•🌿❛
#معبودانه🌿
دلممیخواد کهتاآخرعمر
بمانمبندهیخوبیبرایتو
خداجانツ♥
#مــجــݩــۅنالــحـسـیـنـــ||🌱
ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟
@CHERA_CHADOR
•🌿❛
سلام عزیزان
سال نو مبارک😍
امدیم با خبر های جدید و خوب
تو سال جدید کنارتون باشیم
ادمین درخواست ها برگشته
هر گونه در خواست
🌸عکس پروفایل
🌿بک گراند
🌸کیبورد
🌿بیوگرافی و کپشن
🌸تلنگر
🌿انواع کلیپ انگیزشی
🌸حدیث
🌿استوری مناسبتی
🌸انواع مداحی
و مولودی و تواشح
و خلاصه هر چی عشقتونه درخواست بدید در خدمتم💝🤩
فقط درخواست ها رو پی وی بنده بدید:)
@gole_maryam
#گـلمـڑیـمـ||🌱
ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟
@CHERA_CHADOR
#استوری:)✨
•
•
「ما نکاشتههایمان را هرگز درو نمیکنیم.」🌿
#بــاݩــوےِبـےپــلــاڪ||🌱
ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟
@CHERA_CHADOR
#رمان📚:
#معجزه_زندگی_من 🌈
#قسمت_هشتادودوم✨
#نویسنده✍🏻
#ر_سین❤️
.
.
.
.
همونطور که من گفته بودم نظر زینب مثبت بود😝
قراره آخره هفته بریم خواستگاری
دایی ایناهم اومدنشون یه مدت عقب افتاده نمیدونم چرا ☹️
کلی ذوق اومدن همبازیمو کردم
حالا نمیان🙁
.
.
.
دورا دور از حال حسن و هدیه و مامانشم باخبرم
خداروشکر حالشون خوبه
زندگیشون بهتر از قبله
حتما
باید یه روز برم بهشون سربزنم
.
.
.
امروزم مثل روزای گذشته برنامه خاصی برای بیرون رفتن ندارم
این روزا سعی میکنم بیشتر وقتمو تو خونه بگذرونم
برای خودم باشم
بيشتر وقتمو برای کتاب خوندن میزارم
کتابای مذهبی یه سریاشو حسین بهم داده
چندتاشم خودم خریدم
باخوندن این کتابا هر روز از انتخاب راهم خوش حال تر میشم
و افسوس برای گذشته از دست رفتم
.
.
بابا و حسین رفتن سرکار
مامانم رفته جلسه
و من تنهای تنهاااااا😄
یه چرخی تو آشپزخونه زدم بیینم چی برای خوردن پیدا میشه
زیر کتری رو روشن کردم اب جوش اومد
یه شکلات داغ برای خودم درست کردم😋😋😋با کیک شکلاتی😅
گوشیمو برداشتم ببینم چه خبره
قبلا خیلی اینترنت میخریدم و همش آنلاین بودم
😂😂
الان خیلی بهتر شدم
تلگراممو باز کردم
اووووه چقدر چت
تو گروه دوستام کلی پیام اومده بوود
یه سری هم پیامای کانالایی که عضوشون بودم
فاطمه هم بهم پیام داده 😍
یکم با فاطمه چت کردم
چقدر دلتنگش شدم
وای فسقلیه نازش
.
.
چند تا پیامم تو گروه برای بچه ها گذاشتم😄😄😄 حسابی ازم شاکین که نیستم هییی دوست دارم همراهیشون کنم آ ولی بحثاشون دیگه جذبم نمیکنه که هیچ کلافمم میکنه😐
بخاطر همین صحبتی پیدا نمیکنم
بزنم باهاشون
.
.
فقط با سپیده اونم درحد حالو احوال
انگار اونم متوجه شده نباید درباره موضوعات دیگه بامن صبحت کنه
وعلایقم تغییر کرده
فقط حال همه میپرسیم😄😄
#مــدافــعچــآدر||🌱
ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟
http://eitaa.com/CHERA_CHADOR
#رمان📚:
#معجزه_زندگی_من 🌈
#قسمت_هشتادویکم✨
#نویسنده✍🏻
#ر_سین❤️
.
.
.
حسین_خوبی حلما؟ کجایی😕
حلما_هان خوبم خوبم. همینجام😐
حسین_نیستیااا☹️
حلما_چقدر خوب بود گلزار ممنون😅
حسین_😂چقدر قشنگ پیچوندی.
_خواهش خواهری هر وقت دلت خواست بگو میایم 😊
حلما_مرسی😘
رسیدیم خونه بابا و مامان نشسته بودن صحبت میکردن
حلما_سلاااااام ما اومدیم☺️
بابا_سلام دختر گلم خوش اومدین
حسین کو
حلما_ماشینو داره پارک میکنه میاد الان
مامان_برو لباساتو عوض کن بیا اینجا پیش ما
حلما_چشممم میام زود☺️
حالم از ظهر خیلی بهتر بود
یه کوچولو از دلتنگیم رفع شد
ولی علی...
هربار که هجوم فکرای مختلف میاد سراغم
یه صدای درونم داد میزنه
تو بسپار به خدا
نکران چیزی نباش
مثل آب رو آتیشه
نگران نیستم
خدا صلاح منو بهتر از همه میدونه
بهش اطمینان دارم
همون جوری که دستمو گرفت و نزاشت
مسیر اشتباهو برم الانم کمکم میکنه☺️
لباسامو عوض کردم رفتم پیش مامان و بابا
حسین هم اومده بود
حسین_ابجی خانوم یه چای برای ما میریزی ☺️
مامان_توبیا بشین من میریزم
حسین_نه مامان جان بزار خودش بریزه یاد بگیره بابا😂انقدر لوسش نکن
حلما_اییییش لوس خودتی بعدشم بلدم☹️☹️چای ریختن مگه یاد گرفتن میخواد
_باباجون براس شماهم بریزم؟
بابا_دستت درد نکنه دخترم چایی که تو بریزی حسابی خوردن داره😊
یه سری چای ریختم برای همه اوردم
نشستم کنار بابا و مامان
مامان_راستی امروز زنگ زدم خانوم موسوی
حسین_من برم تو اتاقم یادم افتاد کار دارم😅😅😅
بابا_بشین پسر اصل کار تویی
حلما_خووووو چی گفتین چی گفتننن😁😁😁
مامان_گفتم نظر زینبو بپرسه اگه موافق بودن اخره هفته دیگه بریم خواستگاری☺️
حلما_خوووو اون که نظرش مثبته اخ جون عروسی داریم😝😝
حسین_نظر زینب خانومو از کجا میدونی تو🙄🙄خودشون گفتن!!؟
حلما_اخییی داداشم چه خجالتی شدی یهو
نههه خودش که نمیاد یهو بگه نظر من مثبته ها😂😂
از رفتاراش متوجه شدم اونم از تو خوشش میاد😁😁
بابا_ای شیطون😂😂کاراگاه بازی درمیاری
حلما_بعله دیگهههه کاریه که از دستمون برمیاد😬😬
_راستی مامان دایی اینا میان؟
مامان_والا اخرین بار که حرف زدم با زندایت گفت معلوم نیست شاید نتونن به این زودیا بیان
حالا گفت بخوان بیان خبر میده
حلما_اهان
#مــدافــعچــآدر||🌱
ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟
http://eitaa.com/CHERA_CHADOR
#رمان📚:
#معجزه_زندگی_من 🌈
#قسمت_هشتادوسوم✨
#نویسنده✍🏻
#ر_سین❤️
.
.
.
.
همونجوری داشتم کانالامو چک میکردم
یه پیام اومد برام با شماره ناشناس
یهو استرس گرفتم
باز کردم
چند تا پیام پشت سرهم فرستاده بود
_سلام
_خوبیییی😎
_حلییییی
_بابا با ما به از این باش که با خلق جهانی
این کیه انقدر پروعه😐
موندم جوابشو بدم یا نه
از طرفی کنجکاو شدم ببینم کیه
شاید یکی از دوستامه داره سربه سر میزاره
حلما_بله؟
خیلی زود سند شد شروع کرد به تایپ کردن
_سلامتو خوردی بچه
حلما_بفرماید؟عرضتون
_اوه چه معدب
طرز حرف زدنش
شبیه اون پسرست
چی بود اسمش احسان
اره
دیدم داره تایپ میکنه
_از دوستات شنیدم حاج خانوم شدی 😂😂
یه سفر رفتیا حالا این قدر جو گیر شدی
بابا بیخیال دو روز دنیاست عشق و حالتو بکن
این رفتارا برای50سال به بالاست
واییییی خدا این بشر چقدر احمقه اخه
حرصم گرفت از این حرفاش
حلما_این طرز فکر شماست فقط برای خودتون محترمه 😂
تا بآشه از این جو گرفتگیا من که راضیم
فکرنمیکنم به کسی هم ربط داشته باشه
یاعلی
بلاکش کردم
پسره پرورعه بیکار
هر بار که کسی این حرفارو بهم میزنه یه
بجای این که ناراحت بشم خوش حال میشم
ومطمعن تر که راهم رو درست انتخاب کردم☺️
.
.
صدای زنگ در اومد
رفتم ببینم کیه
مامان بود
درو باز کردم
_سلام مامان چه عجب اومدی خونه😁😁
مامان_من که تازه رفته بودم 😕
_ناهار چیزی درست کردی
حلما_نهههه مگه گفته بودی درست کنم😐
مامان_😂😂من نگفتم خودت نباید یه چیزی درست کنی خب
حلما_نه نه من خودسرکاری انجام نمیدم 😁😁
مامان_بچه پرو رو ببینا 😂
من چجوری تو رو شوهر بدم اخه
حلما_اون موقه قول میدم خانوم بشم غذام درست میکنم 😅😅
مامان_عجب🤔
یکی از دوستای جلسم برای پسرش تو رو خواستگاری کرد
حلما_🙄🙄شما چی گفتی
مامان_والا بعد پسر حاج کاظم آدم میترسه حرفشو بزنه بهت
بهش گفتم قصد ازدواج نداری
کلی اصرار کرد گفتم بگم ببینم نظرت چیه
حلما_اوممم چیزه 🙄🙄
میدونی مامان دوست دارم با کسی ازدواج کنم که ازش خوشم بیاد
یه حسی داشته باشم 😐😐
مامان_خب🤔همچین کسی هست که تو ازش خوشت بیاد😕😕
والا تاجایی که من یادمه رو هر کدوم از خواستگارات یه عیب گذاشتی😕😂
حلما_نمیدونم. عهه خوو به دلم نشسته بودن اومم من برم خجالت بکشم
بعدشم نماز بخونم.. بوس بوسس
ماکارانی درست کردی صدام کن خوشگلم😅😋😍
مامان_از دست تووو
باشه برو😂
#مــدافــعچــآدر||🌱
ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟
http://eitaa.com/CHERA_CHADOR
#رمان📚:
#معجزه_زندگی_من 🌈
#قسمت_هشتادوچهارم✨
#نویسنده✍🏻
#ر_سین❤️
.
.
.
واییی
سری اومدم تو اتاقم که بیشتر از این کش پیدا نکنه این موضوع
نمیتونم یهو به مامان بگم من از علی خوشم اومده
هنوز خودمم مطمعن نیستم
تازه میترسم این حس یه طرفه باشه و غرورم بشکنه😢
هی خدا این چه حسیه اخهه یهو از کجا پیداش شد
من که اصلا ازش خوشم نمیومد
😭😭
رفتم وضو گرفتم سجادمو پهن کردم
نمازمو خوندم
سرنماز از خدا خواستم
هر چی به صلاحمه پیش بیاره
من راضی به رضای خدام
بعد نماز یه زیارت عاشورا خوندم
کلی آرامش میده بهم
از وقتی که اومدم هر شب میخونم
یه وقتایی میشه تو یه روز دو بارم بخونم☺️😍
.
.
.
از روزه گلزار با زینب حرف نزدم
اونم ازش خبری نشد
بچم داره خجالت میکشه حتما😂😂
امشب قراره بریم خواستگاری
کلی ذوق دارم قراره زینب عروسمون بشه😍😍
دارم لباس انتخاب میکنم
خندم میگیره
یاده اون وقتایی میوفتم که ازش بدم میومد
اصلا جایی که بود من نمیرفتم 😂😂
یهو انقدر باهم صمیمی شدیم
شخصیتشو که شناختم عاشقش شدم
همینجوری که داشتم فکر میکردم آماده. شدم تقریباً 😬😬☺️☺️
مامان_حلماااا آماده شدییی دیره ها
حلما_ارررره مامان پنج دقیقه دیگه میام
مانتو کتیه آبیی کاربنیمو تنم کردم
روسری ستشم لبنانی سر کردم
به صورتم یه کوچولو کرم زده بودم با یه رژ خیلی یواش😂
بیش از این جایز نیست دیگه
چادر عربی خوشگلمم سرکردم
دیگه آماده آمادم
همین جور که داشتم میرفتم پایین زیر لب باخودم حرف میزدم
هی هول نشو
عادی باش
خودتو لو نده
اگه قسمت باشه همه چی درست میشه
اگه نه نباید خودتو ببازی
یهو خوردم به یه چیز سفت
_آیییی دماغم😢
یکم اومدم عقب دیدم حسین به یه لبخند وایساده جلوم
کت شلوار مشکی با یه پیرهن سفید تنشه
موهای مشکیشم به یه طرف شونه کرده
خیلی خوش حالت شده😍😍
حسین_چیه خواهری ضربه انقد شدید بود اینجوری هنگ کردی😂
حلما_هاان نه داشتم نگاهت میکردم
چه خوب شدی 😍😍
حسین_قربون شما. حالا چی میگفتی باخودت که من به این گندگی رو ندیدی😂😂بر من داریم میریم خواستگاریا تو چرا هول شدی
حلما_اییییش حواسم یه جا دیگه بود ندیدمت خب 😂کیی من هول بشم
سخت در اشتباهیی برادر
بابا_نمیخواین راه بیوفتین دیر شداااا
بعدام وقت هست شما دوتا باهم بحث کنید😂
مامان_اره بریم دیگه سر راه باید گلی روکه سفارش دادیم هم بگیریما
_بریم بریم
#مــدافــعچــآدر||🌱
ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟
http://eitaa.com/CHERA_CHADOR