♥️#نماز_اول_وقت 💎📿
✍ برای لذت بردن از #نماز و #قران چه کنیم؟
🔰برای این کار لازم است از «#ذکرکثیر» خداوند استفاده کرد.
🌸 یعنی وقتی انسان #خدا را #زیادیاد کند، #اشتیاقش به او #زیادتر خواهد شد.
♥️ #نماز هم از #عالیترین مراتب #ذکر الله است.
✅پس زیاد شدن ذکر خدا چه از نوع #نماز و چه #تلاوت_قرآن و چه #مطالعه در #سیره شریف رسول خدا (ص) و ائمّه اهل بیت (ع) #عامل_اشتیاق زیاد به #نماز و لذت بردن زیاد از آن خواهد شد.
#نماز_اول_وقت 📿🌺
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🤲🌸
🎥 در منزل من، همهی افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد!
⭕️ #رهبر_انقلاب:
💠 من اين را مىخواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، #بدون_استثنا، هرشب در حال #مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همينطورم. نه اينكه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىكنم؛ تا خوابم مىآيد، #كتاب را مىگذارم و مىخوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است. من فكر مىكنم كه همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند. #توقّع من، اين است.
🌐 مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۴/۰۲/۲۶
@Emam_kh
🌺مناسبت امشب
✨🌟ورود پربرکت خانم حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر قم✨🌟
✨🌟✨🌟 شمه ای از فضائل ، مقامات و زندگینامه حبیبه صاحب الزمان حضرت #معصومه سلام الله علیها ...
✅پدرش به فدايش
يكي از فضايل #حضرت_زهرا (عليها السلام) اين است كه پيامبر(صلّى الله عليه وآله وسلَّم) در موارد متعدد، در شأن او فرمودند:
"فِداها اَبْوها؛ پدرش به #فدايش باد."(195)
اين تعبير بيانگر اوج مقام ارجمند حضرت #زهرا(سلام الله عليها) است كه پيامبر اكرم(صلّى الله عليه وآله وسلَّم) در #شأن ایشان فرموده اند
از آنجایی که معصوم #غلو نمیکند و امام هم برای شخصی و شانی پایین تر از خودش #فدا نمیشود
که این خود 👈معصوم بودن #کریمه اهل بیت علیهم السلام را داراست.👉
در مورد #حضرت_معصومه (سلام الله عليها) نيز نظير اين مطلب از پدرش #امام_كاظم(عليه السلام) روايت شده، در اين راستا به ماجراي جالب زير توجه كنيد:
عصر امام #كاظم(عليه السلام) بود، روزي جمعي از #شيعيان براي دريافت پاسخ از سؤال هاي خود، به مدينه وارد شدند تا به محضر امام كاظم(عليه السلام) برسند،
آن حضرت در مسافرت بودند، نظر به اينكه آنها ناگزير به مراجعت بودند، پرسش هاي خود را نوشتند و به افراد خانواده امام كاظم(عليه السلام) تحويل دادند تا در سفر بعد، به آن نائل شوند،
مدتي بعد هنگام خداحافظي، ديدند #حضرت_معصومه (سلام الله عليها) پاسخ پرسش هاي آنها را نوشته و آماده كرده است، آنها شادمان شدند و آن پاسخ ها را دريافت كردند و به سوي وطن رهسپار شدند،
در مسير راه به امام #كاظم(عليه السلام) برخورد نمودند،
و ماجرا را به عرض آن حضرت رساندند، امام كاظم(عليه السلام) آن نوشته را از آنها طلبيد و #مطالعه كرد، پاسخ هاي حضرت معصومه (سلام الله عليها) را درست يافت، #سه بار فرمودند:
"فِداها اَبْوها؛
پدرش به #فدايش باد."
با اينكه حضرت معصومه (سلام الله عليها) در آن هنگام خردسال بود، اين ماجراي جالب نيز، ما را به عظمت ويژه حضرت معصومه (سلام الله عليها) از نظر علم و معرفت آشنا مي كند، و در جاي خود #بي_نظير و #استثنايي است.(196)
📚(195) ـاين مطلب از جمله در بحار، ج 43،ص 86 و 88 نقل شده است.
(196) ـ اقتباس از كتاب كريمة اهل بيت،تأليف علي اكبر مهدي پور، ص 63 و 64
@Emam_kh
❄️دل نوشته ای با شهدا
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
🌷شهدا
گاهی، نگاهی ...
@Emam_kh