🪴🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴
🪴🪴
🪴
رمان #ملکهحاجی📿
به نویسندگی #ماندانا💄
#پارت662
عامر ابرویی بالا انداخت و درحالی که نگاهش به من بود دستمو گرفت و گفت:
_پس با اجازه میرم حلما رو قرض بگیرم دو دقیقه!
به مامان اجازه حرف زدنم نداد و سریع رفت! چشمام گرد شدن و بیاختیار خندیدم.
منو با خودش همینجور که میرفت میکشید.
فکر کردم میخواد سوار ماشینش کنه اما با پرویی تمام، گفت:
_آخیش از مامانت دور شدیم. جلوش به بدبختی خودمو کنترل میکنم داد و بیداد نکنم
ناراحت گفتم:
_چرا داد و بیداد؟
_داره زتمو ازم دریغ میکنه!
_حالا همچین زنم زنم نکن انگار واقعا زنتم!
چشماشو ریز کرد و با تعجب گفت:
_یعنی چی؟ یعنی زنم نیستی؟
_نیستم دیگه!
هشدار دهنده صدام زد و غرید:
_حلما!
وسط کوچهایم کاری نکن ببرمت خونه خودم
#کپیممنوعحرام📵
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸 @HAjee79 🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🪴
🪴🪴
🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴
🪴🪴🪴🪴🪴