eitaa logo
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
593 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
6 فایل
فضیلت زنده نگه داشتن یاد و نام شهدا کمتر از شهادت نیست.امام خامنه‌ای 🌹🌹🌹 Admin: @daryaa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹کوچه‌های آسمانی🌱
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 #به_وقت_رمان #عاشقانه‌های_شهدایی💞 ❣#از_روزی_که_رفتی 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۴۶ : 🔻
🕊🌷🇮🇷🌷🕊 💞 ❣ 🖊به قلم : سنیه منصوری 👈 قسمت ۴۷ : 🔻 صدرا🧑‍🦱 اخم کرد و ارمیا 🧑سر به زیر انداخت. رنگ به رنگ شد: _این حرفا چیه میزنی مادر؟! هنوز چند ساعت ⏳از دفن مهدی نگذشته! الان وقت اتمام حجت کردن با عروست نیست! آیه عزاداره! کفن شوهرش خشک نشده هنوز؛ جای این حرف تو خلوته مادر، ما هنوز مهمون داریم! رو برگرداند: _گفتنی‌ها رو باید گفت! شما هم شاهد باشید که من گفتم "بعد از به‌دنیا اومدن بچه 🚼 به عقد درمیای." الاقل براش پدری کنه! محمد به اعتراض مادر را صدا زد:🗣 _مادر؟! و از جا برخاست و خانه🏡 را ترک کرد. رو به کرد و گفت: _حرفامو شنیدی؟👂 لب تر کرد، باید حرف میزد وگرنه... _شنیدم! من هنوز عزادارم🥺. هنوز وصیت‌نامه‌ی🗞 شوهرم باز نشده! هنوز براش و و نگرفتم! هنوز تموم نشده حرف از شدنم با مردی میزنید که نه تنها ازم کوچیکتره، بلکه جای برادرمه! فخرالسادات: _جای برادرته، برادرت که نیست. در ضمن تو از خانواده‌ی ما خبر داشتی! +پس چرا شما بعد از مرگ حاجی با برادرش ازدواج نکردی؟ _من دوتا پسر بزرگ👥 داشتم! +اگه رسمه، برای همه باید باشه! اگه نه، چرا باید قبول کنم؟ ارمیا 🧑این روی آیه را دوست داشت. و ! و ! حاج علی: _این بحث رو همین الان تموم کنید! فخرالسادات: _من حرفمو زدم! نباید سر نوه‌ی من بیاد! نمیتونی بعد از پسرم بری سراغ یه مرد و زندگیتو بسازی! آیه: _دختر🚼 من داره، نیاز نداره کسی براش پدری کنه صدای در که آمد، صحبتها را تمام کردند. محمد وارد خانه🏡 شد و گفت: _زنداداش شب🌃 میرید خونه‌ی پدرتون؟ +زنداداش را گفت تا دهان👤 ببندد! آیه برایش برادرش بود؛ سیدمحمد نگاه👀 به برادرش نداشت... در راه خانه‌ی🏚 حاج علی بودند. ارمیا ماشین 🚕حاج علی را میراند و آیه صندلی عقب جای گرفته بود. ادامه دارد... 👈🌹کوچه‌های آسمانی🌱دعوتید