#نوشتن
#فضیلت_نوشتن نه #دانستن
مداد العلماء أفضل من دماء الشهداء
عبارت فوق، روایت نیست، برداشتی از روایت زیر است:
رَوَى الْمُعَلَّى بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُدْرِكِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ».
یعنی: مدرك بن عبد الرحمن از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:
چون روز قيامت شود، خداى بزرگ، همۀ مردمان را، در پهنهاى يكسان گرد آورد، و ترازوها گذارده شود. آنگاه خون شهيدان را با مداد دانشمندان در دو كفّه ترازو نهند، پس مداد دانشمندان بر خون شهيدان برتری يابد.
نکته: واژۀ «مداد» را به #مرکّب ترجمه نموده اند، زیرا مداد قلمی بوده که در مرکب می زدند و با آن می نوشتند.
#استعارۀ_تصریحیۀ_عنادیه
مرحوم محمد تقی مجلسی (مجلسی اول) می فرماید: واژۀ «موازین» در معنای دیگری به کار رفته است. او برای تأیید گفتۀ خویش به گفته شیخ صدوق در کتاب الإعتقادات نیز استشهاد می کند.
روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج13، ص: 107
#درخواست
اگر عزیزی از خوانندگان #شرح این استعاره را گزارش کند؛ برای مطالعه و استفاده دوستان، بارگذاری خواهد شد.
#ارزش_نوشتن و برتری آن بر #دانستن و #طلب_العلم
بزودی با استفاده از شرح #شهید_ثانی خدمت شما تقدیم خواهد شد.
منبع:
من لا يحضره الفقيه ؛ ج4 ؛ ص398 / ابن بابويه، محمد بن على، - قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
الأمالي( للصدوق)، ص: 168 / ابن بابويه، محمد بن على، - تهران، چاپ: ششم، 1376ش.
@DUROUS_ALSHABAB
#معقول
#علت (2)
#تقسيم علت به تامه و ناقصه
#علت_تامه: علتی که معلول به چیز دیگری غیر از او احتیاج ندارد. (به عبارت دیگر علت تامه همه آن چیزیست که معلول به آن محتاج است، و محتاج الیه معمول از آن بیرون نیست ، یعنی با وجود آن ، چیزی دیگر در تحقق معلول مدخلیت ندارد.
علت تامه ممکن است #بسیط یا #مرکب باشد.
بسیط بودن علت تامه، در صورتیست که معلول مرکب از ماده و صورت نباشد، و غایتی زاید بر ذات فاعل نداشته باشد ، مثل واجب الوجود نسبت به صادر اول، زیرا که صادر اول مرکب از ماده و صورت نیست و غایتش نیز فاعل است.
مرکب بودن علت تامه،
ترکیب علت تامه از (فاعل و غایت) در صورتیست که غایت زاید بر ذات فاعل باشد، مثل تمامی افعالی که توسط فاعل حیوانی یا طبیعت انجام می شود.
گاهی علت تامه مرکب از چهار علت است و آن در صورتیست که معلول مرکب از ماده و صورت بوده، و غایت تیز زائد بر ذات فاعل باشد،
و گاهی مرکب از سه علت است، و آن در صورتی است که معلول مرکب از ماده و صورت بوده و غایت زائد بر ذات فاعل نباشد.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#غلط_مشهور
ترجمه #مداد_العلماء
عبارت زیر را چگونه ترجمه میکنید:
«مِدَادُ العُلَمَاءِ أفضَلُ مِن دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ»
#ترجمه_غلط:
مداد (قلم) دانشمندان از خون شهیدان برتر است.
#ترجمه_صحیح:
مرکّب دانشمندان از خون شهیدان برتر است.
#دلیل:
#مداد به معنای #مرکّب، خامه، یا جوهری است که با آن مینویسند
ولذا در #قرآن دربارۀ اینکه دریاها جوهر و مرکّبی برای نوشتن کلمات خدا باشند، می فرماید:
«قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً» (کهف؛ 109)
یعنی:
بگو: اگر دريا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركب شود، قبل از آنكه كلمات پروردگارم تمام شود دريا تمام مى شود هر چند به اندازه آن درياها به عنوان كمك بیاوریم.
#قرینه:
#دماء جمع دَم (خون) مایع است، پس مقایسۀ دَم (خون) و مداد باید ذهن شما را به خود مشغول کند که اگر مداد به معنای قلم باشد، بین قلم و خون چ مناسبتی است؟
#حدیث:
جملۀ فوق برداشتی از روایت زیر است:
5853- عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَيَرْجَحُ #مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى #دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ. (من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 399)
یعنی:
چون روز قيامت شود، خداوند عزّ و جلّ مردم را در يك زمين مسطّح گرد هم مىآورد، و ميزانها برقرار مىشود، پس خونهاى شهيدان با مركّب دانشمندان سنجيده ميگردد، ولى وزن مركب دانشمندان بر خونهاى شهيدان راجح و افزون باشد.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB