eitaa logo
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
592 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
فضیلت زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست.امام خامنه‌ای 🌹🌹🌹 Admin: @daryaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
♻️زندگی‌نامه شهید محمد منتظرالقائم، تنها شهید واقعه طبس🥀👇
🔰محمد منتظر قائم در سال ۱۳۲۷ در شهر از توابع استان خراسان در خانواده‌ای به دنیا آمد، خانواده او به علت پدر خانواده، مجبور به از شهر و دیار خود شدند و به شهر هجرت کردند. 📌محمد در و در مدرسه تعلیمات اسلامی به تحصیل پرداخت. ۱۵ ساله بود که ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ رخ داد، و او با عزمی راسخ و ضد ظلم و با حضور بین مردم، در و ضد استکباری شرکت کرد. 📌تحصیلاتش را در فنی و در رشته ادامه داد و در سال ۱۳۴۷ موفق به اخذ مدرک دیپلم📁 از این شد. بعد از فراغت از تحصیل، به خدمت 👨‍🎨 رفت و در دوره سربازی هم ترسی از بیان اعتقادات و با به خود راه نمی‌داد به طوری که یک بار در بازار شهر تصویر شاه را پاره کرد و به آتش 🔥کشید و به خاطر انجام این کار شد. 📌با اتمام دوره سربازی👨‍🎨 در شرکت برق💡 یزد مشعول به کار شد. در سال ۱۳۵۰ خود را با تشکیل یک ادامه داد و اولین اعلامیه🗞 این گروه را در ۱۳۵۱ منتشر کرد و به علت جلب توجه بسیار، از کار شد و ۱۵ ماه در 😫 شد و سکوت کرد و ساواک مجبور به آزاد کردن او شد. 📌او همچنان به مبارزات خود تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ادامه داد و لحظه‌ای از هدف و اعتقادات خود دور نشد. 📌در سال ۱۳۵۸ را صادر کرد و به عنوان انتخاب شد و را تشکیل داد. 📌در آن دوره نیز از ضد انقلاب🥷 غافل نبود و با جریانات مبارزه می‌کرد. دو ماه بعد از تشکیل سپاه، درگیری‌ها در به بحران تبدیل شد و محمد با تعدادی از پاسداران برای فتنه‌گران🥷 راهی شد. 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 #به_وقت_رمان #عاشقانه‌های_شهدایی💞 ❣#از_روزی_که_رفتی 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۴۶ : 🔻
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 💞 ❣ 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۴۷ : 🔻 صدرا🧑‍🦱 اخم کرد و ارمیا 🧑سر به زیر انداخت. رنگ به رنگ شد: _این حرفا چیه میزنی مادر؟! هنوز چند ساعت ⏳از دفن مهدی نگذشته! الان وقت اتمام حجت کردن با عروست نیست! آیه عزاداره! کفن شوهرش خشک نشده هنوز؛ جای این حرف تو خلوته مادر، ما هنوز مهمون داریم! رو برگرداند: _گفتنی‌ها رو باید گفت! شما هم شاهد باشید که من گفتم "بعد از به‌دنیا اومدن بچه 🚼 به عقد درمیای." الاقل براش پدری کنه! محمد به اعتراض مادر را صدا زد:🗣 _مادر؟! و از جا برخاست و خانه🏡 را ترک کرد. رو به کرد و گفت: _حرفامو شنیدی؟👂 لب تر کرد، باید حرف میزد وگرنه... _شنیدم! من هنوز عزادارم🥺. هنوز وصیت‌نامه‌ی🗞 شوهرم باز نشده! هنوز براش و و نگرفتم! هنوز تموم نشده حرف از شدنم با مردی میزنید که نه تنها ازم کوچیکتره، بلکه جای برادرمه! فخرالسادات: _جای برادرته، برادرت که نیست. در ضمن تو از خانواده‌ی ما خبر داشتی! +پس چرا شما بعد از مرگ حاجی با برادرش ازدواج نکردی؟ _من دوتا پسر بزرگ👥 داشتم! +اگه رسمه، برای همه باید باشه! اگه نه، چرا باید قبول کنم؟ ارمیا 🧑این روی آیه را دوست داشت. و ! و ! حاج علی: _این بحث رو همین الان تموم کنید! فخرالسادات: _من حرفمو زدم! نباید سر نوه‌ی من بیاد! نمیتونی بعد از پسرم بری سراغ یه مرد و زندگیتو بسازی! آیه: _دختر🚼 من داره، نیاز نداره کسی براش پدری کنه صدای در که آمد، صحبتها را تمام کردند. محمد وارد خانه🏡 شد و گفت: _زنداداش شب🌃 میرید خونه‌ی پدرتون؟ +زنداداش را گفت تا دهان👤 ببندد! آیه برایش برادرش بود؛ سیدمحمد نگاه👀 به برادرش نداشت... در راه خانه‌ی🏚 حاج علی بودند. ارمیا ماشین 🚕حاج علی را میراند و آیه صندلی عقب جای گرفته بود. ادامه دارد... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 'روایت سرلشکر باقری از نحوه شهادت برادرش باقری🥀 در منطقه با حضور در این یادمان 🔸چه زیبا راه او را ادامه دادی و چه زیبا بر عهدت استوار ماندی!👌✅ 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
📆زندگینامه 🥀شهید مرتضی پالیزوانی سال ۱۳۴۱ در تهران دیده به جهان گشود. پدرش حسین و مادرش، حوریجان نا
👆🥀 📆در سال ۶۰ وارد شد و در جهت توان عقیدتی سیاسی برادران سپاهی و بسیجی کوشید. ⏳سال ۱۳۶۱ ازدواج 💍کرد و صاحب دو پسر شد.👶👶 🗓در سال ۶۳ وارد گردید و در رشته ادامه تحصیل داد و از همان ابتدا حکمت و فلسفه را به شیوه تطبیقی مطالعه می کرد. +وی که به عنوان در جبهه حضور یافته بود روز ، در بر اثر اصابت شهید شد. 🌴مزار او در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران واقع است. +برادرانش و نیز شهید شده‌اند.🥀 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید