eitaa logo
گفتگوی اسلام و مسیحیت
603 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
434 ویدیو
86 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
معتقدند که سرشار از معارف ناب و غنی بوده و برای هدایت بشر کافی است. به همین خاطر متن کتاب مقدس برای آنان حجیت دارد و تمام فرق مسیحی در ظاهر به آن اعتقاد کامل دارند. حال اینکه این کتاب مسیحیان سرشار از تناقضات واضح بوده و مخاطب خود را علاوه بر اینکه هدایت نمی‌کند، بلکه سرگردان و متحیر او را در مقام عمل و اعتقاد رها می‌کند؛ به‌گونه‌ای که مخاطب مسیحی نمی‌داند باید به کدام کلام مسیح و دیگر بزرگان مسیحیت عمل کرد. یکی از این مربوط به گفتار خود مسیح است که در مشهود است. در انجیل متی از قول عیسی مسیح در مورد دین موسی (علیه‌السلام) و نحوه‌ی نگرش مسیح به شریعت یهود چنین آمده است: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. زیرا هرآینه به شما می‌گویم تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچک‌ترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کم‌ترین شمرده شود. امّا هر که به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد؛ زیرا به شما می‌گویم تا عدالت شما بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد.»[۱] اعتقاد عیسی مسیح به قرآن و نسبت به شرایع موجود در آن با این عبارات به قدری روشن و واضح است که نیاز به توضیح بیشتر نیست. آیا به‌راستی عیسی مسیح چنین اعتقادی به کتاب مقدس موجود در زمان خود یعنی همان عهد قدیم و شرایع آن داشته است؟ جالب این است که در همین انجیل و در همین بابی که عیسی مسیح خود را ملزم به انجام شرایع یهود دانسته و بدون هیچ کم و کاستی آن را می‌پذیرد، مطالب و احکامی از وی بیان‌شده که به کلی متناقض با عبارتی است که در مورد حجیت عهد قدیم و دین یهودیت بیان داشته است. در ادامه انجیل متی عیسی مسیح در مورد طلاق و سوگند خوردن چنین سخن گفته است: «و گفته‌شده است هر که از زن خود مفارقت جوید، طلاق‌نامه‌ای بدو بدهد. لیکن من به شما می‌گویم، هر کس به غیر علّت زنا، زن خود را از خود جدا کند باعث زنا کردن او می‌باشد و هر که زن مطلقه را نکاح کند، زنا کرده باشد. باز شنیده‌اید که به اولین گفته‌شده است که قسم دروغ مخور، بلکه قسم‌های خود را به خداوند وفا کن، لیکن من به شما می‌گویم، هرگز قسم مخورید.»[۲] عیسی مسیح که شکستن کوچک‌ترین تعالیم و را منع کرده و شکننده‌ی آن را کمترین افراد در ملکوت می‌داند، در این فقره احکام طلاق موجود در یهود را نپذیرفته و آن را منحصر در زنا می‌داند. در بخش دوم همین عبارت عیسی مسیح قسم خوردن را که در قاموس همه‌ی ادیان موردپذیرش است و هم‌اکنون نیز در کشور‌های مسیحی در محکمه‌ها قسم یاد می‌کنند، به کلی ممنوع کرده و از مردم می‌‌خواهد هرگز قسم نخورند. عیسی مسیح در بخشی دیگر از انجیل متی در مورد حکم حیاتی و اجتماعی قصاص چنین فرموده است: «شنیده‌اید که گفته‌شده است، چشمی به چشمی و دندانی به دندانی؛ لیکن من به شما می‌گویم، با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخساره راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان و اگر کسی خواهد با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد، عبای خود را نیز بدو واگذار.»[۳] عیسی مسیح در این بخش از گفتارش نیز برخلاف شریعت موسی (علیه‌السلام) که قصاص را امری حیاتی برای سلامت فردی و اجتماعی می‌داند، از مردم خواسته است که در مقابله با ظالم و ستمگران خود را به خواری و ظلم‌پذیری سوق دهد. اگرچه مسیحیان در مقام عمل به هیچ‌چیزی معتقد نبوده و جز به چند آیین که ‌در بین فرق مسیحی اختلاف زیادی در مورد آن‌ها و نحوه‌ی عمل به آن‌ها وجود دارد، شریعت خاصی ندارند؛ اما این تناقض گفتاری و رفتاری در کلام و عمل عیسی مسیح حکایت از انحراف عظیم در مسیحیت داشته و حجیت ظاهری کتاب مقدس را نیز از بین می‌برد. چگونه ممکن است کتابی مقدس و الهی در یک باب چندین تناقض آشکار داشته باشد؟ آیا عیسی مسیح ثبات شخصیتی نداشته و هرلحظه چیزی می‌گفتند؟ آیا نویسندگان اناجیل افراد مورد اعتمادی نبوده و در نگارش اناجیل این تناقضات را به وجود آوردند؟ و ... راستی جواب مسیحیان به این سؤالات و پرسش‌ها و اشکالات فراوان دیگر چیست؟ پی‌نوشت:📝 [۱]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی ۵: ۱۷-۲۰. [۲]. ترجمه قدیم ، متی ۵: ۳۱-۳۴. [۳]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، متی ۵: ۳۸-۴۰. ☪✝ @Debate
مسیح با مرگ خود راه را برای ما مهیا ساخت و برای کسب این نجات نیاز به ایمان و برای کسب ایمان نیاز به فیض داریم . اما چه کسانی مستحق میتوانند فیض را بدست آورند؟ آیا باید برای نیل به آن کوشش خاصی داشت؟ پاسخ به این پرسش ها، منشأ مناقشات بزرگی بين پلاگيوس از انگلستان و اوگوستين شهر هيپو الجزاير گردید.پلاگیوس راهب انگلیسی که از اریگن و عقل گرایی او الهام گرفته بود پس از ورود به رم، از سستی و پایین بودن سطح معنویت در آنجا نگران شد. و وقتی دلیل این ولنگاری اخلاقی موجود در رم را جویا شد این پاسخ را شنید که مطابق آموزه های آگوستین به علت گناه آدم و حوا و میراث آن بر بشریت «شرارت بخش جدا نشدنی حالت انسان گردیده است» و به خاطر آن اراده انسان مخدوش شده است و ما نمیتوانیم برای نجات خود کاری بکنیم . به باور آگوستین، از انجا که طبیعت انسان، طبیعتی ناتوان و گمراه است که برای نجات، محتاج به فیض خداست. فیض، توجه بی حدو حصر خداست بدون آن که استحقاق آن را داشته باشیم، کمکی الهی که درون ما را دگرگون می کند. به نظر اگوستين، پارسائی انسان، بر اساس فیض است. بنابراین حتی اعمال نیک او نیز نتیجه کاری است که خدا در طبیعت سقوط کرده وی انجام داده است . و ما بدون نمیتوانیم به مسیح ایمان بیاوریم . فیض نیز تنها یک هدیه الهی است نه پاداشی از جانب وی؛ زیرا اگر پاداش بود انسان ها می توانستند با اعمال نیک خویش، آن را خریداری کنند؛ در حالی که فیض هدیه رایگان خدا است که به هر که بخواهد ارزانی می دارد. این ها کسانی اند که از میان بشر آلوده ای که تقدیرشان بر هلاکت است، نجات می یابند پلاگیوس اما برای برطرف کردن این نقیصه،مصمم بود. او برای همین منظور، بحث آزادی اراده را مطرح کرد. با شعار « من باید پس میتوانم» شروع به مبارزه با اندیشه های اگوستین نمود وی برای نیل به نجات بر کوشش انسانی تاکید داشت اما نیاز به فیض را نیز انکار نمیکرد و اما چیزی که پلاگیوس از فیض میفهمید با انچه که آگوستین میفهمید متفاوت بود پلاگیوس فیض را عقل و فطرت و هدایت های الهی میدانست. که در انجام وظایف به ما کمک می کند. برای این منظور تنها کافیست خدا راه را به ما نشان دهد. وی معتقد بود انسان بر اساس اختیار و استحقاق خويش است که پارسا شمرده مي شود. بنابراین اعمال نيكوي انسانها، نتيجه اراده خود ایشان است نه اراده اجباری خدا در انسان و نجات مسیح صرفا به معنای پیروی از الگوی مسیح است نه چیزی بیشتر 1⃣ ادامه در پست بعد 👇 انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. ☪✝ @Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #جبر_گرایی_و_مسیحیت مسیح با مرگ خود راه را برای #نجات ما مهیا ساخت و برای
در این میان، مخالفان پلاگیوس و در راس آنها آگوستین نیز بیکار ننشستند و او را سخت مورد هجوم قرار دادند. نزاع کم کم بالا می گرفت. و این نزاع جنجال بزرگی را در کلیسا ایجاد کرد و منجر به تشکیل شوراهایی از جمله افسس(431) و کارتاژ (418م) گردید . باری، نظریات این متفکر انگلیسی در این شورا محکوم شد و خود او نیز به اصرار آگوستین، از سمت خویش خلع گردید. پلاگیوس اما اگرچه محکوم شد ولی نظریات آگوستین هم به طور کامل مورد پذیرش کاتولیک ها قرار نگرفت. میگفت: ما انسانها براي خود از آغاز تا پايان به خدا اتکا داریم؛ زیرا طبیعت انسان، طبیعتی ناتوان و گمراه است که برای نجات، محتاج به فیض خداست. فیض، توجه بی حدو حصر خداست بدون آن که استحقاق آن را داشته باشیم، کمکی الهی که درون ما را دگرگون می کند. به نظر آگوستين، پارسائی انسان، بر اساس فیض است. بنابراین حتی اعمال نیک ما نیز به صورت جبر آمیز نتیجه کاری است که خدا در طبیعت سقوط کرده ما انجام داده است این اعتقاد آگوستین اختلافی سخت یرا کلید زد، اختلافی در پاسخ به این سوال:«آيا نجات پاداش اعمال استحقاقي ماست يا خير؟» تا زمان توماس اكوئيناس، تمامی صاحب نظران بر این امر اتفاق داشتند که انسان نميتواند مدعي استحقاق نجات به عنوان پاداش شده و آن را مقتضای عدالت خداوند بشمارد. بنابراین این اندیشه که کسب نجات از طریق اعمال انسان ها ممکن است به عنوان «بدعت پلاگیوسی» مردود اعلام شد. ژان كالون یکی از معتقد بود حكم ابدي خدا، به نجات بعضی و هلاکت بعضی دیگر تعلق گرفته است؛ زیرا خداوند همه را یکسان خلق نمی کند، بلکه برخی را برای نجات و برخی را برای هلاکت می آفریند. وی البته در پایان، اعتراف می کند: «اذعان دارم که اين حكم هولناك است.» چندی بعد اما نظریه کالون، توسط پیروان وی در شورای دورت 1619 اصلاح شد و در قالب 5 اصل زیر به تصویب رسید:👇 1- فساد و تباهي كامل طبيعت بشر گناه آلود را فرا گرفتند. 2- برگزيدگي و تقديراخرت انسانها بر اساس هيچ استحقاقی و یا دستاورد کار نیک و يا صفت نيكويي نیست بلکه کاملا بی قید و شرط است. 3- مسيح فقط براي برگزيدگان مرد و تنها کفاره گناه اصلی ایشان را پرداخت نه تمامی بشریت. 4- برگزيدگان به گونه قصور ناپذيري فراخوانده ميشوند ورهايي مييابند و این موضوع از طرف آنها مقاومت نا پذیر است و پدیرش آن اختیاری نیست. 5- كساني كه خدا به راستي فرايشان خوانده به هيچ وجه نميتوانند از اين فرا خواندگي منحرف شوند. 2⃣ انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. ☪✝ @Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #جبر_گرایی_و_مسیحیت در این میان، مخالفان پلاگیوس و در راس آنها آگوستین نی
📚📜📃👆👇 مگ گراث. الیستر. در امدی بر الهیات مسیحی ص 472- 475 تا ص 504 ا.گریدی ، جوان ؛ رحیم سلیمانی ، مسیحیت و بدعت ها ، قم ، موسسه طه ، چاپ دوم ، سال 1384 ، ص 179_182
میسیونرهای مسیحی انگلستان با میسیونرهای آمریکایی در اقدام مشترک به برگزاری برنامه های خاص کردند. میسیونرهای مسیحی هر دو از کلیساهای متفاوت بودند ولی در تبلیغ مشترکا در ایران کار می کردند. یکی از اقدامات آنها برگزاری مدرسه تابستانی مسیحی یا اعتکاف مسیحی بود. میسیونر ها در کالج مسیحی اصفهان از هر قشری برای آشنایی با مسیحیت ثبت نام می کردند. در مدرسه تابستانی به غیر آشنایی با مسیحیت دوره های کمک درمانی برای مستعضفان هم بود. ثمره این مدرسه تابستانی علاقه مردم به مسیحیت بود حتی اگر هم تغییر کیش نمی دادند طرفدا مسیحیت می شدند. می نویسید برای ما بسیار جالب بود که در شهر متعقد اصفهان مکانی کاملا مسیحی بسازیم که رنگ و بوی کلیسا بدهد. طبق آمار آنها بیشترین جذب از این برنامه اعتکاف مسیحی به مسیحیت بوده است. امروزه با گذشت نزدیک به یک قرن و با متفاوت شدن شرایط سیاسی این برنامه به صورت مخفی و دوستانه برگزار میشود. اگر به نگاه کنیم روش های تبلیغ همانند گذشته است ولی با کمی تغییر در صورت اجرای آن. کشیش لاهور می نویسید: روزی زنی به کلیسا اصفهان آمد و با عصبانیت بر ضد اسلام صحبت کرد؛ وقتی با او آشنا شدم فهمیدم او قبلا مسلمان بوده است و در مراسم اعتکاف مسیحی کالج اصفهان شرکت کرده است.آن زن می گفت من از مسیحیت متنفر بودم ولی برای کنجکاوی در این برنامه ثبت نام کردم و یک تابستان کنار میسیونر ها مسیحی زندگی کردم وحالا بعد از شناخت مسیحیت رسما غسل تعمید کردم. بیشتر سعی این هادر مراسم اعتکاف مسیحی جذب قشر کم سواد جامعه بود تا بر آنها تاثیر لازمرا بگذارند. چون در بین محصلین خوب فعالیت می کردند و تنها قشر جامانده قشر کم سواد جامعه بود. انتشار مطالب با ذکر منبع 👇 بلامانع است. گفتگوی اسلام و مسیحت ☪✝ eitaa.com/Debate
دو کتاب به زبان عربی پیرامون کتاب مقدس با عنوان "جمان من فضه" (قاموس اعلام کتاب مقدس) و قاموس کتاب مقدس 👆 کتاب "جمان من فضه" به لحاظ آشناکردن افراد با معنای اعلام کتاب مقدس مانند دانستن معنای اسماعی
1_3057096.pdf
1.54M
كتاب امام على و حقوق بشر نوشته نويسنده مسيحى 📚 لذت مطالعه اين كتاب را به دوستانتان هديه دهيد! RasaneyeSad.blog.ir Instagram.com/RasaneyeSad Telegram.me/RasaneyeSad ☪✝ @Debate
معتقد است به یک خطا حکم شد بر جمیع مردمان برای قصاص ( رومیان 5: 18) و لذا همه انسان هایی که از نسل آدم متولد میشوند با گناه زاده میشوند و تنها راه نجات ایمان به است و با ایمان به مسیح و انجام غسل تعمید عوارض گناه نخستین زدوده میشود و امکان نجات فرد مهیا میشود و در غیر این صورت امکان نجات نخواهد داشت. حال سوال مهمی ایجاد میشود که آیا منظور پولس از قصاص همه مردمان، شامل کودکان نوزاد نیز میشود؟! به باور کلیسا، هر کودکی که به دنیا می آید، وارث گناه آدم است و به همین خاطر می بایست تعمید داده شود تا مشمول نجات واقع گردد. در کتکیزم کاتولیک بیان میکند: «بشر سقوط کرده هنگام تولد با گناه اصلی آلوده است و برای رهایی از این آلودگی، نیازمند ولادت جدیدی است که این ولادت جدید، با مهیا میگردد. در بیانیه شورای ترنت نیز آمده است:👇 «اگر آنان (مردم) از سلاله «آدمِ تکفیر نشده» بودند مردم غیر عادل متولد نمی¬شدند. آنان به خاطر آن تکفیر، هنگامی که در رحم مادر هستند، بی عدالتی را از آن خود می¬کنند تا آنجا که اگر دوباره در مسیح متولد نشوند، هرگز عادل شمرده نخواهند شد ... و نوزادان بدون تعمید، حتی نوزادان کوچک، به خاطر گناه اصلی آدم، دارای تجربه مرگ روح هستند و بر همین اساس می بایست تعمید شوند.» و از همین رو اگر کودکی بدون تعمید از دنیا رود در عذاب الهی خواهد بود. آگوستین صراحتا کودکانی که بدون غسل تعمید از دنیا می رفتند را به خاطر وراثت گناه آدم، مشمول عذاب می دانست. در ادامه پدران یونانی کلیسا نیز از این نظریه تبعیت کردند. آگوستین هم چنین معتقد بود:👇 کودکانی که بدون تعمید از دنیا رفته اند شامل مجازات خفیفی میشوند زیرا پولس رسول میگوید : و حکم شد از گناه یک نفر برای قصاص همه مردمان( رمیان 5: 16) در پی مخالفت پلاگیوس با دیدگاه آگوستین در شهر کاتاژ در سال 481 شورائی تشکیل شد بیانیه شورای کارتاژ میگوید: «اگر کسی بگوید لازم نیست نوزاد را تعمید دهند، باید وی را تکفیر کرد. هم چنین اگر کسی به وجود کودکانی در ملکوت آسمان یا هر جای دیگری معتقد باشد که بدون تعمید از دنیا رفته و در عین حال در شادی به سرمی برند، می بایست تکفیر شود.» ، دیدگاه آگوستین در باره جهنمی شدن کودکان مورد پذیرش پدران کلیسا قرار گرفت و پدرانی مانند جروم و گرگوری کبیر دیدگاه وی را اتخاذ کردند . رابرت برنس –یکی از شاعران بزرگ قرون وسطی – در دعا می گوید: کودکان با به دنیا آمدن به جهنم می روند.» 1⃣ ادامه در پست بعد 👇 ☪✝ @Debate
گفتگوی اسلام و مسیحیت
✍ #یادداشت_استاد_کاشانی #عاقبت_نوزادان_تعمید_نیافته #پولس معتقد است به یک خطا حکم شد بر جمیع مردما
در باره کودکان مورد پذیرش پدران کلیسا قرار گرفت و پدرانی مانند جروم و گرگوری کبیر دیدگاه وی را اتخاذ کردند . رابرت برنس –یکی از شاعران بزرگ قرون وسطی – در دعا می گوید: کودکان با به دنیا آمدن به جهنم می روند.» در نیمه اول سالهای قرون وسطی دیدگاه اگوستین مورد پذیرش الهی دانان مسیحی بود تا اینکه در قرن 12م، پیتر آبلارد (Peter Abelard) بر خلاف دیدگاه اگوستین که معتقد به مجازات خفیف برای نوزادان بود ، معتقد شد که نوزادان تعمید نیافته گر چه در جهنم هستند اما شکنجه نمیشوند بلکه تنها درد فراموش شدن از فیض الهی را حس خواهند کرد برخی دیگر از الهی دانان معتقد شدند که آنها همین درد فراموش شدن را نیز حس نمیکنند و بدون بهره وری از شادی بهشتی یا عذاب جهنمی زندگی میکنند. توماس آکویناس نظریه متعادلی را ارائه کرد. به عقیده وی، کودکانی که تعمید نگرفته اند به بهشت نمیروند اما در برزخ که مکانی بین بهشت و جهنم است به نام لیمبو زیست میکنند. لیمبو به معنای لبه میباشد و این مکان گرچه در جهنم میباشد اما در لبه آن قرار دارد . جان ویکلف یکی از پیش قراوالان نهضت اصلاحات در قرن 14 ضرورت غسل تعمید نوزادان را انکار کرد اما دیدگاه ایشان در شانزدهمین شورای جهانی ، شورای کونستانس 1415 محکوم شد و در سال 1442 کاتولیک ها در شورای فلورانس باز بر نظریه اگوستین تاکید کردند که تعمید برای کودکان نوزادان ضروری است و کودکان تعمید نیافته به جهنم میروند اما مجازات ایشان برابر با مجازات کسانی که مرتکب گناهان کبیره شدند نیست شورای ترنت نیز اعلام کرد غسل تعمید وسیله ای است که آدمی را از وضعیت گناه آلودی که از آدم به ارث میبرد به وضعیت فیض و فرزندی خداوند منتقل میکند از طریق دومین آدم نجات دهنده ما عیسای کلیسای کاتولیک اگرچه در ابتدا سخت معتقد به نظریه آگوستین بود اما کم کم به نظریه آکویناس متمایل شد، اما در قرن بیستم وقتی کلیسا خود را تحت فشار احساسی خانواده هایی که کودکانشان را قبل از از دست داده بودند قرار گرفت و یک تغییر بزرگ رخ داد . پاپ ژان پل دوم، برای کودکانی که بدون تعمید از دنیا میروند ابراز امیدواری نمود که رستگار شوند. در آیین نامه کلیسای کاتولیک نیز ضمن تأکید بر این که «خداوند رستگاری را در آیین تعمید قرار داده است» آمده است که کلیسا برای کودکانی که بدون تعمید از دنیا میروند تنها می تواند رحمت الهی را آرزو کند. همین آرزوی نجات ، اعتراضات زیادی در جوامع الهیاتی مسیحی ایجاد نمود و در حقیقت این کار به نوعی انکار عمل نجاتبخش عیسی بر روی صلیب محسوب میشد زیرا اگر بدون ایمان به صلیب و غسل تعمید امکان نجات وجود دارد پس عیسی برای چه به کشیده شد؟ در نهایت پاپ بندیکت شانزدهم در تاریخ 26 آوریل 2007 اعلان نمود "که نظریه بزرخ صرفا یک دیدگاه محتمل است و در نوشته های مذهبی اصلی و سنت مسیحی هیچ پاسخ واضحی در باره این نظریه وجود ندارد ." به هر حال این نظریه جزء تعالیم اصلی کلیسای کاتولیک نیست بلکه تنها جزء نظریه هایی هستند که کلیسا آنها را مورد شماتت قرار نداده است و اجازه داده است تا اعضای آن به آنها معتقد باشند ". در مجموع چه میان الهی دانان مسیحی سه دیدگاه کلی در باره کودکان تعمید نیافته وجود دارد کسانیکه معتقد به نجات قطعی کودکان تعمید نیافته باشند بسیار محدود هستند . جمعی قائل به این هستند که این کودکان در جهنم عذابی خفیف میکشند برخی دیگر معتقدند در مکانی به نام لیمبو نه عذاب میکشند و نه شادی میبینند و جمع اندکی نیز قابل به نجات این کودکان میباشند . دو دیدگاه اول از طرفداران بیشتری در میان مسیحیان برخوردار است در کلیسای پروتستان نیز لوتر و کالون برزخ یا لیمبو کودکان را انکار کردند جان کالون معتقد بود خدا پیش از تولد معین کرده که چه کسی به بهشت و چه کسی به جهنم برود و در این مساله تفاوتی بین کودکان و بزرگسالان نیست آنانی که برای نجات معین شدند به بهشت و سایرین به جهنم میروند اما تسونگیلی در مقابل معتقد بود همه کودکان تعمید نیافته نجات پیدا میکنند چه مسیحی باشند یا بت پرست اما اعتقاد نامه وست مینستر تاکید میکند تنها کودکانی که از قبل گزینش شدند توسط مسیح نجات میابند با این حال برخی از الهی دانان پروتستان امکان نجات برای کودکان تعمید نیافته را منتفی ندانستند درهمین سال کمیسیون 30 نفره بین المللی الهیات، در رابطه با آموزه وجود کودکان در برزخ تجدید نظر نمود و اظهار داشت که به سرنوشت چنین نوزادانی آنچنان امیدوار نیست و افراد میتوانند و میتوانیم برای نجات انها دعا کنیم اما قطعیتی در باره نجاتشان نداریم کلیسای ارتدکس نیز برزخ و لیمبو کودکان را انکار میکند در واقع در انکاروجود برزخ برای نوزادان تفاوتی میان کلیسای ارتدکس شرقی و کلیسای پروتستان وجود ندارد 2 ☪✝ @Debate