eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
806 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ماه مبارک رمضان و روضه‌یِ حضرت علی علیه السلام بویِ رحمت می‌رسد از قبله‌گاه‌ داده حق مخلوقِ مجرم را پناه ماهِ غفران است ماهِ بندگی ماهِ توبه ماهِ ندبه ماهِ آه واٰ شده درهایِ لطف و مغفرت بر رویِ این عبدِ زار و روسیاه‌ روسیاه و خاطی‌اَم امّا ببخش یارب این درمانده را بر حقِّ شاه حقِّ شاهِ لوُکَشَف سردارِ بدر حقِّ قدرِ لیلةُالقدرَت اِلٰه حقِّ حیدر روحِ قرآنِ مبین حقِّ آهی که شنیده گوشِ چاه حقِّ آن روزی که دستش بسته بود کوثرش شد روبه‌رو با یک سپاه حقِّ آن یاسی که شد رنگش کبود غسل شد با گریه زیرِ نورِ ماه حقِّ مولا حقِّ زهرا حقِّ شب‌ حقِّ زینب حقِّ تب در قتلگاه حقِّ اربابِ غریبم اِی خدا در جوارِ خود بده بر من پناه   ✍ . . ۲۲۲ رفتی و بعد تو ای ماه جبینم چکنم ای پدر از غم تو سخت حزینم چکنم فرق بشکسته ی تو دیدم و فریاد زدم من ز طفلی به غم و غصه عجینم چکنم هر چه آید به سرم صبر کنم پیشه ولی گر به داغ تن بی سر بنشینم چکنم گفتی ای زینب من از روی تل می افتی وای از تنگی گودال غمینم چکنم با من از حمله ی مرکب روی سینه گفتی راه رفتن به روی سینه ببینم چکنم گفته ای هر چه بجویم بدنش پاشیده ست گر ز رگهای گلو بوسه نچینم چکنم به من از کوچه و بازار سخنها گفتی آه از آن لحظه که بی یار و معینم،چکنم # . . ۲۱۱ روم از بین شما بر دلم آذر نزنید کوفیان طعنه به زخم دل حیدر نزنید سرم از ضربه‌ی شمشیر شکستید ولی من نگویم که به تن ضربه‌ی دیگر نزنید هر چه خواهید بیارید سر من امّا خواهشاً سنگ بر آن جسم مطهر نزنید همه‌ی دل نگرانیّ من از گودال است نیزه ها بر بدن لاله‌ی پرپر نزنید گوئیا در نظرم هست که زینب گوید ته شمشیر به لبهای برادر نزنید مادری را نکشانید میانِ جنجال پسری را جلوی دیده‌ی مادر نزنید اهل کوفه به خدا،ذبح شرایط دارد کاشکی با نوک پا،ضربه به حنجر نزنید سر او را نگذارید میان خورجین و دگر ساز به سوز دل خواهر نزنید به روی خار اگر کودک معصوم دوید چنگ بر گیسوی بابائی دختر نزنید همه سرها چو بریدید و اگر نیزه زدید به سرِ نیزه ولیکن سر اصغر نزنید سر عباس اگر بر سر نی جا نگرفت با طنابی سر مرکب دگر آن سر نزنید بس بوَد خنده‌ی شادی به غم زینبِ من لااقل سنگ به ناموس پیمبر نزنید . . . بگو از قول علی با همه مردم،شائق! جز درِ خانه‌ی محبوب دگر در نزنید ............ . ۲۱۹ کوفیان! طعنه به زخم جگر من نزنید حرفی از سوختن و غارت گلشن نزنید یوسفم را به تهِ چاه کشاندید اگر به تن دَرهم او نیزه ولیکن نزنید قصد دارید به گودال بَرَش گردانید لااقل با لگد اینقدر روی تن نزنید آن زمانی که نوامیس مرا آوردند سر بازار دگر داد سرِ زن نزنید زینبم را سر بازار تصدّق ندهید شعله دیگر به دلِ سوخته خرمن نزنید دخترم را سر بازار مُعطل نکنید جلوی چشم علمدار معطّل نکنید ✍ .
. ای مرا دلبر و دلدار! اَجرنا مِنْ نار آمده عبد خطاکار!اجرنا من نار تا که گردیم سبک بال الهی العفو تا که باشیم سبک بار! اجرنا من نار مُذعناً معترفا آمده ام!در وا کن بدم و می کنم اقرار!اجرنا من نار با بدی ها شده ام طرد!اغثنا یارب با گناهان شده ام خار!اجرنا من نار با کلاف دل بی طاقت و بی سامانم آمدم بر سر بازار!اجرنا من نار راه کج گرچه مرا دور ز درگاهت کرد حال برگشته ام ای یار!اجرنا من نار شد شب سیزدهم یاد نجف افتادم به علی حیدر کرار! اجرنا من نار به سحرهای حرم انس گرفتم یعنی: به دم قدسی زوار! اجرنا من نار به همان مادر مظلومه و تنهایی که ماند بین در و دیوار! اجرنا من نار به سرشکی که روان گشت ز چشمانم با روضه ی داغی مسمار! اجرنا من نار به غم شام غریبان اباعبدالله که حرم گشت شرر بار!اجرنا من نار به همان طفل سه ساله که پس از غارت شد وسط شعله گرفتار! اجرنا من نار ✍ .
. ماه رمضان: بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل کریم قصد عقوبت به راحتی نکند به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل خلاف روی خلاف و گناه روی گناه بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل! ولی همین که در این نیمه های شب اینجا نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل: بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست محمدحسین مهدی پناه✍ .
. گنهکارم!گرفتارم! پریشانم!پشیمانم تو می دانی! نه سر مانده! نه سامانم! پشیمانم قبول است این که بد کردم،خزانم خسته ام زردم کویرم تشنه ام دردم،بیابانم پشیمانم اگر گردن کشی کردم،همه بود از سرِ جهلم کنون بنگر شبیهِ بید لرزانم پشیمانم از اینکه زیر قولم می زنم باید ببخشی تو از این که پای عهد خود نمی مانم پشیمانم شنیدم شرط توبه نم نم اشک است پس امشب شهادت می دهد باران چشمانم پشیمانم قسم به رقة جلدی، ندارم طاقت دوزح میان آتش قهرت نسوزانم پشیمانم همه فخرم در این عالم همین باشد “که میگوید: از اینکه رعیت و مسکین سلطانم پشیمانم؟” “به خاطرخواهی ام یارب، گناهم را ببخش امشب که من عمری غلام شاه عطشانم”پشیمانم گریز روضه جانسوز است، سکینه با خودش می گفت: از اینکه مشک دادم به عمو جانم پشیمانم... ✍ .
. من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج عج 🎤 👇
. علیه السلام تا آخرین نفس نفسم باش یاحسین من بی کسم، تمامِ کَسَم باش یاحسین در این جهان شَها همه اُمید من به توست، در این جهان بیا تو بَسَم باش یاحسین کاری به جز گدایی کویت نداشتم لطفی نِما و کار و کَسَم باش یاحسین نَفْسِ مرا بگیر و خودت را به من بده تا خاکِ کربلا هَوَسَم باش یاحسین بر هر طرف که روی کنم، روی نیک توست ای نازنین به پیش و پَسَم باش یاحسین من راضی ام ببند مرا در میان بند آری کبوترم، قفسم باش یاحسین بِالَه نمی روم زِ سر کوی و خانه اَت تضمینِ من برای قَسَم باش یاحسین دارم هراس و ترس زِ فردای محشرم در آن سرا تو دادرسم باش یاحسین ای که نفس نفس زده ای زیر دست و پا تا آخرین نفس نفسم باش یاحسین .
ببین که بنده فراری دوباره برگشته شکسته ، خسته و افسرده حال و سرگشته کسی که رو به تو آورده با تهی دستی گدای بی سر و پایی است بخت برگشته دخیل بسته به لطف تو با تمام وجود دلی که توشه ی طاعات او هدر گشته به دست و پای دل از بس گناه پیچیده دعا و سوز مناجات ، بی اثر گشته چگونه سر ز خجالت بر آورم ، یا رب تمام عمر به غفلت شبم سحر گشته ببار ابری چشمان من ، محبت کن که آه سینه ی من سخت پر شرر گشته «کمیل» در طلب توشه باش ، وقت کم است چو چشم باز کنی لحظه سفر گشته ...
. عج پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی حال شما ز دیدن نامه خراب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ما را بخر عزیز دل شاه کربلا جان کسی که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای الیّ خطاب شد گودال فوق عرش و تجلی رب آن در پاره حنجر پسر بوتراب شد عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد ✍ .
. دلخوش از اینم خداوندا که غفّارُالذُّنوبی من بدم امّا تو پاک و مهربان هستی و خوبی تو فقط از سِرِّ کارم باخبر بودی و هستی هر نفس یک شکر باید گفت ستّارالعیوبی غصّه‌ها در روزگارم جا گرفت امّا ندارم ترس از غم‌هایِ دنیایم تو کَشّاف‌الکُروبی حاجت و دردِدلم را بر زبان جاری نکردم چون یقین دارم تو می‌دانی و عَلّامُ‌الغیوبی آمدم با توبه قلبم پاک سازم تا خودِ تو بیرقِ حقُّ و حقیقت بر سرایِ دل بکوبی ضربه‌هایِ قلبِ من را با ندایت باصفا کن تو صفایِ باطنیِ بطن و سودایِ قلوبی‌‌‌ ای تجلّی‌بخشِ هستی چشمهایم را جَلا دِه تا ببینم من طلوعِ نور را بعد از غروبی .... تلخ که آورده جانِ عاشقان را بر رویِ لب می‌رسد مردِ حقیقت می‌رسد معنایِ خوبی ✍ .
4_5798567739249396996.mp3
زمان: حجم: 5.98M
ای شوق بی کرانۀ شب های جمعه ام  تنهاترین بهانۀ شب های جمعه ام  از لطف آفتاب نگاهت هنوز هم  گرم است آشیانۀ شب های جمعه ام  هر هفته التماس تو را دارم از خدا  با نالۀ شبانۀ شب های جمعه ام  سنگینی گناه مرا می کشد به دوش  دریای عفو شانۀ شب های جمعه ام  عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان  نجوای عاشقانۀ شب های جمعه ام  در کربلا؟ مدینه؟ کجا گریه می کنی  آقای بی نشانۀ شب های جمعه ام  انگار بی مقدمه کرب و بلاییم  وقتی گدای خانۀ شب های جمعه ام  از سفرۀ حسین بلندم نکن که من  محتاج آب و دانۀ شب های جمعه ام ای شوق بی کرانه ی شب های جمعه ها  تنهاترین بهانه ی شب های جمعه ها  از لطف آفتاب نگاهت هنوز هم  گرم است آشیانه ی شبهای جمعه ها  شب جمعه وقتی که از حرم بوی سیب میاد  تو صفای سینه زنها صدای حبیب میاد  شب جمعه ها پای روضه ها یه غریب میاد  میخونه با دل مضطر میزنه به سینه و سر  الهی برات بمیرم یا حسین غریب مادر  حسین حسین حسین ......  یه خیابونه که به خون نشونده چشامونو  یه خیابونی که دیوونه کرده دلامونو  یعنی میشه باز ببینم من این خیابونو  به خدا بهشت قلبم خود