#قرآن
#ترجمه : «إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ »
#اسمیة_الجملة
#نقد_ترجمه_های_مشهور
#ترجمۀ_بلاغی
بررسی تطبیقی ترجمه های مشهور از عبارت «إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ » در آیه 58 سوره نساء:
إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعاً بَصيراً .
#الهی_قمشه ای: «همانا خدا شما را پند نيكو مىدهد»
نقد ترجمۀ فوق:
1. ضمیر «به» ترجمه نشده، 2. معلوم نیست «ما» به چه معناست. 3. «نعم» حالت وصفی دارد نه معنای انشای مدح
#آیتی: «. خدا شما را چه نيكو پند مىدهد.»
1.ضمیر «به» ترجمه نشده است. 2- «ما» ترجمه نشده است.
#مکارم: «خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد! »
همان اشکالات ترجمۀ الهی قمشه ای
#مشکینی: « حقّا كه خداوند شما را به نيكو اندرزى موعظه مىكند»
اگر چه «به» ترجمه شده ولی ترجمۀ «ما» از قلم افتاده است. شاید به خاطر اینکه مرجع «به» همان «ما» است و خواسته سلیس ترجمه کند.
#فولادوند و #رضایی: «در حقيقت، نيكو چيزى است كه خدا شما را به آن پند مى دهد.»
«إنّ» را به معنای «فی الحقیقة» ترجمه نموده است.
#اشکال_همۀ_ترجمه_های_فوق:
هیچ کدام به #اسمیة_الجملة بودن آیه توجه نکرده اند.
توضیح:
آیه می توانست چنین باشد: «نعما یعظکم الله به» ولی «الله» مقدم شد و فاعل «یعظکم» ضمیر مستتری است که به الله بر می گردد. این جابجایی سبب پیدایش یک جملۀ کبری شد که اصطلاحا مصداق «#اسمیة_الجملة» است.
حال غرض تقدیم الله بر «نعما یعظکم به» و سپس تأکید آن با إنّ چیست؟
اگر چه مترجمین سعی کرده اند که إنّ را ترجمه کنند ولی هیچ کدام سعی در ترجمۀ #تقدیم الله نداشته اند.
البته حق دارند
چون #ترجمۀ_بلاغی قرآن کاری بس دشوار است.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقش_صرف در #ترجمۀ_قرآن
#اسم_فاعل
#اسم_مفعول (#خلط اسم فاعل و اسم مفعول در #ترجمه)
#نقد_ترجمه_های_مشهور
الف. سوره #آل_عمران آیه 125: «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ»
به ترجمۀ واژۀ #مُسَوِّمِینَ (به کسر واو؛ اسم فاعل) دقت کنید:
#فولادوند و #مشکینی و #انصاریان : پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته #نشاندار يارى خواهد كرد. (ترجمۀ #مسوَّمین ؛ اسم مفعول = نشاندار)
#آدینه_وند : پروردگارتان شما را به پنجهزار نفر از فرشتگان #نشاندار يارى ( همانند ترجمۀ قبل)
#مکارم : خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه #نشانه_هايى_با_خود_دارند، مدد خواهد داد! (معهم سُوَّمٌ = خروج از مفرد و ترجمۀ یک جمله که این واژه هیچ دلالتی بر آن ندارد.)
#آیتی : خدا با پنج هزار از فرشتگان #صاحب_علامت شما را يارى كند. (خروج از معنای اسم فاعل و استعمال در صفت مشبهه)
#الهی_قمشه : خدا پنجهزار فرشته را با پرچمى كه نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما مى فرستد. (#باء در بخمسة آلاف را ترجمه نکرده یا بر سر مسومین در آورده است ؛ #مسومین را به صورت اسمی و به معنای #پرچمِ نشان دانسته است.)
#رضایی : پروردگارتان شما را با پنج هزار (نفر) از فرشتگان، #نشانه_گذار، مدد خواهد كرد (ترجمه صحیح: مسوِّم: نشانه گذار)
کاربرد #مُسَوَّم (#اسم_مفعول ) در #قرآن :
«مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ» آل عمران: 14. به معنای: اسبان داغ نهاده و نشاندار.
#نکته :
اشکال فوق بر مبنای قرائت #عاصم و #ابن_كثير و #ابو_عمرو است که #مُسَوِّمِينَ را به صيغه فاعل خوانده اند و مترجمان فوق بر طبق همین قرائت ترجمه نموده اند و ذیل همین قرائت، ترجمۀ خویش را چاپ نموده اند،
در حالی که سایر قاریان سبعه، این واژه را به صيغه مفعول خوانده اند.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقش_صرف در #ترجمۀ_قرآن
#نقش_بلاغت #باب_قصر #قصر_به_أل
#اسم_مفعول (#خلط اسم فاعل و اسم مفعول در ترجمه #المستعان )
#نقد_ترجمه_های_مشهور
ب. سوره #یوسف، آیه 18:
وَ جاؤُ عَلى قَميصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ
#نقد_ترجمۀ «اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ »
#مقدمه:
1- واژۀ #مستعان اسم مفعول است و اسم فاعلش #مستعِین می باشد.
2- این واژه با #علی و #من و #لام متعدی می شود و در اصطلاح بین #مستعان_منه و #مستعان_علیه و #مستعان_له فرق است.
3- خداوند #مستعان_منه است یعنی کسی که از او درخواست یاری شده است.
#فولادوند : «و بر آنچه توصيف مى كنيد، خدا يارى ده است» (ترجمۀ #اسم فاعل در حالی که #مستعان اسم مفعول است.)
#الهی_قمشه : « بر رفع اين بليّه كه شما اظهار مىداريد بس خداست كه مرا يارى تواند كرد.» (#مستعان به عنوان اسم فاعل ترجمه شده است ضمن اینکه عبارت (رفع این بلیه) ترجمۀ #ما موصوله دانسته شده و درست نیست.)
#مکارم : « و در برابر آنچه مى گوييد، از خداوند يارى مى طلبم!» (یاری می طلبم ترجمۀ #أستَعِینُ (مضارع متکلم وحده) است!)
#مشکینی : «و خداست كه بايد بر آنچه توصيف مىكنيد از او يارى جست.» (#المستعان را فعل امر به لام و مجهول ترجمه نموده است : #لِیُستَعَن مِن اللهِ . ضمنا جمله موجود در آیه یک #جملۀ_خبری است.)
#آیتی : « و خداست كه در اين باره از او يارى بايد خواست.» (همانند مشکینی)
#رضایی : « و در برابر آنچه وصف مى كنيد، تنها خداست كه (از او) يارى خواسته مى شود.» (#ترجمۀ_صحیح_تر)
#بلاغت:
برخی همانند آقای رضایی آیه را به گونۀ #حصر معنا نموده اند (تنها خدا - فقط خدا)،
#دلیل این ترجمه:
#ال در #المستعان برای دلالت بر #کمال یا استغراق است و لذا دلالت می کند بر حصر خبر در مبتدا (یعنی: حصر یاری خواستن در اینکه فقط از خدا باشد.)
@DUROUS_ALSHABAB
معنا و استعمالات #عهد در #قرآن
#لغت
واژۀ #عهد
واژۀ عهد دو کاربرد دارد:
کاربرد نخست: #مصدر به معنای نگهدارى کردن و مراعات کردن پى در پى یک چیز. در اقرب الموارد گويد: «عَهِدَ فُلَانٌ الشَّيْءَ» يعنى آنرا پى در پى نگهدارى و مراعات كرد.
کاردبرد دوم: #اسم_مصدر به معنای پیمان
نکته:
وجه تسمیۀ #پیمان:
پيمان را از آن جهت عهد می نامند كه مراعات آن لازم است (مفردات راغب). وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ اسراء: 34.
#تعدیۀ عهد با واژۀ #إلی:
اگر #عهد به معنى امر و توصيه ای که حفظ و مراعاتش لازم است به کار رود با #إلی می آید. مانند:
وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ ... (بقره: 125). عَهِدْنا بمعنى دستور داديم و امر كرديم است ولى چون دستور اكيد و لازم المراعاة است لذا با عَهِدْنا تعبير آورده شده
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ (يس: 60)
#معاهده:
از باب مفاعله؛ و در اصل، نوعی رابطۀ دو طرفه است. (عَاهَدَ یُعَاهِدُ مُعَاهَدَةً)
بنابر این #معاهده یعنی: با همديگر پيمان بستن پيماني كه لازم الاجرا است و باید مراعات شود. مانند: إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ (توبه: 7)
#معاهدة و #مبالغه
البته گاهی واژۀ #معاهده برای #مبالغه به کار می رود، زیرا پیمان و قراری یک طرفه است. مثل: وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَ (توبه: 75). پيداست كه عاهَدَ در آيه پيمان شديد را ميرساند زيرا عهد يكطرفى و فقط از جانب بنده است.
#نقد_ترجمه_های_مشهور
اکنون نادرستی برخی از ترجمه ها از آیۀ «قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا» (آل عمران : 183) را ببینید.
دوستان نقد خود بر ترجمه های موجود از این آیه بنویسید و برایم ارسال کنید.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقد_ترجمه_های_مشهور
#نقش_جار_و_مجرور در معنای فعل
برخی از ترجمه ها از آیۀ «قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا» (آل عمران : 183)
#آدینه_وند و #مکارم : گفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته» (نقد: #إلی به معنای #مِن، در حالی که #عهد_إلی به معنای أوصَی (العین، خلیل - اساس البلاغة، زمخشری) یا أمَرَ (مجمع البحرین، طریحی) است.
#الهی_قمشه_ای : « گفتند: خدا از ما پيمان گرفته» (#نقد: همانند ترجمۀ قبل)
#فولادوند : « گفتند: «خدا با ما پيمان بسته» (#نقد: مثل قبلی. با این تفاوت که #إلی را به معنای #مع دانسته است.)
#مشکینی : « گفتند: همانا خداوند (در كتابهاى آسمانى) به ما سفارش كرده» (#نقد: ترجمه اش #صحیح است جز اینکه مطلب داخل () اضافه است و نیازی به آن نیست.)
#انصاریان : «گفتند: خدا به ما سفارش كرده است» (#ترجمۀ_صحیح )
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقد_ترجمه_های_مشهور
#نقش_لام_قسم
#حرکت_انواع_لام قسم و جرّ و امر
برخی از ترجمه ها از آیۀ «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ » (عنکبوت: 3)
#مقدمه :
#لام در #لیعلمن در هر دو مرد، #مفتوح و #لام_جواب قسم است نه #لام_تعلیل
#فولادوند : «و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفته اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.» ( #نقد : ذکر کلمۀ (تا) در ترجمه می فهماند ایشان لام قسم را با لام تعلیل که مکسور است اشتباه گرفته اند.)
#مشکینی : « بى ترديد كسانى را كه پيش از آنها بودند (طبق سنّت جاريه خود به توجيه تكليف) آزموديم پس بى ترديد علم ازلى خداوند درباره كسانى كه راست گفتند تحقق مى يابد و درباره دروغگويان (نيز) تحقق مى يابد، و صدق راستگويان و كذب دروغگويان ظاهر مى گردد.» ( #نقد : اگر چه لام مفتوح را #صحیح ترجمه نموده است، ولی دارای اضافاتی است که دلیلی بر آنها نداریم مثل آنچه در متن پر رنگ شده است. نیز ترجمۀ #یعلم صحیح #نیست.)
#انصاریان :در حالى كه يقيناً كسانى را كه پيش از آنان بودند، آزمايش كرده ايم [پس اينان هم بى ترديد آزمايش مى شوند]، و بى ترديد خدا كسانى را كه [در ادعاى ايمان] راست گفته اند مى شناسد، و قطعاً دروغگويان را نيز مى شناسد. (#نقد : ظاهرا اشکالی در ترجمه #نیست جز اینکه ترجمۀ داخل() ضروری نمی باشد.)
#مکارم : ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مى كنيم)؛ بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى گويند و كسانى كه دروغ مى گويند تحقق يابد! ( #نقد : لیعلمن را #فعل_امر ترجمه نموده است. در حالی که #لام_امر باید #مکسور باشد، و در زمان اتصال به #فاء و #واو نیز #ساکن می شود. دارای ()غیر ضروری نیز می باشد. نیز وجه #تکرا_فعل_لیعلمن مورد #غفلت قرار گرفته و در ترجمه حذف شده است.)
#اشکال_مشترک : ممکن است #یعلم یه معنای #جدا_کردن و #متمایز_ساختن باشد. (شرحش را در پیام بعدی ببین. ...)
#رضایی : و بيقين كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم، و حتماً خدا كسانى را كه راست گفته اند معلوم مى دارد (و شناخته مى شوند،) و البتّه دروغگويان را (نيز) معلوم مى دارد. ( #نقد : ترجمه #صحیح است.)
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#ترجمه آیه 138 سورۀ #البقرة
#مصدر_منصوب
#صِبغَة (1)
#نقد_ترجمه_های_مشهور
سورۀ بقره آیۀ 138: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُون»
#فولادوند : «اين است نگارگرى الهى؛ و كيست خوش نگارتر از خدا؟ و ما او را پرستندگانيم.»
#نقد:
اضافه کرده عبارت (این است) در ابتدای آیه بدین معناست که ایشان «صبغة الله» را خبر برای مبتدای مقدر پنداشته اند. در حالی که #صبغةَ اللهِ منصوب است نه مرفوع.
#مشکینی : « (آرى ايمان دلهاى ما) رنگ آميزى خدايى است و كيست كه رنگ آميزيش بهتر از خدا باشد؟ و ما پرستندگان اوييم.»
#نقد:
ذکر واژۀ (آری) هیچ دلیلی ندارد. تقدیر (ایمان دلهای ما) نیز بی دلیل است. ضمن اینکه قرینه ای بر حذف آن نداریم.
ظاهر عبارت ایشان -(ایمان دلهای ما رنگ آمیزی خدایی است)- نیز این است که صبغة الله خبر برای مبتدای مقدر است. در حالی که صبغة منصوب است.
#مکارم : «رنگ خدايى (بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام؛) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مىكنيم.»
#نقد:
ترجمه (رنگ خدایی بپذیرید) مقبول است. زیرا گاهی مفعول مطلق نائب فعل امر است (قبلا دربارۀ #مفعول_مطلق_نائب_فعل امر نوشته ام.)
(من أحسن) برای سؤال از شخص است نه سؤال از رنگ، بنابر این ترجمۀ ( چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟!) صحیح نمی باشد.
عابدون اسم فاعل است ولی به صورت فعل مضارع ترجمه شده است.
ترجمه های زیر نزدیکتر به صحت است:
#انصاریان : « [به يهود و نصارى بگوييد:] رنگ خدا را [كه اسلام است، انتخاب كنيد] و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش كنندگان اوييم.»
#رضایی : «رنگ خدايى (بپذيريد.) و خوش رنگتر از خدا كيست؟ و ما تنها پرستشكنندگان اوييم.»
البته اضافه کردن عبارت (به يهود و نصارى بگوييد) در ترجمۀ آقای انصاریان بی دلیل است.
هر دو ترجمه صبغة الله را به معنای امر گرفته اند که صحیح است.
توضیح واژۀ #صبغة .....
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#ترجمه آیه 58 سورۀ #البقرة
#خبر (حذف مبتدا)
#حِطَّةٌ
#نقد_ترجمه_های_مشهور
«وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ» (سوره بقره؛ آیه 58)
#ترجمه_فولادوند : « و سجدهكنان از در [بزرگ] درآييد، و بگوييد: [خداوندا،] گناهان ما را بريز. »
نقد:
حطة را چنین ترجمه کرده است: (گناهان ما را بریز) در حالی که حطةٌ فعل امر نیست، مصدر منصوب نائب فعل امر هم نیست بلکه مرفوع است.
#ترجمه_شعرانی : «و داخل شويد از در سجدهكنان و بگوئيد فرو نه از ما بار گناهان ما را »
نقد: همان نقد سابق
#مشکینی : « و از اين در (در شهر يا در مسجد الاقصى) خاضعانه و سجده كنان داخل شويد، و بگوييد (خدايا خواست ما) ريزش گناهان است؛»
نقد: #ال در واژۀ #الباب را به معنای عهد ذهنی یا حضوری گرفته است که ظاهرا صحیح است، واةۀ #خاضعانه معنای #سجدا نیست بلکه مدلول التزامی آن است پس همان #سجده کنان درست است. و الباقی ترجمه صحیح است.
در این ترجمه #حطة خبر مبتدای محذوف (مَسألتُنا) یا (حاجتُنا) است که چون لفظ خاصی مهم نیست، و از قرینه معلوم است آن را حذف کرده است.
#حطة
حطط: به معنى فرود آمدن و فرود آوردن است.
راغب اصفهانی می گوید: حطّ پائين آوردن چيزى است از بلندى و پایین آمدن نيز گفته اند: «حَطَّ الرَّجُلُ: نَزَلَ»
اين كلمه دو بار در قرآن آمده است:
سوره بقره آیه 58 که گفتیم.
سوره اعراف آیه 161: وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#فتنه
#قرآن
#نقد_ترجمه_های_مشهور
فَقالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ (سوره یونس؛ آیه85)
برخی به خاطر تقدیم (علی الله) بر (توکلنا) این قسمت آیه را با کلمۀ #فقط (از ادات #حصر) ترجمه نموده اند:
ترجمۀ حصر (#فقط بر خدا توکل کردیم) : #انصاریان ؛ #رضایی ؛ #مکارم
ترجمۀ بدون حصر: #الهی_قمشه_ای ؛ #فولادوند ؛ #مشکینی (بر خدا توکل کردیم)
واژۀ #فتنة :
در لغت به معنای آزمایش و امتحان است.
#رضایی : «[اى] پروردگار ما! ما را [وسيله] آزمايشى براى گروه ستمكاران قرار مده»
#فولادوند : پس گفتند: «بر خدا توكّل كرديم. پروردگارا، ما را براى قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده.»
برخی آن را ترجمه نکرده اند و چیزی قبلش در تقدیر گرفته اند:
#الهی_قمشه_ای : «بار الها ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمكار مگردان.»
برخی #فتنه را به معنای #عذاب یا #شکنجه دانسته اند:
#انصاریان : «پروردگارا! ما را دستخوش شكنجه و عذاب ستمكاران قرار مده»
#مکارم : گفتند: «تنها بر خدا توكل داريم؛ پروردگارا! ما را مورد شكنجه گروه ستمگر قرار مده!»
برخی نیز هر دو معنای فوق را مطرح کرده اند:
#مشکینی : «ما را دستخوش شكنجه ستمكاران يا مايه آزمايش قدرت آنان قرار مده.»
برای توضیح بیشتر و تفسیر ایۀ فوق به منبع زیر مراجعه کنید:
ترجمه تفسير الميزان ج10 ص 167
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB