eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.6هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_پنجاه -راستی ترم چند بودی؟ شروین گفت: -ترم 5 و نفسی از سر درد کشید. -بو
🍃🍒 💚 •فصل پنجم• دم در دانشکده استاد را دید. سلام کرد. -سلام آقای کسرایی. خوبید؟ با هم دست دادند. - فکر کنم امروز با شما کلاس دارم شروین سری به نشانه تائید تکان داد. - ساعت ده و نیم سعید از راه رسید، با چرب زبانی سلام کرد و کنار شروین راه افتاد و درحالی که سعی می کرد مهدوی متوجه نشود به شروین ایما و اشاره می کرد. شروین در عین حال که زیر چشمی حواسش به شاهرخ بود سعی می کرد سعید را آرام کند. شاهرخ که نگاهش به جلو بود گفت: -مزاحمتون نباشم. نیازی نیست منو همراهی کنید. راحت باشید بعد رو به شروین گفت: - سرکلاس می بینمتون. فعلا خداحافظ وقتی شاهرخ رفت رو به سعید توپید: -تو چه مرگته؟ چرا اینقدر وول می خوری؟ سعید با چشم هایش به مهدوی اشاره کرد: -خبریه؟ اگه نمره میدن بگو ما هم هستیم - دم در دیدمش. مجبور شدم سلام کنم -میری سر کلاسش؟ - آره -پس انصراف روبی خیال شدی؟ -مگه نگفتی یه مدت بی خیال شم؟ -با این برگه انصراف هایی که تو گرفتی یه دانشکده می تونست انصراف بده شروین نشست. -دیشب بابات رو دیدی؟ - آره. وقتی رفتم تازه اومد -فهمید؟ چیزی نگفت؟ -بابای من؟! اگر بمیرم هم کاری نداره.می گفت رفیق باحالی داری -خوش به حالت. من که مجبور شدم اول بپرم تو دستشویی یه آبی به سر و صورتم بزنم که نفهمه. یه بسته آدامس تموم کردم! شروین که به دوردست خیره شده بود گفت: -حوصله سر و صدا نداشتم. خوشحالم که گیر نداد اما اگه یه چیزی گفت، حتی اگه می زد توی گوشم لااقل می تونستم فکر کنم یه کم براش اهمیت دارم سعید گفت: -دیوانه! تو انگار یه چیزیت می شه بعد همانظور که با چشم هایش یک نفر را دنبال می کرد گفت: - من برم. استاد اومد. می دونی که اگه پشت سرش برم کلاس بیچارم می کنه. پیرخرفت سرکلاس از ترس شاهرخ راست نشسته بود. استاد با حوصله به سوال دانشجوها پاسخ می داد. شروین دستش را بلند کرد تا سوالی بپرسد اما پشیمان شد. کلاس که تمام شد داشت از در بیرون می رفت که شاهرخ صدایش زد. همانجا دم در ایستاد. استاد جلو آمد و با دست اشاره کرد که راه بروند. -فکر کنم شما سوال داشتید ولی نپرسیدید، چرا؟ بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• #آقامونه😌☝️ •] •{تــ••ـــو بَـراےِ👇 تا «خُـ••ـدا» رَفتَنـ🎈 بِهـتَرین هَمراهے👌}• #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(383)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
[• 💐 •] آیتـــ اللہ جوادے آملے:↓ اگر »الـ؏ـجل« بگوییمـ و براے ظهور آماده نشویمـ ڪوفیاڹ آخرالزمانیمـ... ظهـــور تــ♡ـو پایاڹ جنگ هاسـتــــ!☺️🍃 هرشب ـرأس ساعت ۲۳😌👇 [•💚•] @asheghaneh_halal
[• 🎙 •] . . بسم الله الرحمن الرحیم  اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الکِرامِ بِطَوْلِکَ یا ملجأ الآمِلین.  خدایا روزیم کن در آن ترحم بر یتیمان وطعام نمودن بر مردمان وافشاء سلام ومصاحبت کریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان. . . چند ڪلمه ــمناجات😌👇 [•💐•] @asheghaneh_halal
--- 🌼✨ --- #پابوس هشتـ روز استـ سحر منتظر این هستند🌃، روز هشتمـ بنویسند ز تو شاعرها✍ ڪاش امروز منم زائر مشهد بودم😭 خوشبحال همه خدامِ تو و زائرها❤️ #دل‌من‌تنگ‌تو‌شد😓 --- 🌼✨ @asheghaneh_halal ---
•••🍃••• #صبحونه روز هشتمِ⇩ ماه رمضان✨ دلـِ💛 ما در بھ درِ ڪوے "رضـاستـــــ"... ‌ #السلام‌علیڪ‌یاعلے‌بن‌موسےالرضا #صبح‌و‌روزتون‌منور‌به‌نگاه‌‌امام‌رضا | @Asheghaneh_halal | •••🍃•••
•[ 📖 •] . . ✨| اَللّهُمَ اَفتَح في وَجهي هذا بِخَیرٍ وَ اَختِم لِي بِخَیرٍ، وَ قِني شَرَّ کُلَّ دابَّةٍ أَنتَ آخِذٌ بِناصِیَتها، إِنَّ رَبّي علی صِراطٍ مُستَقيمٍ. 🌟| خدایا این را به رویم به خیر بگشا و به خیر هم ‌ختم کن و مرا از شر هر جانوری که مهار آن در دست توست حفظ کن چرا که پروردگار من ، به راه راستی است. 📕|• . ص: ۱۰۱۵ . . سیم دلتو ــوصل ڪن😌👇 [•🌙•] @asheghaneh_halal
°|🌙|° #همسفرانه رمضــانــ🌙 است راستـــی... حســرت تو را خــوردنــ روزه را باطـ❌ـل نمیکــند؟! #چ‌کنــم_زیــباے_جهــانے😍💕 ڪلیڪ نڪن عــاشق میشے😉👇 💟 @asheghaneh_halal
@eshgh_agahi.mp3
4.07M
••🍃🎙•• #سکینه 🌙: #ویژه‌برنامه‌ماھ‌مبارڪ‌رمضان تلاوت هرروز یڪ جزء از قرآن ڪریمـ📖 بھ صورت تحدیر(تندخوانے) [• جزء هشتم •] @asheghaneh_halal ••🍃🎙••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🎈🍃 💕 { #ویتانژے } 💕 √ نشاط و سرزندگے (4) √ هفتمـــین روز از بهــار عمـــر پــــربرڪتتون مــــبا
🎈🍃 💕{ }💕 √ نشاط و سرزندگے (5) √ بـــرنامهـ یڪسالتون و با خدا تنظیـــم ڪردین✋ لحظهـ به لحـظشو برنامهـ ریزے ڪردین☺️ حــتمـــا و و توی اولـــویت قرار بدین😉 نـــشاط یعنے ✌️ یعنـــے☺️ نشاط و سرورے ارزشمنده ڪه باعث بشهـ💪💪 لذتے برای مطلوب و باید دنبــال اون بـــاشیم ڪه بهـ ما قوت روحے ببخشهـ✌️ و امـــید ، ڪه ڪلید شاد نگهـ داشتن ما هستند✌️ امـــید داشتن آدم و شادتــــر مےڪنه☺️ ادامهـ دارد.....✌️💕 دریــــاب👇 ڪه بسے انرژی زاست☺️ •|💕|• @asheghaneh_halal
[• ♡•] تا ڪِے <ٺو> را]•🍃 میـانِ قنوتـم صدا ڪنم؟]• وقـتش رسیدہ دسٺہ گلے]•💐 دست و پـا ڪنم]•🙈 ]•😐 مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: ••شھید احمد مشلب•• [🌷]ارسال صلوات ها [🌷] @F_Delaram_313 جمع صلـوات گذشتہ: • ۲۲۲۵ • ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 @asheghaneh_halal ••🍃🕊••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: ••شھید احمد مشلب•• [🌷]ارسال صلوات ها [🌷] @F_D
••🍃🕊•• | شهید احمد محمد مشلب لقب جهادی:غریب طوس نفــ7ـر‌ رشته تکنولوژے اطلاعـات معروف به شهیدسـbmwـوار ولادتـ🎂ــ:نبطیه،لبنان🇱 شـ🌹ـهادت:إدلب،سوریه🇸 [🌷]ارسال صلوات ها [🌷] @F_Delaram_313 ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇🏻 @asheghaneh_halal ••🍃🕊••
1394102502 [AVAYESOOZ.BLOG.IR].mp3
4.37M
--- 🌷🍃 --- #ثمینه تو ڪوچہ‌هاے زندگے غریب و در بہ در😰>>• پے شهادتم ، منِ شڪستہ بال و پر😥>>• #‌شهیدنشوےمیمیرے💔 #سید_رضا_نریمانے🎤 --- 🌷🍃 @asheghaneh_halal ---
😜•| |•😜 به روزه اے ڪه افطارش تو سفارت انگلیس باشه میگن روزه ڪله روباهے😏 ماه رمضونو درایران باشیم😁👇 😜•• @asheghaneh_halal
💍🍃 🍃 #همسفرانه یڪ عمر دعاے | 📖| سر افطار|☕️| من ایـن بود منظور دعاےسر افطار تو باشم|😌|... #مستجاب‌الدعوه‌شدم😍 🍃 @asheghaneh_halal 💍🍃
[• 🍲 •] . . عدس: یک و نیم پیمانه تخم مرغ: یک عدد پودر نان تست: یک دوم پیمانه پیاز کوچک رنده شده: یک عدد سیر پوره شده: یک حبه شیر: ۲ قاشق غذاخوری نمک، فلفل و زردچوبه: به میزان لازم جوزهندی: اندکی رنده شده جعفری خرد شده: ۲ قاشق سوپ خوری روغن برای سرخ کردن: به میزان لازم عدس را خیس کنید و بعد از آبکشی آن را با آب بپزید تا جایی که آبش کاملا به خوردش رفته و ته بکشد. سپس آن را با گوشتکوب یا با دستگاه غذاساز خوب له کنید. عدس کوبیده و له شده را در یخچال بگذارید تا کاملا سرد و سفت شود. بقیه مواد را مانند مایه همه کوکوها با هم مخلوط و به عدس اضافه کنید و خوب هم بزنید تا مواد منسجم شود. اگر مایه در دست قابل شکل گرفتن بود، می توانید سرخش کنید ولی اگر شل بود مقدار بیشتری پودر نان به آن اضافه کنید تا هنگام سرخ شدن وا نرود. از مایه به اندازه دلخواه بردارید و در روغن داغ سرخ کنید.  🍢 دقت داشته باشید روغن این غذا نباید زیاد باشد. این کوکوی خوشمزه را به شما توصیه می کنم فقط باید در انسجام مواد دقت کنید. بهتر است ابتدا یکی از کوکو ها را در روغن سرخ کنید تا اگر وا رفت بتوانید پودر نان را به بقیه مواد اضافه کنید.  میزان آهن عدس بالاست و البته چربی آن پایین. عدس باعث کاهش قند و چربی خون می شود. برای جذب هر چه بهتر عدس در بدن بهتر است آن را همراه موادغذایی حاوی ویتامین C مانند لیموترش استفاده کنید. دعای هنگام افطار "اللَّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلَی رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ" "خدایا برای تو روزه گرفتم،و بر خوان تو افطار کردم،و بر تو تکیه نمودم" . . تغذیه ـسالم و اقتصادے در😌👇 [•☕️•] @asheghaneh_halal
°🐝| #نےنےشو |°🐝 عمهـ دونم چلا اینقد😁 ذوخ دالے😍 من بیام، عُب هنوز دوش ندالم قدم لنجه تُنم، جام لاحته🙈 حل وقت عَسته {سُدم} عودم قُل میدم بیام☺️ فعلنے بلو بلام {علوسڪ} و خولاڪی بخل ڪه {بلادل زادت} دلس به لحم بیاد زودی بیاد😜😜😜😜 از {عمه} به برادرزاده اگهـ بگوشے✋ زودتر بیا دیگه، اینجا ڪلے همهـ🎀 منتظرتن فقط مونده{ ترامپ} زنگ بزنهـ بگهـ برادرزادت نیومد😂😂😂 #پــرنیان_دلهــا💕 استودیو نےنےشو؛ آبـ قنـــــــ🍭ــد فراموش نشه 👶👇 °🍼° @Asheghaneh_halal
🌙🍃 🇮🇷{ }🇮🇷 از شهــید همــت بهـ جوونــایے حزب اللهےِ انقلابے🇮🇷 بگــــوشیــد📢📢📢 یهـ روزے مــا دویدیــم و جنگـیدیم✌️ بــــا تمــام قدرتمـــون✋ بــراے اینڪهـ اسلام تو ڪشورمون بمــونه براے اینڪه امام زمان حــس نڪنهـ خیلے تنهــاست و یار و یاورے نــداره😢 + حـــاجے خیلے مــردے😭✌️ صبـــر ڪن هنوز همهـ شو نگفتم✋ تو تمـــام اون روزا همهـ ی دنیامےگفت ایـــــــــــ🇮🇷ــــران ڪارش تمـومهـ😱 یهـ هفتهـ اے تهران و مےگــیریم امــا مــا وایســادیم✋✋ با ذڪــر {یازهــرا} الان دقـــیقا همــون وضعیــتِ همهـ ی دنـــیا یهـ طرف هم یهـ طرف✋✋✋ امـــا مطمئــنم شمـــا جوونــاےانقلابے اجـــازه نمےدین ڪسے چــپ بهـ ڪشورمون نگـــاه ڪنهـ☺️☺️☺️☺️ بــــا ذڪـــر { یازهرا}🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ایشــون☝️ فقط یهـ گــوشه از 👌 لحــظهـ هاتون و شهـــدایے ڪنید😉 تــــا ڪمڪم بهشون بپـیوندید😍 پــس امشب بیــا تا در ڪنارهم دقــایقے و زندگے ڪنیم🎈🎈 راس ساعت 00:00🎈 اینجـــا👇👇👇 { @heiyat_majazi } لحــظهـ هاتون شهــدایے👇🇮🇷 •|🇮🇷|• @asheghaneh_halal
•[ 🌙 ]• _آغاجونــ؟😍 چہ حس و حالِ خوبے داریم!😌💕 _چرا پسرانم؟! _آخہ امشب بہ چندتا نیازمند ڪمڪ ڪردیم😃🍭 البتہ همینطور هم ڪہ داره از ماه رمضون میگذره حس و حال دلمون ـبهتر میشهـ😍👌 _بهـ بهـ!😍😍 این یعنے همون اثࢪ روزه و فضیلت ماه رمضان😉✌️❤️ اگࢪ این حس و حال خوبتونــ تا آخࢪ ماه رمضـون ادامہ داشتهـ باشهـ واسہ عیدفطࢪ ازمن یهـ عیدے تـــ⚽️ـــوپ میگیࢪید😍👌 _واااے😍 راست میگے آغاجون؟!😃💕 _بلہ ڪہ راست میگم😌 _آغاجون میشہ عیدے رو خودمون مشخص ڪنیم؟😬 _😂😂اے بچہ ها از دست شما! چے توے اون سر ڪوچیڪتون دارید؟😂 منہ پیࢪمࢪد ࢪو ورشڪست نڪنید!😱😂✋ _نہ آقاجون😬 قول میدیم ازاین بہ بعد روزه هامون باتقواتر باشہ و صبوࢪےبیشتࢪے داشتہ باشیم😇 _اے جانم😃💚 ✅ ان الله مع الصابرین ✅ شما ڪہ صبورے میڪنید براے روزه ببینید خدا چہ پاداشے بهتونـ بده😍👌 خـب بریم استراحت ڪنیم تا سحرے با انرژے بیدار بشیم و دعاهامون رو باحوصلہ بخونیم😍💚 دعــ🙏ــا یادتـون نـره مخلص شما؛ مش رمضون😉👋 •[🖊 •[❌ از حرفاے ـمش رمضون جانمونے😌👇 •[ @asheghaneh_halal ]•
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
سلام شب همگی بخیر 😊✋طبق قرار دوباره اومدم خوب امشب میخام براتون ادامه توضیحات را بگم از اینجا شروع میکنم که تا حالا حدود ۴۰ تا کانال با پویش همکاری کردن ☝️هدف پویش، مبارزه موثر با برنامه های دشمن در زمینه حجاب و اثر بخشی در فضای حقیقی جامعه هست. 🌟این پویش با یه طرح نو وارد میدون شده و خدا را شکر برنامه داره گسترش پیدا میکنه ‼️شاید دیگه لازم نباشه خیلی توضیح بدم که وضع افراد بدحجاب توی جامعه چطوری شده ♨️همه تون خوب میدونید که دشمن چندین ساله دستشو گذاشته روی حجاب و میخاد به هر شکلی شده این علم رو به زیر بکشه دارن صبح تا شب کار می کنند و زور میزنن تا این سنگرو فتح کنن بلی شاید بنظر بعضیا موضوعات با اهمیت دیگه زیاد باشن که مهم تر از حجاب بنظر میان، اما دشمن خوب میدونه دستشو کجا بزاره که به هدفش برسه فردا شب براتون توضیح میدم. اونایی که فکر می کنن پرداختن به موضوعاتی مثل حجاب الان اولویت نداره، توضیحات فردا شب را حتما حتما بخونن تا بفمن چرا از زمان رضا شاه حمله به حجاب شروع شد. 😊شب همگی خوش ۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هرکی ۱۰ دقیقه وقت داره و میخاد همه ی توضیحات را یه جا بخونه به این آی دی مراجعه کنه @hemayat_puyesh
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_پنجاه_ویک •فصل پنجم• دم در دانشکده استاد را دید. سلام کرد. -سلام آقای ک
🍃🍒 💚 شروین نگاهی به چشمهای استاد کرد اما نتوانست حرفی را که می خواست بزند به زبان بیاورد برای همین دهانش را بست. مکثی کرد، کیفش را جابه جا کرد و در حالی که نگاهش را به در خروجی سالن می دوخت گفت: - چون کار بیخودی بود -یعنی سوالتون اینقدر سخت بود که نمی تونستم جواب بدم؟ -من می خوام انصراف بدم پس فرقی نداره که بدونم یا ندونم -می خوای انصراف بدی، هنوز که ندادی! استاد این را گفت و به شروین خیره شد. -درسته؟ شروین نگاهش کرد. -به اندازه کافی وقت داری، نیازی نیست جلوتر از زمان حرکت کنی این را گفت، خداحافظی کرد و رفت... توی سلف بود که سعید روبرویش نشست. -امروز بنایی نداشتید؟ -حالش رو می گیرم سعید در نوشابه اش را باز کرد و گفت: -شروین عصبانی می شود کمی از نوشابه اش را سر کشید و ادامه داد: -چی شد؟ باز زدین به تیپ هم؟ - فضول سوال پرسیدن آدم هم هست -سوال؟ مگه تو درس هم گوش میدی؟ -درس که میده از بچه ها سوال می کنه. نمی خوام کم بیارم. یه سوال کردنی نشونش بدم که حالش جا بیاد تا وقتی سوار ماشین شدند از عصبانیت عین کتری قل می خورد. سعید پاکت سیگار را به طرفش دراز کرد. -خب تو که به قول خودت می خوای انصراف بدی جوابشو می دادی که اینقدر خودتو نخوری. بگیر یکی بکش آروم شی نگاهی به سعید و بعد به پاکت سیگار کرد و یکی از سیگارها را برداشت. -می خواستم اما نشد. نگاهش عجیبه، انگار میتونه ذهنت رو کنترل کنه! بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_پنجاه_ودو شروین نگاهی به چشمهای استاد کرد اما نتوانست حرفی را که می خواس
🍃🍒 💚 سعید برایش فندک گرفت. چند تا پک زد و پرتش کرد. - یا نکش، یا خرابش نکن. بالاش پول دادم برادر! - دوست ندارم بو بگیرم - تو که بابات گیر نمیده -بابای من خیلی کارش حساب کتاب نداره. یهو تو معامله ضرر می کنه سر من خالی می کنه. حوصله بحث و سر و صدا ندارم، نمی خوام بهونه دستش بدم -میآی باشگاه؟ -پیش اون رفیق های احمقت؟! نه خیلی ممنون، ترجیح میدم برم بخوابم - پس من همین جا پیاده می شم - می رسونمت -ایول، دمت گرم دم باشگاه نگه داشت تا سعید پیاده شود. -مطمئنی نمیآی -حوصله خونه رو ندارم. همین طور رفیق های تورو -این دفعه مثل اون دفعه نیست. آرش رو خفه کردم. می خوام بابک رو ببینی بالاخره راضی شد. چند تا دختر که داشتند رد می شدند نگاهی به شروین کردند و خندیدند. سعید گفت: -صد بار گفتم درست لباس بپوش. اینجا منو میشناسن. آخرش از دستت دق می کنم -اگه می خوای غُن غُن کنی برمی گردم کنار میز که رسیدند بچه ها دست از بازی کشیدند. حال و احوال پرسی کردند و سعید به هم معرفی شان کرد. -پس کو بابک؟ امروز هم نمیاد؟ صدایی از پشت سرش آمد. -سعید؟ سعید برگشت و با چشم اشاره ای به شروین کرد که فقط بابک دید. -اینم آقا شروین که تعریفش رو کرده بودم هیکل بابک از تاریکی درآمد. مردی میان سال با موهای مشکی که تک و توکی نخ سفید در آن دیده می شد و برخلاف تصور بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_پنجاه_وسه سعید برایش فندک گرفت. چند تا پک زد و پرتش کرد. - یا نکش، یا خ
🍃🍒 💚 شروین لباس رسمی داشت. خیلی شیک پوش به نظر می آمد. صورتی اصلاح شده و عطری که با هر تکانش در هوا پخش می شد. با هم دست دادند. شروین نفسی رضایتمندانه کشید. اقلا این یکی کمی شبیه قهرمان هایی بود که در فیلم ها دیده بود. خودش هم از این فکر خنده اش گرفت برای همین لبخندی زد و بابک که فکر می کرد این لبخند نشانه تاثیر گذاری خودش بوده متقابلا لبخند زد. بعضی مواقع دو فکر متضاد کاملا مشابه به نظر می رسند و این وقتی است که تنها ظاهر قضیه ملاک قضاوت باشد. بابک گفت: -سعید حق داشت اینقدر ازت تعریف می کرد. از همون نگاه اول معلوم می شه که بچه با حالی هستی. مگه نه بچه ها؟ بچه ها نگاهی به هم انداختند. شروین به این تلاش مضحک بابک برای خودمانی شدن لبخند زد و بابک ادامه داد: -اینطور که معلومه دفعه پیش آشنایی جالبی نداشتید. خب گاهی از این اتفاقها می افته . نباید زیاد سخت گرفت. شروین که از شکل شش گوشه سنجاق سینه بابک تعجب کرده بود جواب داد: - اشکال نداره -حالا حاضری یه دست بازی کنیم؟ شروین نگاهی به سعید کرد و رو به بابک گفت: - ولی من بلد نیستم -اینکه چیز مهمی نیست. خیلی راحت می شه یاد گرفت پکی به سیگار برگش زد و به شروین تعارف کرد. - نه ممنون بابک رَک را تکان داد تا توپ ها مرتب شوند. بعد گچ را سر چوبش مالید و بریک را زد: -اوکی. حالا اینجا وایسا نگاه کن. ببین ما چه جوری بازی می کنیم سخت نیست.من مدل ضربه زدن رو یادت میدم خرت و پرت هاش رو از بچه ها بپرس. شروین گوشه ای ایستاد و بازی بابک و سعید را تماشا کرد. بابک توضیح می داد و گاهی چوب را به شروین می داد تا بزند. بعد از یک ساعت بابک پرسید: -چطوره؟ - داره خوشم میآد -حالا کو تا خوشت بیاد. وقتی شرط بندی کنی قضیه جالب تر هم میشه.البته برای اینکه بازی کن خوبی بشی باید زیاد بازی کنی بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
[• #آقامونه😌☝️ •] •{ اَزایـن‌به‌بَعـد ↰غیـراَز •دستـآنت•👋 _هیچ‌چیـزے‌رو "سَخـت"نمےگیـرَم}• #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(384)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal