فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همتی کیست؟؟؟؟
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌹خوش تیپ
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچهها به ابراهیم گفت:
«ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که میاومدی
دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف میزدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خندهام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی میخورد غیر از کشتیگیر. بچهها میگفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگهای باشه، فقط ضرره».
شهید ابراهیم هادی
📚 کتاب سلام بر ابراهیم، ص41
امــام عــلــی (علـیـه السـلام)
زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است.
📚 غررالحـكم، ص 256
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅زیارتعاشورا شاهکلید رفعمشکلات
✍امام صادق (ع) به صفوان میفرماید: «زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن؛ به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین میکنم، نخست زیارتش قبول شود، دوم سعی و کوشش وی شکور باشد، سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاهش برنگردد، زیرا خداوند وعده خود را خلاف نمیکند».
❣امام صادق (ع) به صفوان میفرماید:
«هر گاه حاجتی پیدا کردی، این زیارت را بخوان که برآورده میشود».
📚 بحارالانوار - جلد98 صفحه300
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
امام على عليه السلام:
التَّكلُّفُ مِن أخلاقِ المُنافِقينَ
تكلّف، از اخلاق منافقان است
غررالحكم حدیث1176
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ در دعا ـ :
و ارحَمْنی مِن تَكَلُّفِ ما لا يَعنينی
به من رحم فرما، تا در كارهاى بيهوده خود را به تكلّف نيندازم
الكافی جلد2 صفحه577
امام على عليه السلام:
أكبَرُ الكُلفَةِ تَعَنِّيكَ فيما لا يَعنيكَ
بزرگترين تكلّف، آن است كه به چيزهاى بيهوده بپردازى
غررالحكم حدیث3166
امام على عليه السلام:
شَرطُ الاُلفَةِ تَركُ الكُلفَةِ
شرط الفت، ترك تكلّف است
المواعظ العدديّة صفحه57
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📨 رأی شما شمرده میشود، هم در زمین و هم در آسمان!
👈🏻 حواست به امتحان انتخابات هست؟
#استوری
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚سه وصیت جوان معصیت کار
نجيب الدين نقل فرموده است: يك شب در #قبرستان بودم، ديدم چهار نفر مى آيند و يك #جنازه روى دوش دارند. من جلو رفتم و به آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم به نظر مى رسد كه شما انسانى را كشته ايد و نيمه شب قصد دفن آن جنازه را داريد تا كسى از اسرارتان سر در نياورد.
گفتند: آى، گمان بد نكن زيرا مادرش با ماست. ديدم پيرزنى جلو آمد، گفتم اى مادر، چرا نيمه شب جوانت را به قبرستان آورده اى؟
گفت: چون جوان من معصيت كار بود و خودش چند وصيت كرده است.
اول: چون من از دنيا رفتم طنابى به گردنم بى انداز و مرا در خانه بكش و بگو: خدايا اين همان #بنده گريز پا و گناهكارى است كه به دست سلطان #اجل گرفتار شده او را بسته نزد تو آورده ام به او #رحم كن.
دوم: جنازه ام را شبانه دفن كن تا كسى بدن مرا نبيند واز جنايات من ياد نكند تا #عذاب شوم.
سوم: اين كه بدنم را خودت دفن كن و در لحد بگذار كه خداوند موهاى سفيد تو را ببيند و به من عنايتى فرمايد و مرا بيامرزد، درست است كه من #توبه كرده ام واز كرده هايم پشيمانم ولى تو اين وصيتهاى مرا انجام بده.
وقتى كه جوانم از دنيا رفت، ريسمانى به گردنش بستم و او را كشيدم. ناگهان صدايى بلند شد و گفت: الا ان #اولياء_الله هم الفائزون، با بنده گنه كار ما اين طور رفتار نكن ما خود مى دانيم با او چه كنيم.
خوشحال شدم كه توبه اش پذيرفته شده و او را به طرف قبرستان آوردم. من از پيرزن خواهش كردم كه دفن پسرش را به من واگذار كند. او هم اجازه داد بدن را در #قبر گذاشتيم همين كه خواستم #لحد را بچينم، آيه اى را شنيدم كه: (الا ان اولياء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون )
از اين جريان نتيجه گرفتم كه توبه جوان گناهكار مورد قبول واقع شده است و خداوند دوست ندارد بنده گناهكارش كه توبه كرده، مورد #اهانت قرار گيرد.
📚 منبع : قصص التوابين، ص 110
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید هنوز برای رای دادن یا ندادن مطمئن نباشید👌 ولی وقتی یه کاندیدایی هست که یه کارنامه پر از مبارزه با فساد، حمایت از کارگاه های تولیدی ، حمایت از قشرهای آسیب دیده و... داره.
بنظرم دیگه جای شک وجود نداره👌
ایندفعه رای بدین ولی خوبش رو بدین😊
رای درست بدهیم🔖
#من_رای_میدهم
#حضور_حداکثری
با راے خودمون از خون حاج قاسم پاسداری کنیم⭐️✨
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔆 #پندانه
بردبار باش!
🔹کیفها توی کیففروشیها اگر خوشفرم و خوشقوارهاند به خاطر این است که پر از کاغذ باطلهاند.
🔸اگر آن کاغذ باطلهها را بیرون بریزی از فرم و قیافه میافتند و کاغذها هم دیگر زبالهاند و باید دور ریخته شوند.
🔹خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است.
🔸اگر فرو ببری شکل و شخصیت پیدا میکنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت میافتی.
🔹پس خشمت را فرو ببر تا شخصیتت حفظ شود ...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینو بفرست برای هر کی میگه فرقی نمیکنه کی رییس جمهور بشه!
اولش همه میگن فرقی نمیکنه کی رئیس جمهور بشه، بعد میگن خب اگه فرق نمیکنه حاضری 4سال دیگه حسن روحانی رو انتخاب کنی؟!!
همه میگن اوه اوه نه ببخشید😁
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#والله_شهدا_زندهاند....
🌷پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه میگفت: یکیشان آمد به خوابم و گفت: جنازهی من رو فعلاً تحویل خانوادهام ندید. از خواب بیدار شدم. هر چه فکر میکردم کدام یک از این دو نفر بوده، نفهمیدم! گفتم ولش کن، خواب بوده دیگه.
🌷....و فردا قرار بود جنازهها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت. اینبار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: امیر ناصر سلیمانی. از خواب پریدم، رفتم سراغ جنازهها. روی سینهی یکیشان نوشته بود؛ شهید امیر ناصر سلیمانی.
🌷بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز امیر ناصر سلیمانی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#داستان
✨﷽✨
⚡️گردو فروش⚡️
✍ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: می ﺷﻮﺩ همۀ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ؟ ﮔﺮﺩﻭﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ؟ و ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ. ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ. ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ بالاخره ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ، ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ. ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ.
ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ، ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ، پس تا میتوانی برای آخرتت توشه ای جمع کن و ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ لحظه زندگیت ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ که عمر آدمی بسیار کوتاه است.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکم فرمانده خیلی وقته صادر شده
خواب نمانیم
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✍مفضل بن عمر می گوید:
امام جعفر صادق علیه السلام امام پس از خود را موسی بن جعفر علیه السلام معرفی کرده بود ولی پس از شهادتش، پسر او بهنام عبدالله افطح که پس از اسماعیل - که در زمان خود امام صادق از دنیا رفت ــ بزرگترین پسر امام بود، ادعای امامت نمود و گروهی را به دور خود جمع کرد.
🔸موسی بن جعفر علیه السلام دستور داد هیزم فراوانی در میان خانه جمع کردند، سپس اصحاب بزرگ و برادرش عبدالله را احضار فرمود. پس از آنکه همه حاضر شدند به دستور امام، هیزمها را به آتش کشیدند؛ و هیچکس نمیدانست نقشه حضرت چیست.
🔸وقتی شعلههای آتش گسترده شد، امام علیه السلام از جا برخاست، داخل آتش شد و میان شعلههای آتش نشست و شروع کرد به صحبت کردن. یک ساعت به همین منوال گذشت. آنگاه از جا برخاست و از میان شعلههای آتش بیرون آمد و در میان اصحاب نشست. سپس رو به برادرش عبدالله کرد و فرمود:« اگر چنین گمان میکنی که تو امام بعد از پدر هستی، در میان آتش بنشین و با مردم سخن بگو.» عبدالله از زور خجالت و غضب، رنگبهرنگ شد و از منزل امام بیرون رفت.
📙بحار الانوار، ج 48 ،ص 67.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
یک حرف درست، در مناظرهی آخر !
🧐آقای روحانی، خیلی خوبه، امـا ....
#انتخابات_1400
#مشارکت_حداکثری
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
✍کارهایی که عمر را زیاد می کند:
✅ البته راههای افزایش طول عمر منحصر در موارد ذیل نیست و آنچه بیان خواهد شد مشتی از خروار است.
❶ «نیکی به والدین و صلهرحم»
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای فرزند آدم! به پدر و مادرت نیکی کن و صلهرحم داشته باش تا خداوند، کارت را آسان و عمرت را طولانی بگرداند. پروردگارت را فرمان ببر تا خردمند به شمار آیی و از او نافرمانی نکن که نادان شمرده میشوی.(الفردوس، ج5 ، ص282)
❷ «خوش خویی و حسن خلق»
امام صادق (ع) میفرماید: نیکوکاری و خوش اخلاقی، خانهها را آباد و عمرها را طولانی میکنند.(کافی، ج2 ، ص100)
❸ «زیارت امام حسین علیه السلام»
در این باره امام صادق(ع) فرموده است: زیارت امام حسین(ع) را رها نکن و دوستان خود را هم به آن سفارش کن که در این صورت، خداوند عمرت را طولانی و روزیات را زیاد میکند و زندگیات را همراه با سعادت میکند و جز سعادتمند نمیمیری و نام تو را در شمار سعادتمندان، ثبت میکند.(کامل الزیارات، ص286)
❹ «نیکی به خانواده»
امام صادق(ع) میفرماید: هر کس به شایستگی در حق خانوادهاش نیکی کند، خداوند بر عمرش میافزاید.(کافی، ج8 ، ص219)
❺ «شاد کردن والدین»
امام صادق(ع) میفرماید: اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند، پدر و مادرت را شاد و مسرور کن.(بحارالانوار، ج74 ، ص81)
❻ «شستن دست پیش و پس از غذا خوردن»
امام صادق(ع) میفرماید: دستهایتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشوئید، که فقر را میبرد و بر عمر میافزاید.(محاسن، ج2، ص202)
❼ «صدقه دادن»
صدقه شامل دادن واجبات و مستحبات مالی از سوی شخص است و اختصاص به زکات و خمس ندارد. هر کسی به هر میزان که صدقه به ویژه به سائل و محروم دهد، از برکات آن بهرهمند خواهد شد که از جمله آنها افزایش عمر است. امام باقر (ع) فرمود: کار خیر و صدقه، فقر را میبرد، بر عمر میافزاید و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور میکند.(ثواب الاعمال، ص141)
❽ «وضو گرفتن»
طهارت بدنی: پیامبر(ص) میفرماید: وضو زیاد بگیر تا خداوند، عمرت را زیاد کند.(امالی مفید، ص65، حدیث 5)
❾ «گرفتن ناخن در روز جمعه»
پیامبر(ص) میفرماید: هر کس در روز جمعه ناخنهایش را کوتاه کند، عمر و مالش زیاد میشود.(جامعالاخبار، ص333)
❿ «اعمال سهگانه»
امام صادق(ع) میفرماید: سه چیز است که اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهرهمندی او از نعمتها میشود: طول دادن رکوع و سجده ، زیاد نشستن بر سر سفرهای که در آن دیگران را اطعام میکند و خوش رفتاریاش با خانواده.
📚کافی، ج4 ، ص49
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#دفاع مقدس
✅طنز جبهه😂
به سلامتی فرمانده🕵
دستور بود هیچ کس بالای 80 کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند😓!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم😉
#سوار كه شد،🙂
گاز دادم و راه افتادم
من با
#سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!😍
گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!🙄😒 راست میگن؟!🤔
گفتم: #فرمانده گفته😊! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی #فرمانده باحالمان!!!😄
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!😟
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!🤔
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂
#فرمانده_مهدےباکری
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
دوست عزیز من:
یه روز یه عده یواشکی رفتن fatf رو نخونده امضا کردند 😕
۳۸بند از ۴۰ بندشو یواشکی اجرا کردند
تو یکی از بند هاش گفته بودند باید حاج قاسممونو تحویلشون بدیم
با قبول کردنش، حاج قاسم رو ترور کردند 😭😭😭
حالا باز با پرویی اومدن میگن fatf باید تصویب بشه🥺😟
میدونستین برای اجرای اون دوتا بند ،چند تا قانون رو که توی قوانین جمهوری اسلامی هست که طبق این قوانین اجازه دسترسی بیگانگان به میزان و نحوه مراودات مالی کشور رو نمیده عوض کنند تا این اخرین بند های این توافق نامه ننگین رو اجرا کنند .
حالا جیغ بنفش میزنن که چرا نمیزارین اون دوبندم اجرا کنیم🤦🏻♂️
میدونید تو این برنامه ایران دوتا ناظر داره که خودشونم این معاهده رو امضا نکردن و اجرا نمیکنن؟ 🤔
اره ناظرین اجرای FATF
اسرائیل و عربستان😳 هستند .
حالا یه سؤال:
کیا یادشون رفته ترور دانشمندان هسته ای کشورمون رو، که اسراییل اعلام کرد مسئولیتش رو پذیرفته ؟
و یا بمب گذاری توی تاسیسات هسته ای رو؟
کیا جمعه سیاه حج سال ۶۷ رو که عربستان حجاج ایرانی رو به خاک خون کشید یا تجاوز به نوجوانان در جده رو یا قتل عام فاجعه منا در سال ۹۴رو و اعلام جنگ علیه ایران رو که گفتند بعد از یمن نوبت ایران است یا زمانی که گفتند باید جنگ رو به داخل ایران بکشونیم؟
این دو کشور منفور ناظرهای ایران بر اجرای دقیق ممعاهده FATF هستند
کارمون به کجا کشیده 🥺
حالا با اون کسی که میگه عربستان دشمن ما نیست (جناب همتی) چیکار کنیم؟🤨
آیا باید دست رو دست بذاریم تا افکار حامیان دشمنان ایران رای بیاورند و کشور رو به فنا بدن همون کاری که توی این هشت سال کردن و قصد دارن ادامه بدن ؟😟
با رای دادن و انتخاب فردی که باین تفکر مبارزه میکنه و نگاهش به توی خود کشوره و استفاده از منابع خودمونو جوانان داخله به اینده روشن خودمونو بچه هامون امیدوار باشیم😍
رای ما رییسی کاندیدای اصلح✌🏻
🌸🍃🌸🍃
امام صادق (علیه السلام) با بعضی از اصحاب برای تسلیت به خانه یکی از خویشاوندان میرفتند. در بین راه بند کفش امام صادق (علیه السلام) پاره شد به طوری که کفش به پا، بند نمیشد.
امام کفش را به دست گرفتند و با پای برهنه به راه افتاند.
ابن ابی یعفور - که از بزرگان و صحابه آن حضرت بود - فوراً کفش خویش را از پا درآورد، بند کفش را باز و دست خود را به طرف امام (علیه السلام) دراز کرد تا آن بند را به امام (علیه السلام) بدهد که امام با کفش برود و خودش با پای برهنه راه برود.
امام با حالت خشمناک روی خویش را از عبدالله برگرداند و به هیچ وجه حاضر نشد آن را بپذیرد و فرمودند: «اگر یک سختی برای کسی پیش آید، خود آن شخص، از همه به تحمل آن سختی اولیتر است. معنا ندارد که حادثهای برای یک نفر پیش بیاید و دیگری متحمل رنج بشود.»
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
ازادشدن اسیرجنگی توسط حضرت معصومه(س)
جناب حجه الاسلام و المسلمين آقاي ابن الرّضا از حاج آقاي كشفي كه از خدمتگزاران بلند پاية حرم حضرت معصومه (س) نقل كردند كه در ايام جنگ، شبي از شبها گروهي از اسراي عراقي را به حرم مطهر كريمه اهل البيت (س) آورده بودند، در طرف بالاي سر حضرت ميله هايي نهاده شده بود كه اسرا در داخل ميله ها و ديگر زائران در بيرون ميله ها مشغول زيارت بودند، يك مرتبه ديدند كه زني از ميان تماشاگران جيغ كشيد و بلافاصله يكي از اسرا نيز جيغي كشيد.
معلوم شد كه اين اسير از شيعيان عراقي بوده، به خدمت سربازي رفته، توسط ارتش عراق او را به اجبار به جبهه برده اند و آنجا به اسارت نيروهاي ايراني در آمده است. مادرش نيز به جرم شيعه بودن از عراق اخراج شده ، به ايران آمده، در قم اسكان داده شده و به كلي از سرنوشت پسرش بي خبر مانده است.
اين مادر بيچاره، هر شب به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف مي شده، به خدمت بيبي عرض مي كرده: بيبي جان من پسرم را از تو مي خواهم. آن شب نيز چون شبهاي ديگر به حرم مشرف شده، براي پسرش دعا كرده و به حضرت معصومه (س) متوسل شده است كه يك مرتبه پسرش را در ميان اسيران ديده بود و بي اختيار جيغ كشيد، پسرش نيز متوجه مادر شده، متقابلاً جيغ كشيده، و اينگونه از عنايات حضرت معصومه (س) پس از سالها جدايي، چشم مادر به ديدن ميوه دلش روشن گرديده است. پس از اين رخداد جالب، توسط سازمان بين الملل ترتيبي داده شد كه اين پسر از اسارت آزاد شده به كانون گرم خانواده برگردد.
📚منبع: کراماتي عجيب ازحضرت فاطمه معصومه(س) در قرن معاصر موسسه امام هادی(ع)
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•