eitaa logo
دروس الشباب
376 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
امام علیه السلام در مقابل ایشان توسط و محبین حضرت: نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 323 206 و من كلام له ع و قد سمع قوما من أصحابه يسبون أهل الشام أيام حربهم بصفين‏ إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ‏ تَكُونُوا سَبَّابِينَ‏ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِمْ حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه‏ ________________________________________ شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق. نهج البلاغة / ترجمه شهيدى ؛ متن ؛ ص240 206 و از سخنان آن حضرت است چون شنيد كه گروهى از ياران او شاميان را در جنگ صفين دشنام مى‏گويند. من خوش ندارم شما دشنامگو باشيد. ليكن اگر كرده‏هاى آنان را بازگوييد، و حالشان را فراياد آريد به صواب نزديكتر بود و در عذرخواهى رساتر. و به جاى دشنام ،بگوييد: خدايا ما و آنان را از كشته شدن برهان! و ميان ما و ايشان سازش قرار گردان و از گمراهى‏شان به راه راست برسان! تا آن كه حق را نمى‏داند بشناسد و آن كه براى دشمنى مى‏رود و بدان آزمند است باز ايستد. ________________________________________ شريف الرضى، محمد بن حسين - شهيدى، جعفر، نهج البلاغة / ترجمه شهيدى، 1جلد، شركت انتشارات علمى و فرهنگى - تهران، چاپ: چهاردهم، 1378 ش. () https://eitaa.com/NAHV_ALSHABAB
واژۀ ▫️سؤال: چرا به حضرت علیه السلام، « » می گویند؟ 🟢پاسخ روایی: الف- معاني الأخبار ؛ النص ؛ ص63 ... عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لِمَ سُمِّيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‏ ع أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ: لِأَنَّهُ يَمِيرُهُمُ‏ الْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ نَمِيرُ أَهْلَنا . ب- كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص361 و فِي رِوَايَةٍ أُخْرى‏، قَالَ: «لِأَنَّ مِيرَةَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ عِنْدِهِ يَمِيرُهُمُ الْعِلْمَ». 🔵ترجمه: چرا آن حضرت «امير المؤمنين» ناميده شد؟ امام فرمود: زيرا او مؤمنين را طعام علمى ميدهد. مگر نشنيده‏ اى كه خدا در كتابش ميفرمايد: «و ما خانواده خود را طعام ميدهيم- 64 سوره یوسف». و در روايت ديگر است كه فرمود: زيرا خوراك مؤمنين از جانب اوست، او بآنها خوراك دانش ميدهد. ⚫️ در نگاه اول چنین به نظر می رسد که أمیر از ریشۀ «أمر» و بر وزن «فَعیل» و به معنای (فرمانروا) است. بنابر این حرف همزه اصلی و یاء زائده است. اما مطابق روایات فوق و نظیر آنها ممکن است ریشۀ أمیر مادۀ « » باشد. و بنابر این همزه زائده است و حرف یاء اصلی می باشد. و اما وزن آن .... . و صرف در فهم معارف دینی مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
نام کتاب مآثر آثار.استاد حسن حسن زاده آملی.ج1ص379: ▫️عدد إسم جمله موجودات ▫️ ضرب در شش نمای ای استاد ▫️یک بیفزای و جمله را در ده ▫️ ضرب کن حاصل آنچه روی بداد ▫️تا توانی از آن بیفکن بیست ▫️هین ببین تا از او چه می ماناد ▫️آن عدد را به یازده ضرب کن ▫️ این به نام علی درست افتاد 🟢استاد حسن زاده می فرمایند: این اختصاص به عدد 6 ندارد،.... اینگونه امور استحسانی دلیل بر حجیت قول امامیه نیست؛آنان در امامت براهین قاطعه قرآنی و برهانی و عرفانی دارند. و این دو بیت در تعمیم قاعده فوق بهتر گفته شده است: ▫️علی بینی بهر اسمی معین ▫️ بکن همچند اعدادش در این فن ▫️بیفزا یک بکن در عشر مضروب ▫️بطرح بیست بر،بر یازده زن 🔵إبن أحمد: به جای عدد شش هر عدد زوجی را می توان گذاشت. ولی عدد فرد در همه موارد جور در نمی آید. میلاد علیه السلام مبارک. مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
علت آیا می دانید، تا قبل از قرن 5هجری، علمای عامّه، واژۀ را برای کسی به کار می بردند که: «ابوبکر و عمر را قبول دارد و علی را برتر از عثمان می داند» (من یفضل أبابکر و عمر و یفضل علیا علی عثمان). آنان در همین زمان در تعبیر از امامیه (قائلین به امامت و خلافت بلافصل علی علیه السلام)، از واژۀ استفاده می کردند. در ج14 ص133 دربارۀ نسائی می گوید: قلت: و لم یکن أحد فی رأس الثلاث مئة أحفظ من ، هو أحذق بالحدیث و علله و رجاله من مسلم و من ابی داود و من ابی عیسی و هو جار فی مضمار البخاری و ابی زرعة إلا أن فیه قلیل و انحراف عن خصوم الامام کمعاویة و عمرو . و الله یسامحه علت مهجور شدن سنن نسائی در میان اهل سنت نیز همین است، با اینکه او را حاذق تر از مسلم و ابوداوود و ابوعیسی دانسته اند. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
در ( اسم فاعل و اسم مفعول در ترجمه ) ب. سوره ، آیه 18: وَ جاؤُ عَلى‏ قَميصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ «اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ » : 1- واژۀ اسم مفعول است و اسم فاعلش می باشد. 2- این واژه با و و متعدی می شود و در اصطلاح بین و و فرق است. 3- خداوند است یعنی کسی که از او درخواست یاری شده است. : «و بر آنچه توصيف مى‏ كنيد، خدا يارى‏ ده است‏» (ترجمۀ فاعل در حالی که اسم مفعول است.) : « بر رفع اين بليّه كه شما اظهار مى‏داريد بس خداست كه مرا يارى تواند كرد.» ( به عنوان اسم فاعل ترجمه شده است ضمن اینکه عبارت (رفع این بلیه) ترجمۀ موصوله دانسته شده و درست نیست.) : « و در برابر آنچه مى‏ گوييد، از خداوند يارى مى‏ طلبم!» (یاری می طلبم ترجمۀ (مضارع متکلم وحده) است!) : «و خداست كه بايد بر آنچه توصيف مى‏كنيد از او يارى جست.» ( را فعل امر به لام و مجهول ترجمه نموده است : مِن اللهِ . ضمنا جمله موجود در آیه یک است.) : « و خداست كه در اين باره از او يارى بايد خواست.» (همانند مشکینی) : « و در برابر آنچه وصف مى‏ كنيد، تنها خداست كه (از او) يارى خواسته مى‏ شود.» () : برخی همانند آقای رضایی آیه را به گونۀ معنا نموده اند (تنها خدا - فقط خدا)، این ترجمه: در برای دلالت بر یا استغراق است و لذا دلالت می کند بر حصر خبر در مبتدا (یعنی: حصر یاری خواستن در اینکه فقط از خدا باشد.) @DUROUS_ALSHABAB
استدلال خوشدل تهرانی بر اینکه به طور قطع، خواهد بود. توضیح: عدد ابجد کبیر 110 است زیرا: ع 70، ل 30، ی 10 است. و عدد نیز همین است زیرا: ن 50، م 40، ک 20 است. @DUROUS_ALSHABAB
هفت بند ملا حسن کاشی.pdf
حجم: 121.9K
علیه السلام شاهکار شعر فارسی در مدح امیر المؤمنین علی علیه السلام معرفی: هفت‌بند کاشی مجموعه اشعاری مشهور در مدح امام علی(ع) از حسن کاشی آملی (درگذشت ۷۳۸ق). شاعران متعددی در ایران و شبه‌قاره هند از هفت‌بند کاشی تقلید کرده‌اند. کاشی آملی در این مجموعه از آیات، روایات و رخدادهای تاریخی استفاده کرده و آرایه‌های گوناگون ادبی را در اشعار خود به‌کار برده است. این اثر در سده‌های گذشته، بارها در ایران و شبه‌قاره هند به دست افراد هنرمند نوشته شده است. دو شرح بر منظومه هفت‌بند وجود دارد: یکی «معادن‌الرضا» متعلق به اصغرحسین از فارسی‌زبانان شبه‌قاره هند که در سال ۱۱۹۶ق نوشته شد؛ شرح دیگر، هشت بهشت (قنبرنامه) است که توسط شاعر و عارف آذربایجان ملا ادهم خلخالی متخلص به عزلتی (درگذشته ۱۰۵۲) نوشته شده است. هفت‌بندِ حسنِ کاشی همواره مورد تقلید و تَتَبُّعِ ادیبان دوره تیموری و صفوی قرار گرفته است و به ادعای برخی محققان، نوعی طرازِ ادبی را در تاریخ ادب فارسی به وجود آورده است. تبعیت و تقلید از هفت‌بند کاشی مختص ایرانیان نبوده و سرایندگان شیعی در شبه قاره در تبعیت از آن نیز شعر سروده‌اند. برای معرفی بیشتر با جستجوی هفت بند ملا حسن کاشی در اینترنت به سایت ویکی شیعه مراجعه کنید. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
نام باعث : ترجمه روایت: حسين بن سعيد گويد: «من و ابن غيلان مدائنى خدمت امام رضا عليه السلام رسيديم. ابن غيلان به حضرت گفت: خداوند امورتان را سامان بخشد! به من رسيده كه هر كس بچّه‏اى جنين دارد و نيّت كند كه نامش را محمّد بگذارد پسردار مى‏شود. سپس حضرت فرمود: على محمّد و محمّد على، يك چيز است. ابن غيلان گفت: خداوند امورتان را سامان بخشد! من همسرم را در حالى جا گذاشته‏ام كه حامله بود شما دعا كنيد كه حمل او پسر باشد. حضرت طولانى به زمين نگاه انداخت و سپس سرش را برداشت و به او فرمود: نامش را على بگذار چون عمرش طولانى‏تر مى‏شود. ما به مكّه وارد شديم كه از مدائن نامه‏اى برايمان آمد كه ابن غيلان پسردار شده است.» حدیث: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ غَيْلَانَ الْمَدَائِنِيُّ دَخَلْنَا عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ ابْنُ غَيْلَانَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ بَلَغَنِي أَنَّهُ مَنْ كَانَ لَهُ حَمْلٌ فَنَوَى أَنْ يُسَمِّيَهُ مُحَمَّداً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ. فَقَالَ: مَنْ كَانَ لَهُ حَمْلٌ فَنَوَى أَنْ يُسَمِّيَهُ عَلِيّاً وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ ثُمَّ قَالَ عَلِيٌّ مُحَمَّدٌ وَ مُحَمَّدٌ عَلِيٌّ شَيْئاً وَاحِداً قَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنِّي خَلَّفْتُ امْرَأَتِي وَ بِهَا حَبَلٌ فَادْعُ اللَّهَ أَنْ يَجْعَلَهُ غُلَاماً. فَأَطْرَقَ إِلَى الْأَرْضِ طَوِيلًا ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ لَهُ: سَمِّهِ عَلِيّاً فَإِنَّهُ أَطْوَلُ لِعُمُرِهِ. فَدَخَلْنَا مَكَّةَ فَوَافَانَا كِتَابٌ مِنَ الْمَدَائِنِ أَنَّهُ قَدْ وُلِدَ لَهُ غُلَامٌ. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏6 ؛ ص11 كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB