهام غمی نیست
این زخم لب من به فدای لبت آقا
هر دو پسرم نذر سِرِ زینبت آقا
خاکی شده ام خاک نبینم بدن تو
من سوخته ام تا نرسد سوختن تو
*یا صاحب الزمان آجرک الله،از همین جاسلام بدیم به آقا ، سلام میرسه ، سلام به اون آقایی که الان تو راهه ، این زن و بچه دارن باهاش میآن ، طفل شیرخواره ش داره میآد،دختر سه ساله ش داره میاد......*
#شب_اول_محرم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#مسلم_بن_عقیل_ع
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ رَسوُلِ الله
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنینَ وَابنَ فاطِمَةَ الزَّهراء
سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ
وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ ...... یا اَباعَبدِالله"
(مسلمت دارد به روی دار خیلی حرفها) 2
کار من را کرده اینجا زار خیلی حرفها
دست من بسته لبانم خشک چشمم تار شد
کشته من را موقع افطار، خیلی حرفها
(باز هم کوچه،علی،آتش،به جان تو قسم) 2
جا ندارد که شود تکرار خیلی حرفها
میخورد زینب زمین در کوچه و پی کوچه ها
میزند با من در و دیوار خیلی حرفها
دخترت اینجا غریبی میکند دق میکند
دخترت را میکند بیمار خیلی حرفها
جان اصغر از سه شعبه از سر نیزه بترس
میکند کار تورا دشوار خیلی حرفها
کوفیان بهر سر تو نرخ تعیین کرده اند
میشود از درهم و دینار خیلی حرفها
نیزه های کوفیان بر سینه تو میدود
مانده روی سینه ام ای یار ،خیلی حرفها
خواب دیدم نعل ها بر پیکر تو تاختند
دشنه ها کار تو و کار حرم را ساختند
حسین .....
یامظلوم ، قتیل العبراتی ....
اسیرالکرباتی ، سفینه النجاتی ...
#شب_اول_محرم
"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ،
فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً
وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً،حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"
این اشک نیست گوهر بزم عزایِ توست
گر چه کم است نذر تو و روضه هایِ توست
این دستمال شسته شده با گلابِ اشک
تارش ز خیمه و نخش از عبای توست
*حسین ...*
هر جا برایِ سینه زدن جمع می شویم
خیمه که نیست شعبه ای از کربلایِ توست
فالی زدم به مُصحف ماتم که ناگهان
آیاتِ اشک آمد و گفتا برای توست
گیرم که سر ز کُنگرۀ عرش بر کُنم
وقتی که من به اوج رسم ابتدایِ توست
با آنکه از شهادت تو قرن ها گذشت
هر روز ماجرایِ جهان ماجرای توست
*حسین ...*
#محرم #ورودیه #شب_اول_محرم #روضه
دوباره بوی محرّم، دوباره بوی خدا
دوباره روضه ی ارباب، روضه ی سقّا
دوباره هیئت و زنجیر و سینه و لطمه
دوباره بیرق سرخ حسین و بزم عزا
کتیبه ها و سیاهیّ و محتشم خوانی
دوباره ناله و آه و بساط اشک و بکا
دوباره روضه ی تیر و کمان و طفل رباب
که تشنه پر زده جوجه ز ساحل دریا
دوباره صیحه ی ارباب و ناله ی ولدی
کنار پیکر صد چاک اکبر لیلا
دوباره گریه ی طفل سه ساله ی مضطر
که بوسه زد به گلوی بریده ی بابا
دوباره شام غریبان و آتش و دود و
صدای سیلی و اشک یتیم در صحرا
تمام دشت ز طیر و وحوش سیرابند
عزیز فاطمه تشنه است اف به تو دنیا
دوباره بانوی پهلو شکسته ای خواند
کنار گودی مقتل" غریب مادر "را
دوباره شیهه ی اسبی که واژگون زین است
که دید زینب و آهی کشید وا أُمّا
کسی که زینت دوش حبیب داور بود
تنش سه نقطه و رأس بریده اش امّا
یاسر حوتی
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#مسلم_بن_عقیل_ع
#شب_اول_محرم
#غزل
از سر دارالاماره روی بام
می دهم بر محضرت مولا سلام
چشم بد از دور چشمان تو دور
سایه ات بر اهل عالم مستدام
کار تو با اهل کوفه شد شروع
کار من در شهر کوفه شد تمام
شرح حال یار تو در این دیار
شد زبانزد بر زبان خاص و عام
هر چه گشتم ذّره ای پیدا نشد
در وجود کوفیان یک جو مرام
در نگاه بی بصیرتهای شهر
نیست فرقی بین عامی و امام
شب همه در حال بیعت با من اند
صبح در بازار شمشیر و نیام
از زبان تُندشان فهمیده ام
نیست اولاد علی را احترام
یا علی گفتم لبم شمشیر خورد
ناسزا گفتند بر مولا مدام
بر سرم در کوچه آتش ریختند
سنگ می انداختند از روی بام
سر به داری قسمت من می شود
قسمت تو بی سری در این قیام
من همین مقدار می گویم، تو را....
می کِشند اینجا به قصد انتقام
با لب خونین تمنا میکنم
تا کسی بر تو رساند این پیام:
بین این نامردها جای تو نیست
پای خود مگذار اینجا والسلام
#مجتبی_شکریان
#شب_اول_محرم
#غزل
من که گُم کردم خودم را کاش پیدایم کنید
هِی بگریانید من را تا که دَریایم کنید
چشمِ ما یکسال دنبال سیاهیها دوید
خیمهای اُفتاده هستم باز برپایم کنید
هرچه از خود خرج کردم خرج دنیا کردهام
بعد از این لطفی کنید و خرجِ آقایم کنید
تکیهها را سر زدم دل روی دل اُفتاده بود
در شلوغیهای روضه گوشهای جایم کنید
ریشهی شالی دهید و روی چشمانم کشید
تربتی مرحم کنید از اشک بینایم کنید
لطف زهرا باز من را از قلم ننداختید
من دوباره آمدم تا نذرِ زهرایم کنید
آمدم اما به زحمت من مریض روضهام
هِی بگریانید من را هِی مُداوایَم کنید
#حسن_لطفی
#شب_دوم_محرم
#ورودیه_کربلاء
تا که پایت به کربلا واشد
غم عالم به سینه ام جا شد
از نگاهت به سمت اهل حرم
نیت رفتنت هویدا شد
میکنی خار از زمین با اشک
شاید این خار سهم یک پا شد
التماس نگاه عباس است
شاید این بار شد محیا شد
علی اصغر چه ناز خوابیده
کربلا تا رسید غوغا شد
قاسم آمد به نیت پدرش
دیدگان با نگاش دریا شد
علی اکبر به سجده افتاده
یا محمد دوباره احیا شد
همه در خیمه ای کنار همند
دیدگان تر به یاد زهرا شد
آنطرف تر صدای هلهله ها
روضه های فراق برپا شد
در تلاطم برای کشتارند
ذکر لبهام وا حسینا شد
چقدر شور میزد دل من
به که گویم که داغم احیا شد
#محمد_حبیب_زاده
#شب_دوم_محرم
#ورودیه_کربلاء
دشت در دشت دلهره مي ريخت
هرم صحرا به آسمان مي رفت
کاروان در سکوت صحرا، گم
مرگ دنبال کاروان مي رفت
کاروان رفت تا دياري که
حزن و اندوه و داغ مي باريد
بوي دلتنگي و جدايي داشت
گريه گريه فراق مي باريد
همه جا بوي تشنگي دارد
بچه ها خواب آب مي بينند
هر طرف روي مي کنم آقا
چشم هايم سراب مي بينند
شوق و شور شهادت آقا جان
در نگاهت چقدر مشهود است
عرش معراج توست اين صحرا؟
اين همان وعده گاه موعود است؟
در نگاه پر از تلاطم تو
ندبه هايي غريب مي لرزد
مي روي تا به سمت آن گودال
دل زينب عجيب مي لرزد
بي مهابا غروب خواهد کرد
در همين خاک تيره ماه من
مي شود عاقبت همين گودال
قتلگاهت نه، قتلگاه من
اين زمين پر شده است از داغ ِ
لاله هايي که تشنه مي رويد
اين چه مهماني است کز هر سو
نيزه و تير و دشنه مي رويد
يک جهان ماتم و پريشاني
حاصل اشک و آه زينب بود
حرف هاي نگفتهي بسيار
در غروب نگاه زينب بود
اگر امروز ماتمي دارم
در کنارم شکوه احساس است
اين طرف قاسم و علي اکبر
آن طرف شانه هاي عباس است
چه کنم در غروب عاشورا
که نه ياری نه همدمي دارم
دشت پر مي شود ز حرمله ها
نه پناهي نه محرمي دارم
در هجوم کبود بي رحمي
با پر يا کريم ها چه کنم؟
آتش و تازيانه مي بارد
تو بگو با يتيم ها چه کنم؟
گفت بابا «وديعةٌ مِنِّي»
بار غم را به دوش من مگذار
برو اما در اين غريبستان
خواهرت را به بي کسي مسپار
#یوسف_رحیمی
#ورودیه_کربلاء
#شب_دوم_محرم
کاروان عشیره ی خورشید
وارد قتلگاه خون شده است
کاروانی که محو در معبود
وارد ورطه ی جنون شده است
همه ی دشت ساکت و آرام
در تماشای منظری زیباست
دست عمّه درون دست علیست
پلّه ی عمه زانوی سقّاست
در همین دشت عاشقی می شد
خیمه هاشان یکی یکی برپا
خیمه ی زینب است پیش حسین
پاسدار حرم شده سقا
گوشه ی خیمه دختری کوچک
روی پای حسین خوابیده
ناگهان می پرد ز خواب خوشش
خواب آشفته ای یقین دیده
گفت بابا که خواب می دیدم
شامیان معجر مرا بردند
گوئیا در پس همین خیمه
عمّه جان تازیانه می خوردند
گوشه ی خیمه ای در آنسوتر
بین گهواره طفلکی خواب است
دخترک خواب دیده که سر او
بر نوک نیزه مثل مهتاب است
از سر اضطراب و تشویش و
بی قرارای یکی یکی زینب
می شمارد دوباره تعداد
مردهای قبیله را امشب
با وجود تمام مردان و
غیرت آسمانی عبّاس
ترسی از جانب سیاهی ها
اندکی هم نمی شود احساس
از پس یکدگر گذشت ایّام
و کنون ظهر روز عاشوراست
آسمان بی قرار و دلتنگ است
در دل اهل این حرم غوغاست
رفته بر روی نیزه ها خورشید
پیش چشمان خیس یک خواهر
دم به دم می رسد به گوش پدر
صوت کم جان هق هق دختر
دختر فاطمه پریشان است
خیمه ها گَر گرفته واویلا
دختری که کبود سیلی هاست
روضه می خواند از دل زهرا
#وحید_محمدی
#ورودیه_کربلاء
#شب_دوم_محرم
او تا رسید گریۀ دنیا شروع شد
سینه زنی عالم بالا شروع شد
این حس مادرانه كه دست خودش نبود
دلشوره های زینب كبری شروع شد
وقت مرور خاطره های گذشته شد
اشك حرم میانۀ صحرا شروع شد
ذكر حدیث پیرُهنِ سرخ كودكی
حرف از لباس یوسف زهرا شروع شد
وقتی که تیغ، حنجر او را خراش داد
صحبت ز طشت و حضرت یحیی شروع شد
"واللهِ هاهنا ذُبِح طفلُنا الرَّضیع"
دیگرلهوف خوانی آقا شروع شد
"واللهِ هاهُنا سبِی...روضه خوان بس است"
شرمندگی حضرت سقا شروع شد
یك تیغ كند كار خودش را تمام كرد
غارت نمودن تنش اما شروع شد
#محسن_حنیفی
#شب_دوم_محرم
#ورودیه_کربلاء
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
در دلش درد بی دوا عمه
در گلو بغض بی صدا عمه
که رسیده به کربلا عمه
همه سرها به زیر تا عمه
می گذارد قدم کجا زینب
پرده از محملش که بگشاید
صف به صف از فرشته می آید
همه چشم انتظار، او باید
آید اینجا جلوس فرماید
پشت پرده پر از دعا عمه
اکبر عطر و گلاب می گیرد
بچه را از رباب می گیرد
رونق از آفتاب می گیرد
تا عمو جان رکاب می گیرد
هست در اوج کبریا عمه
حال اینجا کلافه اش کرده است
چند معجر اضافه آورده است
در دل خویش روضه پرورده است
جگرش خون و سینه پر درد است
جگرش بر نینوا عمه
چنگ زد دامن برادر را
بوسه ای زد دوباره حنجر را
و نشان داد سمت دیگر را
نخلها را نه،حجم شکر را
ناله می زد ز کربلا عمه
همه جا تیر هست و شمشیر است
قمزه هست و صدای تکبیر است
چقدر آنطرف کمانگیر است
تو بگو آن سه شعبه هم تیر است
گفت از جمع عمه ها عمه
وای بر من رباب رفت از حال
وای بر من از اینهمه اطفال
وای از آن جماعت خوشحال
وای از تلٍّ و وای از گودال
همه بر سر زدند با عمه
زخم آورده بر جگر بزند
برعلمدارمان نظر بزند
با لب تیغ با تبر بزند
سنگ آورده بیشتر بزند
بی تو افتاده در قفا عمه
بر سرت بی حساب می ریزند
بی حساب و کتاب میریزند
پیش چشم تو آب می ریزند
سرِ طفلِ رباب می ریزند
غرق در نوحه و نوا عمه
سر گودال گیر می افتی
بعد از آن به زیر می افتی
دست پیر و صغیر می افتی
نخ نما چون حصیر می افتی
چه کند پای بوریا عمه
بعد از تو به غیر شامی نیست
خواهرت هست جز حرامی نیست
بسته گفتم که احترامی نیست
آتش افتاده و خیامی نیست
چادرش زیر دست و پا عمه
#حسن_لطفی
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
رنگ ها رنگ خزان است بیا برگردیم
این سفر بار گران است بیا برگردیم
صحبت از جایزه و ملک ری و گندم بود
خواهرت دل نگران است بیا برگردیم
چشم شوری به علی اکبرتان خیره شده
قصه ی مرگ جوان است بیا برگردیم
صحبت از دیده ی دریایی عباس شده
تیرها بین کمان است بیا برگردیم
ساربان خیره شده بر خَم انگشتری ات
خنجرش نقره نشان است بیا برگردیم
خواب دیدم که سرت بر سر خاک افتاده
رنگ این خاک همان است بیا برگردیم
یک طرف این همه زن در طرف دیگر جنگ
لشگری چشم چران است بیا برگردیم
#علی_اشتری
#شب_دوم_محرم
#ورودیه_کربلاء
آتشی بین نینوا آمد
آه زینب به کربلا آمد
به بلاجویی بلا آمد
آه زینب به کربلا آمد
بار دیگر هلال غم آمد
سوز اشعار محتشم آمد
خاکِ عالم که بر سرم آمد
ناله ی مادر از حرم آمد
آه زینب به کربلا آمد
غرق خون اشکهای آدم شد
کمر نوح یک شبه خم شد
گیسوان رسول درهم شد
نوبت روضه ی محرم شد
آه زینب به کربلا آمد
روی این خاک جبرئیل افتاد
آمد و بر زمین خلیل افتاد
از نفس بانگِ الرحیل افتاد
حرف اتراق بین ایل افتاد
آه زینب به کربلا آمد
انبیا صف به صف در استقبال
می رسد کاروانی از آمال
نوجوانان،مخدرات،اطفال
به کنار عمو همه خوشحال
آه زینب به کربلا آمد
جبرئیل است و رو پر ناقه
کعبه ای هست و پشتِ سر ناقه
قبله را می برد مگر ناقه
آسمان نشسته بر ناقه
آه زینب به کربلا آمد
#حسین_لطفی
#ورودیه_کربلاء
#شب_دوم_محرم
تا باد به موي سرت افتاد دلم ريخت
تا اشك ز چشم ترت افتاد دلم ريخت
امروز ميان تو و حُرّ ابن رياحي
تا صحبتي از مادرت افتاد دلم ريخت
اي آينه ي خواهر خود تا كه غبار ِ
اين دشت به دور و برت افتاد دلم ريخت
امروز كه يك مرتبه در موقع بازي
بر روي زمين دخترت افتاد دلم ريخت
درباره ي تنهايي و بي ياوري تو
تا زمزمه در لشگرت افتاد دلم ريخت
خورشيد من امروز كه اين سايه ي شوم ِ
سرنيزه به روي سرت افتاد دلم ريخت
#امام_حسین #علیهالسلام
#توسل
#حسن_لطفی
پروانهام دوباره مرا آتشم زنید
هر لحظه هر نفس همه جا آتشم زنید
پای فرات، علقمه فرقی نمیکند
دست شماست تا که کجا آتشم زنید
اصلاً برای گرمی شبهای ماتمت
من را خریدهاید که تا آتشم زنید
هرشب بهحاجتی سر اینروضه میرسم
شاید میان بزم عزا آتشم زنید
من را گره زنید به این بیرق بلند
روزی میان کرب و بلا آتشم زنید
عمری میان روضهتان گریه میکنم
با این امید تا که شما آتشم زنید
این چشمها حوالۀ غمهای زینباست
اشکی دهید و در همه جا آتشم زنید
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
.
✅ قافله اومد آه ...
▶️ سبک #زمینه
قافله اومد آه ، اعوذ بالله
ازاین سرزمین ، از آخر راه
سه ساله داره این قافله واویلا
شیرخواره داره این قافله واویلا
اون طرف اومده یک سپاه از دشمن
انگاری اومده حرمله واویلا
این سرزمین بوی جدایی میده
ناله ی چاووش از حرم رسیده
" به گوش کربلا صدا میرسد
یا حسین یا حسین
قافله ی خون خدا میرسد
یا حسین یا حسین "
بازوی اکبر ، زانوی عباس
صرف قدوم ، زینب کبری ست
عجب شکوهی داره ماشاءالله
به طفل تو گهواره ماشاءالله
بلا به دور از حرم و از اهلش
به حال مضطر نظری یا الله
بغض همه توی گلو شکسته
دلشوره تو دل زینب نشسته
کرب و بلا خاک غم و واهمه ست
یا حسین یا حسین
خون به دو دیده ی تر فاطمه ست
یا حسین یا حسین
" به گوش کربلا صدا میرسد
یا حسین یا حسین
قافله ی خون خدا میرسد
یا حسین یا حسین "🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
قافله از راه میرسه
از دل صحرا میرسه
پای عقیله از رکاب
به پای سقا میرسه
علم میکوبه ساقی میگه الله اکبر
میگرده دور محمل به دلگرمی خواهر
اباالفضل_ماه راه حرم
اباالفضل_تکیه گاه حرم
اباالفضل_ای پناه حرم
.................................................
میزنه موج آب فرات
لالایی میخونه رباب:
گلم تا بیداره عمو
آروم تو گهواره بخواب
تا وقتی هست علمدار دیگه غصه نداریم
تو خیمه چشمامونو راحت رو هم میذاریم
اباالفضل آروم خیمه ها
اباالفضل ساقی با وفا
اباالفضل حیدر کربلا
.................................................
آدی اوجالدی کربلا
اولدی حسینون محرمی
اولسا علم عباسیده
یاتماز حسینون پرچمی
وِرَر عالمده حرمت بورا حرمتلی قانلار
بو قانلار عرش حقه، بو تپراقی اوجالدار
ابالفضل کربلا عزتی
اباالفضل شیعه حیثیتی
اباالفضل حیدرین غیرتی
شاعر: حجت الاسلام محمدرضا رضایی
📢 حاج مهدی رسولی
🔶قافله از راه میرسه...
شب دوم محرم 1440
#حاج_مهـدی_رسـولـے
#زمینه
#شب_دوم
#محرم97
صوت⬇️⬇️⬇️🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤
🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122