در یکی از پایگاه های زمان جنگ، به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. همیشه مشغول نظافت توالت های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آنجا برخورد کرده و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
بعد از بمب باران، هنگامی که امداد گران در حال جمع آوری زخمی ها و شهیدان بودند، متوجه میشوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می آید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود. هنگامی که پیکر آن شهید را در بهشت زهرا تهران، در قطعه 26 به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بهطوری که اگر سنگ قبر شهید پلارک را خشک کنید، از آن طرف سنگ از گلاب مرطوب میشود.
🌺سالروز شهادتش گرامی باد🌺
#شهدا
#شهید_احمد_پلارک
@gasdak313
یک دقیقه ، مطالعه📚
#شکستن_نفس
در باشگاه کشتی بودیم. آماده می شدیم برای تمرین. ابراهیم هم وارد شد، تا چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد بی مقدمه گفت : ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده!! تو راه که می آمدی دوتا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف می زدند! بعد ادامه داد: شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی ، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملا مشخصه ورزشکاری...!
به ابراهیم نگاه کردم ، رفته بود تو فکر ناراحت شده بود. انگار توقع چنین حرفی را نداشت.
جلسه بعد تا ابراهیم و دیدم خنده ام گرفت، پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد؟! به جای ساک ورزشی لباس ها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود!! آن روز به بعد اینگونه به باشگاه می آمد.
بچه ها گفتن: بابا تو دیگ چجور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشی پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباسهائیه که میپوشی.!
ابراهیم به حرفای آنها اهمیت نمی داد. به دوستانش هم توصیه می کرد که : اگر ورزش برای خدا بود میشه عبادت ، اما اگه به هر نیت دیگ باشه ضرر میکنین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
@gasdak313
23.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اي کوفیان من میروم با قلب خسته💔
من میروم در نزدِ ان پهلو شکسته
من را نکشت این تیغِ سم آلودِ دشمن
کشته مرا بازوی زهرا… دست بسته:)
شهادت مولا امیر المومنین تسلیت باد..🖤
التماس دعا....
#یاعلی
#شبهایقدر
@gasdak313
لاالهالاالله ۲۱.mp3
16.66M
مجموعه صوتی #لاالهالاالله ۲۱
حرکت در مسیر عشق،
به مقصدِ #لاالهالاالله ،
نیاز به قوّت و نیرو دارد تا بتوانی بیوقفه به پیش روی، دچار توقف و عقبگرد نشوی !
• منظور از این قوّت و نیرو چیست؟
• چگونه تأمین میگردد؟
@gasdak313
یک دقیقه ، مطالعه📚
#دستنوشتهیشهیدعباسدانشگربههمسرش
همسر شهید میفرماید:«قرار بود عید به سوریه اعزام شوند، ولی به دلایلی اعزامش به تأخیر افتاد به همین خاطر دوم اردیبهشت ماه اعزام شد. روزی که قرار بود عباس آقا به سوریه برود من در مدرسه بودم. روزهای قبل از آن هم امتحان داشتم. به همین خاطر نتوانستیم زیاد باهم صحبت کنیم. وقتی به خانه آمدم دیدم که برایم یک نامه نوشته و آن را روی میزم گذاشته بود. خوشحال شدم که عباس برایم نامه نوشته، ولی وقتی نامه را خواندم خیلی نگران شدم چون نوشتههایش بوی رفتن میداد. احساس کردم آخرین نوشتههایش در این دنیا است. خیلی جملات عارفانه نوشته بود. در نامه نوشته بود "رفتم تا وابسته نشوم" چون می ترسید به دنیا وابسته شود و نتواند از آن دل بکند و فراموش کند که در آن سوی مرزها چه اتفاقاتی دارد میافتد.»
متن دست نوشته از این قرار است: «عزیزم دوست دارم دعا میکنم امتحانت را به خوبی پشت سر بگذاری و حالت هر روز از دیروز بهتر باشد ،من هم به یادت خواهم بود، توهم مرا یادکن؛امیدوارم فاصله جسم هایمان قلب هایمان را بع هم نزدیک تر کندتا بتوانیم ظرفیت عاشق شدن را پیدا کنیم . شنیدی می گویند:زنده بودن فاصله گهواره تا گوراست و زندگی کردن فاصله تا زمین.امیدوارم هرروز آسمانی تر شوی توهم مرا دعاکن،خداوند قلب هایمان را به رنگ خود درآورد و پاکمان کند.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#شهیددانشگر
@gasdak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا أیها الرئوف💛✨
اومدم بگمـ فقط کهـ....
@gasdak313
یک دقیقه ، مطالعه📚
مصطفی هرندی می گوید: خیلی بی تاب بود ، ناراحتی در چهره اش موج میزد . پرسیدم چیزی شده !؟
ابراهیم با ناراحتی گفت : دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی ، تو راه برگشت ، درست در کنار مواضع دشمن ، ماشاا... عزیزی رفت روی مین و شهید شد .
عراقی ها تیر اندازی میکردند و ما هم مجبور شدیم برگردیم .
علت ناراحتیش را فهمیدم ، هوا که تاریک شد حرکت کرد ، نیمه های شب هم برگشت ،خوشحال و سر حال ، مرتب فریاد میزد امدادگر امدادگر ، سریع بیا ، ماشاا... زنده است !
بچه ها خوشحال بودند ، ماشاا... را سوار آمبولانس کردیم ، اما ابراهیم در گوشه ای نشسته بود و غرق در فکر بود . کنارش نشستم ، با تعجب پرسیدم در چه فکری هستی ؟
مکثی کرد و گفت : ماشاا... وسط میدان مین افتاده بود ، کنار سنگر عراقی ها ، اما وقتی به سراغش رفتم آنجا نبود ! کمی عقب تر پیدایش کردم ، دور از دید دشمن !
در مکانی امن نشسته بود و منتظر من بود !
**********
خون زیادی از پای من رفته بود ، بی حس شده بودم ، عراقی ها مطمئن بودند که زنده نیستم ، حالت عجیبی داشتم ، زیر لب میگفتم : یا صاحب الزمان ادرکنی ...
هوا تاریک شده بود ، جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد ، چشمانم را به سختی باز کردم ، مرا به آرامی بلند کرد ، دردی حس نمیکردم ، از میدان مین خارج شد در
گوشه ای امن آهسته و آرام مرا روی زمین گذاشت .
گفت : کسی می آید و تو را نجات میدهد ، او دوست ماست !
لحظاتی بعد ابراهیم آمد با همان صلابت همیشگی ، مرا به دوش گرفت و حرکت کرد .
آن جمال نورانی ، ابراهیم را دوست خود معرفی کرد ، خوشا به حالش .
#شهیدابراهیمهادی
@gasdak313
لاالهالاالله ۲۲.mp3
13.09M
مجموعه صوتی #لاالهالاالله ۲۲
#استاد_میرباقری
#استاد_شجاعی
إلهِ وسیع
إلهِ بینهایت
إله بی نظیر؛
عاشقِ وسیع میطلبد!
✘ چگونه باید برای شکار چنین معشوقی، وسیع شد؟
@gasdak313
🅰️ بنجامین کمدین آمریکایی با انتشار عکسی از یک خانه فحشا در یک خیابان عمومی لس آنجلس که بنرهای #مهسا_امینی و #زن_زندگی_آزادی روی اون نصب شده این توییت را منتشر کرده👇
ترجمه:
به زنان مسلمان (نما) در غرب (از جمله ایرانیان فراری) گوش ندهید. آنها میخواهند روسری را از شما بگیرند تا شما را به روسپی های معتاد تبدیل کنند.
تنها چیزی که آنها به دنبال آزادی شما از آن هستند، ایمنی خانواده و عزت شماست.
شریعت به شما ظلم نمی کند، بلکه از شما محافظت می کند.
#حاج_اقا_امان_اللهی
#غرب
@gasdak313