eitaa logo
یادداشت‌های اعتقادی _ فاریاب
4هزار دنبال‌کننده
185 عکس
38 ویدیو
6 فایل
قدمی کوتاه برداشتیم بلکه نظری افتد. محمدحسین فاریاب دکترای کلام اسلامی، دانشیار موسسه امام خمینی (ره) کپی مطالب بدون ذکر لینک، هیچ مانعی ندارد. سردار سلیمانی: باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم. آنکس که باید ببیند، می‌بیند. @faryab110 @Mh_faryab
مشاهده در ایتا
دانلود
7⃣3⃣📌آیا حکم به جواز تزویج دختر خردسال با مرد بالغ؛ عقل ستیز نیست؟ ✍پاسخ( ۱) 👈قسمت اول: تبیین اصل حکم 1⃣ ولی دختر می تواند دختر نوزاد خود را با رعایت مصلحت به عقد مرد بالغی در آورد، ولی تا قبل از آنکه دختر شرایط هم بستری را پیدا نکرده، نمی توان با او هم بستر شد. این اصل حکم است. 2⃣این حکم، مشروط به دو چیز است: وجود مصلحت در این ازدواج؛ قدرت تشخیص مصلحت برای ولی دختر. بنابراین، اگر ولی دختر فاقد صلاحیت باشد، نمی تواند اجازۀ چنین عقدی را بدهد. 3⃣به طور طبیعی هیچ پدری خلاف مصلحت فرزند خود کاری نمی کند و با دست خود دخترش را بدبخت نمی کند؛ هرچند در تشخیص مصلحت می تواند اشتباه کند؛ چنانکه در سایر موارد حتی در دختر بالغ و رشید نیز احتمال اشتباه در تشخیص مصلحت وجود دارد. 4⃣تجویز این کار، به منظور نشان دادن قدرت و تایید زورگویی پدر یا همان پدرسالاری مذموم نیست، بلکه به جهت از دست نرفتن یک مصلحت مهم و واقعی از دختر است.(دقت شود) 5⃣اگر واقعا در ازدواج این دختر خردسال مصلحتی وجود داشته باشد؛ یعنی آنکه به نفع او باشد و نیز ولی دختر، قدرت تشخیص مصلحت را داشته باشد؛ حقیقتاً این ازدواج چه ایرادی دارد؟ آیا به سود دختر است یا به ضررش؟ چند سوال در قسمت دوم... https://eitaa.com/Faryab110
8⃣3⃣📌 آیا حکم به جواز تزویج دختر خردسال با مرد بالغ با عقل سازگار است؟ ✍پاسخ (۲) قسمت دوم: پاسخ به پرسش ها پرسش اول: واقعا چه مصلحتی در ازدواج دختر نابالغ و نوزاد با مرد بالغ وجود دارد؟به نظر می رسد در شرایط کنونی، هیچ مصلحتی برای چنین ازدواج هایی وجود ندارد. پاسخ: چنانکه گفته شد، صحت چنین ازدواجی مشروط به وجود مصلحت برای دختر است. اگر مصلحتی برای دختر در این ازدواج نباشد، اسلام نیز اجازۀ چنین ازدواجی را نمی دهد، پس این حکم هم محل اجرا ندارد. در عین حال، دربارۀ مصلحت توجه به یک نکته بسیار حائز اهمیت است: مصلحت از اموری است که با شرایط فرهنگی و اجتماعی متغیر می شود. ممکن است چیزی که چند سال قبل مصلحت به شما می رفته، الان دیگر مصلحت نباشد و بالعکس. ما نیز نمی توانیم با ملاحظه شرایط کنونی جامعه، حکم قطعی دهیم که هیچ وقت هیچ مصلحتی برای دختر در این ازدواج نمی تواند وجود داشته باشد. 👈بیان چند نمونه برای وجود مصلحت در عقد دائم. 👌در جوامع قدیم: فرض بگیرید زمانی در کشوری زلزله بیاید و از یک خانواده، فقط یک دختر نوزاد با پدربزرگش باقی بماند که پدربزرگ هم با توجه به وضعیت جسمانی، چندان عمرش به دنیا نیست. مراکز سرپرستی کودکان بی سرپرست یا خانواده ای که سرپرستی او را به نحوی بر عهده بگیرد، نیز وجود ندارد. در اینجا یا باید این دختر را رها کرد یا آنکه او را به عقد مردی در آورد. روشن است که مصلحت دختر در اینجا ایجاب می کند که او به عقد مردی در آید. 👌در جوامع کنونی: گاهی پیرمرد ثروتمندی وجود دارد که وارثی ندارد و از آن طرف، دختر فقیری وجود دارد که والدینش را از دست داده. پدربزرگش نیز توانایی مخارج او را ندارد. پیرمرد نیز به دلایلی نمی خواهد تا زنده است، از اموالش کم شود؛ در عین حال می خواهد که این دختر نوزاد را غنی سازد. در اینجا راه تحقق این کار آن است که این دختر بی سرپرست به عقد او در آید تا پس از مرگ پیرمرد، به عنوان همسر، وارث او شود. 👈در فرض عقد موقت نیز مثال های فراوانی وجود دارد. برای نمونه، تصور کنید که زن باید به وسیلۀ پزشک مرد عمل جراحی شود که مستلزم لمس و نگاه به بدن همسر است. در اینجا هرچند گفته می شود که چون اضطرار وجود دارد، حرمتی نیز نیست؛ ولی یکی از راه های پیش رو برای برداشتن مانع نامحرمیت آن است که زن، دختر نابالغی دارد، از شوهرش بخواهد که آن را به عقد موقت پزشک در آورد که در این صورت، آن زن، مادرزن و محرم پزشک خواهد شد. یا آنکه در مسايل مربوط به فرزند خواندگي، گاه تنها راه ايجاد محرميت بين والدين و فرزند خوانده استفاده از اجراي صيغه عقد موقت توسط پدر بزرگ دختر نوزاد است. ادامه دارد ... https://eitaa.com/Faryab110
9⃣3⃣📌آیا حکم به جواز تزویج دختر خردسال با مرد بالغ با عقل سازگار است؟ ✍پاسخ (۳) قسمت سوم: پاسخ به پرسش ها سوال دوم: بنا بر فتوای فقها، با چنین ازدواجی، شوهر می تواند تمام لذتها غیر از هم بستری را با دختر انجام دهد. آیا این پذیرفتنی است؟ پاسخ: متأسفانه بیشتر شبهات ناشی از عدم تصور صحیح حکم دین است. چنانکه پیشتر گفتیم، ازدواج با تمام متعلقات آن، اگر به مصلحت دختر باشد، صحیح است و گرنه صحیح نیست. اینک اگر متعلقات ازدواج ـ مانند لذت جویی از این دختر ـ برای او مفسدۀ روحی یا جسمی دارد، می توان ضمن عقد، شرط کرد که مرد تا سن بلوغ حق چنین کارهایی را ندارد؛ چنانکه در عقد موقت، زن حق دارد شرط عدم هم بستری را داشته باشد و نیز امروزه شرایط متعددی در عقدنامۀ ازدواج دائم میان مرد و زن بالغ هم وجود دارد. بدیهی است که اگر مرد زیر بار این شرط نرود، این ازدواج چون برای دختر مفسده دارد، از اساس باطل است. 👈👈نکته جدید گفتنی است در روایات، دربارۀ جواز کامجویی از دختر نوزاد، سخنی به میان نیامده است و تنها از هم بستری به معنای خاص آن، نهی شده است. در این میان، چنانکه برخی فقهای معاصر به حق، تصریح کرده اند، این کامجویی ها ـ دست کم برخی از آنها ـ مصداق مفسده و ضرر است و قبح عقلایی دارد؛ ازاین رو، این موارد نیز همجون اصل هم بستری به معنای خاص آن، حرام است.(مکارم شیرازی، کتاب النکاح، ج2، ص135؛ سیدمصطفی خمینی، مستند تحریر الوسیله، ج2، ص344) ادامه دارد ... # https://eitaa.com/Faryab110
0⃣4⃣📌 چگونه حکم به جواز تزویج دختر خردسال با مرد بالغ با عقل سازگار است؟ ✍ پاسخ (۴) قسمت چهارم و پایانی: پاسخ به پرسش ها. 👈پرسش سوم: گفته شد که اگر ولی دختر تشخیص داد که این ازدواج به مصلحت دختر است، می‌تواند آن را به عقد مرد بالغ درآورد. آیا امکان ندارد که او در تشخیص مصلحت اشتباه کند؟ 👌پاسخ بله، امکان چنین اشتباهی وجود دارد. ولی اگر بخواهیم به دلیل این مسأله، این حکم را نادرست بدانیم، هیچ کاری نباید انجام دهیم. برای مثال شما قصد ازدواج دارید، تشخیص میدهید که طرف شما، انسان مناسبی است، پس مصلحت شما در ازدواج با چنین فردی است. ولی آیا شما علم غیب دارید که او به شما خیانت نمی‌کند؟ آیا احتمال ندارد، شما در تشخیص مصلحت خود اشتباه کرده باشید؟ آیا بخاطر این احتمال، از ازدواج منصرف می‌شوید؟ قطعاً خیر. انسانها در دایره معلومات ظاهری خود، به تشخیصی می‌رسند و عمل میکنند و هیچ کسی به این دلیل که از آینده خبر ندارد، بیکار نمی‌نشیند. 👈پرسش چهارم: امکان سواستفاده از این حکم بسیار است، چنانکه در برخی کشورها، برای به دست آوردن پول، دختران خردسال را به عقد مردان ثروتمند در می آورند. 👌پاسخ امکان سواستفاده از هر حکمی وجود دارد. این دلیل نمی‌شود که اصل حکم را زیر سوال ببریم. مثال: دادن وام ازدواج به زوجین، مورد تأیید همه است. ولی در این میان، برخی افراد با ثبت یک ازدواج صوری، این وام را دریافت می‌کنند. آیا میتوان به خاطر سوء‌استفاده برخی، این قانون را نادرست بدانیم؟ قطعاً خیر. اگر کسی بخواهد، به این حکم ایراد بگیرد، باید ثابت کند که ازدواج دختر خردسال، در صورت مصلحت دختر، به نفع دختر نیست. اگر پدری به خاطر مصلحت خودش، نه مصلحت دختر، دخترش را به عقد مردی درآورد، طبق حکم خدا عمل نکرده و نمی‌توان آن را به دین نسبت دهید. https://eitaa.com/Faryab110
یادداشت‌های اعتقادی _ فاریاب
📌هرشب یک پرسش آیا آمدن منجی برای رهایی بشر از ظلم در یک مقطع خاص، با عدالت خدا در تضاد نیست؟ توضی
4⃣4⃣📌آمدن منجی موعود در یک مقطع خاص برای اجرای عدالت، آیا با عدالت سازگار است؟ ✍ پاسخ 1⃣عدالت آرزوی تمام انسان هایی است که هنوز بر فطرت پاک خود باقی مانده اند. 2⃣خداوند متعال کار خود را در دنیا از طریق اسبابی که تعیین کرده انجام می دهد و نادیده گرفتن این اسباب منجر به بی نظمی در این دنیا می شود. برای مثال شمشیر تیز باید ببرد، آتش باید بسوزاند و آب باید خیس کند، اگر خداوند متعال مانع از بریدن شمشیر، سوزاندن آتش و خیس کردن آب شود، سنگ روی سنگ بند نمی شود. آری، در موارد بسیار نادر و خاصی به دلیل مصالح بسیار خاصی که وجود دارد، خداوند متعال اسباب مادی را از کار می اندازد؛ چنانکه آتش به اذن خداوند ابراهیم علیه السلام را نسوزاند. 3⃣قانون خداوند متعال دربارۀ مسئلۀ عدالت نیز آن است که مظلومان و مستضعفان عالم به پا خیزند و با ظالمان مقابله کنند و ظلم را از بین ببرند. در این صورت است که امداد الهی نیز به یاری آنها می آید و اینگونه مظلوم بر ظالم چیره می شود. 4⃣ فرستادن امام زمان علیه السلام، همان امداد خاص الهی است که خداوند متعال او را با نصرت خود برای نجات بشر از ظالمان به سوی آنها می فرستد. 5⃣ بنابراین، مادامی که مظلومان و مستضعفان عالم خود ارادۀ مقابله با ظالمان را نداشته باشند و به پا نخیزند، از امداد الهی خبری نیست و جای اعتراضی نیز باقی نمی ماند. 6⃣ممکن است گفته شود، امروز بخش عظیمی از مردم طالب مقابله با ظلم هستند، چرا منجی موعود نمی آید؟ در پاسخ باید گفت که اینکه چه زمانی این شرط محقق شد، از حیطۀ علم ما خارج است و خداوند آن را می داند. 7⃣ بنابراین، تحقق عدالت مهدوی دارای شرایطی است که امروز محقق نشده است و هرگاه محقق شد، عدالت مهدوی نیز حکمفرما خواهد شد. حاصل آنکه، عدالت یعنی آنکه هرچیزی سر جای صحیح خود قرار گیرد. اگر عدالت مهدوی، در شرایطی که هنوز زمینه برای آن فراهم نشده، بخواهد پیاده شود، چنین چیزی خود خلاف عدالت است و عدالت آن است که این امر مهم در شرایطی محقق شود که زمینه های آن نیز محقق شده باشند. https://eitaa.com/Faryab110
یادداشت‌های اعتقادی _ فاریاب
📌هر شب یک سوال اگر غایت و هدف اصلی از آفرینش دنیا، برای آن است که پیامبر بیشترین تجلی کمال الهی باش
4⃣5⃣📌دلیل آفرینش انسان‌ها با علم به اینکه بسیاری از آنها به سعادت نمی‌رسند، چیست؟ ✍پاسخ 1⃣ پرسش آن است که اگر هدف اصلی از آفرینش دنیا، برای آن است که پیامبر بیشترین تجلی کمال الهی باشد و حتی از فرشتگان برتر شود، آیا چنین چیزی ظلم در حق دیگر انسان‌ها نیست که با آفریده شدن در این دنیا باید متحمل رنج و عذاب شوند و سرانجام بسیاری از آنها هم به جهنم بروند؟ 2⃣ آفرینش انسانها برای رسیدن به کمال، حسن دارد و کمال است. 3⃣خداوند انسان‌ها را برای رسیدن به کمال و سعادت آفریده است. 4⃣ انسان‌ها در صورت، عمل به وظایف دینی به کمال و سعادت می‌رسند و وارد بهشت می‌شوند. پس اگر کسی وارد جهنم شود، به عملکرد خودش برمی‌گردد نه به آفرینشش. ضمن آنکه، این سخن که اغلب انسان‌ها به جهنم می‌روند، ادعای بدون دلیل است. 4⃣وجود رنج به منزله، تهدید و مانعی در راستای رسیدن انسان به سعادت نیست، بلکه در صورت واکنش صحیح نسبت به آن، فرصتی برای رسیدن به مقامات بالای سعادت است. 5⃣ علیرغم وجود رنج ها در این دنیا، چنین نیست که انسان‌ها نسبت به آفرینش خود معترض باشند، دلیل این مدعا آن است که همگی برای حفظ جان خود، کوشا هستند و دوست ندارند از دنیا بروند. 6⃣چنین نیست که فقط چهارده معصوم یا پیامبران به مقامی بالاتر از فرشتگان برسند، بلکه اگر کسی با معرفت بالا به تمام وظایف دینی خود عمل کند، او نیز می‌تواند به مقامی بالاتر از فرشتگان برسد. 7⃣حاصل آنکه، آفرینش انسانها نه تنها ظلم و اجحاف در حق آنها نیست، بلکه نعمتی گرانبهاست که اگر از آن به درستی استفاده شود، به سعادت ابدی رهنمود خواهند شد. https://eitaa.com/Faryab110
7⃣5⃣📌چرا ما انسان‌ها باید به دلیل گناه حضرت آدم علیه السلام از بهشت محروم شویم؟ 👈پاسخ 1️⃣ اساساً هیچ دلیلی وجود ندارد که ثابت کند، حضرت آدم علیه السلام برای زندگی در بهشت آفریده شده بود، بلکه قرآن می‌فرماید: «انی جاعل فی الارض خلیفه» بدین معنا که حضرت آدم علیه السلام برای زندگی روی زمین آفریده شده بود. بنابراین، از ابتدا قرار بوده که او فقط مدتی در آنجا باشد. 2️⃣ما انسان‌ها اصلا قرار نبوده در بهشت زندگی کنیم تا الان بخاطر نبودن در آنجا اعتراض کنیم. 3️⃣ هدف از آفرینش انسان این بوده که با زندگی روی زمین و پشت سر گذاشتن امتحانات بتواند به کمال برسد و سرانجام استحقاق رفتن به بهشت را پیدا کند و اینگونه اشرف مخلوقات شود. 4️⃣درباره اینکه اساساً حضرت آدم علیه السلام در بهشت موعود بوده و با گناه از آنجا اخراج شده است، فرداشب سخن می‌گوییم ان شاءالله. https://eitaa.com/Faryab110
9⃣5⃣📌اینکه حضرت خضر علیه‌السلام یک جوان را بخاطر جرمی که قرار بود در آینده مرتکب شود، به قتل رساند، قصاص قبل از جنایت نیست؟ ✍ پاسخ 1️⃣ قوانین حاکم بر جهان دو گونه است.‌به دیگر سخن، دو نظام در جهان هستی وجود دارد: الف. قوانین تشریعی (نظام تشریع) این قوانین، در قالب دین به انسان‌ها گفته می‌شود. این قوانین فراگیر هستند و مبنای تعامل انسان ها با یکدیگر، همین قوانین هستند. تعامل پیامبر و امام با مردم هم بر پایه همین قوانین تشریعی است، از این جهت هم است که گفته می‌شود آنها مأمور به ظاهر هستند نه باطن. یکی از قوانین دینی تشریعی، حرمت قصاص قبل از جنایت است. ب. قوانین غیرتشریعی(نظام تکوین) این قوانین، هرچند، کلیت دارند، ولی استفاده از آنها در اختیار خداوند یا کسی است که از جانب خداوند متعال اجازه دارد. برای نمونه، آزمودن انسان‌ها از طریق وارد ساختن رنج (بیماری، مرگ عزیزان، خشکسالی و ... )، یک قانون مربوط به نظام تکوین است که همگی بر پایۀ علم مطلق خداوند و مصلحت واقعی انسان ها انجام می شود. همچنین او می تواند شب مرا بیمار سازد تا ناگزیر از خانه خارج نشوم، چون اگر خارج شوم، اتفاق بسیار ناگواری برای من خواهد افتاد. روشن است که انسان‌ها شرعا نمی‌توانند با چنین اموری (مانند کشتن عزیزان یک نفر) او را بیازمایند یا مانع از خروج او از منزل شوند. 2️⃣بر این اساس، خداوند متعال یا کسی که از سوی او اجازه دارد، آن‌جا که مصلحت می‌بیند، می‌تواند خلاف قوانین تشریع عمل کند. حضرت خضر علیه‌السلام از سوی خداوند متعال چنین اجازه‌ای داشت، به همین دلیل بود که در پاسخ اعتراض حضرت موسی علیه السلام، فرمود: «ما فعلته عن امری؛ این کار را از سوی خود انجام ندادم». (کهف، 82) 3️⃣بنابراین، قصاص قبل از جنایت، در نظام تشریع جایز نیست، ولی اگر مصلحت بالاتری در میان باشد، خداوند متعال که عالم به تمام مصالح است، می‌تواند آن را انجام دهد یا کسی را مأمور انجام آن کند. 4️⃣ ممکن است یک از مصلحت های کشتن آن پسر این باشد: بنا بود که این پسر، هم خودش کافر شود و هم والدینش را کافر کند. کشته شدن این فرزند، هم لطف به خودش بود و هم لطف به والدینش؛ چراکه در سرای دیگر، به جرم کافرشدن و کافرکردن، عقاب نمی شود؛ حال آنکه اگر خضر علیه السلام او را نمی کشت، هم کافر می شد و هم والدینش را کافر می کرد و در سرای ابدی، تا ابد عذاب می شد. البته درک تمام مصالح موجود در این واقعه، برای ما امکان پذیر نیست، تا انتظار داشته باشیم خداوند چنین کاری را برای هر کافری قبل از کافرشدن و مرگ طبیعی، انجام دهد. https://eitaa.com/Faryab110
0⃣6⃣📌 چرا خداوند کسی را که می داند کافر می شود و تا ابد در جهنم خواهند ماند، می آفریند؟ آیا این کار، اجحاف در حق او نیست؟ ✍ پاسخ 1⃣خداوند متعال، انسانها را می‌آفریند تا با اختیار خود به سعادت برسند. اگر کسی کافر شود و تا ابد در جهنم باشد، عالمانه و عامدانه این راه را پیموده و نمی‌تواند اعتراض کند. چنین نیست که چون خدا از قبل، علم داشته، او کافر شده. بلکه او با اختیار خود کافر و جهنمی شده است. 2⃣ لازمه این شبهه و سوال آن است که خداوند متعال فقط آنهایی را بیافریند که مستقیماً وارد بهشت می‌شوند. 3⃣ آفرینش بر اساس اسباب مادی و اذن الهی صورت می‌گیرد. خداوند میداند که فرزند یک زوج خاص، کافر می‌شود. اگر خداوند نخواهد که این فرزند متولد شود، چند کار می‌تواند انجام دهد: الف. مانع از به دنیا آمدن این زوج هم شود. ب. مانع از اختیار آنها برای ازدواج آنها با هم شود و نگذارد این دو با هم ازدواج کنند. ج. مانع از اختیار آنها برای فرزندآوری شود. د. مانع از اثربخشی فعل آنها برای فرزندآوری شود. 4⃣همه این چهار فرض، درباره والدین و والدین والدین و ... این زوج خاص هم صدق می‌کند، چراکه برای متولد شدن این فرد کافر، باید هزاران هزار ازدواج شکل پذیرد و برای ممانعت از متولد شدن او، باید هزار هزار ازدواج سر نگیرد؛ در حالی‌که در این هزاران هزار ازدواج می‌تواند هزاران هزار فرد مومن به دنیا آید و اگر این هزاران هزار ازدواج سر نگیرد، هزاران هزار مومن نمی‌توانند پا به عرصه وجود بگذارند. بعلاوه اینکه، ممکن است از نسل خود همین کافر هم، انسان‌های مومن فراوانی به دنیا آیند. 5⃣بنابر این، برای آنکه این فرد به دنیا نیاید، لازم است بسیاری از اسباب از کار بیفتند، بسیاری از انسان‌ها فاقد اختیار شوند، بسیاری از مومنانی که میشد به دنیا آیند، دیگر به دنیا نیایند؛ حال آنکه چنین فرضی اولا با اختیار انسان ناسازگار است، زیرا لازمه اختیار انسان آن است که بتواند با فردی ازدواج کند که حاصل آن یک فرزند کافر شود. ثانیاً با نظام احسن مبتنی بر نظام علیت و اسباب و مسببات نیز سازگار نیست. https://eitaa.com/Faryab110
1⃣6⃣📌با این همه تفاوت میان بندگان، چگونه می‌توان از عدل الهی دفاع کرد؟ 👈 پاسخ(قسمت اول) 1️⃣ این پرسش را به دو گونه می توان پاسخ داد: 2️⃣ روش مبنایی: سخن دربارۀ آن است که با این تفاوتها چگونه می توان، عدل خداوند را پذیرفت؟ پاسخ آن است که این پرسش، مبتنی بر پذیرش وجود خداوند است. ولی کدام خدا؟ خدا موجود کامل مطلق است؛ در غیر این صورت، خدا نیست. اگر خدا، موجود کامل مطلق است، پس نمی توان پذیرفت که او کار غیرعادلانه انجام داده است؛ چراکه اگر او کار غیرعادلانه انجام دهد، بخاطر جهل، ناتوانی یا عدم خیرخواهی اوست که همگی نشان از نقص او هستند. خدایی هم که نقص داشته باشد، اساساً خدا نیست. بنابراین، هرچند نتوانیم حکمت این تفاوت‌ها را درک کنیم، ولی نمی توان خدا را متهم به بی عدالتی کنیم. 3️⃣ اگر پرسش گر، وجود خداوند را نپذیرفته باشد، پس اساساً حق پرسش دربارۀ عدل الهی را ندارد. اگر هم بگوید بر مبنای شما خداپرستان، چگونه بی عدالتی خدا را توجیه می شود؟ پاسخ آن است، بر مبنای ما خداپرستان، خدا موجود کامل مطلق است، پس نمی توان او را متهم به بی عدالتی کرد. 4️⃣ از راه تحلیل معنای عدل: عمدۀ اشکالات به مسئلۀ عدل الهی، مبتنی بر آن است که عدل به معنای مساوات گرفته شده است و بر این مبنا، انتظار می رفته که همه افراد یا سیاه باشند یا سفید. همه افراد در خانواده مومن به دنیا آیند یا همه آنها در خانواده کافر. همۀ آنها سالم به دنیا آیند یا همۀ آن‌ها مریض و .... . 5️⃣با اندکی تأمل دانسته می شود که این معنای از عدل نادرست است. برای نمونه، آیا شما می پذیرید که تمام کارمندان دولت، حقوق برابر داشته باشند؟ آیا می پذیرید که برای تمام فرزندانتان به یک اندازه هزینه کنید؟ آیا می پذیرید که با تمام مجرمان (با جرم های مختلف) برخورد یکسان شود؟ آیا می پذیرید که خداوند با تمام بندگان (خوب و بد) برخورد یکسان و مساوی داشته باشد؟ قطعا خیر. 6️⃣بنابراین، اگر اشکالات درباره عدل الهی، بر پایه یک معنای نادرست از عدل (مساوات و برابری) است، پس آن اشکالات هم نادرست هستند. 7️⃣ به نظر شما معنای عدل چیست؟ شما کدام معلم را نسبت به نمره دادن به دانش آموزان عادل می‌دانید؟ ... تا فرداشب.. https://eitaa.com/Faryab110
3⃣6⃣📌اگر عدالت به معنای مساوات و برابری نیست، چرا خداوند تکالیف دینی را از همه به طور یکسان خواسته است؟ 👈پاسخ 1⃣ تکالیف دینی، دربردارنده و مبتنی بر مصالح و مفاسد واقعی است. واحبات و مستحبات دارای مصالح واقعی و محرمات و مکروهات دارای مفاسد واقعی هستند. 2⃣خداوند متعال دین را برای همه فرستاده، ولی تکالیف آن را به طور یکسان از همه نخواسته است. 3⃣چند نمونه از واجبات: الف. حج واجب است ولی فقط بر کسانی که استطاعت داشته باشند. ب. نماز واجب است ولی ایستاده خواندن بر همه واجب نیست، کسی که نمی‌تواند بایستد، نشسته بخواند و کسی که نمی‌تواند نشسته بخواند، خوابیده نماز بخواند. ج. وضو واجب است ولی فقط برای کسانی که آب داشته باشد و آب برای آنها ضرر نداشته باشد. د. روزه واجب است، ولی فقط بر کسانی که توانایی آن را داشته باشند. ه. زکات واجب است، ولی فقط بر کسانی که در نه مورد، اموالشان به نصاب خاصی برسد.(طلا، نقره، گندم، جو، خرما، کشمش، شتر، گوسفند و گاو) و. خمس واجب است ولی فقط بر کسانی که از درآمد سالیانه آنها، چیزی اضافه آید. ز. فطریه واجب است ولی فقط بر فرد غنی. 4⃣ در حوزه امور حرام، این امور در شرایط عادی بر همه حرام هستند، چون مفسده واقعی دارند، در عین حال، در شرایط اضطراری، همین امور حرام، مباح و حلال می‌شوند. 5⃣رعایت مستحبات و مکروهات هم که اساساً الزامی نیست. 6⃣ این همه، نشان می‌دهد که خداوند متعال، از همه بندگان به یک اندازه و مانند هم تکلیف نخواسته است و در این باره عدالت را رعایت کرده است. https://eitaa.com/Faryab110
4⃣6⃣📌انسان‌ها در موقعیت های مختلف زندگی می‌کنند، طبیعی است که همگان نمی‌توانند به یک اندازه به سعادت برسند. در این صورت، عدالت الهی چگونه قابل توجیه است؟ ✍ پاسخ 1⃣انسانها در موقعیت های مختلف زندگی می کنند. برخی در خانواده و محیط مناسب و برخی در خانواده و محیط نامناسب. 2⃣روشن است که این عوامل در سعادت و شقاوت انسان تأثیرگذار هستند. 3⃣ بر اساس منطق عقل و شرع، نمی‌توان انتظار داشت که افراد همگی به یک اندازه به کمال و سعادت برسند. قرآن کریم نیز می‌فرماید: لایکلف الله نفسا الا وسعها 4⃣بر این اساس، آنچه مورد انتظار است تلاش و زحمت بر حسب امکانات است و از هر کسی به میزانی انتظار می‌رود که امکانات به او داده شده است. 5⃣آری، کسی که در خانواده و محیط نامناسب متولد شد، امکاناتش مانند کسی نیست که در خانواده و محیط مناسب متولد شده. ولی اگر فرد اولی، تلاش و زحمتی که کشیده، بیشتر از فرد دوم باشد، جایگاه او نیز نزد خداوند متعال بالاتر خواهد بود. مانند دو دونده که یکی با مانع و دیگری بدون مانع، ولی هر دو در بیست ثانیه، صد متر را طی می‌کنند، روشن است که دونده‌ای که با وجود مانع، در بیست ثانیه از خط پایان رد شود، جایگاه بالاتری نسبت به دونده ی دیگر دارد. https://eitaa.com/Faryab110
4⃣7⃣📌آیا مجازات اعدام برای مرتد، با آزادی عقیده سازگار است؟ 👈پاسخ 1⃣ در اسلام آزادی عقیده، به رسمیت شناخته شده است. لااکراه فی الدین؛ هرچند هر عقیده ای، می‌تواند آثاری به دنبال داشته باشد. 2⃣ارتدادی که حکمش اعدام است، مربوط به کسی است که مسلمان بوده و از دین خارج شده است. چنین شخصی یا با علم به اینکه اسلام حق است، از دین خارج شده یا اینکه از باب اینکه جاهل قاصر است، از دین خارج شده است. یعنی واقعاً تصور کرده که اسلام حق نیست. 3⃣ به نظر می رسد، قسم دوم مستحق حکم اعدام نیست، او مانند سایر افرادی است که جاهل قاصر است و با اعتقادات خود زندگی می کنند. 4⃣ کسی که عالمانه و عامدانه از دین خارج می شود و در حقیقت کافر می شود، حکمش اعدام است؛ در حقیقت او‌ خواسته یا ناخواسته به اعدام خود حکم داده است؛ ازاین جهت که وقتی کسی وجود خدا را انکار کند، وجود خود را نیز انکار کرده است؛ چراکه وجود انسان، وابسته به وجود خداوند متعال است. 5⃣هرچند حکم مرتد، اعدام است؛ ولی روشن است که مجری این حکم، حاکم شرع است. از سوی دیگر چنین نیست که حاکم شرع، در پی یافتن افراد مرتد باشد، تا آنها را اعدام کند. بلکه، اصل بر سلامت و ایمان افراد است؛ اما اگر کسی خود، اظهار کفر کرد و ارتداد خود را علنی کرد، آنگاه است که حاکم شرع، می تواند او را اعدام کند. بنابراین، اجرای این حکم، مشروط به اظهار و اصرار بر آن است. 6⃣ از سوی دیگر، آنچه موجب سعادت حقیقی و ابدی انسان می شود، شناخت دین حق و عمل به آن است؛ روشن است که اگر کسی مانع از شناخت دین حق و عمل به آن شود، دیگران را از سعادت در حیات ابدی محروم ساخته است. 7⃣وظیفه و رسالت حاکم اسلامی، در وهلۀ نخست، حفظ موجودیت دین و دفاع از دینداری مومنان است. 8⃣ کسانی که کفر و بی دینی را تبلیغ کنند، در حقیقت علیه دین و حکومت دینی قیام کرده است. افزون بر آن، کار آنها یقیناً می تواند موجب گمراهی دیگران شود. 9⃣ از سوی دیگر، اسلام همچون هر مکتب فکری، آسیب رساندن بر مردم را برنمی‌تابد و برای هر ضرری، متناسب به ماهیت و کیفیت آن، مجازاتی در نظر گرفته است. اگر کسی، پای کسی را قطع کند، مجازات او قطع پا است. اگر کسی جان کسی را در این دنیا بگیرد و حیات دنیوی او را از بین ببرد، مجازاتش، گرفتن جان اوست. 🔟 اینک، اگر کار کسی موجب از دست رفتن سعادت ابدی افراد باشد، یعنی حیات حقیقی آنها را از بین ببرد، به طریق اولی، مجازات او گرفتن جان اوست. کسی که آشکارا کفر و بی دینی را تبلیغ میکند، در واقع، هم موجب گمراهی دیگران و از دست رفتن سعادت در حیات ابدی آنها می شود و هم اینکه علیه موجودیت حکومت دینی که برای حفظ و اجرای دین آمده، قیام کرده است و روشن است که اعدام، همان مجازات متناسب با این جرم است. https://eitaa.com/Faryab110 @faryab110
7⃣7⃣📌چرا در کشورهای نامسلمان برف و باران و نعمت های الهی بیشتر از کشورهای مسلمان است؟ آیا این خلاف وعده الهی نیست که فرموده اگر مردم مومن شوند و تقوا پیشه کنند، برکاتش را بر آنها نازل می کند؟ 👈پاسخ 1️⃣میزان بارش برف و باران در یک منطقه، از یک سو، تابع شرایط اقلیمی و جغرافیایی آن منطقه است. برای نمونه، در اردبیل برف می بارد، ولی در بوشهر و بندرعباس باران نمی بارد. این امر، مقتضای اقلیم خاص آن مناطق است و ارتباطی با دینداری یا بی دینی ساکنان آن منطقه ندارد. به همین سان، شرایط اقلیمی و جغرافیایی مناطقی از اروپا اقتضای بارش فراوان دارد برای نمونه، کلمبیا پربارش ترین کشور جهان به شمار می رود.(خبرگزاری ایمنا) 2️⃣تغییر شرایط اقلیمی که خود ناشی از تغییرات کلی در کرۀ زمین ـ مانند تغییرات در لایۀ ازن و ... ـ است، می تواند در میزان بارش تأثیرگذار باشد که کشف و شناخت تمام این شرایط نیز چندان کار آسانی نیست. 3️⃣از سوی دیگر، بر اساس، آیات و روایات، اعمال نیک و زشت انسان ها و امت ها در افزایش و کاهش نعمت ها تأثیر دارد. معنا ندارد، خداوند حکیم و خیرخواه، انسانها را به خاطر کفرشان، نعمت پاداش گونه دهد یا آنکه به خاطر، ایمان و عمل صالحشان، عذاب دهد. 4️⃣ بنابراین، هم تغییر شرایط اقلیمی در میزان بارش ها تأثیر دارد هم اعمال نیک و زشت انسان ها. تصور کنید که شرایط اقلیمی یک منطقه اقتضا کند که سالانه مقدار مشخصی بارندگی وجود داشته باشد. در اینجا، اعمال زشت یک امت می تواند، این مقدار را کاهش دهد. 5️⃣پس اگر در منطقه ای کشف قطعی کردیم که شرایط اقلیمی اقتضای مقدار خاصی از بارندگی را دارد، اگر در اینجا، بارندگی از آن مقدار متعارف کمتر شد، این کاهش می تواند ناشی از اعمال زشت امت باشد؛ در عین حال، اگر مردم آن منطقه، همگی انسان های صالحی باشند، معنا ندارد که آنها با کاهش بارش، عذاب شوند؛ اگر هم بارش کم شود، می تواند از باب آزمایش و امتحان باشد نه عذاب. 6️⃣حاصل آنکه، بر اساس، آیات قرآن کریم، هیچگاه نمی توان فراوانی باران در منطقه ای کفرآلود را ناشی از کفر آنها دانست، بلکه از باب اقتضای خاص اقلیم و جغرافیای آن منطقه است. روشن است که خداوند کفر را دوست ندارد و بابت کفر، کسی را نعمت و پاداش نمی دهد. 7️⃣همچنین کمبود بارندگی در منطقه ای که مردمش از صالحان هستند، را نمی توان نشانۀ بی مهری خداوند نسبت به آنها دانست، بلکه یا از باب تغییرات اقلیمی است یا از باب آزمایش و امتحان. 8️⃣ضمن آنکه، مسلمانی به نام نیست، به عمل است و نمی توان به صرف نام مسلمانی، انتظار هر پاداشی را داشت. https://eitaa.com/Faryab110
3⃣8⃣📌چرا کسی که مثلاً شصت سال در حال کفر زندگی کرده، یا حتی اگر لحظه مرگ، کافر شود و بمیرد، باید تا ابد در آخرت عذاب شود؟ 👈پاسخ 1️⃣این حکم درباره کسی است که آگاهانه تن به کفر داده و با حالت کفر از دنیا رفته، ولی اگر کسی جاهل قاصر است، مشمول این حکم قرار نمی‌گیرد. 2️⃣ هرچند انسانها در افعال خود اختیار دارند، ولی در صدور آثار آن اختیار ندارند. هر عملی، اثری خاص دارد که این اثر، در اختیار انسان نیست. اثر خوردن سم، مردن است. انسان نمی‌تواند سم بخورد، و بگوید که دوست ندارم که بمیرم. ضمن آنکه، این اثر، ذاتی آن عمل است و از آن جدا نمی شود. به دیگر سخن، سم اگر چنین اثری نداشته باشد، سم نیست. گاهی یک عمل در یک لحظه انجام می شود، ولی اثر آن، برای همیشه باقی می ماند. مثلاً اگر کسی سوزن در چشم کسی کند، طرف مقابل، برای همیشه نابینا می شود. در این صورت، وقتی می خواهند او را مجازات کنند و او را برای همیشه کور کنند، نمی تواند اعتراض کند که من یک لحظه این عمل را انجام دادم. 3️⃣ آثار افعال، گاهی با تجربه به دست می‌آید مانند اینکه تزریق فلان واکسن، آن اثر خاص را دارد. یا آنکه، خوردن شراب، مستی به دنبال دارد. گاهی نیز وحی، از آثار اعمال خبر می دهد. برای نمونه، وحی از اثر و باطن، غیبت خبر داده و آن را خوردن گوشت برادر مومن مرده معرفی کرده است. 4️⃣وحی الهی، خبر داده که باطن و اثر کفر، ماندن برای همیشه در دوزخ است. این اثر از این فعل جدا نمی شود؛ چنانکه مستی از شراب، جدا نمی شود. فرض هم آن است که کافر، آگاهانه کفر را پذیرفته است. چنانکه وقتی فردی یک لحظه با فروکردن سوزن در چشم، او را تا زنده است، نابینا می کند و خودش نیز به همین سان، قصاص می شود، کسی نیز که حتی یک لحظه، کفر را می پذیرد، نمی تواند اعتراض کند که من فقط یک لحظه کافر شدم. 5️⃣حاصل آنکه، تا ابد در دوزخ ماندن، اثر واقعی کفر است که از آن جدا نمی شود و کافر نیز آگاهانه کفر را پذیرفته است. بعلاوه آنکه، گاه در روایات نیز بیان شده که کسی که تا لحظه جان دادن کفر را آگاهانه برگزیده، بنایش بر این است که تا زنده است کافر بماند نه آنکه مثلا چند صباحی کافر باشد و آنگاه از کفرش دست بردارد؛ پس سزای او آن است که همیشه در دوزخ بماند. (الکافی، ج2، ص16) ✅برای پیوستن به کانال یادداشت‌های اعتقادی از لینک زیر وارد شوید: https://eitaa.com/Faryab110
5⃣8⃣📌چرا در قرآن، شهادت دو زن در دادگاه معادل شهادت یک مرد قلمداد شده است؟ 👈 توضیح سوال: قرآن کریم در آیه ۲۸۲ سوره بقره می‌فرماید: وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ ۖ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَىٰ. بر این اساس، اولاً شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد قلمداد شده. ثانیاً دلیل این امر، چنین بیان شده که اگر یکی از دو زن، موضوع شهادت را فراموش کرد، زن دوم به او یادآوری کند. پرسش آن است که اولاً چرا شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است. ثانیاً دلیلی که برای این امر بیان شده، درباره مرد هم امکان وقوع دارد. 👈پاسخ (قسمت اول) 1⃣خداوند متعال در قرآن کریم، آشکارا در مواردی، احکام مرد و زن را متفاوت با هم بیان کرده است. 2⃣روشن است که این تفاوت احکام به تفاوت ساختارهای فیزیولوژی و روحیاتی آنها برمی‌گردد. 3⃣ خداوند متعال به عنوان آفریننده مرد و زن از آن تفاوتها بیش از هرکسی آگاه است و ممکن است گاه بشر از آن تفاوت‌ها آگاه شود و گاه نیز بی‌خبر بماند، اما در عین حال، نمی‌تواند به دلیل ناآگاهی، منکر تفاوت‌هایی شود که خداوند بر پایه آنها، احکام مرد و زن را متفاوت وضع کرده و به این ترتیب به آنها لطف کرده است. 4⃣خداوندی که زن را چون گل آفریده و روحیه ی او را لطیف قرار داده، اگر او را همچون مرد، مکلف به کار و امرار معاش کند، عدالت به خرج نداده است. 5⃣ آنچه باید برای ما ثابت شود، تفاوتهای جنسیتی موثر در تفاوت احکام است. این بحث را مستند به دیدگاه روانشناسان و نیز آموزه‌های دینی فرداشب ارایه خواهیم کرد. برای پیوستن به کانال یادداشت‌های اعتقادی از لینک زیر وارد شوید: https://eitaa.com/Faryab110
6⃣8⃣📌چرا در قرآن، شهادت دو زن در دادگاه معادل شهادت یک مرد قلمداد شده است؟ 👈 توضیح سوال: بر اساس آیه ۲۸۲ سوره بقره، اولاً شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد قلمداد شده. ثانیاً دلیل این امر، چنین بیان شده که اگر یکی از دو زن، در ادای شهادت دچار انحراف شد، زن دوم به او یادآوری کند. پرسش آن است که اولاً چرا شهادت دو زن معادل شهادت یک مرد است. ثانیاً دلیلی که برای این امر بیان شده، درباره مرد هم امکان وقوع دارد. 👈پاسخ (قسمت دوم) ✅در قسمت اول پاسخ، گفته شد که احکام متفاوت دربارۀ مرد و زن، ناشی از تفاوت های ساختاری میان آنهاست. و اینک باید برخی از آن تفاوت های موثر را بیان کنیم. گفتنی است این تفاوت ها، در بررسی آماری از 30 کشور دنیا به دست آمده است و حاصل مطالعۀ برخی محققان در 57 منبع داخلی و خارجی است.(ر.ک: علی عیسی زادگان، جنیست و شخصیت، منتشرشده در کتاب مجموعه مقالات همایش جنسیت از منظر دین و روان شناسی) ✅تفاوتهای زیستی مرد و زن: 1️⃣به لحاظ زیستی، هورمونهای جنسی نر، اقتضای رفتارهای قاطع و خشن را دارد، حال آنکه، هورمونهای جنسی زن، آرام‌بخش است و اقتضای رفتار صلح‌جویانه را دارد. بر همین اساس است که زن، احساس وابستگی بیشتری نسبت به مرد دارد که مرد روحیه استقلال طلبی بیشتری دارد. 2️⃣زنان نسبت به مردان تمایلات مذهبی بیشتری دارند، کمال گراترند، در عین حال، از عزت نفس پایین تری نسبت به مردان برخوردارند. 3️⃣ مردان در حافظۀ فعال، قوی ترند، ولی زنان سرعت پردازش بیشتری در فهم کلام مخاطب دارند، در عین حال، در مقایسه با مردان بیشتر تمایل دارند، پیامهای فریبنده را درست بپندارند و کمتر از مردان در تشخیص پیامهای درست از نادرست موفقند. 4️⃣ زنان به طور کلی از مردان با حیاتر و مهرورزتر هستند، زودتر هیجان زده می شوند و راحتتر گریه می کنند، از پرخاشگری مستقیم کمتری استفاده می کنند، حال آنکه مردان بیشتر به پرخاشگری مستقیم روی می آورند. 5️⃣به دلیل تفاوتهای روحی دختر و پسر است که هم در روانشناسی هم در دین، تربیتی متفاوت برای دختر و پسر توصیه می‌کنند و در مجموع، توصیه بیشتری نسبت به محبت به دختر داده میشود. تا آنجا که به پدر توصیه می‌شود بین فرزندان خود در مهرورزی تبعیض قایل نشود و اگر می‌خواهد برخی فرزندان را در هدیه دادن، بر برخی دیگر ترجیح دهد، دختران را بر پسران ترجیح دهد.(نهج الفصاحه، ص519) 6️⃣این همه، نشان از روحیه حساس و لطیف زن دارد و اتفاقا همین روحیه، با نقش مادری سازگاری بیشتری دارد. نویسندگان مقاله «تبعیض جنسی» معتقدند: آنچه را پدران در رابطه با فرزندانشان باید بیاموزند، مادران به­ طور طبیعی دارا هستند (بازیس و جی.گلز، 1379، ص35 به نقل از مقالۀ تحلیل تفاوت های جنسیتی زن و مرد در علوم تجربی و آموزه های دینی). 7️⃣بر اساس این ویژگیهای شخصیتی زن است که گاه ممکن است قوه عقل ورزی او، تحت تاثیر چنین روحیه‌ای قرار گیرد؛ اگرچه چنین امری در مورد مردان نیز ممکن است رخ دهد، ولی به دلیل ساختار شخصیتی زنان، این امر در مورد آنان ممکن است بیشتر اتفاق بیفتد. 👈اینک باید دید، در مسئلۀ شهادت، این تفاوت ها چگونه تأثیرگذار است. این مسئله را فرداشب بررسی می کنیم. ان شاءالله. ✅برای پیوستن به کانال یادداشت های اعتقادی از لینک زیر وارد شوید: https://eitaa.com/Faryab110
7⃣8⃣📌چرا در قرآن، شهادت دو زن در دادگاه معادل شهادت یک مرد قلمداد شده است؟ 👈پاسخ (قسمت سوم) 1️⃣شهادت دادن در دادگاه، یک تکلیف درباره حق الناس است و در آن باید نهایت دقت صورت گیرد. اگر کسی شاهد یک معامله یا ماجرای دیگری بوده که شهادت او در دادگاه می‌تواند قاضی را به حق برساند بر او لازم است که شهادت دهد. دقت کنید که شهادت دادن، یک تکلیف است نه یک حق. 2️⃣ اسلام در مواردی، برای اثبات برخی ادعاها در دادگاه، تقاضای دو شاهد می کند. یک شاهد، معمولاً انسان را به اطمینان نمی رساند، در برخی دیگر از موارد نیز، تأکید روی دو نفر شده. مثلاً در تشخیص مجتهد، تشخیص مجتهد اعلم، اثبات اول ماه و ... . دربارۀ مسئلۀ شهادت در دادگاه، نیز تأکید روی دو نفر شده است. حداقل دو مرد، یا یک مرد و دو زن. 3️⃣اقتضای داشتن ویژگیهای ساختاری و روحی در زن، که علم روانشناسی نیز آن را تایید کرد(به یادداشت دیشب مراجعه کنید)، آن است که گاه از روی احساسات سخنی بگوید و یا از گفتن سخنی حق خودداری کند. یعنی در بیان آن چیزی که دیده دچار تردید شود و از راه حق منحرف شود. اینجاست که شارع، برای برطرف کردن این مشکل، میگوید زن دیگری باشد که او نیز شاهد ماجرا بوده تا او را متوجه اشتباهش سازد. 4️⃣البته این مشکل ممکن است در شاهد مرد نیز به وجود آید، ولی به دلیل همان ویژگیهای مذکور که در علم روانشناسی نیز بر آن تأکید شده، این مشکل کمتر است، ازاین‌رو شارع آن را فقط درباره زن تقاضا کرده است. 5️⃣ممکن است گفته شود که زنهایی هستند که عقل ورزی آنها بیشتر از بسیاری از مردان است و بالعکس، روحیۀ عاطفی برخی مردان نیز بسیار بالاست. در پاسخ باید گفت که اولاً احکام دین دربارۀ افراد خاص نیست، بلکه برای غالب افراد از یک نوع است؛ چنانکه در سایر قوانین عقلایی نیز همین رویه حاکم است. ضمن آنکه تشخیص افراد با روحیات خاص از افرادی که ویژگیهای عمومی را دارند، می تواند مشکل ساز شود. 6️⃣ممکن است گفته شود که این حکم، توهین به زنان است. پاسخ آن است که اتفاقاً این حکم، راحت کردن او از یک تکلیف سنگین است؛ چراکه اگر فقط خودش شاهد ماجرا بوده، تکلیفی نسبت به ادای شهادت ندارد. بعلاوه، آنکه دقیقاً متناسب با ویژگیهای ساختاری زن است که قبلا آن را بیان کردیم. ثانیاً اگر بر اثر شهادت نادرست یک زن، حق به حق دار نرسید، مدیون است، ولی وقتی که دو نفر باشند و یکی، دیگری را کمک کند، این مشکل به وجود نمی آید. تأکید می کنم که عدم پذیرش شهادت یک زن به طور مستقل، معافیت از تکلیف است نه محرومیت از حق. ✅برای پیوستن به کانال یادداشت های اعتقادی از لینک زیر وارد شوید: https://eitaa.com/Faryab110
0⃣9⃣📌خداوند که خیرخواه بندگانش است، چرا ابلیس را آفریده که مانع هدایت انسان‌ها شود؟ 👈پاسخ 1️⃣ ابلیس از طایفه جنیان است. جن نیز مانند انسان موجودی مختار است که خداوند متعال او را برای رسیدن به کمال از طریق عبادت آفریده است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات، 56) 2️⃣ چنانکه خداوند متعال شمر را نیافرید تا امام حسین علیه السلام را بکشد، قصدش از آفرینیش ابلیس نیز این نبوده که او گمراه کنندۀ انسان ها شود. دقت کنید که اگر هدف خداوند از آفرینش ابلیس این باشد که او گمراه کنندۀ انسان ها باشد، با کمال مطلق بودن خدا ناسازگار است. چراکه کمال مطلق بودن او اقتضا می کند که موجودات را برای رسیدن به کمال بیافریند. 3️⃣ابلیس هم از این قاعده مستثنا نیست. هدف خدا از آفرینش او این بود که به کمال و سعادت برسد، ولی او هرچند مدتی طولانی به طاعت خدا مشغول بود، ولی با سوءاختیار خود، از دستور خدا سرپیچی کرد و تصمیم گرفت با اختیار خود برای انتقام از حضرت آدم علیه السلام، به گمراه ساختن آنها بپردازد. چنانکه خداوند متعال، ارادۀ فرد ظالم بر ظلم کردنش را از او سلب نمی کند، اختیار شیطان را نیز برای گمراه ساختن انسان، از او سلب نمی کند؛ چراکه این کار با مختارآفریدن جن و انسان منافات دارد. 4️⃣ کار شیطان فقط وسوسه است؛ هیچگاه انسان را مجبور بر انجام کاری نمی کند، بلکه انسان خود تصمیم می گیرد که وسوسۀ شیطان را بپذیرد یا رد کند. قرآن کریم گفتگوی شیطان با دوزخیان را در قیامت چنین گزارش می دهد: «ابلیس مى ‏گويد: خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنابراين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من!» (ابراهیم، 22) 5️⃣ اگرچه وسوسۀ شیطان، کار انسان را برای رسیدن به کمال، دشوار می سازد؛ ولی ارزش کار انسان را بالا می برد؛ بدین معنا که وقتی شیطان انسان را وسوسه می کند تا گناه انجام دهد، ولی او استقامت کرده و به طاعت خدا می پردازد، ارزش کار او نسبت به وقتی که شیطان نباشد تا او را وسوسه کند، بالاتر است؛ ازاین رو، او با وجود این وسوسه ها می تواند به کمال بیشتری برسد. ✅برای پیوستن به کانال یادداشت های اعتقادی از لینک زیر وارد شوید: https://eitaa.com/Faryab110
6⃣1⃣1⃣📌چرا دختران باید موهای خود را پنهان کنند و روسری بپوشند؟ چرا باید در این باره با پسرها فرق کنند؟ 👈پاسخ 1️⃣این سوال ناشی از این تصور غلط است که مرد و زن از همه جهت مثل هم هستند، پس هر کاری که برای مرد مناسب است برای زن نیز مناسب است و بالعکس. 2️⃣زن و مرد، ویژگی‌های ساختاری و روحیات متفاوتی دارند، ازاینرو، کارهایی برای مرد مطلوب است که برای زن نامطلوب است و بالعکس. مثلاً جهاد و جنگیدن تنها بر مردان واجب است. 3️⃣هیچ عاقلی، آزادی مطلق را نمیپذیرد، والدین خوب، به جای آزادی مطلق، با در نظرگرفتن مصالح فرزندان، برای آنها محدودیت هایی در نظر می گیرند. خداوند نیز قوانینی برای بشر وضع کرده که به مصلحت آنهاست، و گرنه او، از محدودساختن انسانها، سودی نمی برد. 4️⃣تداوم نسل انسان، از طریق ازدواج، آنگاه صورت میگیرد که میل و کشش در مرد و زن نسبت به یکدیگر وجود داشته باشد. این میل و کشش، همان احساسات و غرایزی خدادادیِ آنهاست. زینتهای زن، ـ مانند موهای سر ـ از همین اسباب کشش است؛ ازاینرو، زنان تمایل فراوانی برای رنگ کردن موهایشان دارند. 5️⃣اگر زینتهای زن مخصوصاً زینتهای ویژه او، حفظ نشود، امنیت اخلاقی خود، و نیز خانواده به خطر می افتد، در پی آن، رغبت مردان برای تشکیل خانواده کمرنگ میشود. 6️⃣بعلاوه، ما نسبت به سلامت اخلاقی جامعه مسئولیم، چنانکه مردان باید هرزگی و چشم چرانی را کنار بگذارند، زنان نیز نباید، مقدمات به وجود آمدن این هرزگی را به وجود آورند؛ پاسختان به فرد کرونایی که در جامعه، حاضر میشود و سرفه میکند و به دیگران می گوید، نباید از من کرونا بگیرید، چیست؟ 7️⃣به راستی چرا ما به جای قدردانی از دستورات الهی که همگی در راه مصلحت انسان است، دوست داریم راهی را برویم که نتیجه اش، فساد اخلاقی جامعه و ظلم به زنان در غرب است؟ اگر امنیت اخلاقی، با آزادی به دست می آمد، چرا در غرب اینهمه، آمار کودکان نامشروع فراوان است؟ و ... ✅برای پیوستن به کانال یادداشت های اعتقادی از لینک زیر وارد شوید: https://eitaa.com/Faryab110
3⃣0⃣2⃣📌اگر خداوند قوه‌ی عصمت را همچون پیامبران به ما هم می‌داد، از ارتکاب گناهان محفوظ می‌ماندیم. آیا خداوند بی‌عدالتی نکرده است؟ ✍ پاسخ 1⃣پیش فرض این اعتراض آن است که عدالت به معنای برابری است. ازاین‌رو انتظار دارد که همه چیز به همه‌ی افراد داده شود. 2⃣این معنا از عدالت، نادرست است و عقلای عالم به آن معتقد نیستند، به همین دلیل کسی نمی‌پذیرد که حقوق کارمندان یک اداره، به اندازه‌ی هم باشد. 3⃣عدالت به معنای «قراردادن هر چیز سر جای خود» یا «دادن حق به صاحب حق» است. 4⃣اگر عصمت، یک امتیاز ویژه است، پس باید به افراد ویژه داده شود نه به همگان. بنابراین اگر خداوند این امتیاز ویژه را به همگان دهد، بی عدالتی کرده است 5⃣خداوند متعال عالم مطلق است و اوست که می‌داند چه کسی ویژه است و استحقاق دریافت این امتیاز را دارد. 6⃣خداوند متعال با علم خطاناپذیرش می‌داند که پیامبران و امامان، شایسته‌ی این امتیاز هستند و این امتیاز را به آن‌ها ارزانی داشته است. ✅با ما در کانال یادداشت‌های اعتقادی همراه شوید. 🆔@faryab110
1⃣4⃣2⃣📌اگر خداوند متعال، انسان را برای رسیدن به کمال از طریق اعمال اختیاری آفریده، تکلیف کسانی که در کودکی یا در حال دیوانگی از دنیا می روند یا به وسیلۀ دیگران کشته می شوند، چه می شود؟ آنها در حالی از دنیا می روند که نمی توانند به کمال برسند. ✍️پاسخ 1️⃣این دنیا اقتضاءات خاص خود را دارد. بیماری، مرگ و میر، کشته شدن به وسیلۀ دیگران و ... همگی از این قبیل هستند. قرار هم نیست که انسانها به اندازه هم عمر کنند یا مانند هم بمیرند یا به اندازۀ هم به کمال برسند. 2️⃣خداوند با همین وضعیت، انسان را آفریده تا به کمال برسد. سرانجامِ کمال طلبی انسان، زندگی جاودانه در بهشت است. انسانی که به کمال رسیده، وارد بهشت می شود و انسانی که وارد بهشت می شود به کمال رسیده است. 3️⃣اما تنها راه رسیدن به کمال، عمل اختیاری خود فرد در این دنیا نیست. بلکه گاه، نحوۀ عمل دیگران با انسان، برای انسان کمالی می آفریند. برای نمونه، ظلم ظالم به مظلوم، برای مظلوم، کمال ایجاد می کند؛ مانند کشته شدگانی که از روی ظلم، کشته شده اند یا رنجهای غیراختیاری (مانند بیماری) که انسان متحمل میشود، موجب کمال او میشود. (ثواب الاعمال، ص193) 4️⃣همچنین انسان ها در برزخ، هرچند عملی در آنجا انجام ندهند، ولی عمل اختیاری دیگران (مانند خیرات، عمل نیک فرزند صالح و ...) موجب کمال آنها در برزخ میشود. نیز، رسیدن انسان به مرحلۀ یقین نسبت به حقایقی که تا پیش از آن، آنها را انکار می کرد یا آنکه تنها به آنها علم ـ نه یقین ـ داشت، موجب کمال انسان است. 5️⃣ کودکان یا مجانینی که فرصت انجام عمل را نداشته اند، چنین نیست که به کمال نرسند. دیوانگان بابت مشقت هایی که از زندگی سخت در این دنیا می بینند، همچون سایر افرادی که از ناحیۀ دیگران مورد رنج قرار می گیرند، به کمالاتی می رسند و نوزادان بابت رنج محرومیت از لذتهایی که می توانستند به آن برسند، به کمالاتی میرسند. 6️⃣بعلاوه، بر پایۀ برخی دیدگاهها و روایات، این قبیل افراد در آن دنیا مورد آزمایش یا آزمایشهایی قرار می گیرند و کامیابی یا ناکامی آنها در سعادت و شقاوت آنها تأثیرگذار است.(الکافی، ج3، ص248) در خصوص کودکان مومنان نیز روایاتی وجود دارد که مستقیماً وارد بهشت میشوند که به معنای رسیدن آنها به کمال است.(من لایحضره الفقیه، ج3، ص409) 7️⃣نکتۀ پایانی آنکه، چنین نیست که اگر کسی عمر بیشتری کرد، لزوماً به کمال بیشتری می رسد یا آنکه اگر نوزاد و مجنون مانند دیگران بود، حتماً به کمالاتی برابر یا بیشتر از دیگران دست می یافت. ✅کانال یادداشتهای اعتقادی 🆔@faryab110
6⃣4⃣2⃣📌آیا رزمندگان مقاومت اهل سنت که در راه اسلام شهید می‌شوند، وارد بهشت می‌شوند؟ ✍ پاسخ 1⃣ورود به بهشت، مشروط به دو شرط است. داشتن اعتقاد صحیح و انجام عمل صالح. 2⃣اعتقاد صحیح یعنی اعتقاد به خدا و آنچه او لازم دانسته است. مانند اعتقاد و ایمان به رسالت پیامبران الهی، پذیرش احکام خدا و ... 3⃣اگر کسی، آگاهانه یکی از مواردی را که خدا اعتقاد به آن را واجب دانسته، انکار کند، وارد بهشت نمی‌شود. 4⃣اعتقاد به امامت امامان از اهل‌بیت علیهم‌السلام یکی از این موارد است که اگر کسی آگاهانه آن را انکار کند، بوی بهشت را نخواهد برد. 5⃣در عین حال، اگر کسی با وجود تلاش برای رسیدن به حقیقت، رسالت پیامبر اسلام برایش ثابت نشده باشد، او جاهل قاصر است. همچنان‌که اگر کسی امامت امامان معصوم علیهم السلام برایش احراز نشده باشد، جاهل قاصر است. گاه نیز، انسان چنان عقیده‌ی نادرست خود را درست می‌داند که اساساً احساس تکلیف برای تحقیق نمی‌کند. او نیز جاهل قاصر است. 6⃣عدل الهی اقتضا می‌کند که خداوند به تلاش چنین افرادی که جاهل قاصر هستند، نگاه کند، به همین دلیل، طبق عقاید خودشان با آنها برخورد می‌شود. 7⃣شهدای مقاومت از جمله شهید اسماعیل هنیه، که از عزیزان اهل سنت هستند، به طور عمده، کسانی هستند که آگاهانه امامت امامان معصوم علیهم السلام را انکار نکرده‌اند و جاهل قاصر هستند. 8⃣اگر اینگونه باشد، چنین افرادی که تا پای جان، پای اعتقاد خود ایستادگی کرده‌اند و در را اعتلای کلمه اسلام و مبارزه با رژیم صهیونسیتی مبارزه و جان خود را فدا کرده‌اند، استحقاق ورود به بهشت را دارند. ✅ کانال یادداشت‌های اعتقادی 🆔@faryab110
5⃣5⃣2⃣📌چرا هیچ‌کدام از پیامبران، زن نیستند؟ ✍ پاسخ 1⃣چنانکه روشن است و در علم روز نیز ثابت شده مرد و زن ویژگی‌های روحی و جسمی متفاوتی دارند، ازاین‌رو، این انتظار که هر منصب یا تکلیفی که به مرد داده می‌شود به زن هم داده شود و بالعکس، نامعقول است. 2⃣آنچه برای مرد و زن باید مهم باشد، داشتن فرصت و زمینه برای رسیدن به کمال است نه منصب و مقامی خاص. به لحاظ دینی، زن و مرد هر دو می‌توانند به درجات و مقامات عالیه کمالی برسند، چنانکه حضرت آسیه و حضرت مریم سلام الله علیها در قرآن الگوی مردان و زنان مومن به شمار رفته‌اند، حال آنکه پیامبر نبوده‌اند. 3⃣وقتی خداوند متعال که خود خالق مرد و زن است و ویژگی‌های آن‌ها را بهتر از هر کسی می‌داند، منصب و مسوولیت نبوت را به زنان نداده، معنایش آن است که این منصب تناسبی با ویژگی‌های روحی و جسمی زن ندارد. 4⃣برای نمونه، انجام مسوولیت پیامبری مستلزم داشتن روحیه‌ای سخت و مقاوم در برخورد با مخالفان و منکران است‌. همچنین آن‌جا که پیامبر، رهبری اجتماعی را به عهده می‌گیرد، گاه باید در میدان جنگ حاضر شود و فرماندهی کند. 5⃣انجام این امور مهم با ویژگی‌های زنانه که خداوند او را مظهر و محمل خالقیت، لطافت و مهربانی خود قرار داده و انسان را از طریق او به دنیا می‌آورد، قابل جمع نیست؛ چنان‌که ویژگی‌های مردانه، وظیفه‌ی جهاد و‌ جنگ را به دوش او قرار می‌دهد؛ ویژگی‌های زنانه نیز نقش بی بدیل و ممتاز تربیت و انسان سازی را به عهده‌ی زن می‌نهد. 6⃣حاصل آنکه، ویژگی‌های متفاوت مرد و زن، وظایف و مسئولیت های آن‌ها را متفاوت می‌کند و تأمل در ویژگی‌های زنانه و مسئولیت نبوت نشان می‌دهد که این مسئولیت با این ویژگی‌ها انطباق ندارد. ؟ ✅کانال یادداشت‌های اعتقادی 🆔@faryab110
9️⃣6️⃣2️⃣📌شیطان دوست دارد انسانها گمراه شده و به جهنم بروند. اگر انسانها به جهنم بروند شیطان به خواسته اش رسیده است؛ پس چرا خداوند جهنم را آفریده است تا شیطان به خواسته اش برسد؟ ✍️پاسخ 1️⃣خداوند متعال انسان را موجودی مختار آفریده است که بتواند خوب یا بد شود. لازمۀ مختاربودن انسانها آن است که برخی کافر و برخی مؤمن؛ برخی صالح و برخی فاسد؛ برخی ظالم و برخی مظلوم میشوند. روشن است که شیطان دوست دارد انسانها کافر، فاسق و ظالم شوند. 2️⃣در دنیای کنونی، زندان ساخته می شود تا مجرمان و تبهکاران برای تحمل مجازات خود به آنجا روند. آیا میتوان گفت چون خواستۀ شیطان آن است که انسانها ظلم و جنایت کنند و در نتیجه به زندان روند، ما نباید زندان بسازیم و ظالمان و جنایتکاران را مجازات کنیم؟ 3️⃣لازمۀ عدل الهی نیز آن است که بدکاران عذاب و نیکوکاران پاداش داده شوند. جهنم قرارگاه عذاب بدکاران است. اگر قرار باشد بدکاران و ظالمان عذاب نشوند و به جهنم نروند، عدل الهی زیر سوال میرود. 4️⃣اینکه جهنم همان جایی است که شیطان دوست دارد، انسانها گناه کنند و به آنجا بروند، سخن صحیحی است، ولی این مطلب اشکالی به خداوند وارد نمیکند، بلکه باید به انسانهای خطاکار اعتراض کرد که چرا کاری کردید که شیطان به خواسته اش برسد نه آنکه به خدا اعتراض کنید که چرا جهنم را آفرید تا عدالت اجرا شود. ✅کانال یادداشتهای اعتقادی 🆔@faryab110