#خبر_کانون
🔰 توزیع بسته های میوه بین خانواده های نیازمند شهر آبپخش
گروه جهادی فاطمه الزهرا(س) کانون فرهنگی هنری طه مسجد امیرالمومنین علی(ع) آبپخش امشب ۱۵ بسته میوه بین خانواده های نیازمند شهر آبپخش توزیع نمود.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
✅ #پیشگیری_و_درمان_گلودرد
✍ با توجه به رسیدن فصل سرما، بیماریهایی مانند #گلودرد فراگیر میشود. در این نوع بیماری، گلو دچار التهاب میشود، به طوری که نوشیدن و بلعیدن سخت میشود. گوش سنگین میشود و لوزه ها ملتهب میگردد.
🔰درمان گلو درد:
#خوردن_نمک_طبیعی_در_ابتدای_غذا.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «خداوند به حضرت موسی علیه السلام وحی کرد، غذا را با نمک آغاز کن و با نمک خاتمه بده، زیرا در نمک درمان هفتاد بیماری است که کمترین آنها جنون و جذام و پیسی و گلو درد و دندان درد و شکم درد است.»
📚المحاسن، برقی، ج ۲، ص۵۹۳
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
برخی از مواردی که آموزش میدیم ☝️
تمام این موارد و موارد زیاد دیگه ای رو از صفر تا صد
فقط با ۳۵.۰۰۰ تومان به شما آموزش میدیم 😊
آموزش هم ویژه کسانی که هیچ آشنایی با بافتنی ندارند و هم کسانی که این مهارتو دارند ✋
#فقط_با_قلاب
💰#یک_تخفیف_فوق_العاده💰
#ظرفیت_محدوده⌛
اگه میخوای تو لیست آموزش باشی سریع ثبت نام کن
🔰 مراحل ثبت نام:
هزینه مورد نظر رو به حساب مربی واریز می کنید
عکس فیش رو پی وی مربی می فرستید
و به گروه اصلی برده خواهید شد✌🏻💚
جهت ثبت نام پی وی تا ظرفیت تکمیل نشده🙏🏻🌺
۰۹۰۲۷۵۵۹۲۴۷
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
🌸 زیارت امام موسی کاظم (ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) در روز چهارشنبه ✨السَّلامُ عَل
🌹روز پنجشنبه به نام
امام حسن عسکری(علیهالسلام) است.
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَ خَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَ وَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَ حُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَ عَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلىً لَكَ وَ لِآلِ بَيْتِكَ، وَ هٰذَا يَوْمُكَ وَ هُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَ إِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ.
🏴⬛️🕯🏴⬛️🕯
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
🚩 #عمودهای_عاشقی(روایتی از پیاده روی اربعین مهرماه ۹۸) نصرالله شفیعی
#بخش_هشتم
ماشین وانت همچنان مسیر را طی میکرد و با کوچکترین ترمز مسافران به هر سمتی پرتاب میشدند. خدا را شکر پشت در وانت با محافظی مشبک محکم بستهشده بود و گرنه تا پایان مسیر کمتر کسی در پشت وانت دوام میآورد.
یکی از خانمها که از فشار خانمهای اطراف جانش به لب رسیده بود کمی اطرافیان را جابجا کرد و خود را به کف وانت رساند و همانجا نشست. مدتی گذشت، نوع نشستنش جا را برای دیگران تنگ کرده بود؛ بهگونهای که شدیداً احساس پادرد میکردند. همسرم به او گفت نمیخواهی بلند شوی؟ او به خیال اینکه خانم من نگران موقعیتش است که نکند زیر دست و پا له شود گفت: خیر، نگران نباشید جایم خوب است و مشکلی ندارم. خانم گفت بله میدانم جایت خوب است ولی حالی برای ما نگذاشتهای. ولی او که در کف وانت جا خوش کرده بود گوشش به این حرفها بدهکار نبود.
بالاخره ماشین به عمود ۱۲۸۵ رسید؛ یعنی نزدیک ورودی شهر کربلا، ترافیک بسیار سنگین بود و هوا هم خیلی گرم. راننده ماشین را به کناری زد و از مسافران خواست که پیاده شوند. مسافران گویا از قفس میپریدند هر کدام خود را به سویی میافکند. با راننده حسابوکتاب کردیم و راهی کربلا شدیم. هوا گرم بود بهخصوص که با اذان ظهر نیز فاصلهی چندانی نداشتیم. ابتدا میخواستیم تا بینالحرمین پیاده برویم ولی باز هم خستگی و تاول پاهای خانمها بهانهای برای من هم شد تا بخشی از مسیر را با همان موتورهای سهچرخ البته مدرنتر و شیکتر و با سایبان طی کنیم. از جوان ۲۴ سالهای که راننده موتور پرسیدم که این موتورها ساخت چه کشوری است؟ گفت: ساخت هند، قیمت آن نیز به گفته راننده موتور سه میلیون و پانصد هزار دینار عراقی بود؛ که البته قیمت کمی نبود. در محلهای از محلات کربلا پیاده شدیم. موقعیت خود را پرسیدیم، گفتند دو کیلومتری بینالحرمین هستیم. به یکی از موکبها برای نماز و استراحت رفتیم. چند نفر از دوستان بازنشسته سپاه امام صادق را دیدم خوشحال شدم. آنها نیز مثل ما دوشنبه ۱۵ مهرماه حرکت کرده بودند. هوا گرم بود. تنها وسیله خنککننده دوتا کولر آبی بود که به نظر میرسید بدون آب، فقط هوا را بهسوی ما پرت میکنند. در آن گرمای وانفسا همین بادی که بهسوی ما میوزید نیز غنیمت بود؛ ولی اعتراض عدهای را نمیتوانستم نادیده بگیرم به یک عرب عراقی که با هیکلی چاق و بزرگ خود را در مقابل دریچهی کولر انداخته بود تا به قیمت محروم کردن دیگران از خنکای باد کولر دمی بیاساید. تاب نیاوردم به شوخی گفتم: «ماشاءالله انت کبیر و جالس امام مکیف.» متوجه شد بهآرامی بلند شد و کمی آنطرفتر نشست. نماز را خواندیم ناهار را نیز پیش از آن در موکبها صرف کرده بودیم. بهترین فرصت بود تا لحظاتی بخوابیم و تجدید قوا کنیم. تقریباً از ساعت دو و نیم صبح تا آن موقع به خواب نرفته بودیم. تا خواستیم به خود بیاییم خواب به سراغمان آمد. ولی دقایقی بیش نگذشت که پیکر خود را خیس در عرق دیدیم. تعجب کردیم در همان حالت خوابآلودگی خواستیم بپرسیم چه خبر شده که دوستان بوشهری امان گفتند برق رفته و ادامه دادند که وضعیت برق کربلا همینگونه است. همچنان خیس عرق بودیم که برق دوباره آمد؛ ولی دیگر برای خواب مجدد ما دیر شده بود یا به عبارتی خواب از سرمان پریده بود. گرما و گردوغبار نیاز به یک حمام را در ما ایجاد کرده بود. پرسیدیم، به یکی دو کوچه آنطرفتر راهنمایی امان کردند. رفتیم، منزل مسکونی یکی از ساکنان کربلا بود. یکمنزل برای استراحت آقایان و دیگری برای خانمها، صاحبخانه به پیشبازِ ما آمد، بسان مهمانی عزیز که سالها منتظرمان بوده است. منزل تازه ساختهشده بود و همهی امکانات در آن فراهم بود. خانمها به یک حیاط رفتند و من نیز بهاتفاق پسرم محمد وارد اتاقی شدیم، تعدادی از مسافران در کف اتاق روی تشکهایی خواب بودند، چندنفری هم بیدار بودند. کولر گازی روشن بود و هوا را برای خواب مجدد آماده کرده بود. حمام نیز آنطرفتر گرم بود و مهیای پذیرایی از مهمانان. با آمد و رفت عدهای مشخص شد که در اتاقهای اندرونی نیز مهمانانی دیگر آرمیدهاند. کسی احساس غریبی نمیکرد. با همهی جمعیتی که در آنجا بودند ولی همه تلاش میکردند آرامش و سکوت را رعایت کنند. همگی حساب حال دیگران در دستشان بود. جا تنگ بود من و محمد روی یک تشک دراز کشیدیم. مسافری آنطرفتر روی تشکش نشسته بود نگاهش به ما افتاد، پرتقالی در دستش بود به ما تعارف کرد تا خواستیم تشکری کنیم آن را به ما داد. راستش در عرض این چند روز میوه کم خورده بودیم. در موکبها میوه کم توزیع میشد. هر وقت هم که توزیع میشد آنقدر مورد استقبال قرار میگرفت که زود نایاب میگردید.
نگاهی به ساعت انداختم، زمان بهسرعت طی میشد. قرارمان این بود که با توجه به شلوغی و انبوهی جمعیت زائرین، زودتر به حرم برویم و پس از زیارت راهی مرز ایران شویم. محمد را فرستادم تا به خانمها اطلاع دهد. گویا آنها از فضای خنکی که به دست آورده بودند استفاده کرده، یک استراحت درستوحسابی کرده بودند. ماشین لباسشویی نیز در اختیارشان بوده علاوه بر حمام، لباسها را نیز شسته بودند.
از همهی مهماننوازیهایی که صاحبخانه داشتند تشکر کردیم. با نگاهی سرشار از صمیمیت از همدیگر خداحافظی کردیم و راهی خیابان شدیم. از یکی دو خیابان فرعی گذشتیم به خیابان اصلی، همان گذرگاه مشتاقان حسین علیهالسلام رسیدیم. هنوز دو کیلومتری تا بینالحرمین مانده بود ولی انبوه جمعیت فرصت یک پیادهروی معمولی را از ما سلب کرده بود. به همراه خروش جمعیت به حرکت درآمدیم بهمانند خاشاکی در اقیانوسی بیکران سرگردان بودیم و لحظهبهلحظه به گودال قتلگاه خود را نزدیکتر میدیدیم. فاصلهها نزدیک و نزدیکتر میشد و ما فقط نگاهمان به عمق خیابان بود که کی چشمانمان به گنبد امام حسین یا حضرت ابوالفضل بیفتد. زینب برادرزادهام که این ایام اندوه سنگین از دست دادن پدرش لحظهبهلحظه او را رها نمیکرد و این ایام خود را به کربلا رسانده بود تا نائب الزیاره پدرش باشد برای رسیدن به بینالحرمین دیگر آرام و قراری نداشت. کمکم انتظارها به پایان رسید، گنبد طلایی حرم ابوالفضل از زیر اشعه طلایی خورشید که خود را برای غروب آماده میکرد درخشش دل ربایی داشت. دستانم را در همان حالت که با موج جمعیت به اینسو و آنسو کشانده میشدم بهسوی گنبد بلند کردم، سلام دادم و گفتم ای مظهر وفا با پای خسته و تنی رنجور به کویت آمدهام فقط از تو میخواهم که ناامید و دستخالی من را برنگردانی. با هزاران امید پا به اینجا گذاشتهام، آمدهام پابوسی شما و مولایت حسین، با دستانی خالی ولی قلبی سرشار از مهر و امیدواری به شما، نمیتوان از حضرت عباس یادی کرد و وفا و جوانمردی را به یاد نیاورد. نتوانستم جلوی ریزش اشکهایم را بگیرم. این حداقل احساسی است که یک زائر دل داده ابوالفضل دارد. دیگران نیز هرکدام حال و هوای خود را داشتند. دیری نگذشت که بینالحرمین در مقابل چشمانم با رنگ و بویی بهشتی خود را نمایان کرد. حالا به هر طرف که مینگریستم زیبایی میدیدم. فشردگی جمعیت آنقدر زیاد بود که فکر کردم در آن شرایط نمیتوانیم به درون حرمهای حضرت عباس و امام حسین برویم. در همان بینالحرمین زیارتنامه را برای هر دوی آن بزرگوار خواندیم.
🖋#نصرالله_شفیعی
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
📌 شماره عمود ۴۲۰ 📢 صدای پیرزنی با لهجهی عربی توجهم رو جلب کرد: - «سیدی! سیدی! شکرا. شکرا...» و هم
📌 شماره عمود ۵۶۰
🔻 ...اون آقا رو به مادرم کرد و گفت: «اینقدر بیقراری نکنین. شما همین الانم زیارتتون قبول شده. مطمئن باشین.» مادر که تقریبا به هقهق افتاده بود گفت: «آقاجان! قربون جدتون، این اتفاق یعنی امامم ما رو خونهاش راه نداده.»
🔆 چهرهی آقا عوض شد. انگار بدجوری ناراحت شد. دست کرد توی جیبش و یک مقدار پول به مادرم داد و گفت: «برین سمت ایست بازرسی. توکل به خدا. انشاءالله رد میشین.» با این جمله، فکر کردیم حتما ایشون خودش از همین رئیس و رؤسای پاسگاه مرزیه که اینقدر محکم میگه برین.
🔹 ته دلمون قرص شد. راه افتادیم. باید از پنج گیتِ بازرسی رد میشدیم. برامون جالب بود. توی هیچ گیتی ازمون پاسپورت نخواستن. و جالبتر اینکه وقتی پولی رو که آقا به ما داده بود، شمردیم؛ دیدیم دقیقا همون مقداری بود که گم شده بود!
▫️ بعد از مدت کوتاهی، دوباره این آقا رو پیدا کردیم. مادرم با خوشحالی به سمت آقا دوید و دعایش کرد. سید هم با حوصله به حرفهای مادرم گوش میکرد و لبخند رضایت بخشی بر روی لبهایش نقش بست.
▪️ نگاهی به سر تا پای سید انداختم. شال زیبای مشکی که روی دوشش انداخته بود خودنمایی میکرد. توی دلم گفتم :«چقدر این شال عزا، به سیدِ ما میاد!»
🏴 #همسفر_با_خورشید؛ قسمت ششم
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
📌 بعضی آدمها را باید خواند، پس ورق بزن! ▪️ اینکه گروهی جایگاهِ اجتماعی دارند یا تعداد طرفدارانشان ز
📌 موجودی شما کافی نیست!
▪️ بیایید کمی تخصصیتر نگاه کنیم! اگر شخصی با اعمالش باعث تأخیر در ظهور بشود و برای توجیه اشتباهاتش اینطور بگوید که: «دُرست است که نماز نمیخونم یا پوشش کاملی ندارم، و هر کلیپی رو نگاه میکنم و... اما دلم پاکه و قلباً حضرت رو دوست دارم.»
▫️ باید به این افراد گفت: در قلبی که گُلی مثلِ امام زمان در آن است، جایی برای علفهای هرزِ (گناه) نیست. همانطور که برای خرید ماشین یا خانه، نیاز است موجودیِ حسابِ شما کافی باشد، برای یاری حضرت هم به پشتوانهی محکمی نیاز است.
▪️ واقعهی کربلا به ما اثبات کرد که تنها کسانی میتوانند در هر شرایطی پای امام زمانشان بمانند که موجودی دلشان کافی باشد.
📎 #توجیه_المسائل_کربلا ۶
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
💠 سوال ۱: کدام گزینه #غلط است؟ الف) درخواست های پنهان بدی که نفستان دارد را بشناسید و با آنها مبارز
سلام خدمت شما دوستان عزیز
برندگان مسابقه این هفته:
♦️ فاطمه حیدری
♦️ الهه اولیایی
♦️ بهاره سادات حسینی از استان مرکزی
پاسخ صحیح سوالات:
سوال ۱: د سوال ۲: ب سوال ۳: الف
ممنون از عزیزان شرکت کننده 💐
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
ریشه ی انسان ها، فهم آنهاست
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود، که نیرویی پشت آن باشد…
با تمام شدنِ نیرو، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است!
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها
سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند و سربلند می شود …
هر فردی به اندازه ی این گیاه کوچک، ریشه داشته باشد، از زیر خاک و سنگ، از زیر عادت و غریزه!
و از زیر حرف ها و هوس ها،
سر بیرون می آورد
و افتخار می آفرینید…
ریشه ی ما، همان "#فهم" ماست
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#حلاس_بن_عمر_راسبی:
از شهدای کربلاست که در حمله اول در روز عاشورا به شراف شهادت نائل شد.
حُلاس بن عمرو راسبی از کشتهشدگان ماجرای کربلاست که در حمله اول در روز عاشورا کشته شد.
حُلاس بن عمرو راسبی و برادرش، نعمان بن عمرو، از اهالی کوفه و از اصحاب حضرت علی(ع) بودند. گفتهاند در زمان حضرت علی(ع) در کوفه رئیس شهربانی این شهر بود. سپس او و برادرش نعمان، همراه عمر سعد بودند. اما سرانجام متحول شده و به اردوگاه امام حسین(ع) پیوستند. حُلاس زمانی در کوفه فرمانده نیروهای امیرالمومنین علی(ع) بود، با سپاه عمر بن سعد به کربلا آمد ولی قبل از آغاز جنگ همراه برادرش به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در حمله اول سپاه یزید کشته شد.
در ميان ياران امام كساني وجود دارند كه نگاه به زندگی آنها ميتواند برای جويندگان حقيقت بسيار راهگشا باشد، بخصوص كسانی كه در دورهاي گرفتار اعوجاجات سياسی شده و از مسير حق خارج شدند، اما دوباره به راه حق بازگشتند.
#زهير_بن_قين، يكی از اين افراد است. او طرفدار عثمان و مخالف حضرت علي(ع) بود و در جريان قيام امام حسين(ع) بنا داشت با امام مواجه نشود، اما با يك تلنگر كه آن را مرهون همسرش است، متحول شد.
از ديگر اين افراد، #حر_بن_يزيد_رياحي است كه لرزه به دل عترت پيامبر(ص) انداخته و مانع رفتن امام به كوفه و يا بازگشت ايشان به مدينه شده بود. حر امام حسين(ع) را خشمگين كرد تا جايي كه امام(ع) به او گفت: مادرت به عزايت بنشيند. اما حر به سبب ارادتي كه به حضرت زهرا(س) داشت، خطاب به امام حسين(ع) گفت: اگر مادر شما حضرت زهرا(س) نبود من هم به شما جواب مي دادم.
از ديگر ياران امام حسين(ع) در كربلا حلاس بن عمرو راسبي است؛ او از فرماندهان سپاه حضرت علي(ع) بود، ولي بتدريج به بني اميه ميل پيدا كرد. حلاث بن عمر از دعوت كنندگان امام به كوفه نبود. او با برادرش همراه با سپاه عمر سعد به كربلا رفت، ولي قبل از شروع جنگ به امام حسين(ع) پيوست و در اولين حمله دشمن به سپاه امام(ع) به شهادت رسيد.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#بریده_کتاب
📚 نادر ابراهیمی تو کتاب «یک عاشقانه آرام» نوشته: عشق، خوب دیدن است؛ خوب چشیدن؛ خوب بوییدن؛ خوب زمزمه کردن؛ و خوب لمس کردن. عشق، مجموعهای از تجربههای زندهی دائم طاهرانه است؛ و این همه نه فقط تعریف عشق است که تعریف زندگی هم هست.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است.
وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند.
وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم.
چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه ی زنها از همسرم بهترند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه ی اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله ی شما از آنها زیباترند.»
جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست.
مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاکِ گور، چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش...»
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
#آیه_نگار
💌 رفیقبازی بد نیست، اگر رفیقت خدا و اهل بیت باشن! مراقب باش با کسایی رفاقت نکنی که اون دنیا به خودت بگی کاش از اول باهاش حرف نمیزدم!
برگرفته از آیه ۲۸ سوره فرقان
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
37.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت شنیدنی رهبر معظم انقلاب از حدیث امام صادق(ع) درباره جایگاه ویژه زائران امام حسین(ع)
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🍃؛ ﷽؛🍃
#کلید_علوّ_و_تعالی؛ #رهایی_دنیا
امیرالمومنین علی می فرمایند: دنیایی که با آن نافرمانی خدا می شود را رها کن❗️
کلام نورانی امام ⤵️⤵️
«از خواری دنيا نزد خدا همان بس، كه جز در دنيا نافرمانی خدا نكنند، و جز با رها كردن دنيا به پاداش الهی نمی توان رسيد.»
⬅️ مقام معظم رهبری در شرح حدیثی در همین باب می فرمایند:
فی الکافی عن الصادق(ع): «إِذَا تَخَلَّی الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حبّ اللَّهِ وَ کَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْیَا کَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حبّ اللَّهِ فَلَمْ یَشْتَغِلُوا بِغَیْرِهِ»، الشافی، ص ۵۳۳
مؤمن وقتی از دنیا دامن خود را می تکاند، و از دنیا دست می شوید، نه به معنای اینکه آماده مرگ می شود، بلکه به معنای اینکه حرص دنیا و رغبت به دنیا و شوق دست یافتن به زخارف دنیا را از دل خود بیرون می راند، وقتی این حالت برای مؤمن به وجود می آید، علوّ پیدا می کند. تعالی پیدا می کند. این علوّ و تعالی که ما برای بندگان صالح خدا همیشه قائل هستیم، کلیدش همین است. که این زر و زیور دنیا، این لذّت های دنیا، آرایش های عالم ماده از نظر او کوچک، ناچیز و حقیر بشود. وقتی این حالت برای مؤمن پیدا شد، دیگر اهمیّتی ندارد به این که کدام یک از زینت های دنیا و لذت های دنیا و زخارف دنیا را به دست بیاورد، روح او بالا می رود.
ما گاهی می شنویم از افراد باصفا، پاک می گویند دعا کنیم آدم بشویم. یعنی اعتلا پیدا کنیم. این راهش همین است. راهش این است که انسان برای این زخارف و زینت های دنیوی، برای این ارزش های حیات مادی اهمیتی قائل نباشد. همت او این نباشد که به این زخارف دنیا برسد. همین که این مسائل دنیوی براش بی اهمیت شد، خود این موجب می شود که انسان اعتلا پیدا کند. آن وقت است که انسان شیرینی عشق به خدا را می چشد. که این شیرینی اگر درکام بنده ای حاصل شد، بال و پر در می آورد، پرواز می کند. و همه شیرینی ها و لذت هایِ دیگر، به نظر انسان پست می شود.
[شرح حدیث از حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در مقدمه درس خارج، ۱۳۸۷/۰۸/۰۶]
#مقام_معظم_رهبری
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔻اگر کودکتان بی خواب است علم تغذیه توصیه می کند ۲ ساعت قبل خواب به او #نارنگی 🍊 بدهید. نارنگی بخاطر داشتن #فسفر سبب #تقویت_هوش_کودک شده و #بیاشتهایی، #بیخوابی را رفع می کند. در فصل پاییز نارنگی را دریابید. نارنگی #ضد_سرفه است و در طب سنتی چین به اکسپکتورانت طبیعی معروفست. هرچند قورت دادن هسته های نارنگی، عامل آپاندیست در کودکان است اما هسته های نارنگی را دور نریزید. در هسته له شده پرتقال و نارنگی مادهای وجود دارد که ماسک ضد چروک فوقالعاده ای است.
🔻با توجه به وجود هورمون رشد، کلسیم، ویتامین A و C در پرتقال و نارنگی، خوردن نارنگی در رشد استخوان و استحکام دندان کودک موثرست! ضمنا نارنگی بخصوص اگر با سفیدیهای چسبیده به آن مصرف شود، #ضدیبوست است و به جذب آهن در کودکان ۱+ سال کمک می کند.
🔻در همه میوه های نارنجی مثل طالبی، پرتقال، نارنگی، #ویتامین_C زیادی وجود دارد. بچههایی که از آسم رنج می برند، با استفادهاز میوههای نارنجی، کمتر دچار حملات تنفسی و سرفه می شوند.
🔻نکته آخر اینکه نارنگی هم پتاسیم و هم ویتامین C زیادی دارد و خوراک پسرزایی است.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور 📝 موضوع: شرح زیارت اربعین - جلسه دوم 📆 تاریخ: ٢ آب
شرح زیارت اربعین - استاد علی اکبر رائفی پور - جلسات سوم و چهارم ⏬⏬
4_6012513937302488719.mp3
20.35M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝 موضوع: شرح زیارت اربعین - جلسه
سوم
📆 تاریخ: ۳ آبان ماه ١٣٩٧
🕌 عراق، مسیر پیاده روی اربعین،
موکب مسجد مقدس جمکران
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
4_6012513937302488713.mp3
22.56M
🔊 #سخنرانی استاد #رائفی_پور
📝 موضوع: شرح زیارت اربعین - جلسه
چهارم
📆 تاریخ: ۴ آبان ماه ١٣٩٧
🕌 عراق، مسیر پیاده روی اربعین،
موکب مسجد مقدس جمکران
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
اربعین بی سروصدا می رسد
کسی در تکاپوی رفتن نیست
کنسولگری خلوت و بی مراجعه است
اتوبوسها مقصد مهران و شلمچه و چزابه ندارند
هواپیماها زمینگیر شده اند
جوش و خروش و تکاپویی نیست
موکبی پرچم حسین نزده است
زمین به پای زایران حسین بوسه نمی زند
خاک مرگ و کرونا بر مسیر پاشیده شده
اما قلبهایی لرزان است
حسین به قلب ها نیز توجه دارد
با شعر خوش آمدید حسین یادی از خوش ترین ایام کنیم
#هیچ_می_دانستید
در مورد مداحی که #ملاباسم_کربلایی برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانههای شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست؟
آیا میدانید که شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت امام حسین(علیهالسلام) این شعر را برای زوار اربعین میخوانند 😭
ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشتهاند و بعداً توسط آقای #باسم_کربلایی مداحی میشود.
ترجمه نوحه را در زیر میخوانید تا انشاءالله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:
▪️تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من میآئید،
با شما عهد میبندم
▪️تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم
میدانید که من شفيع شمایم
▪️أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامیتان را ثبت میکنم
▪هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من
خوش آمدید
▪وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه
قسم به دستان اباالفضل و کرامت
و پرچم او
▪أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه
من و عباس با شماییم ای که با پای
پیاده به سوی من میآئید
▪یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه
ای که جانهایتان را به بهای زیارت
من به کف گرفتهاید
▪عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه
بر من واجب است تا به شما وفا
کنم، ای وفاداران!
▪تواسینی شَعائرْکُم
عزاداریهایتان به من دلداری میدهد
▪تْرَوّینی مَدامِعْـکُم
و اشکهایتان مرا سیراب میکند
▪اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم
من و زخمهایی که بر تن دارم به شما
دلداری میدهیم
▪هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من،
خوش آمدید
▪هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ
خوش آمدید ای که وعدهتان را
فراموش نکرده و بر سر موعد
حاضر میشوید
▪إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ
آمدید در حالی که نه گرما برایتان
مهم بود و نه سرما
▪وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر
قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر
▪اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ
در محشر کنارتان خواهم بود و
رهایتان نمیکنم
▪عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم
در وقت دیدار پیشتان میآیم و
دور نمیشوم و رهایتان نمیسازم
▪مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم
پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر
پشتیبانتان هستم
▪هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید
▪یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی
ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار
مرا کردهاید
▪تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟
میدانی که پرچمت مرا به یاد
چه کسی میاندازد؟
▪بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی
به یاد آن دست بریدهای که فریاد زد:
مرا دریاب
▪صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی
و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد
زدم که بیبرادر شدم و اندوهم
بر من آشکار شد
▪کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ
تیر هجرت کمرم را شکست
▪نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ
بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید
▪اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ
سفارش این پرچم را به شما میکنم
▪هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من،
خوش آمدید
▪یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ
ای که با چشمان اشکبار
قصد زیارت مرا کردهاید
▪اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ
حاجتتان را میدانم، نیازی به
گفتن نیست
▪وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ
قسم به گلوی شیرخواره، حاجتتان
را برآورده میکنم
▪یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ
زائران من، عهده کردهام که هر
بیماری را شفا دهم
▪اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ
برادر زینب به خاطرتان شاد شد
▪هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم
خوش آمدید صدایتان میزند
▪یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم
مرد غیرتمند به شما درود میگوید
▪هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائرانِ من،
خوش آمدید
▪زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی
زینب هنگامی که شما را میبیند
که زیارتم میکنید، میگوید:
▪تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!
کاش در جنگ حاضر میشدید
▪️ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی
که مرا به اسیری نمیبردند
و مرا غارت نمیکردند
▪و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی
با تازیانههای خیانت نمیزدند
▪تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره
صدایم میزند که من در بندم و
سرور غیرتمندان از دستم رفت
▪اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم
شما را بر این مصیبت میگریانم
▪هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من،
خوش آمدید.
این متن رو برای همه عاشقان مولا ابا عبدالله الحسین(علیهالسلام) و زائرانی که سالهای قبل زائر آن حضرت در اربعین بودهاند ارسال کنید
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🔸 من با گریه های نافله شب این شهید بزرگوار از خواب بیدار می شدم او در صحنه نبرد هم یک مالک اشتر به تمام معنا بود که لشکر به او پناه می برد.
من هنوز در صحنه های سخت جنگ سوریه به او توسل میجویم، او سیدالشهدای سیستان و بلوچستان بود.
🔷 تصویرساز: کمیل کریمی
🔶 مدیر تولید: امین زاده تقی
🔷 گردآورنده: احمد ایزدی
#مثل_خودش
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#خانه_معلم
🔺روایت کوتاه از یک شب خاطره انگیز در منزل یک عراقی (اربعین ۹۴)
دومین سفر کربلام بود و اولین تجربه ی پیاده روی...
یه کاروان ۱۶ نفره بودیم که ۵ روز پشت مرز ماندیم، بخاطر دیر رسیدن ویزا.
حالا شب آخر پیاده روی هست و قراره فردا ظهرش به کربلا برسیم...رسیدیم به عمود ۱۰۰۰
یک موکب که شکل چادر بود را پیدا کردیم و برای بقیه همراهان جا گرفتیم و خواستیم آماده بشیم برای نماز که مسئول گروهمون آمد و گفت یه آقایی که عراقی هستند اصرار دارد که شب رو برویم منزلشان..
زمستانبود و هوا سرد..
از یه طرفی دنبال جای گرم و امنی بودیم.
از یه طرف هم فکر اینبودیم که چطور میشه اعتماد کرد..
مسئول گروهمون خودش زبان عربی بلد بود و استاد قرآن بود..انگار بعد صحبت به مرد عراقی اطمینان حاصل کرده بود که مشکلی نیست..
همگی قبول کردیم و آماده رفتن شدیم..مرد عراقی یک ماشین وَن سفید داشت و همگی سوار شدیم و راه افتادیم.
به ما گفت ۲ کیلومتر تا اونجا راه هست..ما هم گفتیمخوب نزدیکه..وتوکل بر خدا حرکت کردیم..
مسیر منزل از دل نخلستان بود..
و هرچه دورتر می شد نگرانی ما بیشتر..ما فکر می کردیم دو کیلومتر ۵ دقیقه ای می رسیم ولی ۲۰ دقیقه تو راه بودیم..
و این باعث نگرانی و اضطراب ما شد..
کم کم همه سکوت کردن و ذکر گفتن ها شروع شد..
و بعضی ها میگفتن کاش نمیومدیم...بخاطر همین نگرانی تقریبا نتونستیم هیچ لذتی از مسیر و رد شدن تو دل نخلستان ببریم...ولی خوب راهی که اومده بودیم و نمی شد کاریش کرد..
تو وسط راه مسئولمون داشت با عربی با راننده صحبت میکرد..بعد از لحظاتی گفت میدونید اینآقا چی میگه؟
میگه: من یه معلم هستم. تو ایام اربعین کسی از در منزل ما رد نمیشه ولی خانمم میگه برو سر راه وایسا با خودت زائر بیار..منم غذا آماده میکنم که گرسنه نباشن..
اینو که گفت حال هممون یه طوری شد..
بعد ۲۰ دقیقه رسیدیم...
در منزل چند نفر ایستاده بودند..
وقتی ماشین پر از زائر پسرشان را دیدند خیلی خوشحال شدند و به بقیه ی اعضای خانواده خبر دادند و همه به استقبال ما اومدند..
یه خونه ی روستایی که توی خونه گاو و گوسفند هم نگهداری می شد...
وارد خونه شدیم. یه خونه گرم و امن با امکاناتی که در اختیارمون بود..
نماز خواندیم و استراحتی کردیم و بعد از صرف شام با خانم های صاحب خانه دور هم نشستیم و یکی از خانم ها شروع کرد به عزاداری و اون شب یه مجلس روضه هم دعوت ارباب شدیم...
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
📌سه پیشنهاد برای اربعین امسال (۱)
🔸باز کردن باب مناجات با امامحسین(ع) که رهبر انقلاب فرمودند
🔸این مناجاتها را در فضای مجازی علنی کنیم و برایش آثار هنری بسازیم
🔸وظیفه خودمان بدانیم که در فضای اینترنت، اربعین را رونق بدهیم
🔻 در این شرایطی که ما نمیتوانیم اربعین را پرشور برگزار کنیم، نباید تمام اقداماتمان را به کمکرسانیها و فعالیتهای نوعدوستانه محدود کنیم؛ حفظ شعائر هم باید یادمان نرود.
🔻 پیشنهاد اول بنده برای اربعین امسال - در کنار کمکهای مؤمنانه - باز کردن باب مناجات است؛ همان باب مناجاتی که رهبر انقلاب گشودند و اخیراً فرمودند: امسال اربعین که نمیتوانید به کربلا بروید، خودتان از راه دور، با امامحسین(ع) مناجات کنید.
🔻 ما هم امسال مانند ایشان با امامحسین(ع) مناجات خواهیم کرد. این مناجاتها هم مناجات با خدا نیست که مخفیانه باشد، مناجات با حسین(ع) باید علنی باشد؛ مثل زیارتنامه، مثل روضه.
🔻 از روی الگوی دعای کمیل، ابوحمزۀ ثمالی و... میتوانید مضامین بسیار زیبایی برای این مناجاتها پیدا کنید. مثلاً اینکه «یا اباعبدالله، شاید از خدمت ما در اربعینِ سال گذشته خوشت نیامده...» شعرای آئینی ما هم مضامین زیبایی در شعرهای خود دارند.
🔻 انشاءالله آثار زیبای ادبی هنری فراوانی در این سلسله مناجاتها بهدست خواهد آمد. کمااینکه وقتی راه کربلا بسته بود چه شعرهای زیبایی در فراق کربلا سروده میشد.
🔻 فضای اینترنت را از این مناجاتها و این مضامین زیبا پُر کنیم. وظیفه خودمان بدانیم که در فضای اینترنت اربعین را رونق بدهیم. در فضای مجازی حضور پیدا کنید و مطالب خوب اربعینی را لایک کنید و از دوستان خود بخواهید که این صفحات را دنبال کنند.
🔻 امسال میتوانیم میلیونها خاطره برای اربعین جمع کنیم. میلیونها کلیپ میتواند برای اربعین ساخته بشود. هر یک از شما میتوانید مستندساز بشوید و از زاویۀ نگاه خودتان برای اربعین، مستند بسازید.
👤علیرضا پناهیان
🚩 نشست هماندیشی فعالین اربعین - ۹۹.۷.۴
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/6511
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha
🌺 #مادرها_کیمیاگرند 💖
ثابت شده که ذهن و حافظه زنان، پس از مادر شدن نه تنها نسبت به قبل از مادرشدن تحلیل نمی رود، بلکه با تغییرات مغزی و هورمونی، تقویت نیز می شود.
به عبارتی مادرانی که دارای کودک هستند، بهتر از دیگران قادر به درک حالات چهره و قدرت ذهن خوانی هستند و حس ششم قوی تری هم دارند!
این هدیهای است که طبیعت به آنها به پاس مادر شدن می دهد. زیرا مادران باید با آگاهی از کوچکترین تغییرات جسمی و روحی فرزندشان، خود را برای همدلی و همدردی موثر با او آماده کند. از این رو طبیعت کاری می کند که با کوچکترین تغییر در چهره و روحیه فرزند بدن مادر پالس هایی در این رابطه دریافت کند و دست به همدلی بزند. جالب تر اینکه بعد از مادر شدن زن ها با همسرشان هم بیشتر همدلی می کنند و دیگران فکر می کنند زن ها بعد از مادر شدن صبورتر شده اند در صورتی که میزان همدلی آنها و درک مغزی و حسی آنها بالا رفته.
#حسینیه_مجازی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@Fahma_KanoonTaha