ینی ااااا فقط دلم میخواد رسول زنده باشه من میدونم و فرمانده و نویسندهههه😡😠
،-------------------☆☆☆☆☆☆☆-------------
ضحیییییییییییی😱😱😱
عش خدااااااااا😭😭😭😭😭😭
😂فقط روی سنگ قبرم بنویسید من نمیخواستم برم.... عزرائیل تو کانال زیاد بود🚗😂
یه ذره رمان لوس بزار بخندیم
-------------------☆☆☆☆☆☆☆☆-----------
😂من از تو کانالشون ترک کردم....
میخواین امروز پارت نزارم ... یه دوره ای بکنین؟!😂😂🤣🤣 به خدا همه چی یادتون رفته😂😂 نهههههههههه...... اینکارو با ما نکن ...... آقا ما غلط کردیم بیاو بزرگی کن
---------------------------------
😐😂✨باشه بابا... نزارم که ترورم میکنین😐😂
فرمانده..... یا رمانو میزاری..... یا..... ------------- $خط شکن یه دیس حلوابده کم اومد &بر و بچ سپاه اومدن در کانالو تخته کنن میگن فرمانده گفته محل تردد تروریسته اینجا *مسیح تو پیجش پخش کرده فرمانده بعد از خواندن اگر بار گران بودی و رفتیم اگر نامهربان بودیم و رفتیم توسط ممبرین کانال خویش به قتل رسید😈😈😈😈😈 @وای بچه هااااااا چایی تموم شد این جمعیت رو چی کار کنیم؟ گرفتی چی میگم؟.......😉
------------------------------------------------
🤨😂ببین من رو دنده لج بیوفتم آدم بدی میشمااااا😐😂
😂✨جمع کن باباااا...
من خودم ...
ام .. ببخشید... یه رازه😁✨
😂✨❤️چشم ... گرفتم... میزارم😐😂
عالییییی بی نظیرررر هرچی بگم کمه راستی یک چیزی هم به دوستانی که میگن رسول رو زنده کن، اقا نویسنده اون همه زحمت کشیده از یک هفته قبل رسول نور بالا بزنه و حلالیت بگیره و .... و اگه الان زنده بشه رمان زیباییش رو از دست میده من خودم به شخصه عاشق شخصیت رسولم (رسول نه مجید نوروزی) و خیلی خوشحالم بهترین اتفاق توی داستان براش افتاد
-------------------☆☆☆☆☆☆☆☆
تو پرانتزاتون تو حلقم😘😂
😃آره بابا... ما همه طرفدار رسولیم .. ن مجید نوروزی 😅 البته .. من برای ایشون به عنوان یک بازیگر موفق احترام قائلم😉 الحق که کاراکتر رسول رو عالی بازی کردن...
ما برای رسول... فقط مجبوریم چهره مجید نوروزی رو قرض بگیریم😁
سلام کانالتون عالیــــــــــــــــــــھ یه سوال کانال شما مختلطه یعنی بࢪادرا و خوهࢪا باهمن؟
------------☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
سلام .... مرسی عزیز✨🌿
نمیدونم...
ولی فک کنم ۹۰ درصد دختر باشن🌝🌻
دیوانه کردن به سبک فرمانده -----------------☆☆☆☆☆☆☆☆------------ خوب.. بسم الله الرحمن الرحیم.. با اجازتون.. اهم.. اهم... 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😢😭😢😭😢😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😢😭😭😭😭😭😢😢😢😭😭😢😢😭😭😢😢😭😭😭😭😭😭😭😭😢😢😢😭😭😭😭😢😢😢😢😢😭😢😭😢😭😢😭😭😭😭😭😢😭😭😢😭😢😭😢😭😢😭😢😭😢😭😢😭😢😢😭😢😭😢😭😢😭😢😢😢😢😭😢😭😭😭😭😭 پایان..😂
چه گلوشم صاف میکنه...... آقا هدفی به جز دیوانه کردن و زجر کش کردن ما نداری؟.... نه جان من ..... واقعا تنها هدفت همینه؟😂
----------------------------☆☆☆☆☆☆☆☆
😐😂بچه هااااااا... کاری نکنید یزید شم😐😂🌻
ن .. غلط کردم... الان میزارم😂
به نظر من شهید شدن رسول فقط یه خوابه😴😴 که امیدوارم همینطور هم باشه🙂😅
--------------------☆☆☆☆☆☆☆----------------
😂چه هواییه!!... بح بح...
برای یه رمان خودمونو کشتیم..... بعد..... اون مادر شهید....... خواهر یابرادراش.......... همسرش.......... بچه هاش.......... بعضیاشون سی چهل ساله چشمشون به در خشک شده......... مثل خانواده حاج احمد...... حاج احمد متوسلیان........ 😢😢😢😢😢😢😭😭😭😭😭 چقدر بعضیا بی معرفتن که میگن واسه چی منتظر یه مشت استخون پوسیده اید........ چقدر....ما....... هععععععععیییییییییی💔🌿
#تخریب_چی
------------------☆☆☆☆☆☆☆---------------
کی گفت استخون پوسیدهههه😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡😡
هرکی گف با پشت دست بزن تو دهنش...
من که همین کار رو میکنم):
هشتگت رو خودم اضافه کردم😉
انگار کانال رو زدید برای چت کردن یا ناشناس جواب میدین یا چت میکنین اصلا درست نیسست کارتون
-------------------☆☆☆☆☆☆-----------------
چشم... از این به بعد فعالیت بیشتر میکنیم...
اما ناشناس ها رو اگه جواب ندیم ارتباطمون با مخاطب قطع میشه و از نظرات شما محروم میشیم😊..
شاید یه کانال جدا واسه ناشناس ها زدیم)*
حالا از همه دوستان نظرسنجی میشه😄
ممنون از نظرت عزیزم😍
الان اهل خونه فکر میکنن دیوونه ای اول میخندی وسطش میگی هقققق...... خیلی باحالی تو...
---------------☆☆☆☆☆☆☆-----------
نگا کن تورو خدا 😂😐
منو به این روز انداختن میگن باحالی😂😂!!!
باشه... نوبت منم میشههههه😐😐😂😂😂
https://eitaa.com/GandoNottostop/15758 یعنی دیگه داخل کانال نمیزاذی؟
------------☆☆☆☆☆--------
ن... ن.... میزارم.... این کانال رو زدم برای کسایی که همه پارت های رمان رو از اول میخوان😉❤️
https://eitaa.com/GandoNottostop/15728 وای فرمانده🤣🤣بخدا همه تو شُکیم😂
---------------------☆☆☆☆☆----------------
😐😂خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر استتتتت
https://eitaa.com/GandoNottostop/15728 فرمنده مام میبافومِتا 😐😯😂 علی برادر رسوله ازدواج کرده و یه دختر گوگولی هم به اسم نازگل داره که رسول خیلی دوسش میداشت 😥 داوود نازمد رها (خواهر رسول) هست که دریا هم خواهر داوود و دوست صمیمی رها عه ... رسول هم به محدثه مهرابیان علاقه داشت 😭 سعی و فرشید و داوود و امیرم که میشناسید ... رضا هم همون راننده رها عه ... علی سایبری هم علی سایبری عه ... سردار بابای رسوله ... کافی بود یا بازم بگم فرمانده ?😐😂💔 #سادات
----------------------☆☆☆☆----------------
خلاصه رمان ۲۶۰ پارتی😂😂😂
بسم الله الرحمن الرحیم
بریم برای چااااااالش😉
هوراااااا
تا ۲۴ساعت دیگه نظر بدید که شرکت کننده شماره چند😳😊😉😂
https://harfeto.timefriend.net/16368708917518
👆🏻👆🏻
#عشق_خدا🌸🌸
🌸❤️🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️🌸❤️
🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️
🌸❤️
❤️
شرکت کننده شماره2⃣
به به دلم خواست😋👏🏻
چالش"میلاد امام حسن عسگری(علیه السلام )"
#عشق_خدا🌸🌸
🌸❤️🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️🌸❤️
🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️
🌸❤️
❤️
شرکت کننده شماره4⃣
به به دلم خواست😋👏🏻
چالش"میلاد امام حسن عسگری(علیه السلام )"
#عشق_خدا🌸🌸
🌸❤️🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️🌸❤️
🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️
🌸❤️
❤️
شرکت کننده شماره1⃣
به به دلم خواست😋👏🏻
چالش"میلاد امام حسن عسگری(علیه السلام )"
#عشق_خدا🌸🌸
🌸❤️🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️🌸❤️
🌸❤️🌸❤️
❤️🌸❤️
🌸❤️
❤️
شرکت کننده شماره3⃣
به به دلم خواست😋👏🏻
چالش"میلاد امام حسن عسگری(علیه السلام )"
#عشق_خدا🌸🌸
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_شصت_شش #داوود ۱ روز بعد .... به خاطر دلایل امنیتی..
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_شصت_هفت
#رها
چند سال بعد......
؛Z اینم همون لیستی که گفته بودید...
€ ممنون...
؛Z با اجازه...
€ زینب خانم...
؛Z بله ؟!
€ برنامه فردا رو یادتون نره ...
؛Z چشم... فقط اگه اجازه بدید من امروز زودتر برم خونه...
€ باشه... حتما...
؛Z ممنون.... فردا عصر هم تشریف بیارید...
€ حتما... مگه میشه نیام...
؛Z با اجازتون🌿
€ خسته نباشید...
از اتاق محمد بیرون اومدم....
به سمت پله ها رفتم....
که چشمم خورد به شهید سال...
🤓لبخندی زدم....
عکس رسول بود:...
اسم خودش رو هم نوشته بود..
تنها فرقش این بود که یه کلمه خوشگل...
اومده بود اول اسمش😍🙂
شهید... رسول حسینی...
با صدای خانم افشار به خودم اومدم...
× کجایی زینب جون؟!
؛Z هان؟ هیچی... داشتم میرفتم...
اروم پایین رفتم...
سرمون شلوغ پرونده کاکتوس بود..
پرونده جدیدی که توی تحقیقات اولیه اش بودیم✨🌹
پشت میزم نشستم...
همون میزی که مال رسول بود...
عکسش روی میزم .. باز منو یاد خاطراتم انداخت...
دفتر خاطراتش رو از توی کشو در آوردم...
توی آخرین صفحه اش خاطره ای نوشته بود...
که من رو به آخرین دیدار برد...
همون روزی که باهم عکس زیبایی انداختیم....
گوشیم زنگ خورد...
& الو ... سلام زینب... صبح به خیر..
؛Z سلام داوود جان.. صبح شما هم به خیر...
کجایی؟؟؟
& دارم میام دنبالت...
؛Z از محمد مرخصی گرفتم... تا ۱ ساعت دیگه سرم خلوت میشه...
& باشه .. فقط مطمئنی خسته نیستی؟؟
نمیخوای استراحت کنی؟؟؟
؛Z مهربون شدی؟؟ باز چه خبر شده من خبر ندارم😂... پدر و دختری چه نقشه ای کشیدید؟؟
باز دسته گل به آب دادید؟؟؟😂
& 😐ن... چیزی نیست.. داریم راه میوفتیم😂😅 حالا .. بعدا خودت میفهمی...
؛Z باشه.. من منتظرم...
کارهام رو جفت و جور کردم...
گوشیم تک زنگ خورد ...
میز رو مرتب کردم...
از سایت خارج شدم...
& سلام زینب خانم😁خسته نباشید...
♧ سلام مامان😍✨
؛Z سلامممممممممم... ✨درسا خانم😅✨
♧ مامان مامان... امروز صبح که اومدیم اتاق رو مرتب کنیم...
& درسا .. مامان خستس🤨😉
؛Z عه.. داوود بزار بچه حرفشو بزنه😐
& خسته ای دیگه ... ن.. عه.. نگو😂
؛Z بگو .. چیشد؟؟😐
♧ دست بابا خورد به همون گلدونه که دایی علی داده بود... بعد بابا خندید .. گفت اینم از یکی..
ن.. اینم از این یکی..
& عه.. درسااااااا😘😂 چرا گفتی؟؟؟
زینب به جان خودم سهوی بود..
؛Z 🧐عه.. باشه.. حرکت کن بریم دنبال رسول😐
بعدا معلوم میشه😂
& 😂شیطون ... تو مگه قرار نشد نگی... ؟؟؟
این همه باج بهت دادم... 😂زینب باور کن تا اینجا کلی چیز میز واسش خریدمااا😩😂
♧ بریم... رسول شاکی میشه ها
& صحیح😅
درسا پنج سالش بود ...
و یکی یه دونه ...
رابطش با داوود... خیلی خوب بود...
به سمت کلاس کامپیوتر رسول حرکت کردیم...
پسری قد بلند... مهربون و عینکی...
و در عین حال توی رابطش با درسا...
مثل من و رسول😂
از شباهت زیادش به رسول...
اسمش هم شد هماسم داییش...
دقیقا مثل رسول عاشق کارای کامپیوتری ...
درست مثل رسول باهوش و با استعداد....
& نگاش کن.... دور و برش رو نگاه نمیکنه ...
♧ رسول... بیا.....
؛Z رسول ... مامان بیا...
$ سلام .. سلام..
♧ به قول بابا تو خپلوتی؟😐
$ اولا خپلوت ن هپروت .. بعدم خیلی زبون دراز شدیااا😐
♧ تقصیر خودته .. همش ما رو علاف میکنی...
♧ درسا یه چیزی بهت میگما😐
& چه خبره آقا رسول؟؟؟؟؟
باز شما دوتا افتادین ب جون هم ...
؛Z درسا داداشت بزرگ تره ها... باید بهش احترام بزاری😅
& 😂آه.. آه... نگا کن مادر و پسر چه هوای همو دارن...
؛Z داوود ... برو که کلی خرید داریم.....
$ مامان باز مهمونیه؟؟ من درس دارما😕
& خیلی خوب آقای درس خون😐
؛Z مهمون دایی علیه ها🤓
$ جون من؟؟ ایووووللللللللللل
پ.ن 😂😍بچه ها... اینا رو
✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨
✨بیایین کمک....
😍سلام دایییییییی...
😄ناراحتی؟؟؟