eitaa logo
برای توجّه
504 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرّحیمِ لاحَولَ وَ لاقُوَّه اِلّا بِاللّهِ العلیِّ العظیم و صلّی اللهُ علی محمّد و الهِ الطّاهرین کپی مطالب کانال بدون ذکر لینک کاملاً جایز است اما مطالبی که دارای نام یا لینک سایرکانالهاست لینک و نامشون رو حذف نکنید @barayetvajoh
مشاهده در ایتا
دانلود
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 26 🔵 بخش چهارم سؤال... جواب: مقامات بالاخره تكويني است ديگر. ادامه سؤال قبلي: جواب:‌ آنها ديگر تشريع نيست. ادامه سؤال قبلي: جواب:‌ عمل مربوط به اشيای خارجيه است هر موطني يك حكم تشريعي دارد ديگر اما اگر كسي همهٴ اين مراحل را طي كرده است به آنجا هم كه رسيده‌ است مي‌گويد «اهدنا الصراط المستقيم»﴿17﴾، يعني اينكه به من دستور دادي مي‌دانم چي بر من واجب است آن را به من بده كه من اين را پياده بكنم. آنگاه ظاهراً در مسألهٴ اهدنا بحثي نداشته باشيم. عمده كلمهٴ صراط است. معنا و مصداق صراط دربارهٴ صراط كه از خداي سبحان مسئلت مي‌كنيم «اهدنا الصراط المستقيم»﴿18﴾، بايد مراجعه كرد كه صراط بر چي اطلاق شده؟ معناي ظاهري يعني همان . استقامت آن راه هم در برابر اعوجاج است راه گاهي معوج است، گاهي . راه معوج آن است كه و دارد. راه مستقيم آن است كه از تخلف و اختلاف مصون است. اما قرآن چي را صراط مستقيم مي‌داند؟‌ و آيا صراط مستقيم يكي است و يا متعدد است؟‌ و آيا بين سبيل و صراط فرق است يا نه؟ قرآن كريم را صراط مستقيم مي‌داند. در سورهٴ انعام آيهٴ 161 اين است: «قل انني هداني ربي الي صراط مستقيم»﴿19﴾ به رسول خدا (عليه آلاف التحية و الثناء) امر مي‌فرمايد كه بگو خدا مرا به صراط مستقيم هدايت كرده است. آنگاه صراط مستقيم را تشريع مي‌كند. «قل انني هداني ربي الي صراط مستقيم ديناً قيماً‌ ملة ابراهيم حنيفاً»﴿20﴾ صراط مستقيم همان دين قيم است. كه خود است و انسانهاست. هم خود ايستاده است، هم ديگران را مي‌كند. هم خود است هم ديگران. اين دين قيم و قيم را مي‌گويند صراط مستقيم «ديناً قيماً»﴿21﴾ و همهٴ اديان الهي صراط مستقيم هستند اما برجسته‌ترين روش را ابراهيم خليل (سلام الله عليه) نشان داد لذا مي‌فرمايد: «ديناً قيماً ملةابراهيم حنيفا و ما كان من المشركين»﴿22﴾ حنيف در برابر متجانف است و در برابر جنيف است. اگر كسي در اين راه گرايشش به آن پياده رو باشد،‌ تمام تلاشش اين باشد كه به سمت چپ يا به سمت راست گرايش داشته باشد اين را مي‌گويند جنيف. اين اهل جنف است اين متجانف است، هميشه به طرف پياده‌رو ميل دارد. ميل او به است كه اگر مواظبش نباشيد سقوط مي‌كند. اما آن رونده‌اي كه تمام تلاش و كوشش اين است كه در اين وسط باشد، ميل به وسط داشته باشد اين را مي‌گويند . حنيف مائل به وسط است. ديديد اينهايي كه خيلي احتياط مي‌كنند سعي مي‌كنند وسط جاده باشند كه اگر يك وقتي اتومبيل دارد مي‌آيد خودشان را به كنار بكشند. اما تلاششان اين است كه از پياده‌رو دور باشند. آنكه سعي مي‌كند به سمت چپ يا به سمت راست گرايش داشته باشد،‌ اين متجانف في الأثم است اين جنيف است. يعني پاهايش و لبه‌هاي پاهايش و انگشتهاي پاهايش به طرف پياده‌رو است،‌ بالاخره در دراز مدت منتهي مي‌شود به . اما آنكه انگشتهاي پايش به طرف خط مستقيم است، يعني پايي كه در جاده مي‌گذارد، انگشتهاي پا، چهرهٴ، پا سمت پا تو وسط جاده است. اين براي دراز مدت هم محدود است به آن راهيي مي‌گويند كه تمام اين است كه جاده باشد. آن را مي‌گويند كه ميلش به است. فرمود اين ديني كه حنيف است و هيچگونه شركي در اين دين نيست،‌ اين ملهٴ ابراهيم است خدا هم ما را به اين ملت كرده است و اين صراط مستقيم است. «انني هداني ربي الي صراط مستقيم ديناً‌ قيماً ملة ابراهيم حنيفاً و ما كان من المشركين»﴿23﴾ اين مي‌شود صراط مستقيم.
╲\╭┓ ╭‌ 🍃🌺﷽🌺🍃 ┗╯\╲ 🔴 جلسه 26 🔵 بخش پنجم سالك صراط اما چرا انسان صراط مي‌خواهد؟‌ صراط مال سالك و رونده است، انسان يك موجودي ايستايي نيست كه بماند و بپوسد و از بين برود مثل يك حجر نيست. انسان سالك است به كدام سمت؟ سالك الي الله اگر سالك است طريق مي‌خواهد. و اگر خدا است نامحدود است. و اگر طريق نامحدود است انسان از هر برود به مي‌رسد. منتها خدا حسنا دارد هم و است، هم «اشد المعاقبين»﴿24﴾. اگر به راه رفت به خداي ارحم الراحمين مي‌رود اگر بيراهه رفت به همان خدا مي‌رسد ولي آن خدايي كه «اشد المعاقبين»﴿25﴾ است او را مي‌بيند. آنگاه مي‌گويد «ربنا ابصرنا و سمعنا»﴿26﴾. اينطور نيست كه انسان به خدا نرسد. اينطور نيست انسان مثل حجر باشد بماند و بپوسد و ديگر هيچ. انسان خواه و ناخواه مي‌رسد. ولي سعي كند به غفار و ستار برسد نه خداي قهار. كه همان قهار همان غفار است همان غفار همان قهار است همان خداست ولي قرآن فرمود شما خواه و ناخواه به من مي‌آييد. ولي بيراهه نياييد مثل انساني كه در كنار درياي عظيم است، مي‌بينيد وقتي اين جدولها را نگاه مي‌كند، يك عده به حق در اين نهرهاي بزرگ راهي راهند، مي‌روند تا عمق دريا. عده‌اي هم در همين كناره‌هاي ساحل مي‌خشكند. فرمود اينچنين نيست كه شما به من و ما را ناتوان بكنيد. «و الذين يسعون في آياتنا معاجزين»﴿27﴾، آنهايي كه مي‌كنند ما را عاجز بكنند اينچنين نيست. «و لا يحسبن الذين كفروا سبقوا»﴿28﴾، آنهايي كه كافر شدند فكر نكنند كه زدند. جا بروند در مايند. منتها اين انساني كه به هر سمت برود به مي‌رسد،‌ خدا را قرآن كريم معرفي كرد كه «و لله الاسماء الحسني»﴿29﴾ قهار هست، غفار هست، ستار هست، «لا يعذب عذابه احد»﴿30﴾ هست «و لا يوثق وثاقه احد»﴿31﴾ هست، «ارحم الراحمين»﴿32﴾ هم هست. همهٴ اينها اسماء حسناي خداي سبحانند. تا كدام راه را كند. اين است كه در بين همهٴ اين راه‌ها، راه است. فرمود: «و أنَّ هذا صراطي مستقيما فَاتَّبعوه و لا تتبعوا السبل»﴿33﴾ راهي كه انسان را به خداي رحمان برساند،‌ است بقيه راهي است . انسان گم شده نه يعني به مقصد نمي‌رسد او را مي‌برند او اگر نخواست برود او را مي‌برند منتها «فاهدوهم الي صراط الجحيم»﴿34﴾. از اينكه به ما آموختند از خداي سبحان صراط مستقيم مسئلت كنيم، معلوم مي‌شود هست (يك) انسان است (دو) هست (سه) اگر راه را درست طي كرد به هدف راستينش اگر درست نكرد به هدفي مي‌رسد كه . اما آن معنا كه و كسي ايستا و واقف نيست در سورهٴ انشقاق «اذا السما انشقت»﴿35﴾ اينچنين فرمود:‌ آيه‌ 6 سورهٴ انشقاق «يا ايّها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه»﴿36﴾ فرمود چه مؤمن و چه كافر بالاخره به الله مي‌رويد، منتها يا خدايي را مي‌كني كه «ارحم الراحمين»﴿37﴾ است يا خدايي را ملاقات مي‌كني كه «اشد المعاقبين»﴿38﴾ است همان جا مي‌گويي «ربنا ابصرنا و سمعنا»﴿39﴾. اينچنين كه انسان و حركت نكند،‌ يا خدا را با بعضي از اسماء حسنايش ملاقات نكند. آن اسماء حسناي حق را او هرگز نمي‌بيند «انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون»﴿40﴾ اما اين اسماء و را مي‌بيند، مي‌گويد «ربنا ابصرنا و سمعنا»﴿41﴾. در همين سورهٴ انشقاق كه فرمود انسان سالك است راهي است مقصدي دارد فرمود:‌ راه براي اينها دو قسمت است؛ «يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحاً»﴿42﴾؛ با و هر چه بيشتر «فملاقيه»﴿43﴾ بالاخره را . منتها دو دسته‌اند مردم «فاما من اوتي كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيرا و ينقلب الي اهله مسرورا»﴿44﴾ اهل نه يعني زن و بچه، اهل يعني آن همان ، هم عقيده‌ها ديگر. حالا خواه اهل و عيال او باشند، خواه ديگران. «و اما من أوتِيَ كتابه وراء ظهره فسوف يدعوا ثبورا و يصلي سعيرا»﴿45﴾ بعضی‌ها كتابشان را از پشت به اينها مي‌دهند، اينها همان‌هايي هستند كه «نبذوا كتاب الله وراء ظهورهم»﴿46﴾ آنكه امروز را پشت سر گذاشت فردا نامهٴ‌ را از پشت سر او به او مي‌دهند اين توسّع همان خواهد بود. پس هر است و هر هم به مقصد مي‌رسد و هر انساني هم به مي‌رسد، منتها انسان مقصد خود را با عمل صالح خود بايد تعيين كند. يا مقصد او «ارحم الراحمين»﴿47﴾ است، خداي غفار ستار است، يا مقصد او «اشد المعاقبين» است. كه «اشد المعاقبين»﴿48﴾ كه همان ارحم الراحمين است.