.
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#بستر_بیماری
#وداع
#شهادت
شبیه شمع چکیدن به تو نمی آید
و مرگ را طلبیدن به تو نمی آید
خودت بگو که مگر چند سال داری تو
جوانِ شهر, خمیدن به تو نمی آید
هزار بار نگفتم نیا به دنبالم
میان کوچه دویدن به تو نمی آید
فقط بلند مشو چونکه زود می افتی
بدون بال پریدن به تو نمی آید
تلاش کن که دو چشمی مرا نگاه کنی
چنین ندیدن و دیدن به تو نمی آید
چه خوب بود فقط گوشواره می افتاد
چه کرده اند شنیدن به تو نمی آید
تکان نخور قفس سینه ات تکان نخورد
نفس بلند کشیدن به تو نمی آید
بمان که دخترمان را خودت عروس کنی
به آرزو نرسیدن به تو نمی آید
چه با دو دست رئوفانه ات, چه با یک دست
بباف پیرهنت را, حسین منتظر است
#علی_اکبر_لطیفیان✍
#حضرت_زهرا
..........................................................
.
#زمزمه
#حسن_کردی ✍🎤
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
هیچ کی نکرد به حال من رحمی
خنده نداره این تن زخمی
زخمای روگونه م واسه کشیده های یک سپاهه
کل فضای صورتم شبیه چادرم سیاهه
این قد خمیدگی م برا اون شب جاموندن تو راهه
ای وای حسین ای وای حسین ای وای حسین جان
2
گفتم چرا تو اومدی برگرد
ضعیف گیر آوردی نزن نامرد
از بس کریهه چهره ات بند اومده از ترس زبونم
عقب برو نامحرمی خودم میام بده امونم
موهای سوختمو نکش چی می خوای آخه تو ز جونم
3
چی اومده سر چشات بابا؟
کجا با چی سوخته لبات بابا؟
خیلی پریشونه رگات چه بد بریده حنجر تو
از کوفه تا شام چند دفعه رفته روی نیزه سر تو؟
خیلی جسارت شد تو شام به همسر و به خواهر تو
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم_محرم
توو خوابی یا بیهوشِ از دردی
کشتیم تو از بس تلظی کردی
داری با این ناز نگات قلب باباتو می سوزونی
می رم برات رو می زنم هر طور شده با هر زبونی
من قول دادم به مادرت باید که تو زنده بمونی
2
انگار گلوت بریده با شمشیر
لباتو خون گرفته جای شیر
تیر سه پر گرفت ازم زیبایی چشم ترت رو
میخواست که از آغوش من ببره با خودش سرت رو
حالا چه جور ببندم این زخم بزرگ حنجرت رو
3
تویی که غرق خون رو دست منی
چه کار کنم که دست و پا نزنی
تو بی سر و بابای تو سرگردونه وسط لشکر
هیچکی ندیده تا به حال منو چنین حیرون و مضطر
کجا باید برم حالا از شرم مادر تو اصغر
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
هر بار به لب اسم علی بردی
نیزه به نیزه پشت هم خوردی
مونده روی پیکر تو نقطه به نقطه زخم شمشیر
این زخم باز پهلویت کرده برام مادر و تصویر
زود اومدم زنده ببینمت ولی حیف شده بود دیر
2
حق داری پانشی حضور من
شمشیرا قسمت قسمتت کردن
تنت یه جور سرت یه جور به نوعی می کشه باباتو
می رسونم به همدیگه اعضای اربن ارباتو
دستاتو بر داشتم ولی می مونه رو زمین پاهاتو
3
دیگه رمق نمونده تو زانوم
انگار یه نیزه رفته تو پهلوم
تا قبل از این هرگز علی کسی ندیده صیحه ها مو
دق می کنن اهل حرم بشنون این بغض صدامو
گرچه کوچیکته ولی کفن برات کردم عبامو
#حضرت_عباس
#شب_نهم_محرم
افتاده اند دستات سر راهم
افتادی و شکست تکیه گاهم
بی تو به کی تکیه کنم پاشو یه فکری کن علمدار
بلند شو تا نشینه رو چادر خیمه پای اشرار
من و تو با ید نزاریم زینب بره تو کوچه بازار
2
عمیقه زخم رو سرت ای وای
کوبیده گشته پیکرت ای وای
سخته برام می بینمت اینجوری پاشیده تنی تو
باور نمی کنم نف سِ آخرت رو می زنی تو
هنوز توی لذت اون ذکر برادر گفتنی تو
3
اینجا پر از دشمنای زهراست
پاشو امانت پدر تنهاست
واسه ی دست خواهرت آماده کرده اند طنابارو
ای وای اگه بسوزونن با آتیش کینه حجابارو
با تازیانه می کنند تسویه با زینب حسابارو
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
درت آوردم از زیر سنگا
بسه دیگه نزن تو دست و پا
بسکه سبک بودی عمو یه نیزه برد هوا تنت رو
بیرون کشیدم از زیر یه پای وحشی گردنت رو
کندم من از روی تنت نعلای اسب دشمنت رو
2
مونده یه سر نیزه توی پهلوت
خوردی زمین شکسته شد زانوت
بسته شده با خاک و خون راه نفس راه گلویت
دیدن زره نیست تو تنت هی رد شدند همه ز رویت
مونده روی سنگای خونیِ کنارت عطرت و بویت
3
سوزوندنت با داغی سنگا
کشوندنت رو خوارای صحرا
سالم نمونده رو تنت یه نقطه ی کوچیکی حتی
نجمه کجاست حیرت کنه از این قد و قامت بالا
احلی من العسل شده کرببلا براتو حالا
#عاشورا
#وداع
طاقت نداری خواهرم برگرد
دارن میان برا سرم برگرد
ببین تنم از نیزه ها داره روی خاکا می ریزه
از هر طرف روی سرم سنگ و تیر و عصا می ریزه
برای غارت داره یک لشکر تو قتله گا میریزه
۲
برو که پا به چادرت نخوره
نبین چه جوری از قفا می بره
برو تا وقتی جون میدم نبینه صحنه رو چشاتو
نزار که شمر بلند کنه جلوی من صدا براتو
آخه کسی نمونده تا داشته باشه بازم هواتو
۳
با پا زد و چشماتو پر خاک کرد
چکمه ها شو با پیرهنت پاک کرد
مقطع الاعضای من عجیب طرز کشتن تو
صد تا عبا کفن شه باز کمه برای بردن تو
باید بگردم روی سر نیزه ها دنبال تن تو
#امام_حسین_علیه_السلام
.👇
شب عاشورا قسمت سوم:
(#وداع)
همه عالم رو غم گرفته بود لحظه وداع حسین ملائکه داشتن تماشا می کردن
یه وقت زینب دید برادر به گریه افتاد صدا زد برادر جان چشمت گریان نباشه
فرمود چطور گریه نکنم وقتی می بینم ساعتی بعد شما رو به اسیری می برن
اما یه وقت دید ناله سکینه بلند شد یه نگاهی به سکینه انداخت گفتن و کان یحبها حبا شدیدا دیدن سکینه رو بغل کرد اشکاشو پاک کرد صدا زد سکینه جان تو دیگه با گریه هات دل بابارو آتش نزن
لاتحرقی قلبی بدمعک حسرة ما دام منی الروح فی جثمانی بعد از من گریه فراوان دارید
دیدن حسین راه افتاد به سمت لشگر اما بعضی نقل کردن یه وقت دید خواهرش صدا میزنه مهلا یا اخی بذار یه بار دیگه نگات کنم
وارد میدان شد کاری کرد مردم یاد رزم علی تو میدان افتادن هربار حمله می کرد برمی گشت وسط میدان صدا میزد لاحول و لا قوة الا بالله شاید می خواست به زینب خبر بده هنوز زمین نیافتادم
هر کس زمین می افتاد به حسین خبر می داد اما بمیرم حسین کسی رو نداشت بهش خبر بده غریبانه روی زمین افتاد
یه وقت اهل حرم شنیدن یه صدایی از بیرون خیمه ها بلند شد شاید گفتن دوباره حسین برگشته اما بمیرم همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب را ندیدند
هر کی یه جور درددل می کرد
اما میگن مجلس بابا رو دختر گرم می کنه آمد کنار ذو الجناح
ذوالجناح یه سوالی دارم میدونم بابامو کشتن اما بگو ببینم یا جواد ابی هل سقی ابی ام قتل عطشانا
موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج4 ؛ ص482 و نیز موسوعة شهادة المعصومین ج2 ص381 عن الاسفراینی: ثمّ إنّ الحسين عليه السّلام أراد وداع النّساء، و هو آيس باكي العين، فتلقّته أخته زينب، و قالت له: لا أبكى اللّه عينك.فقال: كيف لا أبكي و عمّا قليل تساقون بين الأعداء
فأقبلت سكينة و هي صارخة، و كان يحبّها حبّا شديدا، فضمّها إلى صدره و قال:
سيطول بعدي يا سكينة فاعلمي منك البكاء إذا الحمام دهاني
لا تحرقي قلبي بدمعك حسرة ما دام منّي الرّوح في جثماني
فإذا قتلت فأنت أولى بالّذي تأتينه یا خيرة النّسوان
موسوعة الامام الحسین موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج4 ؛ ص476 به نقل از البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 4/ 345- 346- مثله الدّربندي، أسرار الشّهادة،/ 423 همچنین ر،ک: ترجمه ذریعة النجاة ص290
فأراد عليه السّلام أن يخرج من الخيمة، فلصقت به زينب، و قالت: مهلا يا أخي توقّف حتّى أزوّد من نظري وداعلأتلاق بعده:
فمهلا أخي قبل الممات هنيئة لتبرد منّي لوعة و غليل
فجعلت تقبّل يديه و رجليه، و أحطن به سائر النّسوان، يقبّلن يده و رجله
این نقل را از آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی و برخی علمای دیگر دیده ام اما عجالتا مدرک آن را پیدا نکردم برخی سایت ها به تذکره الشهدا آدرس داده بودند.
♻️ #وداع روز عاشورا
آخر جدا شدی
ای جانم از بدن
می میرم ای حسین
رحمی به حال من
آهسته تر برو
ای شاه کم سپاه
دیدار بعد ما
در بین قتلگاه
♻️ای حسینم ۲ ای ضیائ هر دو عینم
رخصت اگر دهی
با جمع کودکان
صف بسته می شویم
دنبال تو روان
غربت نشسته است
بر ماه روی تو
من جای مادرم
بوسم گلوی تو
♻️ای حسینم.......
ترسم ببینمت
ای حجت خدا
در زیر خنجر
و بالای نیزه ها
تابی نمانده ای
پشت و پناه من
تو دست و پا مزن
پیش نگاه من
♻️ای حسینم.....
زمان:
حجم:
813.3K
نوحه ظهر عاشورا
وداع
#سینه_زنی
#وداع
#عاشورا
تنهاترین بی یاورم
خواهرم زینب
فرمانده ی بی لشکرم
خواهرم زینب
روز هجران شد زینب ای زینب
دیده گریان شد زینب ای زینب
روز اجرای... عهد و پیمان شد
روز هجران شد زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
با لب عطشان خواهر ای خواهر
می روم میدان خواهر ای خواهر
تیغ و خنجر را می شوم مهمان
با لب عطشان خواهر ای خواهر
شد کهنه پیراهن به تن
زینب ای زینب
جسمم نمی گردد کفن
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
لحظه ی آخر آمد ای خواهر
حق نگهدارت دختر مادر
می روم حالا سوی قربانگاه
می شوم کشته ساعتی دیگر
شمر لعین بی حیا
زینب ای زینب
بُرَّد سرم را از قفا
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
خیمه هایم را پاسبانی کن
با زبان خود جان فشانی کن
دخترانم را جای مادر باش
با عزیزانم مهربانی کن
من آخرین رزمنده ام
زینب ای زینب
از زندگی دل کنده ام
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
التماس دعا صحت
.
السلام علیکمـ یا اهل بیت النبوه
#زمینه #فاطمیه #حضرت_زهرا (س)
#وداع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حبیبهی حیدر ـ بار سفر بستی ـ مگه از این خونه
چرا بریدی دل ـ از اهل این منزل ـ انقد غریبونه
خواهشم اینه ـ بمون حبیبه
که بی تو حیدر ـ خیلی غریبه
بدون تو میریزه اشکام
میلرزه زانوها و دستام
وای وای وای وای ـ خداحافظ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هم نفس حیدر ـ یار و کس حیدر ـ بمون کنار من
بمون تا که باشی ـتو این خزون غم ـ فقط بهار من
ببین که زینب ـ میگیره ماتم
اگه بری تو ـ میمیره از غم
بدون تو خیلی غریبم
همش تو ذکر یا مجیبم
وای وای وای وای ـ خداحافظ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیلی دعا کردم ـ با اشک و با ناله ـ زخمای پهلوتو
لبخندتو دیدم ـ وقتی که کوبیدم ـ میخهای تابوتو
الهی کاشگی ـ دعام بگیره
زخمای پهلوت ـ شفا بگیره
قرار بعدیمونو زهرا
یادت باشه تو دل صحرا
وای وای وای وای ـ خداحافظ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمینه_فاطمیه
#حضرت_صدیقه_کبری
#شعر_سبک #نصیر_حسنی
.👇👇👇
.
#حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#وداع
#زبانحال_مولا_با_بیبی علیهماالسلام
#حامد_عسکری ✍
بشین خونه رو آب و جارو نکن
بذار زخم پهلوت بهتر بشه
خودم از پس غربتم بر میام
نمیخوام چشات واسه من تر بشه
نمیتونم از کوچمون رد بشم
چیکار کرده این کوچه با روح من
یه عمره ازت شرمسارم عزیز
منو بسته بودن تو رو میزدن
نگاهت رو این روزا از من نگیر
تو عطر ِنجیب ِبهشتی برام
خودت داری میری ولی پشت در
دو خط یادگاری نوشتی برام
نوشتی شبا تشنه میشه حسین
همین غصه داره تو رو میکشه
نوشتی ظریفه، شبیه گله
حواست بهش باشه پرپر نشه
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
#فاطمیه
#مصائب_غصب_فدک
#نوحه
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
#مصائب_کوچه_بنی_هاشم
#وداع
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه
رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه
روز قیامت ، ناقه سواری
بر چشم عالم ، پا می گذاری
زهرا یا زهرا
ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه
ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه
در مهربانی ، تو بی نظیری
دستان مارا ، محشر بگیری
زهرا یا زهرا
در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه
صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه
زیر لگدها ، نقش زمینی
ناله کشیدی ، فضه خذینی
مظلومه زهرا
تاکه در خانه شکست فاطمه فاطمه
محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه
در جای تنگی ، شدی گرفتار
گفتی به گریه ، لعنت به مسمار
مظلومه زهرا
گرچه میان بستری فاطمه
پشت و پناه حیدری فاطمه فاطمه
گشته دعایت ، با گریه هرشب
عجل وفاتی،یاربی یاری
زهرا یا زهرا
ای همه آرامش من فاطمه فاطمه
رد نکنی خواهش من فاطمه فاطمه
خیلی برایم زهرا عزیزی
می میرم از جایت بر نخیزی
زهرا یا زهرا
بوسه زدی روی حسین فاطمه فاطمه
شانه زدی موی حسین فاطمه فاطمه
دلواپسی تو ، بهر لبانش
پنجه نیفتد ، در گیسوانش
زهرا یا زهرا
باشد قرار ما دوتا فاطمه فاطمه
شبهای جمعه کربلا فاطمه فاطمه
پیراهنش را ، بر سر گزاری
آبهای خود بر ، حنجر گزاری
جانم حسین جان
ناله زنی ای بی کفن یا بنی حسین
عریان شدی در پیش من یا بنی حسین
جمعت کنم از ، خاک بیابان
بر خورده بر من ، شدی تو عریان
جانم حسین جان
ناله رسد ز کوچه ها مادرم مادرم
ذکر امام مجتبی مادرم مادرم
کوچه عذاب ِ ، ما غیرتی هاست
چون قتلگاهِ، اولادِ زهراست
آه و واویلا
مسیر خانه بسته شد آه واویلتا
حرمت ما شکسته شد آه و واویلتا
چشمان مادر، شد تیره و تار
یکی زسیلی ، یکی زدیوار
آه و واویلا
دیدی توباچشمان خود ای حسن جان حسن
وقتی قباله پاره شد ای حسن جان حسن
تا خانه مادر ، را می کشاندی
آهسته چادر ، را می تکاندی
ای مهربان تر از همه مادر ای مادر
أمُّ الاَحبا فاطمه مادر ای مادر
خدمت گذارت ، روح الامین است
چون خانهٔ تو ، عرشِ زمین است
زهرا یا زهرا
با آنکه هستی بی حرم مادر ای مادر
بر ما سوا داری کرم مادر ای مادر
از دامن تو ، حسن کریم است
ارباب عالم ، صاحب حریم است
زهرا یا زهرا
دارد ورم بازوی تو مادر ای مادر
خونین شده پهلوی تو مادر ای مادر
اوضاع خانه ، شد نا مرتب
شانه نخورده ، گیسوی زینب
بازی نکن با جان من فاطمه جانم
حرف ِ جدایی را مزن فاطمه جانم
شرمنده ام از ، رویت عزیزم
ماندم چه خاکی، بر سربریزم
زهرا یا زهرا
آتش به دلها می زنی فاطمه جانم
داری کفن تا می زنی فاطمه جانم
آهسته بارِ ، سفر ببندی
باید به تابوتِ خود بخندی!!!
زهرا یا زهرا
دستان لرزانم ببین فاطمه جانم
با زانو افتادم زمین فاطمه جانم
جان دادنت را ، باید ببینم
روی تن تو ، لحد بچینم
ای قمر هاشمیان ابوفاضل مدد
عموی صاحب الزمان ابوفاضل مدد
صحن و سرایت ، قبلهٔ حاجات
باب الحوائج ، عموی سادات
جانم اباالفضل
#قاسم_نعمتی✍
#حاج_منصورارضی🎤
👇
.
#وصیت #وداع #حضرت_زهرا
#روضه_وداع_و_وصیت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
شرمنده اَم ز چشمِ ترِ تو، حلال کن
امروز میروم ز برِ تو، حلال کن
این چند روزه خیلی اذیت شدی علی
زهرا شده ست دردِ سرِ تو، حلال کن
با من بگو که فاطمه جان راضی اَم، برو
ای داغِ من، غمِ دگرِ تو، حلال کن
از بسکه از مصائبِ من خونجگر شدی
بانوی توست خونجگرِ تو، حلال کن
این رکنِ دوم است که از دست میدهی
خَم میشود اگر کمرِ تو، حلال کن
زینب که خود، چو اُمِ ابیها شود، ولی
جانِ تو و دوتا پسرِ تو، حلال کن
گفتم بخود: برو که نشد یاورِ علی...
فریادهای پُر ثمرِ تو، حلال کن
مَردم به فکرِ زندگیِ عادیِ خودند
این است دردِ بیشترِ تو، حلال کن
گر دربِ خانه، آینۀ دِق شود، ببخش
مسمارِ درب، نیشترِ تو، حلال کن
غسلم بده شبانه و دفنم شبانه نیز
هر حرف ماند، پشتِ سرِ تو، حلال کن
ای آبِ غسلِ پیکرِ زخمیِ فاطمه...
اشکِ زلالِ چشمِ ترِ تو، حلال کن
دستت اگر به این وَرَمِ بازویم رسید
دیدی شکسته چون سپرِ تو، حالا کن
با زینبم بگو، کفنم را بیاورد
چون ماند بی کفن پسرِ تو، حلال کن
#حاج_محمود_ژولیده ✍
.