دلنوشت
مهتاب شاهد بود (قسمت اول) نور مهتاب از درزهای چادر به داخل خیمه میتابید، خیره به سقف در هیاهو
👆🏻👆🏻
سه سال پیش داستان «مهتاب شاهد بود» را برای تمام دخترانی که پیامبر مهربانیها آنها را از جهل به گور رفتهی مردمان، نجات داد نوشتم.
دلنوشت
ما دهه شصتیها هر سال با شروع دههی فجر خاطرات گذشته برایم زنده میشود کلاسهای پر از کاغذهای رنگ
ما دهه شصتیها
بوی گل سوسن و یاسمن آید؛
خمینی ای امام، خمینی ای امام؛
ایران ایران ایران! رگبار مسلسلها؛
هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید؛
آمده موسمِ فتح و ایمان؛
این نغمهها با جان و دل ما دهه شصتیها گره خورده است. نسلی که از همان ابتدای سال تحصیلی، چشم انتظار بهمن و دههی فجر بودیم.
مراسمات جشن دههی فجرِ ما دهه شصتیها، با هیچ دورهی دیگری قابل مقایسه نیست.
از ماهها قبل تدارکات و برنامهریزیها در مدرسه آغاز میشد.
هر سال کلاس به کلاس مسابقهی روزنامهدیواری برگزار میشد.
هر کلاسی که بهترین تزئینات را با کمترین هزینهها انجام میداد، برنده اعلام میشد. مثل این دوران نبود که وسائل تزئینات، حاضر و آماده باشد و این حجم از امکانات وجود داشته باشد.
ما تمام تزئینات کلاس را با کمک یکدیگر و در یک کار گروهیِ سرشار از همدلی درست میکردیم.
چه کسی میتواند زیبایی و همدلی را در تزئینات کلاسمان فراموش کند؟!
هر تکه از آن با دستان خودمان و با همکاری یکدیگر ساخته شده بود. وقتی کاغذهای رنگی را با دقت تا میکردیم و شکل میدادیم، حس و حالی عجیب وجودمان را پر میکرد. باز کردن هر کاغذ و دیدن ریسههای رنگی، شادی و لذت وصفناپذیری به همراه داشت.
از روزها و هفتهها قبل برنامهریزی میکردیم که چه ایدهای برای تزئین کلاس داشته باشیم.
خاطرم هست یک سال با نیهای نوشابهیِ رنگی و ساده، توانستیم پرچم ایران را در ورودی کلاس به شکل پرده درست کنیم که بسیار جذاب و دیدنی شد و آن سال ما برندهی مدرسه اعلام شدیم.
یک بخشی از وقتمان صرف درستکردن روزنامه دیواری میشد.
روزنامهدیواریها دنیایی از خلاقیت و همکاری بودند. هر کس گوشهای از کار را به عهده میگرفت؛ یکی مسئول جمعآوری مطالب، دیگری مسئول خرید وسایل و آن یکی خطاط میشد.
یادم میآید یک سال، به پیشنهاد من، به جای رقابت بین کلاسی، تصمیم گرفتیم همگی با هم همکاری کنیم و بهترین روزنامهدیواری مدرسه را بسازیم. طرحمان، طرح برج آزادیِ پازلی بود. هر گروهی مسئول نوشتن مطالب روی تکهای از پازل شد. روز بعد، تکهها را به دیوار چسباندیم و روزنامهدیواری بینظیری خلق شد.
دههی فجر برای ما بوی کاغذ رنگی، پرچم ایران، بادکنک و هزاران حس خوب دیگر میداد.
ما دهه شصتیها، با دستان خود، مدرسههای رنگ و رو رفتهمان را به تابلویی از زیبایی و امید تبدیل میکردیم و شور و شوق پیروزی در تک تک لحظاتمان جاری بود.
✍🏻 زهرا کبیری پور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
#دهه_شصتیها
💠@Delneveshteeee
💫 نقدی بر برنامه تلویزیونی «معلی»
🔴 ترویج دین یا عبور از خطوط قرمز شریعت؟
برنامه تلویزیونی «معلی» که با هدف ترویج شعائر مذهبی و با بهرهگیری از حضور روحانیون و مداحان تولید شده است، در سالهای اخیر به یکی از پربینندهترین برنامههای مذهبی صدا و سیما تبدیل شده است.
فصل جدید این برنامه، بهویژه در ویژهبرنامههای اعیاد شعبانیه امسال، انتقادات جدیای را از سوی کارشناسان مذهبی برانگیخته است. این انتقادات عمدتاً به عبور از برخی خطوط قرمز شرعی، از جمله رواج موسیقی، اختلاط زن و مرد، و استفاده از جلوههای نمایشی بیش از حد بازمیگردد؛ مسائلی که در تضاد آشکار با روح اصیل یک برنامه مذهبی قرار دارند.
رواج موسیقی و کمرنگ شدن فضای معنوی
یکی از مهمترین نقدهایی که به ویژه در فصل جدید «معلی» مشاهده میشود، استفاده گسترده از موسیقی است. در حالی که ذکر اهلبیت علیهمالسلام و آیینهای مذهبی باید با متانت، خشوع و تدبر همراه باشد، این برنامه با اجرای قطعاتی که ریتمهای نامناسب و بعضاً هیجانی دارند، باعث تغییر ذائقه مخاطب و عادیسازی موسیقی در محافل مذهبی شده است.
در ویژهبرنامههای اعیاد شعبانیه امسال، این مسئله به اوج خود رسید؛ جایی که برخی اجراها از مرزهای متعارف عبور کرده و فضایی بیشتر شبیه به برنامههای سرگرمی بهوجود آورده بودند تا یک برنامه مذهبی. این روند میتواند بهتدریج جایگاه نواهای اصیل مذهبی را متزلزل کرده و مخاطبان را از اصل پیام معنوی دور کند.
🔴 اختلاط زن و مرد؛ عبور از یک خط قرمز غیرقابل توجیه
یکی دیگر از نقاط ضعف برنامه، نمایش تصاویر و صحنههایی است که در آنها اختلاط زن و مرد به شکلی غیرمتعارف رخ میدهد. در حالی که بسیاری از برنامههای مذهبی بهطور جدی به این مسئله توجه دارند، «معلی» در فصل جدید خود، بهویژه در اعیاد شعبانیه، تصاویری را پخش کرد که در آنها مرزهای شرعی رعایت نشده و تعاملاتی که از دیدگاه دینی محل اشکال است، بهنوعی عادیسازی شده است. علمای دین همواره تأکید کردهاند که نباید حتی به بهانه جذب مخاطب، اصول شرعی را نادیده گرفت، زیرا این کار به مرور حساسیتهای دینی را کاهش داده و زمینه را برای تغییر نگرش نسبت به این مسائل فراهم میکند.
تبدیل یک برنامه مذهبی به بستری برای چهرهسازی
از دیگر نقدهایی که کارشناسان مذهبی مطرح کردهاند، این است که «معلی» بهجای تمرکز بر تعمیق باورهای دینی، بیش از حد بر معرفی و چهرهسازی برخی مداحان و روحانیون تمرکز دارد. این روند باعث شده است که هدف اصلی برنامه، یعنی گسترش معارف اهلبیت علیهمالسلام تحتالشعاع جلوههای رسانهای و تبلیغاتی قرار گیرد. بهویژه در فصل جدید، برخی اجراها بهجای آنکه فضای توجه به اعیاد مذهبی را زنده کند، به فرصتی برای تبلیغ شخصی افراد تبدیل شده است.
✅ بازگشت به اصالت دین، نه جذب مخاطب به هر قیمت
برنامههایی همچون «معلی»، اگرچه با هدف ترویج دین تولید میشوند، اما نباید به بهانه جذب مخاطب، از خطوط قرمز شریعت عبور کنند. موسیقی نامناسب، اختلاط زن و مرد، و نمایشهایی که بیش از آنکه در راستای تبلیغ دین باشند، به جذب مخاطب به هر قیمت میپردازند، آسیبهای جدیای را به همراه دارد. فصل جدید این برنامه، بهویژه در ویژهبرنامههای اعیاد شعبانیه، نشان داد که این روند رو به افزایش است. اگر این برنامه واقعاً در پی خدمت به دین است، باید در جهت اصلاح رویکردهای خود گام بردارد و بهجای استفاده از روشهای رسانهای بحثبرانگیز، به تعمیق معرفت دینی مخاطبان بپردازد. دین اسلام خطوط قرمز مشخصی دارد که نباید تحت هیچ شرایطی و به هیچ بهانهای شکسته شود.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
💠@Delneveshteeee
📜 دین؛ مُزاحِم یا مُراحِم؟!
✏️ برخوردها خيلى تفاوت دارد. كسى كه به تو مىگويد: اگر اين كار را بكنى مىسوزانمت، با كسى كه مىگويد: اين كار را نكن، كه مىسوزى و تو مىبينى كه دارد دامنت را خاموش مىكند، دارد بارش رحمتش را بر تو و وجود تو مىريزد، آيا حالت تو در رابطه با او فرق نخواهد كرد؟!
✏️ در رابطه با مذهب هم، نيز همين تلقّى را داريم. خيال مىكنيم كه اسلام، دينى است كه مدام به هر چيزى كه مىخواهيم دست بزنيم، مىگويد: بكن نكن. مدام مزاحم ماست؛ مىخواهيم غذا بخوريم، مىخواهيم بنشينيم، مىخواهيم بخوابيم و...، مدام مىگويد: بكن نكن!
✏️ گاهى اوقات با بعضى از رفقا كه در جمعى هستيم من خودم خجالت مىكشم كه به ايشان بگويم، گوشت نخوريد، برنج نخوريد، كه چاق يا لاغر مىشويد! من خودم شرمنده مىشوم. اين بكن و نكنهاى ما يواش يواش خستگى و نفرت مىآورد؛ تا چه رسد به مذهبى كه از روز اولىّ كه تو مىخواهى حركت کنی... مىخواهى دوست شوى، دشمن شوى، غضب كنى، هر قدمى و هر گامى كه مىخواهى بردارى، با امر و نهى همراه است. همينهاست كه بغض و نفرت مىآورد و رضا را مىگيرد. بار تكليف، بار سنگينى است. مگر اين كه پاى محبّتى در ميان باشد تا اين بار را سبك كند!
📄 برشی از کتاب
📚 فوز سالک
#علی_صفائی_حائری
#نکته_تربیتی
#اللهم_نوِّر_قلوبنا_باالقرآن
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
دبستان تخصصی حفظ قرآن بینات
https://eitaa.com/bayenat313