مداحی آنلاین - زینب و کوچه و بازار خدا رحم کند - حاج حیدر خمسه.mp3
9.41M
زینب و کوچه و بازار خدا رحم کند
بین جمعیت و انظار خدا رحم
#روضه_حضرت_زینب(س)🏴
#حیدر_خمسه
.
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#سبک_ناحله_الجسم_یعنی
#شور
۱۳۷
امّ مصائب یعنی
یه جسم خسته رو دیدن
دستای بسته رو دیدن
سر شکسته رو دیدن
امّ مصائب یعنی
از بغض و کینه پژمردن
از همه کعب نی خوردن
از سرا چادرو بردن
امّ مصائب یعنی
تنگی گودالو دیدن
گودی و جنجالو دیدن
تن لگدمالو دیدن
امّ مصائب یعنی
چشم پر آب و زینب(صلوات الله علیها)
بند طناب و زینب(صلوات الله علیها)
بزم شراب و زینب(صلوات الله علیها)
امّ مصائب یعنی
طعنه و آزار دیدن
کوچه و بازار دیدن
مجلس اغیار دیدن
امّ مصائب یعنی
شیشماهه رو به نی دیدن
به اشک دیده خندیدن
به دور عمّه رقصیدن
امّ مصائب می دید
تو خیمه دختری له شد
از جوجه ها پری له شد
به زیر پا سری له شد
#محمود_اسدی_شائق✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇
.
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#شور
۱۳۶
ای پسر مادرم وای حسینم حسین
ببین چه آمد سرم وای حسینم حسین
بیا دمی کنارم وای حسینم حسین
رفته ز کف قرارم وای حسینم حسین
پیرُهن پاره ات بوَد در آغوش من
صدای جانسوز تو هنوز در گوش من
نرفته از خاطرم آبو صدا میزدی
به پیش چشم ترم تو دست وپا میزدی
ز روی تل دیده ام که دور تو صف زدن
در کف گودی همه به کشتنت کف زدن
کاش که در قتلگاه حسینِ مظلوم من
به جای تو میزدن نیزه به حلقوم من
مقابل من زدن راس تو بر نیزه ها
به کوچه ها بردنم داری خبر یا اخا
چشم تو روشن حسین که با دو چشم پر آب
حرامیان برده اند مرا به بزم شراب
#محمود_اسدی_شائق✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شور
۱۳۵
می میرم و بخدا که ازغم تو پیرم و
می میرم و پیرهنت رو در بغل می گیرم و
می میرم و من به تار موی تو اسیرم و
بیا ببین مثل تو دارم تو گرما جون میدم
بیا ببین ولی کٍی دیگه تو صحرا جون میدم
بیا ببین کٍی دیگه شبیه زهرا جون میدم
حسین من وای من حسین من حسین
دیده تر و دیدم از کوچیکی داغ مادرو
دیده تر و دوخته با سینه دیدم میخ درو
دیده تر و روی در دیدم داداش چل نفرو
فدا سرت بیا یک لحظه کنار خواهرت
فدا سرت ای داداش دیدم چی اومد به سرت
فدا سرت بالا پایین شد رو نیزه پیکرت
حسین من وای من حسین من حسین
خودم دیدم خنجرو کشید و فریاد کشیدم
خودم دیدم سرتو بد می برید و بریدم
خودم دیدم دست به دست بازیچه شد تا خمیدم
چرا می زد شمر دون آتیش به ماسوا می زد
چرا می زد بی حیا منو به اسم صدا می زد
چرا می زد خواهرت مثل تو دست و پا می زد
حسین من وای من حسین من حسین
حسین من بعد از اون که همگی تورو زدن
حسین من آخ دیدم به نعلا گیر کرده بدن
حسین من بدن و استخونات یکی شدن
(صلوات الله علیه)
خونه چشام ما رو بردن توی کوچه های شام
خونه چشام به ما سنگ می زدن از بالای بام
خونه چشام بدتر از همه داداش بزم حرام
حسین من وایِ من حسین من حسین
#محمود_اسدی_شائق✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#واحد
۱۳۴
بوَد یا اخا لحظه ی آخرم
بیا ایندم آخری برسرم
شدم همچو موی تو در پیچ وتاب
تنم مانده همچون تو در آفتاب
حسین یا حسین عشق زینب حسین
کجایی تو ای شمع خاموش من
لباس توباشد درآغوش من
شدم من ازاین پیرهن نیمه جان
که بوی سم مرکب آید ازآن
حسین یا حسین عشق زینب حسین
ببین جانم ازغصه برلب شده
شب آخر عمر زینب شده
مرا این مصیبت نکرده رها
که دشمن مرا برده درکوچه ها
حسین یا حسین عشق زینب حسین
نرفته زیادم که درقتلگاه
که شد روزم از ظلم قاتل سیاه
به او گفتم ای فرد خنجر به دست
مبر سر از او نوگلم تشنه است
حسین یا حسین عشق زینب حسین
#محمود_اسدی_شائق✍
#وفات_حضرت_زینب
👇
.
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#نوحه
۱۳۳
کجایی ای مرا یاور حسین جان
بیا بر سرم ای بی سر حسین جان
پشت و پناهم بر در نگاهم
یا فارس الحجاز عجل ظهورک
می سوزد پیکرم همچون تن تو
باشد در آغوشم پیراهن تو
افتاده از پا دختر زهرا
یا فارس الحجاز عجل ظهورک
یادم مانده در گودال چه دیدم
خودم از پیکرت نیزه کشیدم
ای نور عینم عطشان حسینم
یا فارس الحجاز عجل ظهورک
آنکه تنت را با پا بر می گرداند
ناموست را در کوچه ها می چرخاند
ای یار زینب سالار زینب
یا فارس الحجاز عجل ظهورک
#محمود_اسدی_شائق✍
👇
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#نوحه
۱۳۱
بنگر میان بسترم ای حسین جانم
شد لحظه های آخرم ای حسین جانم
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
پیراهنت را یا اخا گیرم در آغوش
صدای غربتت هنوز میرسد برگوش
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
آید به گوش من هنوز ناله های تو
از تشنگی جوهر نبود در صدای تو
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
یادم نمیرود حسین که چها دیدم
بی سر شدی و بعد تو من چه کشیدم
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
دیدم که مرکب بر تن تو قدم میزد
دیدم که ترکیب تنت را به هم میزد
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
ما هر دو پاشیده شدیم ای گل بی خار
تو ببن گودال و زینب درکوچه بازار
جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
#محمود_اسدی_شائق✍
👇
.
#زمزمه
#حضرت_زینب علیها سلام
سبک: #عبدالله_باقری
شعر: #حسین_رحمانی✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
زینبی که
صولت حیدر داره
جلو ه ی مادر داره
سفارش از شخص پیمبر داره
زینبی که
مقام والا داره
عصمت زهرا داره
توو عرش حق شأن معلا داره
حقش نبود بعد حسین / بهش جسارت بکنن
حقش نبود زندگیشو / یک روزه غارت بکنن
حقش نبود همسفرِ / اون همه نامحرم بشه
حقش نبود که قسمتش / اون همه درد و غم بشه
وای زینب - ای وای زینب ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خواهری که
روضه ی مادر دیده
داغ برادر دیده
از کودکی غم مکرر دیده
خواهری که
غصه فراوون دیده
پیکر پرخون دیده
رو نیزه ها چشمای گریون دیده
حقش نبود که پیش اون / رقاصه ها دف بزنن
یه عده نامحرم بیان / دور و برش کف بزنن
حقش نبود که بُردنش / محله ی یهودیا
سیلی و تازیانه ها / اون زخما و کبودی ها
وای زینب - ای وای زینب ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
خواهری که
با خطبه ی کوبنده
یزید و کرد شرمنده
اونم میون هلهله و خنده
خواهری که
مجلس اغیار رفته
کوچه و بازار رفته
منزل به منزل پی دلدار رفته
حقش نبود که موقعِ / جون دادنش تنها بشه
با پیرهن خونی فقط / روضه خونِ غمها بشه
با پیرهن خونی دمِ / آخری روضه ها میخوند
می گفت بمیرم آخرش / کسی بهت آب نرسوند
وای زینب - ای وای زینب ۲
بسبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#نوحه
۱۳۰
بیا برادر جان یکدم بر سر من
ببین که شد لحظه های آخر من
ای نور عینم مظلوم حسینم
از دوری روی تو در شورو شینم
کنون که در بستر من از پا فتادم
بوسه ی زیر حنجر آمد به یادم
یار و معینم ای مه جبینم
بیا دم آخری رویت ببینم
بیا به دیدارم ای همه امیدم
یکسال و نیم از داغت، محنت کشیدم
گیسو سپیدم دیدی خمیدم
در طشت زر،من اشک چشم تو دیدم
شام خراب از یاد زینب نرفته
بزم شراب از یاد زینب نرفته
در پیش اعدا شدم تماشا
چشم تو روشن ای ماه عالم آرا
#محمود_اسدی_شائق✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇
.
#حضرت_زینب
#زمینه
میبینی حال من و یامظلوم
این گریه و شیون و یامظلوم
خون میباره چشام تا میبینم
خون روی پیرهن و یامظلوم
از دوری تو سوختم و ساختم
من که عمریه دل به تو باختم
تو چند ساعت سرت چی اومد که
دیدم جمست رو اما نشناختم
یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم
الهی من بشم فدات داداش
خیلی دلم تنگه برات داداش
روی تنت نبود جای سالم
کاش منو میزدن به جات داداش
بی تو دریاس برام کم از قطره
بی تو دنیا برام چه بی قدره
یک سال و نیمه این شده روضه م
والشمر جالس علی صدره
یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم
اگر چه از جفای اهل شام
خیلی شکسته دل سرگشته م
دلم توی مدینه بود اما
به خاطر رقیه برگشتم
یادت هست نیمه شب پرید از خواب
هی میگفت خواب بابامو دیدم
یادم نمیره توی ویرونه
خاکش کردم براش لحد چیدم
یا مظلوم یاحسین حسین مظلوم
#علی_سلطانی ✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇
.
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
#نوحه
۱۲۹
تو ای تشنه بی سر بیا ایندم آخر
شدم جان به لب ای یار ببین حالت خواهر
همه حاصل زینب امان از دل زینب
در آغوش کشیدم کنون پیراهن تو
به یاد آمدم از پاره پاره بدن تو
ببین مشکل زینب امان از دل زینب
به بالای بلندی چه گویم که چه دیدم
خودم ناله ی زهرا در آن لحظه شنیدم
مه محفل زینب امان از دل زینب
#محمود_اسدی_شائق✍
.👇
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی ۱۴۰۲
#حضرت_زینب
یابن الحسن اسیر بلایی، پدر چرا؟
در بین کوه و دشت، شدی دربه در چرا؟
با غصه های روز و شب خود چه می کنی؟
عمریست شیعه از تو ندارد خبر چرا؟
کم گریه کن که سوی دو چشم تو کم شده
کلّ دقایقت شده با روضه سر چرا؟
تا کی همیشه صبح و مساء گریه می کنی؟
اشکت بدل به خون شده شام و سحر چرا؟
مجلس به نام عمّه ی مظلومه زینب است
حاضر شدی به مجلس او بی خبر چرا؟
در زیر آفتاب شده پهن بسترش
بین حیاط خانه شده محتضر چرا؟
مویش سپید و صورت او زرد،از چه روست؟
از تازیانه مانده به جسمش اثر چرا؟
یکسال و نیم بر سر زینب چه آمده؟
شد آتش دلش همه دم شعله ور چرا؟
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
با شمر و حرمله شده او همسفر چرا؟
او داغدیده بوده ولی جای تسلیت
رفته میان هلهله بین گذر چرا؟
ناموس اهل بیت کجا؛ بزم می کجا؟
دیده سر حسین در آن طشت زر چرا
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍
.
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#نوحه
۱۲۸
ای قبله ام، رو به قبله ام کجایی
یار جدا جدایم از من جدایی
واویلا واویلا واویلا واویلا
پیراهنت باشد در آغوش زینب
مانده بانگ آب آبت در گوش زینب
واویلا واویلا واویلا واویلا
یادم نرفته دورت هلهله کردن
ناکسان تشکر از حرمله کردن
واویلا واویلا واویلا واویلا
دارم خبر چیدنت ای گل گلزار
داری خبر که مرا بردن به بازار
واویلا واویلا واویلا واویلا
داری خبر شامیان چه با ما کردند
دخت علی را خارجی صدا کردند
واویلا واویلا واویلا واویلا
#محمود_اسدی_شائق✍
.👇
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#زمینه
۱۲۷
دیده بر راه توام ای سر بریده
می روم از این جهان قامت خمیده
زینبم من زینبم من زینبم من
میزند پیراهنت آتش به جانم
خون فشانم جای اشک از دیدگانم
زینبم من زینبم من زینبم من
خستگیِ حال تو یادم نرفته
تنگی گودال تو یادم نرفته
زینبم من زینبم من زینبم من
کی رود از یاد من یاس پرپر
که به ده ضربه جداشد از تنت سر
زینبم من زینبم من زینبم من
سنگ کین دیدم روی آیینهی تو
جای چکمه دیده ام بر سینهی تو
زینبم من زینبم من زینبم من
بین گودی بوسه از حنجر گرفتم
پیکر پاشیده را در بر گرفتم
زینبم من زینبم من زینبم من
خاطرم مانده خزانی گشته گلزار
خواهرت را می زدن در کوی و بازار
زینبم من زینبم من زینبم من
#محمود_اسدی_شائق✍
#وفات_حضرت_زینب
.👇