دلمٖ شکسته💔 و اوضاع درهمی دارد
وسالهاست برای خودش هم غمی 😭دارد
تو درکنار خودت نبودی و نمےدانی
که فکر تو بودن چه عالمی دارد🌹
#شهیدجواد آرزوهای بزرگی داشت
یکیش نماز خوندن تو #مسجدالاقصی بود
بوی برآورده شدن آرزوش میاد
بوی اومدن شهداهمراه امام عصر علیه السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
دلمٖ شکسته💔 و اوضاع درهمی دارد وسالهاست برای خودش هم غمی 😭دارد تو درکنار خودت نبودی و نمےدانی که فکر
روایتی از #شهیدجوادمحمدی
#راوی: همسرمعزز شهید
با هر بهانه، مےخواست من را برای شهادتش آماده کند ولی من نمےخواستم قبول کنم.
او مےگفت: "انسان باید بعضی چیزها را از دست بدهد تا به چیز بهتری دست یابد".
همیشه موقع تشییع شهدا، من را با خود مےبرد....
یادم هست تشییع شهدای گمنام زیار بود، ایشون از صبح برای برنامه شهدا رفته بودن؛ شب زنگ زدن و گفتن که "فردا را بیا تشییع شهدا".
من قبول نمےنکردم و او آن شب را آمد خانه.
صحبت کرد و دلم را راضی کرد به رفتن.
مےگفت:
"دلم مےخواهد محکم باشی!
وقتی خبرشهادت من را شنیدی افتخارکن که پذیرفته شدم" ....
من فقط گریه مےکردم ولی با حرف هاش آرومم مےکرد. من بیشتر خودم را به بی خیالی مےزدم.
دوست داشتم آقاجواد پیشم باشه چون حرف هاش آرام بخش بود برای من...
حالا که رفته و شهید شده تاثیر حرفهای آن روزهایش را تو زندگیم مےبینم....
ـــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌿 🍃🌺 🌿 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_نــهـم(ب) راستی یه نصیحت،وقتی مبارز شدی،هیچ دامادی رو شب عرو
💐🍃🌸
🍃🌺
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_دهم(الف)
✍چند روزی تو راه بودیم حالا دیگه مطمئن بودم مقصد،جایی عرب زبان مثله سوریه ست و چقد درست بود و من دلیل این سوپرایز عجیب شوهرم رو نمیفهمیدم
بالاخره به مقصد رسیدیم.
جایی درست رو خرابه های خانه مردم در سوریه.
نمیدونستم این شوهر رذل چه نقشه ای برای زنانگی هام داره...
اون شب دانیال کنار من بود و از مبارزه گفت
مبارزه ای که مرد جنگ میخواست و رستگاری خونه ی پُرش بود...
اون از رسالت آسمانی و توجه ویژه خدا به ما و انتخاب شدنمون واسه انجام این ماموریت الهی گفت!
اما من درک نمیکردم
و اون روی وحشی وارش رو وقتی دیدم که گفتم:
- کدوم رسالت؟یعنی خدا خواسته این شهر رو اینطور سر مردمش خراب کنید؟
و من تازه فهمیدم خون چه طعمی داره،وقتی مزه دهنم شه
منه کتک نخورده از دست پدر از برادرت کتک خوردم
تا خود صبح از آرمانهاش گفت، از شجاعت خودشو و هم ردیفاش،از دنیایی که باید حکومت واحد اسلامی داشته باشه!
اون شب برای اولین بار به اندازه تک تک ذرات وجودم وحشت کردم
ببینم تا حالا جایی گیر افتادی که نه راه پس داشته باشی،نه راه پیش؟
طوری که احساس کنی کل وجودت خالیه؟
که دست هیچ کس واسه نجات،بهت نمیرسه؟
که بگی چه غلطی کردم و بشینی دقیقه های احتمالی زندگیتو بشماری؟
من تجربه اش کردم
اون شب برای اولین بار بود که مثل یه بچه از خدا خواستم همه چی به عقب برگرده اما امکان نداشت
صبح وقتی بیدار شدم،دانیال نبود،یعنی دیگه هیچ وقت نبود
ساکت و گوشه گیر شده بودم،
مدام به خودم امید می دادم که برمیگرده و از اینجا میریم.
اما...
نفسهایم تند شده بود
دختر روبه رویم،همسره دانیالی بود که برای مراسم ازدواجش خیال پردازی های خواهرانه ام را داشتم؟
در دل پوزخند میزدم و به خود امیدی با دوز بالا تزریق میکردم که تمام اینها دروغهاییست عثمانی!
تا از تصمیمم منصرف شوم
عثمان از جایش بلند شد:
- صوفی فعلا تمومش کن
و لیوانی آب به سمتم گرفت
- بخور سارا
واسه امروز بسه
اما بس نبود داستان سرایی های این زن نظیر نداشت شاید میشد رمانی عاشقانه از دلش بیرون کشید ای عثمان احمق
چرا در انتهای دلم خبری از امید نبود؟
خالی تر این هم میشد که بود؟
@khamenei_shohada
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸
🏴انا لله و انا الیه راجعون
با نهایت تاسف و تاثر مادر شهیدان رحیمی صبح امروز بر اثر سکته مغزی پیام حق را لبیک و به فرزندان شهیدش پیوست
.
🕊رهبر معظم انقلاب نیز مراتب تسلیت خود را بمناسبت رحلت مادر شهیدان رحیمی به عموم داغدیدگان بویژه خاندان معظم شهیدان ابلاغ و مقداری از تربت خاص امام حسین(ع) که نزدشان بود برای تدفین این بانوی فداکار اهدافرمودند
ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#کلام_لزرگان
✨ آیت الله فاطمی نیا :
⚡️این همه در اینترنت و کتابها میگردی دنبال اینکه آقای قاضی چی گفته آقای بهجت چی گفته، این همه این در و آن در میزنی، چی شد آخر؟
👈تو هنوز جواب مادرت رو تلخ میدی!!
🔷میخوای بشی «سالک» بنده خدا؟!
ـــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🌹🕊🌹
✅زنده جاويد
در ملکوت اعلی جز شهــــ❤️ـــید کسی زنده نیست،
حیات دیگران اگر هم باشد به طفیلی شهداست و شفاعت آنها...
#شهیدمرتضیآوینی💚
#شبتون_شهدایی
ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هر صبــح
پشت پنجره ی خيالمان
نـور از نگاه تو می تابد
در آسمان لبخندت ...
گنجشك ها می خوانند
و ما رويای حضور تــو را
در پيچ و تاب رقص پرده ها جشن می گيریم ...
چقدر شيرين است
كه دست در دست خيالِ عشـق تــو
روز را آغاز كنیم ...
🌷سردار شهید حسین بهرامی🌷
فرمانده گردان رزمی سوسنگرد
#صبـحتون_شهـدایـی 🌺
ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
🥀🕊شهیدے که پودر شد و بازنگشت🥀🕊️
#شهید_محمد_ رضا(علی) بیات🌹
▪️تاریخ تولد: ۷ / ۱۱ / ۱۳۶۵
▪️تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱ / ۱۳۹۵
▪️محل تولد: فلاح/ تهران
▪️محل شهادت: سوریه
ـــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
بصیـــــــــرت
🥀🕊شهیدے که پودر شد و بازنگشت🥀🕊️ #شهید_محمد_ رضا(علی) بیات🌹 ▪️تاریخ تولد: ۷ / ۱۱ / ۱۳۶۵ ▪️تاریخ شهاد
شهیدے که پودر شد و بازنگشت
🌹روایت از همرزم شهید← «چند روز قبل از شهادت از یکدیگر خواستیم که در حق همدیگر دعا کنیم و سپس از آرزوهای خود بگوییم⭐ نوبت به محمدرضا که شد، گفت *دعا کنید خدا من را پودر کند🥀
روایت از پدربزرگوار شهید← عروسی یکی از خواهرزاده هایم بود🎈در مراسم بودیم که حس کردم یک لحظه جو مراسم بهم خورد و همه باهم در حال صحبت شدند. از برادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده؟ گفت خبر دادهاند محمد رضا به شهادت رسیده است🕊️همرزمهایش تعریف کردند که محمد رضا و دوستانش به کمین میخورند🥀با تعداد کمی از دوستانش، تعداد بسیاری از تکفیریها را نابود میکنند💥 اما به دلیل اتمام مهمات، به رگبار گلوله بسته میشوندو پیکر مطهرشان سه روز زیر آفتاب میماند☀️ در نهایت نیز آن منطقه در دست تکفیریها باقی مانده و آن را بمباران میکنند محمد رضا همانطور که خواست پودر شد
و من(پدرش) روضه علی اکبر را لمس کردم پیکرش برای همیشه در آنجا به یادگار ماند و به آرزوی خود که گمنامی همچون مادرمان حضرت زهرا (س)🌷بود رسید🕊️
#روحمان_با_یادش_شاد
#جاویدالاثر
#شهید_محمدرضا_بیات
ـــــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
📸 تصویری از رزمندگان لشکر ۴۱ ثارالله در کنار فرماندهشان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃🌺 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_دهم(الف) ✍چند روزی تو راه بودیم حالا دیگه مطمئن بودم مقصد،جای
🌺🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_دهم (ب)
- من خوبم.. بگو..
لبهای مچاله شده ی صوفی زیر دندانهایش،باز شد:
- زنهای زیادی اونجا بودن که...
خیلی شبیه برادرتی..موهای بور، چشمای آبی...
انگار تو آب و هوای آلمان اصالتتون،حسابی نم کشیده
چقدر تلخ بود زبانِ به کام گرفته اش درست مثل چای مسلمانان
صدای عثمان بلند شد:
- صوفی؟!😡
چقدر خوب بود که عثمان را داشتم
صوفی نفسی عمیق کشید:
- عذر میخوام.
اسمم صوفیه،اصالتا عرب هستم،قاهره اما تو فرانسه به دنیا اومدم و بزرگ شدم.
زندگی و خانواده خوبی داشتم..
درس میخوندم،سال آخر پزشکی دو سال پیش واسه تفریح با دوستام به آلمان اومدم و با دانیال آشنا شدم.
پسر خوبی به نظر میرسید.
زیبا بود و مسلمون،و اما عجیب... هفت ماهی باهم دوست بودیم تا اینکه گفت میخواد باهام ازدواج کنه.
جریانو با خانوادم در میون گذاشتم اولش خوشحال شدن،
اما بعد از چند بار ملاقات با دانیال،مخالفت کردن،گفتن این به دردت نمیخوره.
انقدر داغ بودم که هیچ وقت دلیل مخالفتشونو نپرسیدم شایدم گفتنو من نشنیدم.
خلاصه چند ماهی گذشت،با ابراز علاقه های دانیال و مخالفهای خانواده ام.
تا اینکه وقتی دیدن فایده ای نداره، موافقتشونو اعلام کردن
و ما ازدواج کردیم درست یکسال قبل
حالا حکم کودکی را داشتم که نمیدانست ماهی در آب خفه میشود،یا در خشکی؟
او از دانیال من حرف میزد؟یعنی تمام مدتی که من از فرط سردرگمی،راه خانه گم میکردم، برادرم بیخیال از من و بی خبریم، عشق بازی میکرد؟
اما ایرادی ندارد...
شاید از خانه و فریادهای پدر خسته شده بود و کمی عاشقانه میخواست
حق داشت...
دختر جرعه ای از قهوه اش را نوشید:
- ازدواج کردیم
تموم نمیتونم بگم چه حسی داشتم، فکر میکردم روحم متعلق به دوتا کالبده...
صوفی و دانیال
یه ماهی خوش گذشت با تموم رفتارهای عجیب و غریب تازه دامادم.
که یه روز اومد و گفت میخواد ببرتم سفر،اونم ترکیه
دیگه رو زمین راه نمیرفتم..سفر با دانیال.
رفتیم استانبول اولش همه چی خوب بود اما بعد از چند روز رفت و آمدهای مشکوکش با آدمای مختلف شروع شد.
وقتیم ازش میپرسیدم میگفت مربوط به کاره بهم پول میداد و میگفت برو خودتو با خرید و گردش سرگرم کن.
رویاهام کورم کرده بود و من سرخوش تر از همیشه اطمینان داشتم به شاهزاده زندگیم
یک ماهی استانبول موندیم
خوش ترین خاطراتم مربوط به همون یه ماهه،
عصرا میرفتیم بیرون و خوش بودیم تا اینکه یه روز اومد و گفت بار سفرتو ببند
پرسیدم کجا؟
گفت یه سوپرایزه
و من خامتر از همیشه
موم شدم تو دست اون حیوون
صدای عثمان سکوتم را بهم زد:
- سارا اگه حالتون خوب نیست بقیه اشو بذاریم برای یه روز دیگه
#ادامہ_دارد
@khamenei_shohada
#خاطرات_شهدا
💠 #مانند_سقا 💠
💓بچہ محــل بودیم .
حالا هم توی خیبـر شده بودیم همرزم.
صبح عملیـــات دیدمش؛
شده بود غــرق خــون،
دوتا دستاش قطــع شده بود...
همہ بدنش پر بود از تیــــر و ترکش.
وصیـــت نامہ اش توی جیبش بود.
✍همون اول وصیت نامہ
نوشـــــتہ بود:
💛"خدایا دوسـت دارم همون طور کہ اسمم رو گذاشتند ابوالفـــــضل،
مثل حضرت ابوالفضل 'ع' شهــــــید شم"
دوتا دستاش قطــــــع شده بود...💛
#شهید_ابوالفضل_شفیعی🌺
ــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
ای مادر
خردہ نگیر
کہ این همہ سال
نہ خطـی نہ خبری
دستشان بستہ بوده !!!
#شبتون_شهدایی
ـــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه شنبه
نسیم جمکرانت
به دل ها میدهد حال و هوایی
نشسته
بر لب شیعه همین ذکر
کجایی یا ابا صالح کجایی..؟!
أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِک ألْفَرَج
#صبحتون_مهدوی
ــــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#شهید_مهدی_اسحاقیان،
سومین شهید مدافع حرم از شهرستان اسلامآباد «درچه» توابع خمینیشهر اصفهان بود که ۳۰ اردیبهشت ماه ۹۵ به سوریه رفت و ۲۰ خردادماه ۹۵ به #شهادت رسید.
همسر شهید 🔰🔰
💠آقا مهدی عاشق ولایت فقیه بودند و چون حضرت آقا به دفاع از مردم سوریه، یمن و عراق توصیه داشتند،
او هم دوست داشت جزو کسانی باشد که حرف رهبر را اطاعت کردهاند. میگفت دوست دارم با رفتن به جنگ، آلسعود عصبانی شوند
امضای قبولی شهادتش را در آخرین سفر کربلا از اهل بیت (ع) گرفت
#سالروز_شهادت
ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
#شهید_مهدی_اسحاقیان، سومین شهید مدافع حرم از شهرستان اسلامآباد «درچه» توابع خمینیشهر اصفهان بود ک
🔰آقا مهدی انتخاب پدر شهیدم بود
خانم مداح همسر محترم شهید از نحوه آشنایی با شهید مهدی اسحاقیان روایت عاشقانه های ناتمام را این گونه بیان کرد💞:
آقا مهدی متولد 2 فروردین 58 بود و از کودکی با معنویات انس عجیبی داشت و به همین دلیل عضویت در گروه بشارت و تدوین خاطرات شهدا برایش فرصت ایده آلی بود که او را همراه شهدا کند. با خانواده شهدا ارتباط عجیبی داشت و سه سال قبل « کتاب معمای عشق 1 » را که روایت زندگی شهدای امام زاده دُرچه بود را با همکاری گروه به چاپ رسانید. زمانی که برای تدوین کتاب « معمای عشق 2» به خانه ما آمدند،
مادرم گفته بود که شهید محمد باقر دو دختر دارد و همان شب فکر اینکه آیا می شود داماد این خانواده شوم
از ذهنش عبور کرده بود و بعد از جلسه، بر سر قبر پدرم زیارت عاشورا خوانده بود و شاید آن شب دختر آخر خانواده را از پدرم خواستگاری کرد.💍💍
#روحمان_با_یادش_شاد
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
ـــــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
❁ ﷽ ❁
💕باید ای دل
اندڪی بهتر شویم!
یا ڪ اصلا آدمی دیگر شویم ..!
از همین امرورز ...
هنگام #نماز
با خود صمیمی تر شویم .. !
#حی_علی_صلاة
ـــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــ
@khamenei_shohada
#طنز_جبهه😁
#محاسن_بغل_دستے😶
ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای «یا من ارجوه لکل خیر» را می خواندیم🙂
حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند،
توضیح می داد که وقتی به عبارت "یا ذوالجلال و الاکرام "رسیدید،
که در ادامه آن جمله "حرّم شیبتی علی النار " می آید،
با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید‼️
هنوز حرف حاجی تمام نشده ،
یک بچه های بسیجی از انتهای مجلس برخاست و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟😅
برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت: محاسن بغل دستی اش را بگیرد😑😄
چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعدا😊😂😂😂
ــــــــــــــــــ🕊🌹ــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
امروز سالگرده شهادت شهید دانشگره...
حاجتی اگه دارین ازش بخواین
عباس حاجت خیلیارو داده...
منتظرچی هستی؟
از خودش بخواه...
التماس دعا
#سالروز_شهادت
ــــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
از بچگی این شهید را میشناسم
وی روحیه انقلابی داشت و از زمانی که عموی شهیدش در دوران جنگ به مقام شهادت رسیدند
روحیه جنگ و جبهه داشت و در 13 سالگی عازم جبهه حق برعلیه باطل شد و از آن لحظه زندگی این شهید با شهادت رقم خورد.✅
روحیات و چهره شهید نشان میداد که عاشق امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) بودند❤️ و تا زمانی که جنگ تمام شد در قرارگاه جهادی و بسیج شرکت میکردند و دست مردم را می گرفتند.☝️
شهید زندگی سادهای داشت و دنبال تجملات نبود، در بسیج حضور فعال داشت و آخر به هدفی که میخواست رسید.💔
شهیدمدافعحرم #سید_رضا_حسینی🌹
#سالروز_شهادت 🕊
ـــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــ
@khamenei_shohada
هدایت شده از 🛡🇮🇷اخبارسپاهسایبری🇮🇷🛡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاوير انتقام سخت شهادت شهيد صياد شيرازي براي اولين بار
🔹وقتي بي خبر از پيوند ناگسستني سپاه و ارتش، صيد صياد دلها کرد
🔘ڪانال اطلاعات سپاه سایبری
http://eitaa.com/joinchat/3222732831C8c91699db1
❌ برای خبرهای بیشتر #کیلیک کنید👆