#دورهء_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_موید
ای اختر مدینه و ماه منیر شام
بر آفتاب روی تو هر روز و شب سلام
تو فاطمه نژادی و نامت رقیه است
نور دل حسینی و پروردۀ کرام
هم خود کریمه هستی و هم زادۀ کریم
هم خواهر امامی و هم دختر امام
چشم امید ماست به سویت تمام عمر
روی نیاز ماست به کویت علی الدوام
در رشتۀ اسارت اگر جان سپرده ای
سر رشتۀ امور به دستت بود مدام
ای رفته پا به پای اسیران دشت خون
تا دیر و تا خرابه و زندان و بزم عام
هم محمل مجاهدۀ دختر علی
هم سنگر مبارزۀ چارمین امام
پیدا بوَد که واقعۀ دشت کربلا
با جان نثاری تو به ویرانه شد تمام
تفسیر خون سرخ حسینی به مرگ توست
ای یادگار خون خدا در دیار شام
مهرت چراغ محفل ارباب معرفت
قبرت برای اهل نظر مرکز پیام
دلها به سوی توست پس از سال ها هنوز
ای گنبدت منادی پیروزی قیام
ما را بر آستان تو روی ادب همه
ما را به پیشگاه تو عرض دعا تمام
با دست های کوچکت از ما بگیر دست
در صحنه های عالم و در عرصۀ قیام
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_جمعه #کربلا
این زندگی بی روضهها لطفی ندارد
دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد
تا کربلایت هست بین سینه زنها
طوف حرم، سعیِ صفا لطفی ندارد
دردم تویی، درمان تویی، آقای عالم
بی تربتت حتی شفا لطفی ندارد
باید برای نوکری خالص شد ارباب
این نوکری با ادعا لطفی ندارد
من مدعی عشق بودم تا که بودم
این ادعا بی ابتلا لطفی ندارد
تا یک قدم سوی تو نزدیکم نیارد
میدانم اصلا اشک ما لطفی ندارد
وقتی میان روضه ها حرف سه ساله است
این گریه های بی صدا لطفی ندارد
بابا رسید از طشت و دختر ناله می زد:
دیر آمدی ای با وفا ... لطفی ندارد
حالا که چشمانم نمی بیند رسیدی
ای با وفا حالا چرا؟ ... لطفی ندارد
دیر آمدی این آمدن بابای خوبم
حالا که افتادم ز پا لطفی ندارد
وحید محمدی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم
#پنجم_صفر
دو تامون لبامون پر از خونِ
موهام مثلِ موهات پریشونِ
حالا مثلِ تو من یه دندونه
شکسته دارم
دوتامون موهامون پر از دوده
قراره جدایی مگه بوده
یتیمی برا من هنوز زوده
سنی ندارم
حق داری نشناسی ، موهام سفید شده
این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده
از بینِ دخترا ، من خسته تر شدم
زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم ..
نمیپرسم انگشترت چی شد
نپرسی ازم معجرت چی شد
ببین قسمت دخترت چی شد
توی خرابه
تو شام صد دفعه کربلا دیدم
بلا دیدی بابا بلا دیدم
سرت رو تو طشت طلا دیدم
حالم خرابه
امشب بیا خودم ، مادر بشم برات
خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات
حالا که اومدی ، بیشتر پیشم بمون
لبهاتُ میبوسم ، قرآن برام بخون
سرِ روی نیزه ،بابام میشی ؟!
همون مهربون که میخوام میشی ؟!
تو همبازی این روزام میشی ؟!
میبینی تنهام
خیال کن نریخته موهای من
ببین سالمه ابروهای من
دیگه خسته نیست زانوهای من
بشین روپاهام
من فرض میکنم ، آغوش داریُ
من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاریُ
تو فرض کن منم ، گوشواره دارمُ
اصلاً نگاه نکن این ، گوش پارهمُ
#سیدرضانریمانی
#زبان_حال
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
سبک : خدایا عاشقان را ... ( علیرضا افتخاری )
☑️بند اول
چه شد یادی ز ما بابا در این ویرانه کردی
تو ای شمع فروزان یادی از پروانه کردی
به مهمانی اگر رفتی چرا خونین سر توست
تو ای بابا مرا چون عالمی دیوانه کردی
منم پروانه ی تو
شدم دیوانه ی تو
ببین دشمن چه کرده
به این دردانه ی تو
تو مهمانی و حبیب منی که من دورت بگردم
تو چون جانی و طبیب منی توئی درمان دردم
☑️بند دوم
بگو بابا که رگهای گلویت را بریده
کسی اینگونه مهمانی در این عالم ندیده
ندارم طاقت دوری تو ای باب خوبم
ببین مانند مادر دخترت شد قد خمیده
فدای حنجر تو
شود این دختر تو
ندارم چاره ای جز
بمیرم در بر تو
چه شب ها پدر چو مرغ سحر نمودم آه و ناله
ز عمه بپرس که دارد خبر چه دیده این سه ساله
☑️بند سوم
پدر جان آمدی روشن کنی شام یتیمان
که دلداری دهی بر عمه ی زار و پریشان
پدر ویرانه دیگر جای این دخترت نیست
کمک کن با تو آیم زین خرابه سوی رضوان
پر و بالم شکسته
شدم نالان و خسته
همه غم های عالم
به قلب من نشسته
خداحافظ ای عزیزان من اسیران و یتیمان
که من با پدر سوی اصغرم روم از شام ویران
گوشواره :
حسین جان حسین ۲ حسین جان ای حسین جان
#محمد_مبشری
.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
چهارپاره روضه یِ حضرت رقیه سلام الله علیها
تو نان رِسانِ زمین و زمانه ای بانو
سرِ گرسنه سرت را به خاکها مَگُذار
عذابِ عمّه شده گرد و خاک گیسویت
نشسته بر موی تو لخته خون و گرد و غبار
۷
تمامِ عرش و زمین جیره خوارِ این حرم و...
به پیشِ صاحب آن تکّه های نان افتاد
نمی شود که بگویم چه شد ولی آن شب
چقدر گوهرِ بِشْکسته از دهان افتاد
پدر نبود و به سر صبرِ دختر آمده بود
عمو نبود و حرم را چقدر هو کردند
به روی زانویِ کم جانِ او سری بود و ...
میانِ روضه یِ گل غنچه را دِرو کردند
سلام حضرتِ بابا سلام بویِ بهشت
چه آمده به سرِ من سرت پر از زخم است
مرا ببر که سنان فوق العاده بد دَهن است
ببر که زجرِ لعین بی حیا و بی رحم است
بیا و زحمتِ من کم کن از سرِ عمّه
که زخمِ خنجر شمر از کنایه خوب تر است
چقدر جای لگد روی پهلویم دارم
چقدر رَدِّ لگد روی چادرِ سِپر است
شبیه مادرتان ندبه خوان و حیرانم
تمامِ روضه یِ من شد شبیه فاطمیه
نوای العجل الغوث می رسد بر گوش
از این خرابه و یاس ملیحِ فاطمیه
📃۹۸/۱/۲۵
#روضه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#حسین_ایمانی
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مدح
شکر خدا دم همه دم اهل بکائیم
در دل ما بوده فقط جای رقیه
گرچه همه قطره اشکیم ولیکن
گمشده در سینه دریای رقیه
تا به خدا برده دل غرق جنون را
جاده ی عشقی قدمهای رقیه
روز قیامت ز جهنم نهراسیم
اهل بهشتیم به امضای رقیه
پشت درِ میکده اش کاسه بدستیم
ما حیدری باده مینای رقیه
بد مستی ما چیز دگر نیست به والله
جز نوکری خانه ی بابای رقیه
ما سینه زنانش همه اقبال بلندیم
زیر علم محشرِ بالای رقیه
#محمد_حبیب_زاده ۹۹/۶/۱
.
#پنجم_صفر
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحه مسجدی - شهادت حضرت رقیّه سلام الله علیها - سبک من یادگار...
با عمّه گفتم آخر میآیی
امّا نگفتم با سَر میآیی
به دخترِ خود سر زدی
با سَر خرابه آمدی
خورشیدِ عطشان بابا حسین جان
یا اَباالمظلوم اباعبدالله (۴)
از روی نیزه دیدی چهها شد
قاتلِ جانِ... ما ناسزا شد
بر دست و پایم سلسله
پای سرِ تو حرمله....
آتش به جان زد زخمِ زبان زد
خورشیدِ بی سر غریبِ مادر
یا اباالمظلوم اباعبدالله (۴)
آهی کشیدم کاخی به هم ریخت
با روضه هایم اشکِ حرم ریخت
من روضه خوانِ هر شبم
مدیونِ عمّه زینبم
این زندگی را آزادگی را
خورشیدِ عشقی شورِ دمشقی
یا اباالمظلوم اباعبدالله (۴)
#محرم #صفر #کربلا
#نوحه_مسجدی #شهادت
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#دمشق #شام
#حسین_ایمانی
.
#زمینه
#شهادت_حضرت_رقیه
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
#حاج_رضا_یعقوبیان
بابای من
خوش آمدی به محفلم بابا
داغ تو گشته مشکلم بابا
با تو کنم راز دلم بابا
بر خرابه نشین تو سر زدی
در محفل من با سر آمدی
ای مهربان بابای خوب من
گوشه ی خرابه خوش آمدی
مولاتی یا رقیة الحسین(۴)
بابای من
دیدم که بشکسته جبین تو
ناله و سوز پرطنین تو
گریه ی خواهر حزین تو
دیدم که دشمن سوی تو دوید
شمر بی دین را، خنجرش کشید
از ظلم و کینه ،بین قتلگه
رأس پاک تو از قفا برید
مولاتی یا رقیة الحسین(۴)
بابای من
نبودی از رو ناقه افتادم
کس نرسید آنجا به فریادم
دیدم که من در دام صیادم
بابا زجر دون سویم آمده
نگفت این از تبار احمده
از کینه و ظلم و ستمگری
بر دخترت تازیانه زده
مولاتی یا رقیة الحسین(۴)
بابای من
نبودی بابا دل من خون شد
ظلم و ستم ز دشمن افزون شد
صورت من ز کینه گلگون شد
خسته ام دیگر من از این سفر
داغ تو برجانم زده شرر
خسته ام از خود ،جان زینبت
بابا به همراهت مرا ببر
مولاتی یا رقیة الحسین(۴)
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
#مشهد_مقدس
.