eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام 🏴بند اول: امون از این زمونه یه عده بی بهونه به پا کردن باز آتیش دوباره سوخت یه خونه اینبار، خونه ی، پسر زهرا رو، سوزوندن بی حرمتیو، دیگه به آخرش، رسوندن آقای ما رو، با حرف بد همش میخوندن ای وای «ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر در میان کوچه هایش می کشند نامسلمانان به فکر سنّ و سالش نیستند پابرهنه، بی عمامه، بی عبایش می کشند» مظلوم (امام صادق ۳) 🏴بند دوم: یه پیره مرد خسته با یک قلب شکسته رو خاکا پشت مرکب میره با دست بسته هر بار که زمین، میخوره می گه با چش تر ای وای بمیرم، تو کوچه چی کشیده حیدر وقتی که میدید، هی رو زمین میفته مادر ای وای «بی مروّت ها سوار مرکب و دنبال خود پیرمردی را پیاده، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند» مظلوم (امام صادق ۳) 🏴بند سوم: دلش از غم کبابه نفس واسش عذابه میسوزه تا می بینه جلوش جام شرابه افتاده یاده، خیزرون و سر بریده انگار که الان، وسط مجلس یزیده می بینه قد، دختر فاطمه خمیده ای وای «روضه ها را در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند زینت دوش نبی افتاده بی سر بر زمین وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند» «شاه غیرت روی خاک افتاده و بی غیرتان نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند» ای وای (حسین زهرا ۳) شعر و ملودی: (یاحسین) تضمین ها: « » 👇
کربلایی حسین طاهری1402122608.mp3
زمان: حجم: 18.69M
| دل و روح ما جمعه۲۵اسفند۱۴۰۲ مداح : کربلایی دل و روح ما، سر و جان ما، لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا عَظُمَ الْبَلاءُبَرِحَ الْخَفَا،"فرج" است راه نجات ما همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راه و چاه همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، وَانْکشَفَ الْغِطَا نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که وَانْقَطَعَ الرَّجا گله و شکایت خویش را، دل تنگ من ببرد کجا؟ که تو مُسْتَعَانی ومُشتَکىٰ، وَ أَناالْمُعَوَّلُ فِيِ الرَّخا نه کسی هوایی فیض رب، نه به فکر واجب و مستحب ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب، توبیا که تازه شود هوا تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار به جهان ما، برکت بیار، که بِیُمْنِکَ رُزِقَ الْوَرىٰ تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود که زمان صلح و صفا شود، بِجَمالکَ انکَشَفَ الدُّجىٰ تو بیا و چاره ی نو بساز، که شود به ما در صبح باز شب عاشقان تو بس دراز، وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ ..............__________________ .
. مدح و مرثیه و مختوم به دعا برای فرج به دست لطف تو معنای کم؛ "فراوان" است که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است زبان گریه‌ی بی‌اختیار می‌گوید؛ "و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است به کیمیای تو هر قطره می‌رسد به کمال کنار آب‌خوری جام جم فراوان است قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است نمونه‌اند سلیمان و حاتم طائی گدا برای تو از این رقم فراوان است قسم به جان جواد تو می‌دهم گرچه برای عرض نیازم قسم فراوان است به شعر ساده‌ی من هم صله عنایت کن اگر چه دور و برت محتشم فراوان است دودست خالی و بار گناه آوردم به بارگاه تو آقا پناه آوردم... دوباره عرض‌ادب، عرض‌احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود؛ "سلام از دور" "سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟" ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌بام، از دور...! اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور دلم هوایی دیدار توست از نزدیک... اگرچه لطف تو بوده‌ست مستدام از دور امید ما کرم توست یا امام رضا زیارت حرم توست یا امام رضا خوشا به حال هرآن‌کس که شد مسافر تو که جنّ و انس و ملک بوده‌اند زائر تو تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد که مشهدی شده و آمده مجاور تو دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد دمی که پر بزند در حریم طاهر تو رضای توست رضای خدا امام رضا گذشته است اگر از همه به خاطر تو چقدر در دل خود با تو حرف‌ها دارد که بین قافیه‌ها گم شده‌ست شاعر تو حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما به کافری هرآن کس که بوده کافر تو به لطف توست که ما گریه‌کن شدیم آقا هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو اگرچه باعث خوشحالی است آمدنت ولی برای تو سخت است دوری از وطنت تو ای امام که از خاندان خود دوری غریب و خسته و تنهاترین و مهجوری جهان برای تو زندان تنگ و تاریک است به این دلیل که از خانواده‌ی نوری همین بس است برای غم تو ای آقا که در پذیرش حکم خلیفه معذوری چه صرفه‌ای‌ست در این منصب بلابهره برای تو که ولی‌عهد می‌شوی زوری؟ چقدر تهمت بی‌جا زدند نامردان ولی غمی به سلیمان نیامد از موری شهادت است فقط ارث خانواده‌ی تو تو نیز کشته‌ی زهر درون انگوری برای گریه به مظلومی حسین از تو رسیده‌است به ما روضه‌های مشهوری تو مُشرِفی به غم کربلا، تو روضه بخوان... تو روضه‌خوان حسینی، بیا تو روضه بخوان دلم گرفته از این روزگار یابن‌شبیب! ببین اسیر خزان شد بهار یابن‌شبیب! به‌هوش‌باش که "اِن کُنتَ بَاکیاً لِشَّیء" فقط برای حسینم ببار یابن‌شبیب همان که از اثر تشنگی به چشمانش شد آسمان و زمین چون غبار یابن‌شبیب همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید که شد به نیزه سر شیرخوار یابن‌شبیب حجاب عرش خداوند بود عمه‌ی ما که شد به ناقه‌ی عریان سوار یابن‌شبیب از اهل‌بیت اسارت نرفته بود زنی علی‌الخصوص در آن گیرودار یابن‌شبیب ولی بدان پسرم انتقام می‌گیرد کشیده‌ایم اگر انتظار یابن‌شبیب به نیّت فرج عاجل امام زمان دعا کنیم برای دل امام زمان به هر نوشته‌ی دیگر مقدم است هنوز کسی‌که هرچه بگوییم از او کم است هنوز علاج هجر به‌جز صبح بودن او نیست که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده ولی پناه و امید دوعالم است هنوز به انتقام عزیزان دین می‌آید او که روی گنبد اسلام ‌پرچم است هنوز اگرچه نیست، ولی لحظه‌لحظه با یادش بساط عاشقی ما فراهم است هنوز برای شستن درد فراق کافی نیست که روی گونه‌ی ما اشک نم‌نم است هنوز؟ خدا کند که به او مژده‌ی ربیع دهند که صبح‌وشام برایش محرم است هنوز. دعا کنیم شب هجر را سحر برسد زمان غیبت مولای ما به سر برسد ✍ .
. اشتیاق مجموعه‌ای از رباعیات رباعی۱ جامانده‌ام ازحال‌وهوای عرفه فیض عرفات و ربنای عرفه اما به طواف عشق محرِم شده‌ام در ترجمه‌ی فراز‌های عرفه رباعی۲ در دل گله از فراق دارم یارب شوق سفر عراق دارم یارب ذکرم شده "أَرْغَبُ إِِلَیْکَ" یعنی خیلی به‌تو اشتیاق دارم یارب رباعی۳ در بند خداست بندبند بدنم روح‌و‌دل‌ و‌ جسم‌و‌جان‌ و اعضای‌تنم شکر یکی از این همه هم ممکن نیست گیرم که تمام عمر تسبیح زنم رباعی۴ تا در قلبم به تو یقین دارم من ازجانب تو حبل متین دارم من هرچند که خالی‌است دستم، اما صدشکر که آزاده و دین‌دارم من رباعی۵ بی‌لطف تو بی‌چاره‌ام و رنجورم از جنس سلیمانم و کم از مورم خواهان منی اگرچه در خود غرقم نزدیک منی اگرچه از تو دورم .
نام حسین را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه کرببلا روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست :: فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای علی‌اکبرم گریست... ✍
بسم الله الرحمن الرحیم تابیده است از دو نظر بر تو آفتاب هم دختر حسینی و هم دختر رباب هرچند "آمنه"ست و "امینه"، ولی حسین نام تو را سکینه‌ی خود کرده انتخاب درباره‌ی مقام بلند تو گفته‌اند؛ ممسوس در خداست شبیه ابوتراب در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را شد "فخرة‌النسا" لقب از "سیدالشباب" از آن زمان که راویه‌ی "شیعتی" شدی دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم شد قوت غالب تو فقط غصه و عذاب درد تو را شنیده‌ام از سهل‌ساعدی داغ تو را گرفته‌ام از مجلس شراب آتش گرفت سینه‌ی دشمن برای تو حتی دل یزید شد از داغ تو کباب "بس کن که ناله‌ات جگرم را کباب کرد!" این حرف را شنیده‌ای از فاطمه به‌خواب رویش سیاه باد و دودستش بریده باد هرکس که دست‌های تو را بسته با طناب هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد گیرم هزاربار رسیدی به اضطراب با ما بگو که زینب مضطر چکار کرد؟ وقتی که سم اسب گرفت از گلش گلاب... ای روضه‌خوان واقعه‌ی کربلا، بگو؛ با اشک خود چگونه به‌پا کردی انقلاب سرهای غیرتی سر نی سنگ خورده‌اند تا دشمن از شما نتواند برد حجاب ای بشکند دهان قلم‌های روزگار وقتی کم است نام تو در این همه کتاب شأن تو باشکوه‌تر از حرف‌های ماست هرکس دروغ بسته به تو خانه‌اش خراب! باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج زیرا دعای خسته‌دلان هست مستجاب.
همین که دختر شیر است و خواهر شیر است بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است برای شیرزن عصر خود شدن کافی‌است همین که خون علی در رگش سرازیر است ظهور دیگری از فاطمه‌ست وقتی که برابرش همه‌ی فتنه‌ها زمین‌گیر است محال بوده که با کفر همنشین باشد کسی که آینه‌ی آیه‌های تطهیر است اگر اسیر خطابش کنم زبانم لال... که شیر شیر بماند اگر به زنجیر است هزار داغ به جانش نشست در یک روز عجیب نیست اگر در جوانی‌اش پیر است برای از نَفَس افتادنش همین کافی‌است که روبروش سری روی نیزه تصویر است
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤 گریه، گریه، گریه...، کارت بوده سی‌سال از بس گریه کردی، آخر رفتی از حال با یاد سری که، رفته بود رو نیزه با یاد تنی که، مونده بود تو گودال۲ هرجا دیدی آب، گریه کردی با یاد رباب، گریه کردی تو هر خلوتی، روضه خوندی از بزم شراب، گریه کردی۲ «به‌ما تنها اهانت‌می‌شد، ای کاش و جسارت نه! شهادت بود ارث خاندان ما...، اسارت نه! دریغا! کشتن یک طفل با تیر سه‌پر در جنگ دل سنگ و مرام ننگ می‌خواهد مهارت نه!»۲ با گریه می‌گفتی، از جون‌ودل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا بالحسین» ۳ بند دوم دنیا باخبر شد، از آزار کوفه بد شد تا همیشه، حال زار کوفه مردم گریه‌کردن، پای منبر تو وقتی روضه خوندی، تو بازار کوفه۲ با بغض گلوت، گریه کردی خوندی از عموت، گریه کردی توی هر نماز، روضه خوندی توی هر قنوت، گریه کردی۲ «اگرچه آیه‌ی تطهیر بر روی زمین افتاد ولی ای کاش با دستان مشتی بی‌طهارت نه! نوامیس رسول‌الله در آن خیمه‌ها بودند به آتش می‌سپردم خیمه را اما به غارت نه»۲ داغ تو توی هر دل، شد مشتعل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه، الّا ۳ بند سوم با این که به سختی، رفته بر تو ایام زیر دِین حرفات، مونده دین اسلام هرکس که دلیل، اشکاتو می‌پرسید با گریه می‌گفتی؛ الشام، الشام، الشام! روز وشب مدام، گریه کردی با یاد امام، گریه کردی با هر روضه که، یادت اومد از بازار شام، گریه‌کردی۲ «به دیدار کریم‌بن کریمی رفت در گودال نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت نه به‌سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما بشیر از ما خبر می‌برد اما با بشارت نه!»۲ داغت شده عجین با، هر آب‌وگِل؛ حسین «کلّ‌البکاء مکروه..
. کبوتریم و پی دانه ی امام حسن رسیده ایم درِ خانه ی امام حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد گرفته هرکس عیدانه‌ی امام‌حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم اسیر قاسم دردانه‌ی امام حسن 👇👇
. بند اول سر به‌سجاده‌ی شکر می‌ذارم چون که آقا منو باز خریده صدای دعاهامو انگار شنیده بعد چن‌وقت غم دوری حالا انتظار حرم سر رسیده دل من به‌صحن‌وسراتون پریده ببین صحن چشمام پر از انتظاره دوباره تو دستم بلیط قطاره دیگه از دودنیا نه هیچی نمی‌خوام آخه راهی مشهدم با رفیقام "یارضاجان، رضاجان، رضاجان" ۳ بند دوم فکر این که می‌بینم حرم رو خواب‌ُ از چشمای من ربوده ببین زیر چشمام سیاهه کبوده این درسته که گریه ثمر داشت اما این کار اشکام نبوده آقا مطمئنم که لطف تو بوده اگرچه حقیرم اگه پر گناهم ولی دلخوشم که تو دادی پناهم نه کفتر، نه آهو، کلاغ سیاهم ولی باز تو آقا، منو دادی راهم "یارضاجان، رضاجان، رضاجان" ۳ بند سوم وقتی که اولین‌بار به صحن باصفای گهرشاد رسیدم دیگه از بهشت خدا دل بریدم تا چراغونی‌های حرم‌رو با چشای پر از گریه دیدم تو رویا به شهر مدینه رسیدم درسته که مشهد پر از شور و نوره بقیع بی‌چراغه، بقیع سوت‌وکوره چهارتا مزار بدون نشونه با قبرای خاکی دلُ می‌سوزونه "یاحسن‌جان، حسن‌جان ، حسن‌جان" ۳ .👇