.
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
#زمزمه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر
#بند_اول
عمه جون این صدای پای کیه
چقده بوی نون میاد امشب
به دلم افتاده که بعد یه ماه
به تن خسته جون میاد امشب
چی آوردن غذا نمیخوام که
صبر کن انگاری که بابامه
انتظارم سر اومده امشب
اونی که از خدام میخوامه
بابا سلام ، منو گذاشتی و کجا رفتی
آخه ببین ، ما رو سپردی به کیا رفتی
من روی خاک ، بودم که تو رو نیزه ها رفتی
چقد صدات ، زدم ولی نیومدی بابا
چن روزه که ، به دخترت سر نزدی بابا
دلم برات لک زده بود خوش اومدی بابا
#بند_دوم
خیلی وقته چشام سیاهی میره
تو رو میبینم و نمی بینمت
سر تا پام درد میکنه ولی هست
حسّ دستام هنوز ، نباشه غمت
من که میشناسمت عزیز دلم
خودتی ! قربونت برم بابا
هر چی دست میکشم نمیفهمم
چرا لبهات داره ورم بابا ؟!
منو زدن ، چرا لبای تو ورم داره
ببین چقد ، جای شکستگی سرم داره
میخوام پاشم ، عمه باید بیاد برم داره
چیزیم نبود ، تا اینکه از رو ناقه افتادم
مگه بابا ، سیلی اون شب و میره یادم ؟
منو که زد ، درست شبیه مادر ایستادم
#بند_سوم
گفتم آخر میای میگم خیلی
من از این فاصله گله دارم
میبینی روی صورتم بابا
رد دستای حرمله دارم
یه سوال پرسیدن مگه جرمه
پرسیدم بابا ؟ سیلی شد سهمم
راستی بابا کنیز یعنی چی ؟
من که حرفا شونو نمیفهمم
نپرس ازم ، چی شد که لکنت زبون دارم
رو چادرم ، جای لگد از این و اون دارم
فقط بگم ، زندگیمو از عمه جون دارم
عمه نبود ، میمردم اون روز وسط بازار
ماجرای ، مدینه توی شام شد تکرار
منم مث فاطمه افتادم زمین چند بار
#به_امید_نگاه_مادر
#حسین_رئوفی_فرد✍
👇👇👇