eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•خیالش باز شعری بر لبم .. حضرت علی علیه السلام و روز پدر _ کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── خیالش باز شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد کلاف شعر دارم ، سال ها کارم غزل بافی ست در این بازار آشفته ، علی تحسین کند کافی ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی .. نوشتم شمس .. دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویاتر از آن است نوشتم عرش .. دیدم مرتضی اعلی تر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم ، ولی مولا بلندم کرد همیشه یا علی گفتم ، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او ، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند ، علی ننوشته می خواند چه بهتر از همین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی … به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آن روز کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آن روز نگاه نافذ احمد ، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت نفس ها حبس شد … ، در سینه ها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگ شترها از صدا افتاد زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه با خویش می گفتند آیا حج آخر بود؟! نبی فرمود بسم الله ، ای ارض و سما بشنو ! گواهی باش ای تاریخ ! پیغام مرا بشنو دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری ولی این مرتبه اتمام حجّت می کنم آری تفاوت در میان حق و باطل چیست ، معلوم است ؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست ، مفهوم است ؟ نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم ! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم ! نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد نبی فریاد زد ، بر عالم و آدم مسلّم شد علیّ بن ابی طالب ، ولیُ الله اعظم شد برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول ؟ طواف مرتضی کردید آری ”حَجُّکم مقبول“ الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها الهی که بسوزد پنبۀ در گوش بعضی ها پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر از این دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر وصیت می کنم هر کس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم که عقبی بی علی فانی و دنیا با علی باقی غدیر خم به جوش آمد .. الا یا ایها الساقی ! امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین ، حیدر عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین ، حیدر علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر ” اَشدّاء علی الکفار ” قَتّال العرب … یعنی جهان از شوکتش فریاد زد : یاللعجب ، یعنی .. … خدا وقت تماشایش ، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت ؟ علی بی تاج و مسند نیز بر دل ها حکومت داشت برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست اگر خون ریخت ، درمان کرد ، اعجازش یداللهی ست ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری ، زر ساخت هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت عوالم را ببین ، آتش علی دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او ”لولا علی” گفته .. علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را شاعر : مجید تال✍
2_497223265731761516.mp3
10.05M
حاج محمود کریمی حضرت علی من کیستم غلام تو یا مرتضی علی
. 🎤 ✍ دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام‌آغوش بین‌خویش جاداده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من‌امشب‌حاجی‌این‌قبله،این‌قبله‌نما هستم من امشب بندۀمولای«سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که همان‌خُلق‌وهمان‌خو درجمالش‌منجلی‌باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت‌چون‌مسیحایی‌ست‌که‌برمرده‌هاجان‌است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران‌عاشق در دام‌عشق افتاده می‌سازی ز اشک‌دیدۀچشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی توآن‌معنای‌پروازی‌که‌بی‌تو هیچ‌بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناًدرکنارماست‌امشب‌جاش‌خالی نیست دعاکن تاکهمن هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .👇
. 🎤 ✍ دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می‌گیرد سر راه نگاهم را کدام‌آغوش بین‌خویش جاداده‌ست ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله‌گاهم را من‌امشب‌حاجی‌این‌قبله،این‌قبله‌نما هستم من امشب بندۀمولای«سُرَّ مَن رَءا» هستم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که... رسیده سال‌هایی قبل همراه شمیمی که تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که... خبر داده‌ست باز از جلوه دست کریمی که همان‌خُلق‌وهمان‌خو درجمالش‌منجلی‌باشد وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت‌چون‌مسیحایی‌ست‌که‌برمرده‌هاجان‌است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابری‌ست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می‌خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد می‌آیی و برای مهدی‌ات دلداده می‌سازی هزاران‌عاشق در دام‌عشق افتاده می‌سازی ز اشک‌دیدۀچشم انتظاران جاده می‌سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می‌سازی میان پرده، اسرار خدا را بی‌صدا گفتی برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی توآن‌معنای‌پروازی‌که‌بی‌تو هیچ‌بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی‌ات آقا ملالی نیست یقیناًدرکنارماست‌امشب‌جاش‌خالی نیست دعاکن تاکهمن هم جمکرانی باشم آقاجان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .👇
‍ . امیر وفادار جانم اباالفضل  سپهدار و سردار جانم ابالفضل  همیشه در خانه ات ازدحام است ز خلق گرفتار جانم اباالفضل  تو تالی معصوم بودی و هستی به خلق و به رفتار جانم ابالفضل  به نزد حسین آبروی دو عالم  تویی آبرو دار جانم اباالفضل  تو باب الحسینی برای همیشه  تویی نور الانوار جانم ابالفضل  کند سجده بر خاک پای تو دائم  ادب عشق ایثار جانم اباالفضل  برافراشته است اين علم تا تو هستی علم را نگهدار جانم اباالفضل  تو رفتی به میدان و زینب صدا زد برو یابن کرار جانم اباالفضل  برو ای فدای رجز خوانی تو برو مرد پیکار جانم ابالفضل  خدا خواست از کربلا تا قيامت تو باشی علمدار جانم اباالفضل  _ تو در ظلمت دهر نور مبینی تو کهف امانی امیدی امینی تویی برترین جلوه‌ی عبد صالح تو تا آخر دهر حبل المتینی تو وجه خداوند باری تعالی تو خورشید افلاک و ماه زمینی ز بس فانی و غرق حبُّ الحسینی به غیر از حسین هیچ کس را نبینی تو در فرش با اولیاء هم کلام و تو در عرش با انبیاء همنشینی تو در کربلا جلوه‌ی حیدری و تو در رزم اصلا نداری قرینی فدای ره دین شده جسم و جانت نه ، امکان ندارد خودت اصل دینی _ منم سائل مضطر بی نوایت نشستم به امید لطف و عطایت نشستم ببینی که من مبتلایم نشستم ببینی منم مبتلایت نگاهم کن آقا نگاهم کن آقا الهی به قربان آن چشم‌هایت فدای تو و دست‌های کریمت فدای تو و لطف بی انتهایت دعا کن مرا ایها العبد صالح محال است که رد شود ربنایت تو باب الحوائج برای همیشه و من هم برای همیشه گدایت ز بس دوست داری کرم را عطا را من آورده‌ام دست خالی برایت ندیدم کسی را به آقائی تو به این خاطر افتاد‌ه‌ام پیش پایت گدایم ولی این گدایی بهانه است ببوسم به وقت عطا دست‌ هایت 🖋️حاج محمدعلی قاسمی .
‍ . امیر وفادار جانم اباالفضل  سپهدار و سردار جانم ابالفضل  همیشه در خانه ات ازدحام است ز خلق گرفتار جانم اباالفضل  تو تالی معصوم بودی و هستی به خلق و به رفتار جانم ابالفضل  به نزد حسین آبروی دو عالم  تویی آبرو دار جانم اباالفضل  تو باب الحسینی برای همیشه  تویی نور الانوار جانم ابالفضل  کند سجده بر خاک پای تو دائم  ادب عشق ایثار جانم اباالفضل  برافراشته است اين علم تا تو هستی علم را نگهدار جانم اباالفضل  تو رفتی به میدان و زینب صدا زد برو یابن کرار جانم اباالفضل  برو ای فدای رجز خوانی تو برو مرد پیکار جانم ابالفضل  خدا خواست از کربلا تا قيامت تو باشی علمدار جانم اباالفضل  _ تو در ظلمت دهر نور مبینی تو کهف امانی امیدی امینی تویی برترین جلوه‌ی عبد صالح تو تا آخر دهر حبل المتینی تو وجه خداوند باری تعالی تو خورشید افلاک و ماه زمینی ز بس فانی و غرق حبُّ الحسینی به غیر از حسین هیچ کس را نبینی تو در فرش با اولیاء هم کلام و تو در عرش با انبیاء همنشینی تو در کربلا جلوه‌ی حیدری و تو در رزم اصلا نداری قرینی فدای ره دین شده جسم و جانت نه ، امکان ندارد خودت اصل دینی _ منم سائل مضطر بی نوایت نشستم به امید لطف و عطایت نشستم ببینی که من مبتلایم نشستم ببینی منم مبتلایت نگاهم کن آقا نگاهم کن آقا الهی به قربان آن چشم‌هایت فدای تو و دست‌های کریمت فدای تو و لطف بی انتهایت دعا کن مرا ایها العبد صالح محال است که رد شود ربنایت تو باب الحوائج برای همیشه و من هم برای همیشه گدایت ز بس دوست داری کرم را عطا را من آورده‌ام دست خالی برایت ندیدم کسی را به آقائی تو به این خاطر افتاد‌ه‌ام پیش پایت گدایم ولی این گدایی بهانه است ببوسم به وقت عطا دست‌ هایت 🖋️حاج محمدعلی قاسمی .
. |⇦•لب ما و قصه زلف تو .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی غزلم اگر تو بسازی ام، و نِی‌ام اگر بنوازی ام به نسیمِ یاد توراضی ام، نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که از دیارِ کرامتی شاعر: قاسم صرافان✍ ـــــــــــــــــ همه زخمی و همه مرحمی همه شادی و همه ماتمی تو که هم زیادی و هم کمی تو مگر چه کاره عالمی؟!! و به یمنه رزق الورا و هو الشهید بکربلا به که گویم این همه ماجرا که خدا و بنده توامی تو نشسته ای و من آن طرف تو بدون پیرُهن آن طرف تو مرا صدا بزن آن طرف که بیا بیا که تو مَحرَمی تو قیام عشق و شهامتی همه قدی و همه قامتی تو بیا که صبح قیامتی تو بیا که ظهر مُحرمی منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟! بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع) تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را شنیده‌ام كه می‌روی تو در میانِ مجلسی كه از عموت بین روضه می برند نام را كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ‌ من كه دوره كرده‌اند این حرامیان خیام را شكست قلب عمه زينبت شبيه قامتش در آن دمي كه خيزران شكست احترام را شاعر: محمد رسولی✍ صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم .. «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•لب ما و قصه زلف تو .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی غزلم اگر تو بسازی ام، و نِی‌ام اگر بنوازی ام به نسیمِ یاد توراضی ام، نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که از دیارِ کرامتی شاعر: قاسم صرافان✍ ـــــــــــــــــ همه زخمی و همه مرحمی همه شادی و همه ماتمی تو که هم زیادی و هم کمی تو مگر چه کاره عالمی؟!! و به یمنه رزق الورا و هو الشهید بکربلا به که گویم این همه ماجرا که خدا و بنده توامی تو نشسته ای و من آن طرف تو بدون پیرُهن آن طرف تو مرا صدا بزن آن طرف که بیا بیا که تو مَحرَمی تو قیام عشق و شهامتی همه قدی و همه قامتی تو بیا که صبح قیامتی تو بیا که ظهر مُحرمی منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟! بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع) تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را شنیده‌ام كه می‌روی تو در میانِ مجلسی كه از عموت بین روضه می برند نام را كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ‌ من كه دوره كرده‌اند این حرامیان خیام را شكست قلب عمه زينبت شبيه قامتش در آن دمي كه خيزران شكست احترام را شاعر: محمد رسولی✍ صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم .. «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•لب ما و قصه زلف تو .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه _ سید مهدی حسینی ●━━━━━━─────── لب ما و قصه زلف تو، چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما، چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام، و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام، که نشسته با چه ملاحتی تو که آینه تو که آیتی، تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی، تو قیام کن که قیامتی غزلم اگر تو بسازی ام، و نِی‌ام اگر بنوازی ام به نسیمِ یاد توراضی ام، نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن، و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن، تو که از دیارِ کرامتی شاعر: قاسم صرافان✍ ـــــــــــــــــ همه زخمی و همه مرحمی همه شادی و همه ماتمی تو که هم زیادی و هم کمی تو مگر چه کاره عالمی؟!! و به یمنه رزق الورا و هو الشهید بکربلا به که گویم این همه ماجرا که خدا و بنده توامی تو نشسته ای و من آن طرف تو بدون پیرُهن آن طرف تو مرا صدا بزن آن طرف که بیا بیا که تو مَحرَمی تو قیام عشق و شهامتی همه قدی و همه قامتی تو بیا که صبح قیامتی تو بیا که ظهر مُحرمی منم که از تو دورم و صدای تو نمی رسد وگرنه که تو می‌دهی جواب هر سلام را به این یقین رسیده‌ام که دیدنت ملاک نیست جهان مگر ندیده بود یازده امام را؟! بعید نیست عاقبت فقط بخاطر حسین (ع) تو زودتر بیایی و بگیری انتقام را شنیده‌ام كه می‌روی تو در میانِ مجلسی كه از عموت بین روضه می برند نام را كنارِ نهرِ علقمه شكست قامت حسین كسی نمانده كه دگر كمك كند امام را بلند شو ز خاك غیرت خدا پناهِ‌ من كه دوره كرده‌اند این حرامیان خیام را شكست قلب عمه زينبت شبيه قامتش در آن دمي كه خيزران شكست احترام را شاعر: محمد رسولی✍ صلی الله علیک یا سیدنا المظلوم .. «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً» ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
حاج محمد رضا طاهری🎤 باز عکس زمین تو نگاه آسمونه  جبرئیل دلم  غزل بهار می خونه  از دست ستاره  شکوفه شادی می باره  تو مدینه حضرت نجمه  فاطمه معصومه داره عطر حرمش مثل بوی کرب و بلاست  ایوون طلاش قبله دل عاشق هاست بانوی زمین ملیکه خولد برینه  روز جزا وقت شفاعت  میره پیش زهرا می شینه .👇
. 🔸 السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ ..🔸 جبرئیلی که از او جلوه ی رب می ریزد به زمین آمده و نُقل طرب می ریزد دارد از نخل خبرهاش رُطب می ریزد خنده از لعل لب «بنت وهب» می ریزد آمنه ! پرچم توحید برافراشته ای آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته ای پیش گهواره ی خورشید ، قمرها جمع اند ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع اند بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع اند جلوی بتکده ها باز تبرها جمع اند ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند لات و عزّی و هبل ، سجده کنان افتادند «یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست چه قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست رحمت واسعه ای ، خلق و خصالت زیباست چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست ای که در دلبری از ما ید طولی داری «آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری» هدف خلقتی و «خواجه ی لولاک» شدی «انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی یکی یک دانه ی حق ، محور افلاک شدی در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی ما که از باده ی پیغمبری ات مدهوشیم فقط از جام تولای تو مِی می نوشیم تا تو هستی به دل هیچ کسی غم نرسد از کرمخانه ی تو هیچ زمان کم نرسد به مقام تو که درک بنی آدم نرسد پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی آمدی امر نمایی که امیر است علی ولی الله وَ مولای غدیر است علی اوج فتنه بشود باز بصیر است علی صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی چه بلایی به سر اهل هنر آورده ذوالفقارش که دمار از همه در آورده «اوّل ما خلق الله» فقط نور تو بود حامل وحی خدا خادم و مأمور تو بود یکی از معجزه ها سبحه ی انگور تو بود دوستی علی و فاطمه منشور تو بود ما گرفتار تو و دختر و داماد توایم تا قیامت همگی نوکر اولاد توایم پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند اهل نجران ، همه در کار شما در ماندند نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند نوه هایت همگی سیّد و سرور ماندند ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟ صاحب کوثری و حضرت زهرا داری ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است می نویسم که اویس قرنت را عشق است بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی زندگی تو که انواع بلاها را داشت با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت بُت پرستی که برای تو رجز می خواند به خدا مال زدن نیست خودش می داند ای که در شدّت غم «چهره ی بازی» داری چون مسیحا چه دم روح نوازی داری تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری به فلانی و فلانی چه نیازی داری ؟! کوری چشم حسودان زمین خورده و پست افتخار تو همین بس که کلامت وحی است عشق تو عاشق بی تاب عمل می آرد قمر روی تو مهتاب عمل می آرد خم ابروی تو محراب عمل می آرد خاک پای تو زر ناب عمل می آرد همه ی عشق من این است مسلمان توام عجمی زاده و همشهری سلمان توام محمد فردوسی صلی الله علیه وآله (شعر) علیه السلام علیه السلام 👇
MiladPayambar&ImamSadegh1402[02].mp3
22.02M
🎙ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا ( ) 🔺بانوای: حاج سید مجید بنی فاطمه
شعرخوانی.mp3
4.31M
🔊 | ایام ولادت رسول اکرم (صل الله علیه و سلم) و امام صادق (علیه السلام) 🎤
. |⇦•غزل خوب است... و توسل ویژهٔ ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام اجرا شده۱۴۰۱ به نفسِ حاج میثم مطیعی ●━━━━━━─────── خدا می‌خواست تا تقدیر عالم این چنین باشد کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت که حتی ماورای دیده‌ی روح الامین باشد خدا می‌خواست از رخساره‌ی خود پرده بردارد خدا می‌خواست تا دست خودش در آستین باشد علیٌ حُبّه جُنَّه ، قَسیم النارُ و الجَنَّه خدا می‌خواست آن باشد ، خدا می‌خواست این باشد علی را قبل از آدم آفرید و در شب معراج به پیغمبر نشانش داد تا حق الیقین باشد به جز نام علی در پهنه تاریخ نامی نیست که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان به جز او نیست وقتی صحبت از حبلُ المتین باشد مرا تا خطبه‌های بی‌الف راهی کن و بگذار که بعد از خطبه بی‌نقطه‌ی تو نقطه چین باشد مرا در بیت بیت شعرهایم دستگیری کن غزل‌های تو بی‌اندازه باید دلنشین باشد غزل لطف خداوند است اهل دل خبر دارند غزل خوب است در وصف امیرالمؤمنین باشد شاعر: ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
AudioCutter_fadaeian-haftegi960916 (9).mp3
20.88M
|⇦• لیلی لیلای دلها.. ولادت پیامبر رحمت و مهربانی مصطفی صلوات الله علیه و علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی
. 🌹 🌹 🌹 🎤کربلایی جبرئیلی که از او جلوه‌ی رب می‌ریزد به زمین آمده و نُقل طَرَب می‌ریزد دارد از نخل خبرهاش رُطب می‌ریزد خنده از لعل لب «بنت وهب» می‌ریزد آمنه ! پرچم توحید برافراشته‌ای آفرین ! دست مریزاد ! که گل کاشته‌ای پیش گهواره‌ی خورشید ، قمرها جمع‌اند ملک و حور و پری ، جن و بشرها جمع‌اند بعد تو شاید و امّا و اگرها جمع‌اند جلوی بتکده‌ها باز تبرها جمع‌اند ماه و خورشید و فلک مژده به عالم دادند لات و عزّیٰ و هُبَل ، سجده‌کنان افتادند «یوسف مکّه» شدی بس که جمالت زیباست چه‌قدَر ای پسر آمنه ! خالت زیباست رحمت واسعه‌ای ، خُلق و خصالت زیباست چه کسی گفته که زشت است بلالت ؟! زیباست ای که در دلبری از ما ید طولیٰ داری «آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری» هدف خلقتی و «خواجه‌ی لولاک» شدی «انّما» خواندی و از رجس و بدی پاک شدی یکی یکْ‌دانه‌ی حق ، محور افلاک شدی در جنان صاحب یک باغ پر از تاک شدی ما که از باده‌ی پیغمبری‌ات مدهوشیم فقط از جام تولای تو مِی می‌نوشیم تا تو هستی به دل هیچ‌کسی غم نرسد از کرمخانه‌ی تو هیچ زمان کم نرسد به مقام تو که درک بنی‌آدم نرسد پر جبریل به گرد قدمت هم نرسد شب معراج ، تو از عرش فراتر رفتی به ملاقات علی ـ ساقی کوثر ـ رفتی آمدی امر نمایی که امیر است علی ولی الله وَ مولای غدیر است علی اوج فتنه بشود باز بصیر است علی صاحب تیغ دو دم ، شیر دلیر است علی چه بلایی به سر اهل هنر آورده ذوالفقارش که دمار از همه در آورده پشت تو فاطمه و حضرت حیدر ماندند اهل نجران ، همه در کار شما درماندند نسل تو سبز و حسودان تو ابتر ماندند نوه‌هایت همگی سیّد و سرور ماندند ای پیمبر چه نیازی به پسرها داری ؟ صاحب کوثری و حضرت زهرا داری ای عبای نبوَی ! پنج تنت را عشق است ای اولوالعزم ! علی ـ بت شکنت ـ را عشق است یاس خوشبو و حسین و حسنت را عشق است می نویسم که اویس قرنت را عشق است بُرده هوش از سر ما عطر اویس قرنی حرف من حرف اویس است : تو در قلب منی زندگی تو که انواع بلاها را داشت با وجودی که ابوجهل سر دعوا داشت خم به ابروت نیامد ، لب تو نجوا داشت صبرت ایّوب نبی را به تعجّب وا داشت بُت‌پرستی که برای تو رجز می‌خوانَد به خدا مال زدن نیست خودش می‌دانَد ای که در شدّت غم «چهره‌ی بازی» داری چون مسیحا چه دم روح‌نوازی داری تا که چون شیر خدا شیر حجازی داری به فلانی و فلانی چه نیازی داری؟! کوری چشم حسودانِ زمین خورده و پست افتخار تو همین بس که کلامت وحی است ✍ 👇
. |⇦•ما در این دنیا.. ولادت پیامبر رحمت ومهربانی مصطفی صلوات الله علیه ومیلاد امام صادق علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته‌ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین از همه سیریم الا رحمة للعالمین ظرفمان خالی شود هم دست خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده‌ایم با دعاهای محمد پر صلابت مانده‌ایم با عنایت زیر باران محبت مانده‌ایم تشنه و بی‌کس زمان خشکسالی نیستیم گشته‌ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه‌های ما همه یک‌جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی‌کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک‌گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم باطن سیر به سوی حق همان سیر علی‌ست بیشتر از ما خدا گوینده‌ی خیر علی‌ست هرکجا باشیم راه حق مگر غیر علی‌ست؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده‌ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده‌ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده‌ایم ما علی داریم٬ بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی‌الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سیدعلی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم همچنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم میرسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه میکشیم بی‌خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می‌آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می‌آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می‌آوریم بنده‌ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم :محمدجوادشیرازی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ز یک‌ مشرق.... حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه ومیلاد امام صادق علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفس سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── ز يک مشرق نمايان شد دو خورشيد جهان آرا که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را دو مرآت جمال حق، دو درياي کمال حق دو نور لايزال حق، دو شمع جمع محفل ها دو وجه الله رباني، دو سرّ الله سبحاني دو رخسار سماواتي، دو انسان خدا سيما دو عيسي دم، دو موسي يد، دو حُسن خالق سرمد يکي صادق يکي احمد يکي عالي يکي اعلا يکي بنيانگر مکتب، يکي آرنده ي مذهب يکي انوار را مشعل، يکي اسرار را گويا يکي از مکه انوار رخش تابيد در عالم يکي شد در مدينه آفتاب طلعتش پيدا يکي نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر يکي نور ولايت را ز نو کرد از دمش احيا رسد آواي قال الصادق و قال رسول الله به گوش اهل عالم تا که اين عالم بود بر پا يکي جان گرامي در دو جسم پاک و پاکيزه دو تن اما چو ذات پاک يکتا هر دو بي همتا محمد کيست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت که گر نازي کند، در هم فرو ريزد همه دنيا محمد کيست؟ روح پاک کل انبيا در تن که حتي در عدم بودند بي او انبيا يک جا محمد کيست؟ مولايي که مولانا علي گويد: «منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا» محمد از زمان ها پيشتر مي زيست با خالق محمد از مکان پيموده ره تا اوج اَو اَدني محمد محور عالم، محمد رهبر آدم محمد منجي هستي، محمد سيد بطحا محمد کيست؟ آنکو بوده قرآن دفتر مدحش که وصفش را نداند کس به غير از قادر دانا محمد را کسي نشناخت جز حق و علي هرگز چنان که جز خدا و او کسي نشناخت حيدر را وضو گيرم ز آب کوثر و شويم لب از زمزم کنم آنگه به مدح حضرت صادق سخن انشا ششم مولا، ششم هادي، ششم رهبر، ششم سرور که هم درياي شش گوهر بود، هم دُرّ شش دريا صداقت از لبش ريزد، فصاحت از دمش خيزد فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا بسي زهّاد و عبّادند بي مهرش همه کافر بسي عالم، بسي عارف، همه بي نور او اعمي دو خورشيد منير او هشام و بو بصير او دو کوه حکمت و ايمان، دو بحر دانش و تقوي مرا دين نبي، مهر علي و مذهب جعفر سه مشعل بوده و باشد، چه در دنيا چه در عقبي در ديگر زنم غير از در آل علي؟ هرگز! ره ديگر روم غير از ره اين خاندان؟ حاشا! بهشت من بود مهر علي و مهر اولادش نه از محشر بود بيمم، نه از نارم بود پروا سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پيکر اگر گردم جدا يک لحظه از ذرّيه ي زهرا از آن بر خويش کردم انتخاب نام «ميثم» را که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... علیه_السلام ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•آیه آیه همه جا... ولادت پیامبر رحمت ومهربانی مصطفی صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حاج‌ ●━━━━━━─────── آیه آیه همه جا عطر جنان می آید وقتی از حسن تو صحبت به میان می آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می آید میرسی مثل مسیحا و به جسم کعبه با نفسهای الهی تو جان می آید بس که در هر نفست جذبه توحیدی توست ریگ هم در کف دستت به زبان می آید هر چه بت بود به صورت به زمین افتاده قبلهٔ عزت و ایمان به جهان می آید نور توحیدی تو در همه جا پیچیده است از فراسوی جهان بانگ اذان می آید خاکِ از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق جلوه کند روشنی توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لبهای تو سر لوحهٔ تسبیحاتست عرش با نور نگاه تو چراغانی شد خواستم در خور حُسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد از ازل پرتو حُسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جنتی از همه ی عرش فراتر داری تو که در دامن خود سورهٔ کوثر داری دیدن فاطمه ات دیدن وجهُ الله است چه نیازی است که تا عرش قدم برداری عالم از هیبت تو شوکت سرشاری داشت اسداللهی چون حضرت حیدر داری اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند روشن بخش جهان قبله دنیا هستند ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمی و نور هدایت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتی و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست آنکه دارد به دلش نور ولایت با توست بی ولای علی این طایفه سرگردانند دشمنی با وصی ات، عین عداوت با توست باید از باب ولای علی آید هر کس در هوای تو و در حسرت جنت با توست کاش میشد سحری طوف مدینه آن گاه نجف و کرب و بلا و حرمِ ثارُالله .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•حسنی هستی و کرم داری .. ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی اجرا شده به نفس کربلایی محمد حسین پویانفر ●━━━━━━─────── حسنی هستی و کرم داری خوشبحالت که تو حرم داری چه قدر عزت و حشم داری نکند از درت برم داری!   میروم بی تو رو به حیرانی ملجا مردمان تهرانی   نامت عبدالعظیم آقا جان لقبت هم کریم آقا جان همگی از قدیم آقا جان با تو همسایه ایم آقا جان   سایه ات مستدام همسایه شخص عالی مقام همسایه   شب جمعه در ازدحام حرم شده ام خم به احترام حرم زندگی ام شده به نام حرم پرچم سبز روی بام حرم   آبروی تمام «ایران» است نفس تازه ای به هر جان است   داده ام در هوای تو پر را میدهم پای تو تن و سر را میزنم حرف های آخر را ناله های غریب مادر را   ما شنیدیم از دل صحنت جان به قربان سفرۀ پهنت   بانی روضه های مسلمیه گریه های عزای مسلمیه اشک جاری به پای مسلمیه سوز و ساز صدای مسلمیه حرمت پاتوق حسینی هاست حرمت مثل کربلا زیباست   حرف کرببلاست یاالله روضه هایی به پاست یا الله این سری که جداست یاالله سر ارباب ماست یاالله   بر سر نیزه هاست هجده سر قد زینب شده است کوته تر   تا که او را نشانه میکردند سنگ ها را روانه میکردند گریه اش را بهانه میکردند قسمتش تازیانه میکردند   تازیانه، به روی یک خواهر تازیانه… مدینه… یک مادر .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅