eitaa logo
کانال مداحی عاشقان حضرت زینب(س)
24.1هزار دنبال‌کننده
994 عکس
924 ویدیو
551 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه حضرت عباس ع محرم98.m4a
13.93M
نوحه سینه زنی حضرت عباس ع با مداحی مداح اهلبیت ع کربلایی مجتبی سعیدی
رفته از دستم، آخرین یارم هم علم افتاد، هم علمدارم شمع شب های، تیره و تارم هم علم افتاد، هم علمدارم * آخرین سقا، آخرین ساقی تا ابد برجا، تا ابد باقی در سرت شوری، در دلت داغی بی تو از کف رفت رشته ی کارم هم علم افتاد هم علمدارم * بر زمین افتاد، دست و بازویت تیر کین بشکست، طاق ابرویت غرق خون چشمت، لاله گون مویت ای تو سردارم ای تو سالارم هم علم افتاد هم علمدارم * تشنه جان دادی، جان به قربانت کربلا غرق، لطف و احسانت شد جدا دستت، شد فدا جانت تا سرت را بر سینه بگذارم هم علم افتاد هم علمدارم * از چه پرپر شد، شاخه ی یاسم شد جدا مشک از، دست عباسم غرق آشوبم، مست احساسم چشمه ی اشکم چشم خونبارم هم علم افتاد هم علمدارم * کربلا با تو، شور دیگر داشت زینب کبری، سایه بر سر داشت تشنه ساقی داشت، خیمه یاور داشت بال و پر بگشا ای سبکبارم هم علم افتاد هم علمدارم * ای سپهدارم، ای جوانمردم بی تو می سوزد، قلب پر دردم با چه رویی تا، خیمه برگردم باب حاجاتم میر احرارم هم علم افتاد هم علمدارم * شعر: محمد زمان گلدسته
برخیز ای علمدار                 بار دگر علم زن  سقای عترت من            سوی حرم قدم زن طفلان در التهابند               چشم انتظار آبند یا ابو فاضل          یا ابو فاضل ماه رخت به ساحل ِ در خون نشسته عباس این قامت بلندت        درخون نشسته عباس جداشده دودستت       عمود کین شکستت یا ابو فاضل          یا ابو فاضل برخیز وخیمه هارا            دوباره با صفا کن دادی تووعده آب           به وعده ات وفا کن سکینه بی قرار است     رقیه دل فکار است یا ابو فاضل          یا ابو فاضل گردیده بی علمدار              سپاه من برادر بعد از خدا تو بودی                پناه من برادر بی توشکسته پشتم         داغ غم تو کشتم یا ابو فاضل          یا ابو فاضل دستت اگر جداشد               دراه ایده تو شد غرق بوسه من         دست بریده تو تو جلوه امیدی           سقا وهم شهیدی یا ابو فاضل          یا ابو فاضل هرگز نخورده ای آب           بایاد اصغر من گردیدهای تو سیراب     از دست مادر من یا ابو فاضل          یا ابو فاضل دیگر دراین بیابان        سر لشگری ندارم غیر از علی اصغر          من یاوری ندارم بر خیز ویاورم باش     سردار لشگرم باش یا ابو فاضل          یا ابو فاضل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه حضرت علی اکبر امید دل من کجا می روی صدای تَپِش های دل نشنوی علی جان علی جان علی جان علی جان اُمید منی ندانی چه ها می کنی با دلم به آتش چرا می کشی حاصلم علی جان علی جان علی جان علی جان اُمید منی سبک تر گذر کن که عمر منی شکسته دلم، بیش ازین نشکنی علی جان علی جان علی جان علی جان اُمید منی مگر عقده از کار دل وا کنم برو راه، تا من تماشا کنم علی جان علی جان علی جان علی جان اُمید منی موضوع: سبک: شاعر: نوحه حضرت علی اکبر تو اى لاله سرخ باغ دلم روى سوى میدان همه حاصلم مه لشكر من على اكبر من عصاى پدر نظر كن على جان به حال پدر نما عزم میدان تو آهسته تر تنم را ملرزان دلم را مسوزان به وقت سفر ز باب غریبت تسلى بجو بیا بار آخر اذانى بگو همه تار و پودم صفاى سجودم اذان گو دگر زداغت على، جان ندارم دگر تو را بر خدا مى سپارم دگر امانم بریدى قدم را خمیدى امید پدر به تو هم جفاى مدینه رسید عدو پهلویت را چو زهرا درید همانكه مدینه لگد زد به سینه شكست از تو سر موضوع: سبک:
بر درد بی درمان دوا،باب الحوائج ای مظهر عشق و وفا،باب الحوائج ای کاشفُ الکرب حسین،جانم اباالفضل ای بهترین ذکر و دعا،باب الحوائج دستم به دامانت، علمدار حسینی امشب گرفتم این نوا،باب الحوائج ذکر قشنگِ یا اباالفضل علمدار بین حرم دارد صفا،باب الحوائج یک یا ابوفاضل بهایش بی نهایت ذکرت کجا و من کجا،باب الحوائج یک شب گرفتاری میان خیمه میگفت: تنها امید قلبِ ما، باب الحوائج کوریِ چشم منکرینِ این شعائر شال علم داده شفا،باب الحوائج ای عبد صالح،ای پناه اهل خیمه من مستجیرم بر شما،باب الحوائج تیری به مشکت خورد و جان دادی اباالفضل فرق سرت گشته دوتا،باب الحوائج دست علم گیرت کجا افتاد عباس؟ دستت ز تن گشته جدا،باب الحوائج جسمت برادر دید و با گریه چنین گفت: افتاده ای اینجا چرا،باب الحوائج؟ مادر کنارت آمده در نهرِ علقم هستی گلِ خیر النسا،باب الحوائج طفلی سه ساله در دلِ تاریک صحرا نام تو را میزد صدا،باب الحوائج نام تو گفتم منتقم آید به روضه ذکر لبم مهدی بیا،باب الحوائج یا این لقب را از خودت بردار یا که حاجات ما را کن روا،باب الحوائج /عبدِ کریم/ هرجا دلم پر شد زِ غم،گفتم اباالفضل من هر کجا دیدم عَلَم ،گفتم اباالفضل از کودکی با مهر این آقا اجینم هر لحضه و در هر قدم،گفتم اباالفضل من دین خود دارم ز پرهای علامت در هر کجا بیرق زدم ، گفتم اباالفضل باب الحوائج، ساقی عطشان عالم دستم که رد شد از سرم،گفتم اباالفضل هر که ز من پرسیده،این بوده جوابم گفتا خداوند کَرم ، گفتم اباالفضل بخشیده ما را بی حساب و از سر لطف هر جا که دیدم من بَدم،گفتم اباالفضل دیدم گنه کارم ولی هستم پشیمان بر هر گناه ما قلم ، گفتم اباالفضل از درب باب القبله ات در اولین بار با چشم گریان آمدم ، گفتم اباالفضل از رحمت عباس ، دارم آبرویی بهر جلای این دلم،گفتم اباالفضل با بردن نام قمر مهدی میاید نذر ظهورش دم به دم،گفتم اباالفضل /عبد کریم/🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤 🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔ لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝ لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
‍ حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ✔️ من عباسم منه دریالر آغلار شاعر ؟؟؟ من عباسم منه دریالر آغلار سوسوز احوالیمه سقالر آغلار چاره‌سیز قالانلار دردیلن یانانلار سسلسون اورکدن ایوای ابوالفضل منم ام‌البنینون دلرباسی علاجی اولمیان دردین دواسی غصه‌لی گرفتار هر نه مبتلاوار سسلسون اورکدن ایوای ابوالفضل من عباسم هامی درده معالج منه سویلر هامی باب الحوائج جمله بینوالر درده مبتلالر سسلسون اورکدن ایوای ابوالفضل منی کیم سسلسه فریاده گلم اونی تک قویمارام امداده گم اولسا هر مکاندا جان ویرن زماندا سسلسون اورکدن ایوای ابوالفضل من عباسم سلیل مرتضایم علمدار شه کرب و بلایم تنگیده قالانلار-حاجتین آلانلار سسلسون اورکدن ایوای ابوالفضل منه کیم آغلاسا روز قیامت اونا من ایلرم کُلاً شفاعت اولماسون پریشان اولسا غرق عصیان سسلسون اورکدن ایوای ابوالفضل 📣 حاج یعقوب حقیقت پور🕍کانال محبان اهلبیت(ع)🎤🎤 🔊روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی✔ لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝ لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
✔️ حضرت ابوالفضل(ع) ✅ زبانحال امام حسین (ع) به قمر منیر بنی هاشم سبک : همه جا بروم ای منیــــم باوفا – قـارداشیم ابوالفضل دایانمور بو غمده – گوزیاشیم ابوالفضل دور گیدک قیزلار یولیوی گوزلَر اولـــدورر منــــــی یانقلی سوزلَر عباسیم آی قارداش ------------------- داریخور رقیم – هــــــی باخـــور یولارا سنی اکبر جانی – رحم ایله قیزلارا آچ او قانلی گوزون – آغلاما توکمه یاش نه گلوب آی قارداش – اول اوزون قولارا دگوب اوچ پر اوخ گوزوه قارداش سوزولور قـــــــانی یوزوه قارداش عباسیم آی قارداس ------------------ ای یارالی شیریم – آغلورام مـــن سنه اویان ای ابوالفضل – گولور دشمن منه علی اکبر اولوب – قویما تک سن منی نجــــه من دوزرم – سنسیز بــو مُحنه امانـــدی یاتما مهربان قارداش زینبون اولدی باغریقان قارداش عباسیم آی قارداش ------------------- خرداجــــــا بالالار - گــــوزلوللر یولیوی کسوبدی آی قارداش – کیم صاق و صولیوی گوزوه قـــان دولوب - یوخ قولون سیله سن الی سینســون او کس – کی کسوب قولیوی گر خــــبر آلســـــا سنی رقیم نه دیوم قارداش غملیدور سینم عباسیم آی قارداش ------------------- دادیوه گلنده -تیتروردی دیزلریم یخلدیم تُپراقا – گورمدی گوزلریم غمون آی ابوالفضل – سیندیر دی بلیمی مخیمده آغلولار – ناگران قیزلریم دور گیدک عباس یاتما قارداشیم اشگیـــــوی قــــانه قاتما قاداشیم عباسیم آی قارداش ------------------- دانیش سن منیلن – اورگی داغلیام دشمنلر ایچینده – قویما من آغلیام سنی اصغر جانی – تک قویما حسینی قویمور بو قوم شَر – یاروی باغلیام اولدوم بی یاور سرداریم اولدی قالدیم قارداشسیز دلداریم اولدی عباسیم آی قارداش ------------------- داخی سندن صورا – یوخ پناهیم قارداش سن گیتدون الیمدن – سرسپاهیم قارداش قالموشام آواره – بو قانلی میداندا گوگلره چخوبدی – سوز آهیم قارداش ای منیم یارو غمخواریم عباس محشره قالدی دیداریم عباس عباسیم آی قارداش ------------------- قالمیشام آدامســـیز – صحــــرای بلاده اکبری گتیردیم – بیر قانلی عباده ایندی علقم اوسته – دوغرانوب قارداشوم آغلیور ملـــکلر – منلن بو عزاده قارداشا سختدور اولسه قارداشی (احمدا ) یاز پارچالانوب باشی ▪️ کلام کربلایی احمد پوریا -------------------------------------------- 🔸 لطفا مطالب کانال را با دوستان خود به اشتراک بگذارید "متن نوحه های ترکی و فارسی" مداحی های ناب و جـوون_پـسـنـد ●بـروزتــریــن شــور و روضـه ها از بـهتـریـن مداحـان کشور ⚪مــطـابـق باهــرخـواسته و ســلیقـه ای ایــنــجــا پـــاتـــوق بـــچــه مــذهبــــیاست🇮🇷 👇👇👇👇👇👇 《 《 https://t.me/joinchat/AAAAAFAXED9XpwRT0pI86w
. وسط تکرار " یا حسن یا حسین " از اواسط روضه مکشوف است دقت شود تا عزای شه لب تشنه عزای حسن است پس حسینیه‌ ما صحن و سرای حسن است نهضت کرب و بلا تحت لوای حسن است گریه‌ی این دهه روزیش به پای حسن است کربلا آمده اند این دو به امضای حسن هرچه داریم به قربان پسر‌های حسن نوبت نوکری ساحت عبدالله است رحمت الله همان رحمت عبدالله است صحبتی هست اگر صحبت عبدالله است ذکر لب‌ها مددی حضرت عبدالله است یازده ساله، ولی حافظ قرآن است این به سکوتش منگر غرش طوفان است این کربلایی مدنی بوده از اول نسبش این حسن زاده حسین است فقط روی لبش در حرم عبد حسین است همیشه لقبش نوجوانی علی زنده شده از ادبش این چه شانیست که هنگام بیانش شده است جان ناموس خدا حافظ جانش شده است باز انگار حسن دست به دست زهراست تل شده کوچه و زهرای قبیله تنهاست بازهم حرف علی شد سر نامش دعواست ریسمان خنجر کُند است و به مقتل غوغاست کوچه‌ی سنگی و گودال به هم پیوستند قنفذ و شمر در این فاجعه‌ها هم دستند روی تل بود دلش در وسط میدان بود به رویش گرچه نیاورد، ولی گریان بود عمه هم مثل خودش بی رمق و حیران بود همه سیراب و عمویش چقدر عطشان بود ناگهان دست کشید و سوی میدان آمد به سرش میزد و با ذکر عموجان آمد آمد و دید که غوغا شده دور پدرش یک نفر نیزه فرو کرده میان کمرش یک نفر هم زده بر صورت او با سپرش یک نفرهم زده با کهنه غلافی به سرش ولی الله تنش زیر لگد‌ها مانده نیزه‌ بدقلقی در دهنش جا مانده حرمت خون خدا زیر سنان چال شد و زینت دوش نبی زینت گودال شد و آنقدر خون ز تنش رفت که بیحال شد‌ و تن پاکش وسط هلهله پامال شد و یاعلی گفت و صدا را به گلویش انداخت خویش را گریه کنان روی عمویش انداخت دست خود را سپر بی کسی آقا کرد زیر لب با عموی تشنه لبش نجوا کرد پلک خون بسته خود را به چه زحمت وا کرد و‌خودش را بغل زخم عمویش جا کرد گفت: هرچند عمو زخمی و درهم شده ام باز صد شکر فدایی امامم شده ام .
4_238287585900764529.mp3
11.62M
سبک مداحی ناگهان قلب حرم واشدو یک مرد جوان مداح جناب مطیعی 👆👆👆
|⇦• نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• •┄┅═══••↭••═══┅┄• همه قدر محتاج اینجا با خجالت میرسد پا به پایِ این خجالت ها به عزت میرسد کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم دل همین که خرد شد بارانِ رحمت میرسد گریه ام را دوست داری ، گریه بهتر می کنم اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر میرسد بنده به هر جا از محبت میرسد دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است *خدا میدونه چقدر بی بی برا ما دعا کرده ما به امشب برسیم .. بگیم حسین .. راستی بی بی جان الان خودت کجایی ؟.. حتماً حتما کربلایی ... نمیدونم ؛ اما میایی یه سری به ما بزن .. ما شنیدیم هر جایی روضۀ حسین باشه اول گریه کنش مادرش فاطمه ست .. ماردش هی به سینه اش میزنه .. بُنَیّ قَتَلوکَ وَ مِن الماء منعوکَ ...* دستِ من در رشتۀ چادر نماز مادر است فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد هر زمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک بس که این اربابِ ما خیرش به رعیت میرسد ____ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
Babolharam Narimani shab10.mp3
1.37M
|⇦•#قسمت_اول نجوا با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄•
رفته از دستم، آخرین یارم هم علم افتاد، هم علمدارم شمع شب های، تیره و تارم هم علم افتاد، هم علمدارم * آخرین سقا، آخرین ساقی تا ابد برجا، تا ابد باقی در سرت شوری، در دلت داغی بی تو از کف رفت رشته ی کارم هم علم افتاد هم علمدارم * بر زمین افتاد، دست و بازویت تیر کین بشکست، طاق ابرویت غرق خون چشمت، لاله گون مویت ای تو سردارم ای تو سالارم هم علم افتاد هم علمدارم * تشنه جان دادی، جان به قربانت کربلا غرق، لطف و احسانت شد جدا دستت، شد فدا جانت تا سرت را بر سینه بگذارم هم علم افتاد هم علمدارم * از چه پرپر شد، شاخه ی یاسم شد جدا مشک از، دست عباسم غرق آشوبم، مست احساسم چشمه ی اشکم چشم خونبارم هم علم افتاد هم علمدارم * کربلا با تو، شور دیگر داشت زینب کبری، سایه بر سر داشت تشنه ساقی داشت، خیمه یاور داشت بال و پر بگشا ای سبکبارم هم علم افتاد هم علمدارم * ای سپهدارم، ای جوانمردم بی تو می سوزد، قلب پر دردم با چه رویی تا، خیمه برگردم باب حاجاتم میر احرارم هم علم افتاد هم علمدارم * شعر: محمد زمان گلدسته
Babolharam Narimani shab10_1.mp3
1.79M
|⇦•#قسمت_دوم زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄•
برخیز ای علمدار                 بار دگر علم زن  سقای عترت من            سوی حرم قدم زن طفلان در التهابند               چشم انتظار آبند یا ابو فاضل          یا ابو فاضل ماه رخت به ساحل ِ در خون نشسته عباس این قامت بلندت        درخون نشسته عباس جداشده دودستت       عمود کین شکستت یا ابو فاضل          یا ابو فاضل برخیز وخیمه هارا            دوباره با صفا کن دادی تووعده آب           به وعده ات وفا کن سکینه بی قرار است     رقیه دل فکار است یا ابو فاضل          یا ابو فاضل گردیده بی علمدار              سپاه من برادر بعد از خدا تو بودی                پناه من برادر بی توشکسته پشتم         داغ غم تو کشتم یا ابو فاضل          یا ابو فاضل دستت اگر جداشد               دراه ایده تو شد غرق بوسه من         دست بریده تو تو جلوه امیدی           سقا وهم شهیدی یا ابو فاضل          یا ابو فاضل هرگز نخورده ای آب           بایاد اصغر من گردیدهای تو سیراب     از دست مادر من یا ابو فاضل          یا ابو فاضل دیگر دراین بیابان        سر لشگری ندارم غیر از علی اصغر          من یاوری ندارم بر خیز ویاورم باش     سردار لشگرم باش یا ابو فاضل          یا ابو فاضل
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
|⇦• زمزمه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• •┄┅═══••↭••═══┅┄• بیا خواهرم که شب آخر اومد روزایِ با هم بودنِ ما سر اومد من آماده میشم برایِ شهادت پس آماده باش تو برایِ اسارت سرم رو میبرن ، حرم رو میدزدن و گهواره اصغرم رو میدزدن .. هم انگشت و انگشترم رو میدزدن هم این پیرهن مادرم رو میدزدن منو و تیغ و نیزه ، تو و دست و سیلی من و جسم خونین ، تو و رویِ نیلی خدا خواسته من رو توی خون ببینه تو رو تو خرابه تو زندون ببینه .. تنم میخوره زخم ، هزارتا هزارتا جای بوسه واسه ات نمیزارن اینا میتونی ببوسی ، رگِ حنجرم رو میتونی ببینی رو نیزه سرم رو فردا ، تنها میشی تو صحرا خواهر ، یاد بده به یتیما سیلی خوردن بگن یا زهرا .. منم زینبی که ، غریبی تو دیدم تویِ نصفِ روز از زمون بریدم تو میدونی داداش که من چی کشیدم یه جوری به دور حرم میدویدم .. تموم امیدم ، یهو نا امید شد که بادِ مخالف وزید و شدید شد تو گرد و غبارا ، تنت ناپدید شد موهامُ میبینی یه روزه سفید شد .. که دیدم به دورت عدو حلقه بسته یکیشون با چکمه رو سینه ات نشسته حسین ... حسین ... دوست دارم امشبم یه اسم از مادرم ببرم ، تو شعرم اشاره کردم ، با یک نیزه شکسته آروم آروم خودشُ بلند کرد .. با همون صدایِ بی رمقش داد زد : آی شمر کجا داری میری؟‌ .. اول بیا کار حسینُ تموم کن .. بعد به خیمه هاش حمله ببر .. تو رو خدا جلوی یه مرد هیچ وقت ناموسشُ نزنید .. آخه تو مدینه یه بار جلو چشمایِ بابام ... در وسط کوچه تو را میزدن کاش به جای تو مرا میزدن هر جا نشستی دستتُ بیار بالا ناله بزن ای حسین ... ____ ┄•┄┅══
رباب می‌دهد ندا بای ذنـب قتلت حسین می‌زند صدا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» خضاب ماهپاره را کشتن شیرخواره را با گلوی تشنه چرا« بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» تیر به حنجر آمده یا دم خنجر آمده سر شده از بدن جدا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» طفل رضیع کشته شد ز خون او نوشته شد به صورت خون خدا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» حنجره‌ای که سوخته گشته به تیر دوخته زخم گلو دهد ندا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» ریخت به سینه آذرم که صید کوچک حرم با لب تشنه شد فدا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» تیر سه‌شعبه بر گلو بست ره نفس بر او نشد بگوید ابتا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» تیر ز حنجر پدر رسید بر دل پدر حق حسین شد ادا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» فاطمه در صف جزا اشک‌فشان دهد ندا خدا خدا خدا «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» قسم به خون حنجرش ز قاتل ستمگرش تو هم بپرس «میثما» «بِاَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت» «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم .
. از زبان علی اصغر ع هان!بگیر اینک مرا بر دست خویش تا کنم قربان به راهت، هست خویش نیستی تنها تو در این مرحله در کمین، تیر و کمان حرمله گر به قنداق است، دست و پای من بین گلوی نازک و زیبای من شیر‌خوارم لیک باشم شیرخو گر ندارم پا، ولی دارم گلو این منم مرغ بهشتی‌آشیان بر سر دستت، به طوبی پرزنان شد به میدان شاه و اصغر در برش تا کند تر، خشک‌لعل احمرش زادۀ زهرا، عزیز بوتراب خواست بهر کودک شش ماهه، آب در اِزای آب، تیر حرمله بس فکندی در ملائک، غلغله از کمانش، تیر کین تا پر گرفت جا به حلق نازک اصغر گرفت گشت آماج سه‌شعبه ‌تیر‌ کین حلق اصغر، هم ‌چو کتف شاه دین تیر چون از کتف آن شه درگذشت در جنان از قلب پیغمبر گذشت چون نبُد تاب تکلّم کردنش نکته‌ها بُد در تبسّم کردنش یعنی ای بابا! گُلت، شاداب شد وه! چه نیکو، اصغرت سیراب شد! «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 دیوان خوشدل تهرانی
سلام ما به حسین و علی اصغر او امیر عشق که گهواره بود سنگر او رضیع و داده خدایش، نشانِ سربازی صغیر و بر همه پیدا، مقام اکبر او شکفت لالۀ عصمت به روی دوش حسین چو تیر حرمله آمد به سوی حنجر او مجال گریه نبودش که خنده کرد علی حسین، مات شد از حالِ گریه آور او گرفت خونش و بر اوج آسمان پاشید که پیک تسلیت آمد ز سوی داور او کنار خیمه به خاکش سپرد و امضاء شد کتاب سرخ شهادت به خون اصغر او اگر چه پیکر او را به خاک پوشیدند به شهر کوفه سرش را به نیزه‌ها دیدند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
ای اهل کوفه رحمی این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید، امّا زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح ناله می‌زد امروز روی دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد اشکی که تر کند لب، دور دهان ندارد رخ مثل برگ‌پاییز، لب چون دو چوبۀ خشک این غنچۀ بهاری، غیر از خزان ندارد ای حرمله! مکش تیر، یک‌سو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد شمشیر اوست آهش فریاد او تلظّی جانش به لب رسیده تاب بیان ندارد با من اگر بجنگید،تا کشتنم بجنگید این شیرخوار ه بر کف، تیغ و سِنان ندارد مادر نشسته تنها، در خیمه بین زنها جز اشک خجلت خود آب روان ندارد تا با خدنگ دشمن روحش زند پر از تن جز شانۀ امامش، دیگر مکان ندارد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم
‍ بحرطویل زیبا شب هشتم محرم ۹۵ حاج میثم مطیعی ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان،مثل تیری که رها میشود از دست کمان،خسته از ماندن و آماده ی رفتن شده بود،بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود، مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود،مست می آمد و رخساره بر افروخته بود، وای علی اکبرم ، نور دو دیده ی ترم🔃🔃 روح او از همه دل کنده به او دل بسته،بر تنش دست یدالله همایل بسته،بیخود از خود بخدا با دل و جان می آمد، زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد،یا علی گفت که بر پا بکند محشر را،آمده باز هم از جا بکند خیبر را،آمد آمد به تماشا بکشد دیدن را،معنی جمله ی در پوست نگنجیدن را، وای علی اکبرم ، نور دودیده ی ترم🔃🔃 بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید،زیر پایش همه ی کونو مکان میچرخید، بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد،رفت و از میسره از میمنه بیرون آمد،آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه،گفت لا حول ولا قوته الا بالله،مست از کام پدر زاده ی لیلا مجنون،به تماشای جنونش همه دنیا مجنون،رفتی از خویش که از خویش به وحدت برسی،پسرم چند قدم مانده به بعثت برسی،نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد،به تماشای نبرد تو خداوند آمد،با همان حکم که قرآن خدا جان من است،آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است،ناگهان گردو غبار خطر آرام نشست،دیدمت خرم و خندان قّدّه باده به دست،آه ، آیینه در آیینه عجب تصویری،داری از دست خودت جام بلا میگیری،زخم ها با تو چه کردند جوان تر شده ای،بخدا بیشتر از پیش پیمبر شده ایی،پدرت آمده در سینه تلاطم دارد،از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد، غرق خون هستی و برخاسته آه از بابا،آه لب وا کن و انگور بخواه از بابا،گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید،با فغان پسرم وا پسرم می آید، علی علی علی ،،،، بازهم عطر گل یاس به گیسو داری،ولی اینبار چرا دست به پهلو داری، گفت علی جان،،، بر پهلوی شکافته ات چون نظر کنم ،،،، آه ، از کربلا رفتیم مدینه،،،، بر پهلوی شکافته ات چون نظر کنم ، یاد آورم ز پهلوی مجروه مادرم حسییییین ،،،،،،،
سعی دارد کودکش را در عبا پنهان کند باید او تن را جدا؛سر را جدا پنهان کند گریۀ اصغر، صدای هلهله، با تیر خود حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند مشتی ازخون علی را ریخت سمت آسمان خواست تاجرم زمین را در هوا پنهان کند با غلاف خنجری، بابا پسر را دفن کرد کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد خنده‌های آخرش را در کجا پنهان کند «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج»