eitaa logo
حاج نقی ولدی
1.4هزار دنبال‌کننده
124 عکس
210 ویدیو
0 فایل
شرح حالات فخرالائمه، یگانه ی دوران ها، ولی خدا حاج نقی ولدی، گریه کن بی نظیر حضرت اباعبدالله الحسین سلام الله علیه https://zil.ink/haj_naghi_valadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مرحوم حاج شیخ عبدالعلی عرب، از شاگردان آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی و آیت الله حاج آقا رحیم ارباب، از اهل معرفت و محبین حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه در اصفهان بودند. وقتی با حاج آقا ولدی به منزل ایشان وارد شدیم، آقای عرب با وجود کهولت سن و بدنی بسیار نحیف در کمال ادب و تواضع و سکوت دو زانو در محضر آقای ولدی نشستند. مجلس به سکوت طی شد اما انگار آقای عرب با چشمانشان تمنایی از حاج آقا ولدی داشتند. ناگهان حاج آقا ولدی ایستادند و از آقای عرب درخواست سجاده نمودند. آقای عرب که به خاطر کهولت سن و خشکی زانوها در هنگام برخاستن، نزدیک بود زمین بخورند، به سختی و با کمک دو نفر که زیر بغلشان را گرفتند، برخاستند و سجاده انداخته شد. حاج آقا نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها را اقامه کردند. بعد از اقامهٔ این نماز، آقای عرب درحالی که با پای برهنه تا در کوچه آمده بودند، حاج آقا ولدی را بدرقه کردند. وقتی سوار ماشین شدیم، یکی از دوستان از حاج آقا ولدی در کمال ادب پرسید: اجازه هست سوالی بپرسم؟ و بعد از رخصت پرسید: آقای عرب با نگاهشان از شما چه می خواست و چه شد که نماز خواندید؟ و ایشان فرمودند: با نگاهشان درخواست می کردند تا دعا کنم و ایشان به زیارت امام زمان سلام الله علیه مشرف شوند و بنده به همین جهت نماز خواندم. وقتی سال بعد مجدداً به همراه حاج آقا ولدی به دیدار آقای عرب رفتیم، در بدو ورود، آقای عرب درحالی که دستانشان را بر سرشان گذاشته بودند، با چشمانی اشکبار و صدایی لرزان و با حالت انکسار، خطاب به آقای ولدی گفتند: ممنونم!!! ممنونم!!! ممنونم!!! دیدار حاصل شد... شب جمعه... در کربلا... در بین الحرمین... حاج آقا ولدی، انگشتِ اشاره بر روی بینی مبارکشان گذاشتند و با اشاره فرمودند: ساکت باشید، نوش جانتان، گوارای وجودتان...
حاج آقا ولدی فرمودند: سالها پیش در سالروز ولادت حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم که از باب احترام و تبریک این روز شریف به شهر قم رفته بودم، خدمت آقای سید عبد الکریم کشمیری رسیدم. ملاقات ما در اتاق منزل ایشان صورت گرفت و حدود دو ساعت به طول انجامید. اما در این دو ساعت هیچ صحبتی انجام نگرفت و ملاقات در سکوت محض سپری شد و هر چه بود و تمام صحبتها با نگاه انجام شد. بعد از اتمام ملاقات و هنگام خداحافظی به ایشان عرضه داشتم: حضرت آقا! بنده از راه دوری آمده ام و از طرفی امروز هم عید است و شما هم از سلالهٔ پاک خاندان عصمت و طهارت هستید. لطف فرموده، تفضل نمایید، دستان مرا پر فرمایید تا رفع زحمت کنم. آقای کشمیری بعد از اندکی تأمل فرمودند: آنچه را که شما می خواهید من ندارم تا به شما بدهم. سپس با ایشان خداحافظی کرده و به همدان بازگشتم.
حاج آقا ولدی درباره یکی از عرفای بزرگ‌ و مشهور با عصبانیت می فرمودند: مردک بی شعور با اجنه در ارتباط بوده است، اجنه‌ برایش غذا می آورده اند، بعد این را به حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت داده و گفته حضرت زهرا برایم غذا فرستاده اند. بعد با اشاره به روضه ای که یکی از حضار در منزلش برگزار کرده بود و یکی از همسایه ها وقتی می فهمد آنجا روضه است غذا تهیه می کند و می آورد، می فرمایند: حضرت زهرا سلام الله علیها اگر بخواهند غذا بفرستند اینگونه می فرستند نه به شکلی که او گفته است.
حاج آقا ولدی می فرمودند: در قطار پدر نویسندهٔ کتاب «رند عالم سوز» را دیدم. به او گفتم: آیا فرزند شما این کتاب را نوشته است؟ گفت: بله گفتم: چرا عنوان کتاب را به این نام انتخاب کرده است؟ گفت: به جناب حافظ تفأل زدیم. گفتم: مگر هر اسمی را می شود برای عنوان کتاب انتخاب کرد که شما این عنوان را انتخاب کردید؟! و با ناراحتی فرمودند: یک تار موی حضرت زینب سلام الله علیها عالم را سوزانده است. ما مرحوم کربلایی احمد را دیده بودیم، آدم خوبی بود اما نه در این حد که به او عالم سوز گفته شود. استفاده از این الفاظ برای هر کسی جز ذوات مقدسه سلام الله علیهم اجمعین کاملا اشتباه است و مردم را به غلط می اندازد.
حاج آقا ولدی می فرمودند: جناب حافظ رحمت الله علیه می گوید: پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز مقصودش این است که درون کفنم تربت حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه بگذارید تا به این واسطه از هول روز قیامت خلاص شوم. https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
حاج آقا ولدی می فرمودند: آقای شیخ حسن علی نجابت شیرازی از قول مرحوم قاضی درباره آقای انصاری همدانی می گوید: «آقای انصاری، توحید را مستقیماً از خود خدا گرفته است». اما حضرت علی ابن موسی الرضا سلام الله علیه در حدیث سلسلة الذهب فرموده اند: « کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها» یعنی، من شرط توحید هستم. و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: «و ارکانا لتوحیده» یعنی شما ذوات مقدسه ارکان توحید هستید.
در برخی از روضه ها که حاج آقا ولدی را دعوت می کردند با صاحب مجلس شرط می گذاشتند که فقط به شرطِ اینکه اجازه دهید بنده چایی ریز باشم خدمت می رسم و عهده دار دستگاه چایی می شدند. ته ماندهٔ تمام چایی های مجلس روضه را در تشتی جمع می کردند و در اتمام مجلس تمامش را می نوشیدند و اگر نمی توانستند همه را میل کنند، باقیماندهٔ آن را بر سر مبارکشان می ریختند. عشق بازی کار هر شیاد نیست این شکار دام هر صیاد نیست عاشقی را قابلیت لازم است طالب حق را حقیقت لازم است
18.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این اشک نیست، آب زلال و مطهّر است این چشم نیست، چشمه‌ای از حوض کوثر است ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد چشمی که پای مجلس این روضه‌ها، تر است چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فردا کنار فاطمه با آبروتر است ما خشک می‌شویم، ولی بار می‌دهیم دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است در حجّ و در عبادت و در سجد‌ه‌های شب گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست تا کشتی نجاتِ حسینی، شناور است بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است علی اکبر لطیفیان @nariman__panahi
27.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرهم به زخم های جگر می زنم به اشک هر دم به کربلای تو سر می زنم به اشک قال ابو عبد الله علیه السلام: نفس المهموم لظلمنا تسبیح، و همّه لنا عبادة، و کتمان سرّنا جهاد فی سبیل الله. ثم قال أبو عبدالله: یجب أن یکتب هذا الحدیث بالذّهَب. امام صادق علیه السلام فرمودند: نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوه او بر ما، عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما، جهاد در راه خداست. سپس ‌فرمودند: واجب است که این حدیث با طلا نوشته شود. @nariman__panahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا ولدی ارادت وصف ناشدنی و بی نظیری به آقا اباالفضل العباس سلام الله علیه و مادر بزرگوارشان حضرت فاطمهٔ ام البنین سلام الله علیها داشتند، به طوری که غالب توسلاتشان به خاندان عصمت و طهارت را به ساحت مقدس آقا قمر بنی هاشم و خانم فاطمهٔ ام البنین سلام الله علیهما هدیه می نمودند. کلید قفل مشکل هاست، عباس به مردی شهرهٔ دنیاست، عباس مروت، ریزه خوار خوان لطفش فتوت، صورت و معناست، عباس به میدان شجاعت اشجع الناس که غیرت قطره و دریاست عباس حسین بن علی را عبد صالح ولی بر ماسوا مولاست، عباس به دشت کربلا، آرامش دل برای زینب کبراست، عباس گذشت از آب و کسب آبرو کرد اگرچه ساقی و سقاست عباس بود بدر منیر هاشمیون که زیباتر، ز هر زیباست، عباس بزن بر دامنش دست توسل که در جود و سخا آقاست، عباس اگر چه زادهٔ ام البنین است ولیکن مادرش زهراست عباس ژولیده
36.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد