eitaa logo
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
6.6هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
364 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
-نکند فکر کنی -در دلِ من یادِ تو نیست -گوش کن -نبض دلم، -زمزمه اش، - با تو یکی ست ... ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_295 _بايد بريم راديو لوژي واسه اينكه ببينيم چلاق شدي يا نه؟ و خند
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _تا اينجا اومديم يه سر پيشِ دكتر اعصابم بريم! و با بي انصافي تموم همراه پونه مسخرم ميكرد كه سرم و چرخوندم طرفش و با كلافگي گفتم: _حالا دارم برات! که خم شد و در گوشم گفت فعلا ک فلجی بیش نیستی..مگه نه پونه؟ که متوجه نبود پونه شدم و وقتی با عماد به سمتش برگشتیم دیدیم که ماتش برده و به سمت راست خیره شده و وقتی که مسیر نگاهش رو دنبال کردم چیزی و دیدم که فکرشم نمیکردم.. نميدونستم بخندم يا گريه كنم و مات و مبهوت مونده بودم كه عماد گيج تر از من سري خاروند و گفت: _يعني يه چلاقِ ديگه؟ كه با آرنج كوبيدم تو پهلوش: _چلاق اون عمه ي... با خنده جواب داد: _نداشتمه! و آروم خنديد كه به كل فرد روي ويلچر و پونه اي كه رفته بود سمتش و فراموش كردم و گفتم: _واقعا؟! كه سري تكون داد: _يه جوري ميگي واقعا كه انگار كليه ندارم،يه عمه كه اين حرفارو نداره! و در حالي كه خنده هاش ادامه داشتن گفت: _تازه عمه اي كه فقط فحش ميخوره! و اين بار دوتايي خنديديم كه بين خنده يادِ پونه افتادم و صداي خنده هام قطع شد: _پونه... كه عمادم ساكت شد و پوفي كشيد 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کارم بی تو تمومه❣ جُـز تـو ڪی آرزومـہ ...!💕❣💕 ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
You have a place in my heart no one else ever could have تو در قلب مـن جایی دارے ❣ ڪہ هیـچ وقت هیچ ڪس ❣ نتونستہ داشتہ باشہ...💕❣💕 ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
مرا سخت دوست بدار پُر بوسه بغل دار..💋 بگذار عشق به پای هم بندمان کند.!♥️ ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
❣ تضمین می کند ❣ خوشبختی دلم را ...😍💕❣💕 ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
فكرش را بكن همه ي پزشكان، بوسيدن يار را بوييدن يار را تجويز ميكردند آخ كه بيماري عجيب ميچسبيد 😍 ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
عشق من دوست داشتنت بد جور به دلم مى چسبد تو يك اتفاق فوق العاده اى كه بودنت تا بى نهايت اوج عاشقيست. ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
«تــو» کـه باشـی ♥️ حیـف اسـت لحظـه هـا بـی بـوسـه هدر شـونـد ...!💋 ‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄•●❥ @Cafe_Lave
°•♡‌کافه‌عشق♡•°
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 #پارت_296 _تا اينجا اومديم يه سر پيشِ دكتر اعصابم بريم! و با بي انصافي ت
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼 🌸🌸 🌼 _بريم پيششون ببينم اگه نامزد پونه ام قراره بره راديولوژي خب باهم بريم! و همين شد كه حالا ويلچر من روبه روي ويلچر مهران بود و هردومون با يادآوري شرايط يكسانمون خندمون گرفته بود كه پونه 'زهرمار'ي گفت و ادامه داد: _آقا داشتن با يكي از همكاراشون شوخي ميكردن منتها انقدر خركي كه همكار خوبشون از پله ها هولشون دادن پايين! و كلافه نفس عميقي كشيد كه همكار مهران لبخندي زد: _خيلي جاي نگراني نيست فقط پاي چپش شكسته و لبخندي زد كه پونه با نگاه تنفر برانگيزي كه بهش انداخت يه جورايي فهموند كه از ديد خارج بشه و همينطور هم شد! با نگاهم داشتم همكارِ مهران و تعقيب ميكردم كه يه دفعه عماد صورتم و چرخوند سمتِ خودش و با اخم بهم فهموند كه بدجوري رو مخشم و من براي اينكه بحث و عوض كنم گفتم: _حالا يعني قراره شما دوتا بشين پرستار ما دوتا؟ و اول به عمادو پونه و بعد به خودم و مهران اشاره كردم كه پونه دماغش و جمع كرد تو صورتش و جواب داد: _من بشم پرستار اين حواس پرت؟ و با زور بيشتري ادامه داد: _عمرا...همون همكار جونت بياد ازت مراقبت كنه! و با اين حرف حسابي مهران و به خنده انداخت كه من با ظاهري مهربان و فريبنده زل زدم به عماد 🌸 🌼🌼 🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼 🌸🌸🌸🌸🌸 🌼🌼🌼🌼🌼🌼