🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼🦋🌼
#داستان_آموزنده
🔆قرض مریض
🔺«اسامه بن زید» از اصحاب پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بود. وقتی مریض شد امام حسین علیهالسلام به عیادتش تشریف بردند.
اسامه مکرر آه میکشید و اظهار غم و غصّه میکرد. امام فرمود: «برادرم غصّهات چیست؟» گفت: «شصت هزار دینار قرض دارم.»
🔺فرمود: «بدهکاریات به عهده من است.» گفت: «میترسم قبل از پرداختِ قرضم بمیرم.»
فرمود: نه، قبل از آنکه بمیری قرضت را اداء میکنم و دستور داد قرض وی را پرداختند.
📚پیغمبر و یاران، ج 1، ص 193 -بحارالانوار 10، ص 43
🍁🍁امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «شدیدتر از بیچیزی، مرض تن است.»
📚نهجالبلاغه فیض السلام، ص 1270
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆گردنبندی از بیتالمال
💫علی بن ابی رافع سرپرست بیتالمال حکومت علی علیهالسلام گفت: در میان اموال در بیتالمال، گردنبند مرواریدی بود که از بصره آورده بودند.
💫دختر امام، یک نفر نزدم فرستاد و پیغام داد که شنیدهام در بیتالمال گردنبند مرواریدی هست؛ میخواهم آن را چند روز بهعنوان عاریه به من بدهی تا روز عید قربان آن را به گردن کنم.
من بهعنوان عاریه مضمونه (بدینصورت که اگر تلف شود، ضامن است.) به مدت سه روز به او دادم. اتفاقاً آن را امام در گردن دختر خود دید، پرسید: آن را از کجا به دست آوردهای؟ عرض کرد: «آن را بهعنوان عاریه مضمونه به مدت سه روز از بیتالمال گرفتهام و بعد از سه روز پس میدهم.»
💫امیرالمؤمنین علیهالسلام سرپرست بیتالمال را خواست و فرمود: «چرا به بیتالمال مسلمانها بدون اجازهی آنها خیانت کردی؟»
💫گفت: «به خدا پناه میبرم که خیانت کنم.» فرمود: «چرا گردنبند را به دختر من دادی؟»
عرض کرد: «بهعنوان عاریه مضمونه تا سه روز دادم.» امام فرمود:
💫«امروز باید آن را پس بگیری و به جای خود بگذاری؛ اگر بار دیگر مثل این کار را از تو مشاهده کنم، کیفر سختی خواهی شد. اگر دخترم آن را بهعنوان عاریه از بیتالمال نگرفته بود، دست او را بهعنوان دزد میبریدم.»
💫دختر امام وقتی این کلام را شنید، به پدر عرض کرد: مگر من دختر تو نبودم؟ فرمود:
💫«دخترم! انسان نباید بهواسطهی اشتهای نفس، پای خود را از حق بیرون نهد. زنان مهاجرین با تو یکسان هستند، مگر به چنین گردنبندی آراستهاند تا تو هم خواسته باشی در ردیف آنها قرار بگیری؟»
📚پند تاریخ، ج 1، ص 172 -بحارالانوار، ج 9، ص 503
💥💥امیرالمؤمنین علی علیهالسلام (وقتیکه لشکری را تحریص به جنگ با اهل شام که به عراق هجوم آورده بودند، میکرد و آنها به امام میگفتند خودت باید بیایی) فرمود: «سزاوار نیست که لشکر و شهر و بیتالمال و جمعآوری مالیات زمین و حکومت میان مسلمین و رسیدگی به حقوق اربابرجوع را رها کنم (و با لشکری که از پیش فرستادهام، بروم).»
📒نهجالبلاغه فیض الاسلام، ص 368
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
✍ من میخواهم زنده بمانم
🔹سه بیمار جواب آزمایشهایشان را در دست داشتند.
🔸دکتر به هر سه گفته بود که بر اساس آزمایشهای انجامشده، به بیماریهای لاعلاجی مبتلا شدهاند، به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد و در آیندهای نزدیک عمرشان به پایان میرسد.
🔹آنها داشتند در این باره صحبت میکردند که میخواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند.
🔸نفر اول میگفت:
من در زندگیام همیشه مشغول کسب و تجارت بودهام و حالا که نگاه میکنم، حتی یک روز از زندگیام را به تفریح و استراحت نپرداختهام.
🔹اما حالا که متوجه شدهام بیش از چند روز از عمرم باقی نمانده، میخواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذّت از دنیا کنم.
🔸میخواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم. چیزهایی را بپوشم که دلم میخواسته اما نپوشیدهام. کارهایی را انجام دهم که بهعلت مشغله زیاد انجام ندادهام و چیزهایی را بخورم که تا به حال نخوردهام.
🔹نفر دوم میگفت:
من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده و از اطرافیانم غافل شده بودم. اولین کاری که میکنم این است که میروم سراغ پدر و مادرم و آنها را به خانهام میآورم تا این چند روز باقیمانده را کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم.
🔸در این چند روز میخواهم به تمام دوستان و فامیلهایم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم. در این چند روز باقیمانده میخواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیرخواهانه و عامالمنفعه کرده و نیمی دیگر از آن را برای خانوادهام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند.
🔹نفر سوم با شنیدن سخنان دو نفر اول، لحظهای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت:
من مثل شما هنوز ناامید نشدهام، و امیدم را به زندگی از دست ندادهام، من میخواهم سالهای سال عمر کنم و از زندهبودنم لذت ببرم.
🔸اولین کاری که من انجام میدهم این است که دکترم را عوض میکنم. میخواهم سراغ دکترهای باتجربهتر بروم.
🔹من میخواهم زنده بمانم و زنده هم میمانم.
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
چرا زنان سن خود را کمتر از سن شناسنامه ای خود می دانند؟
چون روزهایی را که منتظر تولد کودکش بوده
فقط با دلواپسی انتظار کشیده و زندگی نکرده.
چون شبهایی که فرزندش مریض بوده
در کنار بستر او نشسته و گریسته و زندگی نکرده.
چون زمانی که فرزندش بیرون از خانه بوده
تا لحظه ورودش، فقط به در چشم دوخته و زندگی نکرده.
چون بارها بخاطر راحتی سایر اعضای خانواده
خواسته ها و نیازهای خود را نادیده گرفته و زندگی نکرده.
او همه اینها را از زندگی کم کرده
و سپس سن خود را حساب میکند.
حق با اوست و منصفانه نیست زمانی را که برای دیگران زندگی کرده به حساب او بگذاریم♥️
✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نجات يافتن از مرگ به واسطه توسل به #زيارت_عاشورا
🍃يكى از علما گويد: زنم بيمار بود و دچار غده هاى كيسه اى شده بود، ولى ما از بيمارى او آگاهى نداشتيم ، در يكى از شبها در عالم خواب ديدم گويى در يك سالنى هستم كه راهى به بيرون ندارد، و سقف سالن سه دريچه جهت تنفس داشت ، پس از مدتى شترى آمد و بر روى اين دريچه ها نشست و راه تنفس را بست ، من براى رهايى از اين مهلكه مشغول به دعا شدم ، در اين حالت از خواب بيدار شدم .
پس از چند روز، بيمارى همسرم شدت يافت ، نزد پزشك رفتيم او بيمارى همسرم را غده هاى كيسه اى تشخيص داد و به دليل وخامت تأ كيد كرد كه بايد در انجام عمل جراحى شتاب كرد و گر نه ...
🍃با جمعى از پزشكان مشورت كردم ، گفتند: پزشكان ايرانى قادر به انجام اين عمل نيستند، سرانجام دكترى را ديديم ، او گفت : من اين عمل را انجام مى دهم ولى اجرت آن سيصد هزار تومان مى شود.
🍃مضطرب و حيران شدم ، براى رهايى از اين مشكل نذر كردم و شروع به خواندن زيارت عاشورا كردم پس از چند روز عمل انجام شد و براى تسويه حساب رفتم ، دكتر گفت : مبلغى دريافت نمى كنم ؛ زيرا تعداد غده ها سه عدد بود و عمل نيز دشوار بود. من اميدى به موفقيت عمل نداشتم ، براى همين نذر كردم عمل را رايگان انجام دهم ، و عمل به موفقيت پايان يافت و بيمار از مرگ رهايى يافت .
پروردگار را سپاس مى گويم كه موفقيت را نصيب ما فرمود. سپس به دكتر گفتم : وقتى همه راهها به روى من بسته شد نذر كردم زيارت عاشورا را بخوانم ، و خداوند ما را يارى نمود، و با مشكلى رو به رو نشديم .
📚مرحوم حاج سيّد مرتضى موحد ابطحى در سخنانش در مجله ((حوزه )) در شهر قم شماره 58 صفحه 242 بيان نموده .، ص50
✾📚 @Dastan 📚✾
✍_میگفت :
اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بیاورد
و کارهایش رافقط برای رضای خدا، انجام دهد؛مطمئنباشید
زندگ اش عوض میشود
وتازهمعنای زندگی کردنرامی فهمد
شهید ابراهیم هادی..
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_عالی
💥داستان عجیب گله از امام زمان (عج)
♨️ واقعا فوق العاده است این داستان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅
#داستان_آموزنده
🔆بدعت گذار قصاص نشد
♨️موقعی که خالد بن ولید از طرف ابوبکر، برای جمع آوری زکات بر مالک بن نویره وارد شد، مالک زکات را مصرف کرده بود، و در جواب خالد گفت: ما نماز میخوانیم، ولی زکات نمیدهیم.
♨️فرمود: مگر از طرف ابوبکر بر کشتن من مأموری؟! خالد گفت: آری؛ در مرحله اوّل به گرفتن زکات و در مرحلهی دوم به کشتن تو مأمورم!
♨️مالک فرمود: مرا پیش ابوبکر بفرست تا هر چه خواهد، خودش انجام دهد.
خالد گفت: محال است تو را نزد خلیفه بفرستم!
♨️عبدالله بن عمر و ابوقتاده دربارهی مالک وساطت کردند که ندادن زکات موجب قتل نمیشود؛ خالد گوش نداد و دستور قتل مالک را داد.
♨️مالک را گردن زد و سرش را زیر دیگ انداخت. در همان شب یا سه روز دیگر خالد با همسر او همبستر گردید. وقتی که خالد در مراجعت بر ابوبکر وارد شد، تیرهایی را به علامت پیروزی بالای سر نصب کرد.
♨️عمر او را دید، ناراحت شد و گفت: مرد مسلمانی را کشتی و با همسرش همبستر شدی و افتخار هم میکنی؟! خالد هیچ نگفت ولی وقتی نزد ابوبکر رفت، عذرهایی آورد و ابوبکر هم از او صرف نظر کرد.
♨️عمر به ابوبکر گفت: خالد دو کار ناپسند کرده است: اوّل: این که مالک را کشته و دوّم: این که با زنش همبستر شده است. پس او را قصاص کن.
♨️ابوبکرگفت: خاموش باش که او در رأی و اجتهادش خطا کرده است. زبان از بد گویی او ببند، شمشیری را که خدا بر روی کفّار کشیده، من غلاف نمیکنم.
بدعت
✾📚 @Dastan 📚✾
☘🔷☘🔷☘🔷☘🔷☘
#داستان_آموزنده
🔆سه جواب حقیقی
🗯روزی امیرالمؤمنین علیهالسلام با مردم سخن میگفت، در ضمن سخنان، سه سؤال از آنان کردند؛ امّا جواب آنها را نپسندید و جواب صحیح را خودشان فرمودند. از آنها پرسید:
🍁1. رَقوُب در میان شما کیست؟ گفتند: مردی را گویند که بمیرد و فرزندی نداشته باشد. امام علیهالسلام فرمود: رقوب کسی است که بمیرد و یکی از فرزندانش را جلوتر از خود نفرستاده باشد که در پیشگاه خدا حساب شود، اگرچه فرزندان بسیار بعد از خود بگذارد.
🍁2. صُعلوُک در میان شما کیست؟ گفتند: مرد فقیر را گویند. فرمود: صعلوک کسی است که مالی را در راه خدا به پیش نفرستاده باشد هرچند بعد از خود ثروت کلانی بگذارد.
🍁3. صُرعه نزد شما کیست؟ گفتند: آن قهرمان پرتوانی که پهلویش به خاک نرسیده است!
🗯فرمودند: آن قهرمانی که وقتی شیطان بر قلبش زد و خشمگین شد بهطوریکه خونش (از رگهایش) آشکار گردید، به یاد خدا بیفتد و با حلم بر خشمش غالب و آن را به زمین بکوبد.
📚(مشکاه الانوار، ص 366 -حکایتهای شنیدنی، ج 1، ص 115)
✾📚 @Dastan 📚✾
✅کثرت طعام و پرخوری، دل را می میراند، نشاط را از انسان می گیرد و فهم و بینش و درایت را از انسان سلب میکند و این انسان اهل حکمت و بینش و توجه نمی شود.
علامه حسن زاده آملی ره
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پندانه
از هر دستی بدی از همون دست پس ميگيری
ﻣﮕـﺮ میﺷﻮﺩ
قلبی ﺭﺍ بشکنی
ﻭ قلبت شکسته ﻧﺸـﻮد
ﻣﮕﺮ میﺷﻮﺩ
چشمی ﺭﺍ ﮔﺮﯾﺎﻥ کنی
ﻭ ﭼﺸﻤﺖ ﮔﺮﯾـﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ
ﻣﮕﺮ میﺷﻮﺩ
ﺫهنی ﺭﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ کنی
ﻭ ﺫهنت ﭘﺮﯾﺸـﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ
ﻣﮕﺮ میﺷﻮﺩ
اﺣﺴﺎسی ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍنی
ﻭ ﺍﺣﺴﺎست ﺳﻮخته ﻧﺸﻮﺩ
ﻣﮕر ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ؟
بیشتر مواظب باش
این دنیا بیقانون نیست!
از خیر و شر، هرچه که به این دنیا داده باشی، روزی به طرف خودت باز میگردد
✾📚 @Dastan 📚✾
💥💥امروز تقریباً تمام شده است، به زودی دیروز میشود. روز جدید فرا می رسد که فردا است. آن را با یک خواب خوب شبانگاهی شروع کن.
💫💫شبتون بخیر
✾📚 @Dastan 📚✾
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴
#داستان_آموزنده
🔆تراویج
⚡️پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم حجرهای از حصیر (نه دیوار) در مسجد ساخت و درون آن خواست نماز بخواند، بعضی از مردم آمدند تا به آن حضرت اقتدا کنند، حضرت به خانه رفت و شب دیگر آن وقت (نه وقت نماز واجب) نیامد.
⚡️اصحاب گمان کردند که حضرت را خواب برده است، لذا بعضی سرفه میکردند. بعضی سنگ ریزه به در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم میزدند تا بیرون بیاید.
⚡️حضرت غضبناک بیرون آمد و فرمود:
«در این امور (نماز مستحبّی به جماعت) مبالغه و اصرار میکنید، میترسم، وقتی بر شما واجب شود، از عهدهی آن بر نیایید. ای مردم! در خانههای خود نماز (مستحبّی را به فرادا) بخوانید، چون بهترین نماز آن است که انسان در خانه خود بخواند، مگر نماز جماعت که به مسجد بهتر است.»
🍂خلیفهی دوم، وقتی شب ماه رمضان به مسجد آمد، و دید مردم درون مسجد بسیارند، نماز مستحبّی شبهای رمضان را به جماعت خواند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم نهی کرده بود.
📚نمونه معارف، ج 2، ص 522 حق الیقین، ص 272
☘☘پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «خداوند توبهی بدعت گذار را هیچ وقت قبول نمیکند.»
📚الکافی، ج 1، ص 54
✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
#داستان_آموزنده
🔆معلم علی علیهالسلام
🍃کسی از امام صادق علیهالسلام سؤال کرد: «چرا پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم را ابالقاسم میگویند؟»
🍃فرمود: «به خاطر اینکه فرزندی بنام قاسم داشت.»
عرض کرد: «این را میدانم، کمی روشنتر بیان کنید.»
🍃 فرمود: «چون علی قسیم و قاسم بهشت و جهنم است و علی علیهالسلام در کودکی در دامن پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بزرگ شد و پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم معلم علی علیهالسلام بود و شاگرد بهمنزلهی فرزند است؛ پس پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بهمنزلهی پدر است و او را ابوالقاسم نامند.»
🍃امیرالمؤمنین علیهالسلام هم در نهجالبلاغه فرمود: «پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم در کودکی من را در آغوش میگرفت و غذا را میجوید و در دهان من میگذاشت.»
📚اسرار عبادت، ص 68 -معانی الاخبار، باب اسماء النبی، ج 3
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
این روزها آدمها
محتاج یک روی خوشاند
یک خدا قوت
یک لبخند
که خستگیِ تنهاییشان در برود؛
محتاج یک رفت و آمدند
یک عطر ماندگار
یک دست که گردِ انتظارشان را بتکاند؛
محتاج یک زنگ تلفناند
یک "کجایی؟"
یک "دلم برایت تنگ شده"
یک "مراقب خودت باش"
یک...
این روزها
چقدر،،،
چقدر آدمها فقیرند...!
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#همه_سید_اصغر_باشیم!!
🌷بیشتر وقتها من و سید اصغر، برای گشت امر به معروف و نهی از منکر میرفتیم. در کارش حساس و دقیق بود. یکبار با هم، با ماشین در شهر دور میزدیم. حرف میزدیم و میخندیدیم. ناگهان سید اصغر با ناراحتی به راننده گفت: «بایست!»
🌷....پرسیدم: «چیزی شده؟» گفت: «آن طرف رو نگاه کن، عدهای برای دفاع از ناموس و کشورشون توی جبهه میجنگن و شهید میشن، یک عده هم با بیحجابی به خون شهیدان، بیاحترامی میکنن. میخوام برم تذکر بدم!»
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سید علیاصغر جوادی آملی
#راوی: رزمنده دلاور محمدحسن حمزه
منبع: سایت نوید شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺
#داستان_آموزنده
🔆رفیق عیسی علیه السلام
🌴امام صادق عليه السلام فرمود: بپرهيزند از حسد و بر يكديگر حسد نورزيد آنگاه فرمود: يكى از برنامه هاى حضرت عيسى گردش در شهرها بود. در يكى از سفرهايش يكى از اصحاب خود را كه كوتاه قد بود و از ملازمين حضرت بود همراه خود برد.
🌴در بين راه به دريا رسيدند، عيسى عليه السلام با نام خدا پا روى آب گذاشت و شروع به رفتن كرد. آن ملازم هم ، سخن عيسى عليه السلام را تكرار كرد و به دنبال او بر روى آب حركت كرد.
در وسط دريا با خود گفت : عيسى پيامبر صلى الله عليه و آله است روى آب راه مى رود و من هم بر روى آب راه مى روم پس برترى او بر من در چيست ؟
🌴همينكه اين حرف را زد در آب فرو رفت و از عيسى عليه السلام كمك طلبيد. حضرت دست او را گرفت و از درون آب بالا كشيد و به او فرمود: چه گفتى كه در آب فرو رفتى ؟ حقيقت خيال درونى خود را گفت .
🌴فرمود: خود را در غير جايگاهى كه خدا برايت معين نموده قرار دادى و مورد غضب خدا قرار گرفتى ، پس توبه كن تا منزلت سابق را بازيابى . او توبه كرد و بر پشت سر عيسى به راه خود ادامه داد. آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود: از خداى بترسيد و از حسد پرهيز نمائيد
📒شنيدنيهاى تاريخ 316 - محجة البيضاء 5/328.
✾📚 @Dastan 📚✾
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) :
زُورُوا الْحُسَيْنَ (علیه السلام) وَ لَوْ كُلَّ سَنَةٍ فَإِنَّ كُلَّ مَنْ أَتَاهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَيْرَ جَاحِدٍ لَمْ يَكُنْ لَهُ عِوَضٌ غَيْرُ الْجَنَّةِ وَ رُزِقَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ آتَاهُ اللَّهُ مَنْ قِبَلَهُ بِفَرَحٍ [بِفَرَجٍ ]عَاجِلٍ
از حضرت امام جعفر صادق (عليه السّلام) نقل شده که فرمودند:
#امام_حسين (عليه السّلام) را
#زيارت كنيد اگر چه در هر سال باشد
زيرا هر كس به زيارتش رود در حالى كه به حق آن حضرت عارف بوده و منكر آن نباشد غير از بهشت هيچ عوض ديگرى ندارد و روزى و رزقش وسعت پيدا مىكند و در همين عالم خداوند متعال در ازاى زيارتى كه كرده به او در دنيا فرح و سرور قابل ملاحظهاى مىدهند.
📚 کامل الزیارات / باب شصت و یکم
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
#داستان_آموزنده
🔆دو برادر اُمّی
💥مالک بن عبدالله جابری و سیف بن ابی الحارث دو برادر مادری و پسرعمو بودند که از جابریهای طایفه همْدان بودند. غلام یا هم قسم آن دو یعنی شبیب همراه آنان بود. چون امام علیهالسلام را به آن حالت خاص دیدند، گریهکنان خدمت آن حضرت رسیدند. امام علیهالسلام فرمود: «ای پسران برادر من! چرا گریه میکنید؟
💥به خدا قسم، من امیدوارم بعد از یک ساعت چشم شما روشن شود.» عرض کردند: «ما برای شما گریانیم که چگونه دشمن شما را محاصره کرده و ما قدرت نداریم که از شما دفاع کنیم جز آنکه جان خود را فدایت کنیم.»
💥حضرت دعای خیر در حق ایشان نمود. آنان به حضرت عرض کردند: «السّلام علیک یا بن رسول اللّه.» امام علیهالسلام فرمود: «و علیکُما السَّلام وَ رَحمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه.» پس آنان رفتند و جنگیدند و هر دو شهید شدند. در زیارت ناحیه، اسم مالک بن عبدالله سریع جابری آمده است.
📚رمز المصیبه، ج 2، ص 136 -ابصارالعین، ص 78
✾📚 @Dastan 📚✾
💠 آیا میتوانیم سالم بار خود را به منزل برسانیم و در عین حال، به امور مسلمانان و مؤمنین بیتفاوت باشیم؟ آیا امكان دارد بدون اهتمام به امور مسلمانان، به مقصود خود برسیم؟!
📗 در محضر آیتالله بهجت
#آیت_الله_بهجت_ره
✾📚 @Dastan 📚✾
یه چیزای رو نباید...
تو مدرسه و کف خیابونا یاد گرفت
باید سر سفره پدر و مادرت یاد بگیری
مثل:حیا،شرف ، نجابت ، مردانگی و تعهد ...!!
✾📚 @Dastan 📚✾
✨✨به خاطر بسپاریم که ،
👌👌همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است ؛
💞💞آرام، بی صدا، همیشگی …
💫💫شبتان پر از آرامش
✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
#داستان_آموزنده
🔆معلم علی علیهالسلام
🍃کسی از امام صادق علیهالسلام سؤال کرد: «چرا پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم را ابالقاسم میگویند؟»
🍃فرمود: «به خاطر اینکه فرزندی بنام قاسم داشت.»
عرض کرد: «این را میدانم، کمی روشنتر بیان کنید.»
🍃 فرمود: «چون علی قسیم و قاسم بهشت و جهنم است و علی علیهالسلام در کودکی در دامن پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بزرگ شد و پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم معلم علی علیهالسلام بود و شاگرد بهمنزلهی فرزند است؛ پس پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بهمنزلهی پدر است و او را ابوالقاسم نامند.»
🍃امیرالمؤمنین علیهالسلام هم در نهجالبلاغه فرمود: «پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم در کودکی من را در آغوش میگرفت و غذا را میجوید و در دهان من میگذاشت.»
📚اسرار عبادت، ص 68 -معانی الاخبار، باب اسماء النبی، ج 3
✾📚 @Dastan 📚✾