بسماللهالرحمنالرحیم
توی قاب چشمای ترم
گریه است برا اکبرم
ناله است با اهل حرم
تا زنده ام غمهاتو
آقا به جون می خرم
بمیره زینب اشک چشم تو رو نبینه
گلام اگه بمونن، چه جوری برم مدینه
تپش های من، برا تو میزنه هر دم
پر از بغضم و ببین حسین غرق دردم
برای همین روزا پسر بزرگ کردم
وای
علی اکبر دادی، علی اکبر میدم
تو یه پیمبر دادی، من دوتا حیدر میدم
هستیِ زینب فدات
آیینه و قرآن روی دست
از جام عشق تو مست
اینجا دل من شکست
پیشونی بنداشونو
عباس با حسرت می بست
میون خیمه موندم، تا که بفهمه دشمن
تو راه عشق تو نیست، هیچ چی جلودار من
شدم رو سفید، خداروشکر پیش مادر
فدای سرت، دارو ندارم برادر
حلالم بکن، بیشتر از این نداشت خواهر
حسین
قسم مادر دادی، قسم مادر میدم
تو یه پیمبر دادی، من دوتا نوکر میدم
#شب_چهارم
#فرزندان_حضرت_زینب
#حاج_مهدی_سلحشور
#مرگ_بر_اسرائیل
#مرگ_بر_آمریکا
|⇦•اگر که من شهید نشم...
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
میبینی عمه، تو قتلگاه افتاده
به زیر دست و پای سپاه افتاده
من عبداللهم و وَاللهِ
بابای من اباعبدالله س
آخه این رسمشه؟ من زندهام، ولی اون تنهاس!
دارم میام یه ذره دیگه صبر کن
عمه با گریه داره میگه صبر کن
ولی من میرم...
*به امام حسین می گفت:بابا از وقتی این بچه چشمش رو باز کرد زیر سایه آقا بود...*
دووم بیار یه خرده دیگه بابا
تا من نیومدم نزن دست و پا
برات میمیرم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
*سیدبن طاووس نوشته:"ثُمَّ خَرَجَ عَبدُاللهِ اِبن حسن."اومد از خیمه ها بیرون."وَ هُوَ غُلَامٌ لَمْ يُرَاهِقْ"هنوز بالغ نشده بود.نوشته "مِنْ عِنْدِ النِّسَاءِ.یعنی کنار زن ها بود.اگر تو خیمه مردها بود که شهید شده بود.کسی باقی نمانده بود جز زین العابدین"يَشْتَدُّ حَتَّى وَقَفَ إِلَى جَنْبِ الْحُسَيْنِ علیه السلام"دوید اومد کنار عمو ایستاد..." فَلَحِقَتْهُ زَيْنَبُ بِنْتُ عَلِيٍّ لِتَحْبِسَه"زینب سراسیمه می دوید سمت قتلگاه بچه رو نگه داره."فَأَبَى وَ امْتَنَعَ امْتِنَاعاً شَدِيداً"امتناع کرد، خودش رو از دست های عمه رها کرد.صدا زد"وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّي"از عموم جدا نمیشم.*
دارن شمشیرا بالا و پایین میرن
مدام رو زخمای قبلی جا میگیرن
پاشو با هم بجنگیم بازم
اومده پسرِ کوچیکت
دستام میشه شبیه عباس
سپرِ کوچیکت
*چرا دستش سپر شد؟"فَأَهْوَى بَحْرُ بْنُ كَعْبٍ بِالسَّيْفِ"اون ملعون شمشیر رو بالا آورد.نوجوون صدا زد:"يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ"ای پسر زن ناپاک!"أَتَقْتُلُ عَمِّي؟"تو میخوای عموی من رو بکشی؟"فَضَرَبَهُ بِالسَّيْفِ"شمشیر رو به نیت امامحسین پایین آورد."فَاتَّقَاهَا الْغُلَامُ بِيَدِهِ"دست رو سپر کرد"فَأَطَنَّهَا إِلَى الْجِلْدِ"دست به پوست آویزان شد."فَإِذَا هِيَ مُعَلَّقَةٌ فَنَادَى الْغُلَامُ يَا عَمَّاهْ"صدا زد عمو..بعضی مقاتل نوشتن صدا زد:"یا اُمّاه"بابام می گفت برامون چنان به بازوی مادرش زدن."فَأَخَذَهُ الْحُسَيْنُ علیه السلام"افتاده وسط قتلگاه،بچه رو به سینه چسبانید."وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ أَخِي اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ "برادرزاده صبر کن."وَ احْتَسِبْ فِي ذَلِكَ الْخَيْرَ"به حساب خدا بذار.
"فَإِنَّ اللَّهَ يُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ..."
دستای من فقط به یه مو بنده
دشمن به نالههای من میخنده
عموی خوبم
منو تو آغوشت بگیر و ناز کن
درِ شهادتو به رو من باز کن
عموی خوبم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
دارم میبینم، بابا حسن رو اینجا
کنارش رو خاک، مادربزرگم زهرا
بابام خیلی هواشو داره
گرفته زیرِ شونههاشو
یاد کوچه به مادر میگه
از رو خاک پاشو
هرچی تا حالا قصه شو میشنیدم
دمِ شهادتی به چشمام دیدم
دارم میسوزم
هنوز خمیده قامتش وای مادر
هنوز کبوده صورتش وای مادر
دارم میسوزم
«اگر که من شهید نشم میمیرم
شهیدت میشم»
برادر زاده داشت با عمو حرف میزد
که با تیری راه حنجرش بند اومد
حرمله با یه تیر ذبحش کرد
خونش پاشید به روی مولا
دست و پا زد تو آغوش عشق،
رسید به بابا
جسمش رو با نیزه کنار زد دشمن
دوباره به جون حسین افتادن
حسین زجرکش شد
دیگه چیزی باقی نموند از اون تن
آقای ما رو ذره ذره کشتن
حسین زجرکش شد
#شاعر: سید مهدی سرخان
*این بدن رو کنار انداختن انقدر به آقای ما ضربه زدن"وَ بَقِیَ کَالْقُنْفُذ"بدن مطهرش مثل خارپشت شد...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_میثم_مطیعی
Shab05Moharram1401[02].mp3
13.6M
|⇦•اگر که من شهید نشم...
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
یا_ثارالله__هادی_همتی1.mp3
4.15M
دستم رو دخیل کردم
دامانت و می گیرم
در زیر علم هستم
تا روزی که می میرم
تو سرور من هستی
تو رهبر من هستی
از کل جهان مولا
تو دلبر من هستی
یک دل یک عشق و یا حسین مولا
میّ مونه این دل با حسین مولا
مثل کبوتر هوایی شش گوشه
پر میزنه این دل تا حسین مولا
ثارُالله... لک لبیکَ یا حسین
ثارُالله... لک لبیک یا حسین
این دل رو گره بستم
بر پرچم تو مولا
هر روز خدا هستم
یاد غم تو مولا
پیراهن من مشکی
من اهل عزا هستم
در هیئت تو انگار
در کرب و بلا هستم
داروی دردم یا حسین مولا
دورت بگردم یا حسین مولا
هر جا صدای طبل غم آمد
یاد تو کردم یا حسین مولا
ثارُالله... لک لبیک یا حسین
ثارُالله... لک لبیک یا حسین
ای کشته ی بی لشکر
ای گشته تنت بی سر
ای مانده به قربانگاه
مانند گل پرپر
بی پیرهن ای مولا
صدپاره تن ای مولا
بر روی زمین عریان
ای بی کفن ای مولا
ای تشنه لب در کربلا مولا
مذبوح از سمت قفا مولا
دل را ز جان و از پسر کنده
خون خدا در ظهر عاشورا
ثارُالله...لک لبیک یا حسین
ثارُالله...لک لبیک یا حسین
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #زنجیرزنی
893.2K
در خیمه نمی مانم
اینک من و این میدان
دل بی تو به تنگ آمد
ای پادشه خوبان
جانم به فدای تو
ای سرور مظلومان
من بی تو نمی خواهم
این زندگی و این جان
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
بعد از علیِّ اکبر
دنیا شده زندانم
طاقت ز کفم رفته
در خیمه نمی مانم
ای سید و مولایم
لبیک حسین جانم
جانم به فدای تو
دلتنگ شهیدانم
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
این نامه ی بابایم
این خطِّ اَمان من
شد صحنه ی عاشورا
پایان جهان من
چون حکم پدر باشد
از دادن جان من
شمشیر تو می گردد
نیرو و توان من
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
جان را به کف آوردن
خیرالعملم باشد
مردن به لبان من
اهلا عسلم باشد
در راه تو جان دادن
حکم ازلم باشد
تنهایی تو مولا
تیر اَجلم باشد
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
این پیکر پر خونم
قربان تو ثارالله
قربان تو و کامِ
عطشان تو ثارالله
ماندم به سَرِ عهد و
پیمان تو ثارالله
شادم که سپر گشتم
بر جانِ تو ثارالله
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
#هادی_همتی
#قاسم #زنجیرزنی
قاسم_رزمنده_ام__هادی_همتی2.mp3
5.82M
فرمان میدانم بده
ای عمو جانم
شمشیر دستانم بده
ای عمو جانم
حکمی ز قرآنم بده
ای عمو جانم
فرمانده فرمانم بده
ای عمو جانم
در خیمه دلتنگم
من تشنه ی جنگم
یار تو هستم با
دندان و با چنگم
من قاسم رزمنده ام ای عمو جانم
دل را ز دنیا کنده ام ای عمو جانم
من نوجوانی صف شکن در سپاه تو
دریا دل و کوبنده ام ای عمو جانم
ابی عبدالله یا حسین
ابی عبدالله یا حسین
بعد از علی اکبرت
ای عموی من
بعد از گلای پرپرت
ای عموی من
من آمدم در لشکرت
ای عموی من
قاسم به قربان سرت
ای عموی من
رخصت بده مولا
میدان روم حالا
گردم فدای تو
فرمانده ی تنها
مردن به کام من عمو چون عسل باشد
کی در دل من وحشتی از اجل باشد
بابای من برادرت مجتبی یعنی
شیر دلیر و پهلوان جمل باشد
ابی عبدالله یا حسین
ابی عبدالله یا حسین
یک نامه دارم از پدر
ای عمو جانم
او از دلم دارد خبر
ای عمو جانم
بخشیده جان این پسر
ای عمو جانم
قربانی ما را بخر
ای عمو جانم
در کربلای تو
تیغ حسن هستم
جای زره بر تن
رخت کفن هستم
روز شهادت آمده می روم میدان
تا زنده باشد تا ابد نهضت قرآن
تا مثل گل پرپر شوم در رکاب تو
جان را فدایت می کنم ای شه خوبان
ابی عبدالله یا حسین
ابی عبدالله یا حسین
#هادی_همتی
#قاسم #زنجیرزنی
اهلا_من_العسل__هادی_همتی5.mp3
5.11M
اهلا من العسل
این شهادتینم
اهلا من العسل
قربانِ حسینم
پوشیده ام کفن به تن
اهلا من العسل
دارم به لبهایم سخن
اهلا من العسل
من قاسمم اِبنُ اَلحسن
اهلا من العسل
حسین فدایت جان من
اهلا من العسل
نوجوان اما شیر پیکارم
من شاگرد رزم علمدارم
وارث خشمِ جنگ کرّارم
در رگم خونِ حیدری دارم
یک تک سوارم از بنی هاشم
پور حسن من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
اهلا من العسل
این بوَد شعارم
اهلا من العسل
فاطمی تبارم
حی علی خیرالعمل
اهلا من العسل
با یاد میدان جمل
اهلا من العسل
لبیک بر حکم اجل
اهلا من العسل
وا کرده بابایم بغل
اهلا من العسل
یار مولا در کربلا هستم
بر سر پیمان با وفا هستم
تشنه ی دیدار خدا هستم
در سپاه دین جان فدا هستم
دور و برم یک لشکر ظالم
پور حسن من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
اهلا من العسل
در خون تپیدم
اهلا من العسل
شکراً شهیدم
در زیر تیغ و خنجرم
اهلا من العسل
سُم کوب گشته پیکرم
اهلا من العسل
بازم رفیق اکبرم
اهلا من العسل
مولا بیا اندر برم
اهلا من العسل
شد فدا قاسم ای عمو جانم
جان آمد روی کام عطشانم
این من و جسمِ زخم و عریانم
ای عمو رد کن زیر قرآنم
یک استخوان از من نماند سالم
پور حسن من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
#هادی_همتی
#قاسم #زنجیرزنی
سبک: بنشین تا به تو گویم زینب
نور چشمان ترم ای قاسم
تویی جای پسرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
شَرم داری به نگه در دل تو طوفان است
می کنی یاد پدر نیّت تو میدان است
قد و بالای تو را می نگرم در حالی
که دو چشمان پر از حسرت من گریان است
سیزده ساله ولی مَرد نبردی بخدا
بی زره می روی و اهل حرم نالان است
جگرم سوخت که اینگونه به میدان رفتی
جگرت سوخته از بس لب تو عطشان است
پی آب دربدرم ای قاسم
از تو هم تشنه ترم ای قاسم
پسرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
صوت چون حیدر کرّار تو در دشت وزید
رقص شمشیر برای تو چقدر آسان است
دشمن از دیدن تو سخت به حیرت افتاد
همه گفتند رُخت مثل مه تابان است
مرحبا بر تو و بر غیرت حیدر زادت
دل به لشکر زدنت کار هنرمندان است
ای به قربان رجز خواندن تو قاسم جان
دشمن از شیوه ی جنگیدن تو حیران است
آفرین دلاورم ای قاسم
یاد رزم حیدرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
تک و تنها تویی و لشکر خونخوار یزید
دست و پاهای عمو شُل شده و لرزان است
به دلم ولوله افتاده خدا رحم کند
به تسلّای دلم ذکر لبم قرآن است
عقده داران جمل دور و برت حلقه زدند
دشمن از کشتن تو شاد شده خندان است
خنجر دست عدو روی سرت می رقصد
تَن پَرپَر شده ات در یَمِ خون غلطان است
شده زخمی جگرم ای قاسم
خم شد از غم کمرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
پاره پاره جگرم دیدن تو سخت شده
بدن لِه شده ات زیر سُمِ اسبان است
مثل گل پرپری و روی زمین می بینم
کفنت پاره شده پیکر تو عریان است
جان من را به لب آورده ای با لبخندت
ای حنا بسته به خونی که تنت بی جان است
پای تو روی زمین کشان کشان در بغلم
قد و بالای تو با قامت من یکسان است
ای شهید پرپرم ای قاسم
تو رو خیمه می برم ای قاسم
پسرم ای قاسم
پسرم ای قاسم
#هادی_همتی
#قاسم #زنجیرزنی
سبک: بنشین تا به تو گویم زینب