eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
810 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه السلام السلام علیک یا امیرالمومنین ـــــــــــــــــــــــ السلام ای شکوه نورانی ای که جود تو بوده بارانی تو نه تنها امیر این خاکی صاحب الامر کل افلاکی ساقی تشنگان بی آبی عزت و افتخار محرابی آشنا با مسیر بالاها تویی آقای کل آقاها ابتدای کلام من نامت انتهای کلام من نامت عرش و فرش تمام مافیها همگی سائلان تو مولا نام تو رمز هر در بسته ذکر تو داروی دل خسته نام پاک تو مثل اعجاز است نام پاک تو بال پرواز است تو بهشتی بهشت خاک درت ساکنان بهشت در به درت هم قیامت قیامت محشر هم قعود تو درس کل بشر علوی مسلکم غلام توام صید افتاده بین دام توام اعتقاد مسلمم هستی یا علی اسم اعظمم هستی تا ز نام تو وام می‌گیرم عزت و احترام می‌گیرم جان فدای تو و سلاله تو هستی من فدای ناله تو شد ز آه تو کل نخلستان مَثَل وادی غریبستان آه تو شعله بود و می‌سوزاند پس دلم بعد از آن چنین می‌خواند بی قرینه امیر روی زمین ای بزرگ بدون تا و قرین دستهای تو چرا بستند حرمتت را چگونه بشکستند پیش چشمت چگونه بود آن روز که عدوی بخیل آتش‌سوز هیزم و شعله را فراهم کرد آمد و خانه را پر از غم کرد شعله بالا گرفت یاست سوخت کینه تا پا گرفت یاست سوخت بوی آتش در آن میان پیچید شعله بی شرم شد چنان پیچید چون پرستو که در قفس افتاد گل یاس تو از نفس افتاد دود و آتش چقدر بی پروا خانه‌ات را احاطه کرد آقا بانویت پشت در محافظ بود خسته‌ی خسته بر تو حافظ بود ناگهان ضربه‌ای به در خورد و ... در به پهلو و بر پسر خورد و ... کوچه تاریک شد هوا دم کرد آن لگد کوچه را محرم کرد وای آقا چقدر دلخونی به تو حق میدهم که محزونی حال امشب پر از غم و دردی با نگاهت پی که می‌گردی انتظاری میان چشم شماست دلتان هم چه قدر عاشوراست گوئیا انتظار دلدار است انتظار شهید مسمار است میزبانت به جنت الاعلا احمد است و خدیجه و زهرا ـــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
. سلام الله علیک یا ابوتراب ــــــــــــــــــــــــــــ مردی که دارد در دلش داغ جوانی داغ جوان رو کبود قد کمانی داغ جوانی که شکست آیئنه او از ضرب یک دست پلید و ناگهانی این مرد دیده با دو چشمش خانه‌اش را در بین دود و شعله‌ی فتنه‌گرانی او دیده پشت یک در آتش گرفته یاس بهشتی خودش را ارغوانی کی می‌رود از خاطرش روزی که بستند دستان او را چهل نفر با ریسمانی افطار بوده میهمان دختر خود افطار او قدری نمک با لقمه نانی دارد به مسجد می‌رود با شوق این که گوید به روی بام اذان جاودانی چیزی نمانده تا فرود آید دوباره یک ضربه‌ی دست پلید ناگهانی دارد فرو می‌ریزد ارکان هدایت دارد شکسته می‌شود رکن جهانی «فُزتُ وَ ربِّ الکعبه» در افلاک پیچید آمد صدای ناله‌های آسمانی فرق شکسته، خون جاری، دل کجا رفت؟ من هستم و اینجا گریز روضه خوانی در مسجد کوفه مؤذن غرق در خون در کربلا هم شد مؤذن آنچنانی یک کوچه واکردند تا اکبر بیاید این کوچه دارد از غمی عظمی نشانی ای وای کوچه، بار دیگر روضه نو شد این بار جای میخ می‌آید سنانی شد لخته خونی دست و پاگیر کلام و قدرت نداری تا که بابا را بخوانی از جذر و مد تیغ و نیزه ارباً اربا در مقدم بابا نمانده نیمه جانی ـــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
. علیه السلام سلام الله علیک یا اسدالله الغالب ـــــــــــــــــــــــــــــ لحظه‌های اشک و آه و غربته حالا دیگه موقع وصیته بجز از دست گلای فاطمه برن از حجره من بیرون همه پسر ام‌البنین تو هم بمون با تو کار دارم تو هم پیشم بمون ای تموم عشق و احساسم بیا ساقیِ بعد من عباسم بیا ای عزیز مه جبینم پسرم جون تو جون حسینم پسرم وقتی که داداش حسینت غریبه اون روزی که دل او بی شکیبه روزی که تنها میشه تو کربلا میشه تنها بین قوم اشقیا نکنه خالی کنی کنارشو... نکنه رها کنی سپاهشو... می‌سپرم حسین و به دستای تو خواهرت زینب و به چشای تو ـــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
. علیه السلام السلام علیک یا والی الولی و یا مرتضی علی ـــــــــــــــــــــ رنگ از رخت پریده و رنگم پریده است در بین بستری و دل من رمیده است بابا چقدر چهره زرد تو آشناست چشمت چه قدر غصه هجران کشیده است فکر منی پدر که به کوفه چه می‌کشم؟ روزی که میرسم وَ قد من خمیده است دلشوره حسین تو را هم گرفته است؟ چون نوبت فراق تو با او رسیده است وقت غروب همره مادر تو هم بیا وقتی که شمر (ل) تا دم مقتل دویده است ـــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
. بی کسان را پناه خواهد داد همه را گفته راه خواهد داد در سرایش هر آنچه را خواهیم بهترش را اله خواهد داد چه کنم که خجالتم نزدش کوله باری گناه خواهد داد مانده ام از چه رو محلی باز به منِ روسیاه خواهد داد وای ازآن دم که مرگ، پایان بر روزگاری تباه خواهد داد نیستم ناامید و خیر من است ... هر چه آن خیرخواه خواهد داد مطئنم کسی نجاتم از غفلت و اشتباه خواهد داد مادرانه ز رحمتش زهرا به دلم سرپناه خواهد داد پادشاه دلم یکی است، علی است ضربانم گواه خواهد داد روزی بندگان کویش را آخر سال، شاه خواهد داد به دل تیره ام، امیر نجف جلوه با یک نگاه خواهد داد شخصِ زهرا به زائران حسین عزت و جایگاه خواهد داد سحری عاقبت مرا اذنِ طوف آن بارگاه خواهد داد خواهرش بین روضه های حسین روزی اشک و آه خواهد داد وای ازآن لحظه ای که بر نیزه تکیه، آن بی سپاه خواهد داد خبر ذبح شاه را به حرم شیهه‌ی ذوالجناح خواهد داد چه عذابی به سیدالشهدا شمر در قتلگاه خواهد داد .
گرچه از وضع اسفبار خودم می نالم بر خدایی که مرا پس نزده، می بالم من نه آنم که دمی لایق بزمش باشم کرمش را بنگر، آمده استقبالم شمعِ عمرم همه اش سوخت سر حرص و طمع چه بلاها سرم آورده همین امیالم قفل، از سلسله ی غفلت من باز نشد نفسِ اماره ز بس کرد مرا اغفالم معصیت کرد مشوش دل آرامم را بی سبب نیست که هنگام دعا بی حالم؟! توشه ای از عمل خیر ندارم به کفم وای از روز تهیدستی و استیصالم جابِر العَظم، الهی که جوابم نکند که زمین خورده ام و سخت شکسته بالم عادت سرور من بنده رها کردن نیست شاهمردِ نجف آمد به مدد دنبالم می شناسند به آقای خودش نوکر را علوی هستم و صد شکر که خوش اقبالم روزی ام باز اگر دیدن صحنش بشود چهره بر خاک در بارگهش می مالم جگرم سوخته یاد حرم ثارالله تا نبینم حرمش را به همین منوالم برترین توشه ی ما هست بکاء به حسین گریه بر تشنگی شاه غریب عالم ناله زد با جگر سوخته و دیده ی تار بوی زهراست که پیچیده ته گودالم جلوی مادر من پیرهنم رفت بس است بی حیا شرم کن و چنگ نزن بر شالم نه عبایی به تنم مانده، نه عمامه به سر کاش اینگونه نبینند مرا اطفالم .
🏴🏴 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• مهمان ام کلثوم حالت چرا چنین است آهت چرا عزیزم اینگونه آتشین است بابا چرا بمانده بر آسمان نگاهت ام یجیبت ای جان چون ناله ای حزین است امشب چرا تو صحبت از مادرم نمایی جانم مسوز با آن اشکی که بر جبین است ای کاش امشب ما بابا سحر نگردد دل ناگران فردا این دختر غمین است بابا بمان تو پیشم فردا مرو به مسجد دلشوره دارم آنجا بهرت چه در کمین است صبح سحر علی شد عازم بسوی مسجد ای وای من به مسجد بن ملجم لعین است بشکافت فرق مولا با تیغ وزهر کینه نالان برای مولا هم عرش وهم زمین است فزت و رب کعبه ورد لب علی بود مرگ از برای مولا همسان انگبین است جان سوزد از برای آن مادر مصیبات کآماده از برای این داغ سومین است شعر :اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• یا ربنا... امشب به درگاهت خدا افغان وزاری میکنم بادست خالی آمدم احساس خواری می کنم یا ربنا یا ربنا یا ربنا یا ربنا۲ __ من بنده ی عاصی وتو دریای لطفی ای خدا از هرچه غیر خود نما این بنده ی عاصی جدا یا ربنا یاربنا.... ___ امشب شب قدرست ومن دارم به الطافت رجا امشب بده قلب مرا با نورخود یا رب جلا قرآن بگیرم بر سرو خوانم دعای جوشنت شاید گناهم بخشی واز بند غم گردم رها یا ربنا یا ربنا..... ____ جزتو ندارم من کسی ای بیکسان را دادرس درمانده ام در کار خود یا رب بفریادم برس یا ربنا یا ربنا...... شاعر:اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
‍ ‍ ‍ 🏴🏴 مداح مهدی میرداماد👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• وقتی که با نان و نمک افطار می کرد انگار که با فاطمه دیدار می کرد ... *ام کلثوم دید اصلا حواس باباش یه جای دیگه س * هی شیر را از پیش خود میزد کنار و هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد *بابا جان شیر بخور ... اخه رنگ و روت پریده ...دخترا میدونن،دختر همه عشقش اینه بابا بیاد خونه افطار سفره براش پهن کنه ... بابا برات شیر آوردم شیر رو زد کنار ... حواس علی جای دیگه ست، دل امیرالمؤمنین یه جا دیگه بهانه میگیره* * هی شیر را از پیش خود میزد کنارو هی دخترش با چشم تر اصرار میکرد در آسمان انگار چیز تازه میدید با اشک دیده چشم را خونبار می کرد امشب ز شب های دگر مظلوم تر بود این را اذان وقت سحر اقرار میکرد *همه کنایه کجا نشستن، همه چیزو نمیشه وا کرد * ( آن پهلوانی که غرورش را شکستن انا الیه الراجعون تکرار می کرد .... ) 2 *سادات منو ببخشن، بریم در خونه حضرت زهرا ، امیرالمومنین بعد سی سال به آرزوش رسید چه خبره تو دل علی؟ بزار بگم:* * (دلتنگ زهرا بود و این شب های آخر گریه به یاد آن در و دیوار میکرد ... ) 2 *می خواست از در بره بیرون ، شال امیرالمؤمنین گرفت به قلاب در، آماده ای یه جایی ببرمت ؟* قلاب در تا بوسه زد بر روی شالش یاد قلاف و زخم دست یار می کرد ... *سی سال پیشم یه نفر این شال رو گرفته بود هی نانجیب با قلاف شمشیر زد ... وای .... برم جلوتر ، *  از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ... *پاشو دیگه فاطمه رسیده، پاشو علی رو خلاص کن ...* از بس که دلتنگ نگاه فاطمه بود دیدند قاتل را خودش بیدار میکرد ... * الله اکبر ... فرق شکافته شد ، تا فرق علی شکافته شد، صدا بلند شد "فزت ورب الکعبه"بابا هر  کی یه ضربه میخوره،بالاخره یه صدا میزنه، هر کی یه ضربه می خوره بالاخره یه ناله ای میزنه،یه اهی، وایی، فریادی .... استقاثه ای ... امیرالمؤمنین سحر نوزدهم وقتی ضربه شمشیر خورد صدا زد "فزت و رب الکعبه" آخ  ... یاد خدا رو زنده کرد تو آون  حالت ، حرفی از درد نزد، اصلا دردش حس نشد ... شمشیر تا ابرو رو شکافت، علی از زخم گله نکرد ، یه اقایی رم سراغ دارم تو گودال قتلگاه ، دیدن زیر لب داره ناله می کنه .... میگه جلو اومدم، دیدم میگه"الهی رِضاً بِرِِضِاکَ... لا معبود سواك یا غیاث المستغیثین ... " نمیدونم اجازه دارم جلوتر برم ... فقط نگفت رضا به رضائک،فقط نگفت یا غیاث المستغیثین ...." امام رضا می گه جد ما  رو با  دوازده ضربه کشتن ... هر ضربه ای که زد یه بار گفت وا اماه ... یه بار گفت وامحمدا ... یه بار گفت واعلیا ... حالا بگو حسین ....    https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
4_5796679319438755992.mp3
زمان: حجم: 1.98M
:سیدمهدی میرداماد👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• وقتی که بانان ونمک افطارمی کرد.... https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122