زمانهایی که با شهید حسناوی بودم، گاهی اوقات میدیدم کسی دست نیاز به سمتش دراز میکنه، دست خالی برنمیگشت، یکبار در بازار کربلا داشتیم غذا میخوردیم که شخصی آمد و گفت من گرسنه هستم، جواد هم همهی آنچه برای خودمان سفارش داده بود، بدون کم و کاستی برای آن شخص نیز سفارش داد، بهش گفتم آخه تو از کجا میدونی که فیلم بازی نمیکنه؟! جواد گفت: من به فیلمش کاری ندارم، مگه وقتی ما از خدا چیزی میخواهیم، او نگاه میکنه که ما لیاقتش را داریم یا نه؟ خدا کریمه و به کرَمش میبخشه، نَه لیاقت ما، من در آن لحظه، تمام محاسباتم از دنیا به هم ریخت.
🌷 شهید جوادعلی حسناوی🌷
📎 به روایت دوست شهید
#مدیون_خون_شهدا_هستیم ‼️
برادر شهیدم!!! 🌹
به طور قطع با حفظ چادر سیاهم پاسدار خون سرخ تو خواهم بود
#تلنگر
#یادشھداباذڪرصلوات
#اللهمعجـللولیڪالفـرج
تفحص ۴۶ هزار شهید در ۳۲ سال گذشته
🔻سردار سعیدی، جانشین فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح: در زمان جنگ پیکر ۲۵ درصد شهدا در منطقه باقی ماند.
🔹در ۳۲ سال گذشته پیکر ۴۶ هزار شهید به کشور بازگردانده شده است؛تفحص پیکر ۳ هزار شهید یعنی حدود ۲ درصد از پیکر شهدا باقی مانده است.
🔹جریان جستجوی پیکر شهدا در هشت سال دفاع مقدس هم انجام میشد و بسته به شرایط جنگ، پیکر شهدا از میادین به عقب کشیده میشد.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
این شهید بخاطر حیا و #حجاب خون داد.☝️
یکی از ابعاد مهم #جهاد_تبیین همیناست که خطر بی تفاوتی نسبت به حجاب را جا بیندازیم، تا آنجایی که اگر حتی پای دین هم وسط نباشد، لااقل دختران و زنان ما، در چشم بودن به هرقیمتی و زننده و بیقید گشتن را ارزش ندانند که اگر چشم حقیقت بین را باز کنند، سخت نیست دیدن ملکوتِ زنی که زیبایی اندیشه دارد و زیبایی اندامش را به نمایش نمیگذارد.
اگر گلولههای دشمن قـلب رزمندگان مقاومت را میشکافد،
گلولههای جنگ نرم و ریختن قبح بدپوششی دل هزاران جوان و ستون هزاران خانواده و پاکی چشمهای هزاران مرد و مستوریِ هزاران زن را میشکافد و میکِشد و میکُشد... این علی ها همیشه جلو رفتهاند تا ریشه غیرت در این خاک خشک نشود، درحالیکه محصول رسانههای غرب اینست که هرچه بی تفاوت تر و بی غیرت تر، روشن فکر تر!!! اما ای دختر ما، بانوی ما! حتی اگر کسانی تو را ملعبه میخواهند، تو راضی نباش عروسکِ بی قیمت چشم همگان باشی،چون آن ها که امروز برای رسیدن به جسم تو شاهرگ علیها را میزنند، فردا یکی دیگر شاهرگ خوابشان را میزند، تا تو کنار بروی و خودش جایت را بگیرد! اینست چرخه تلخ بیحجابی...
#ایران_عفیف
#رهروان_فاطمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهکار جالب مادر شهید فرجوانی برای مقابله با موشهای صحرایی که گوش و لب و دماغ و... رزمندگان رو شبانه میخوردند!
مادر شهید چندین تا گربه رو از شهر جمع کرد و به منطقه برد تا موشها را شکار کنند ولی این موشها بودند که گربه ها را خوردند !
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
🔻پیام رهبر انقلاب به جشنواره ملی و بینالمللی سرود فجر
رهبر معظم انقلاب:
🔹سرود یکی از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی است.
🔹ترکیب بدیعِ شعر و صدا و آهنگ در اجرای دستهجمعی، راز اثرگذاری استثنائی سرودهای مذهبی و ملّی در همه جای جهان است، و بحمدالله ذوق و سلیقه و هنر ایرانی، در این بخش هم توانسته است کشور عزیز ما را در شمارِ سرآمدان قرار دهد.
🔹اکنون با تشکر از دستاندرکاران ترویج سرود، آنان را به زبدهگزینی در همهی اجزاء سهگانهی یادشده و نیز پرهیز از دنبالهرویهای زیانبار، و نیز انتخاب موضوعات ارزشی اسلامی و انقلابی و ملّی توصیه میکنم.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
کوچکترین حاجی ایرانی
🔹سید احمدرضا کاردان کوچکترین زائر ایرانی با ۳ سال و ۶ ماه سن به همراه والدین خود عازم سفر حج تمتع شده است.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
معاون اول رئیس جمهور در بخشنامهای دستور داد که ستاد حمایت از حرکتهای جهادی تشکیل شود.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
❣#خاطرات_فرماندهان
2⃣ سردار شهید ابراهیم همت
فرمانده لشکر۲۷محمد رسولالله(ص)
•••
🔹 برای دیدنش رفته بـودیم جنـوب. یـک روز صبح زود، بعد از نماز صبح، که میخواسـت بـه دوکوهه برود، گفتم: «من هم میآیم.»
قبول کرد و همراهش رفتم. وقتی رسـیدیم، عدهای بسیجی را دیدیم کـه تـازه بـه دوکوهـه رسیده بودند و روی خاكها نماز مـیخواندنـد.
حاجی با این وضعیت ناراحت شد و بـه یکـی از آقایان گفت: «چرا جایی درست نمیکنیـد کـه بچهها مجبور نباشند روی خاك نماز بخوانند؟»
آن آقا گفت: «راستش بودجه نداریم!»
حاجی گفت: «همین الآن میروم امکانات و بودجه برایتـان فـراهم مـیکـنم تـا شـما یـک حسینیه درست کنید!»
🔸با حاجی رفتیم انبـار تـدارکات. انبـار پـر از کفش بود. نگاهی به کفشهای حاجی انداختم، دیدم پارهاند. گفتم: «این کفشها پایت را اذیت میکند، یک جفت کفش سالم بگیر.»
گفت: «ایـنطـوری راحـت تـرم؛ همـینهـا
خوبست.»
رفتم پیش مسئول تدارکات و گفـتم: «ایـن همه کفش اینجا دارید، خوب یـک جفـتش را بدهید به حاجی!» گفت: «ایـن انبـار زیـر نظـر حـاجی اسـت، همه اینها متعلـق بـه اوسـت ولـی خـودش
نمیخواهد.»
گفتم: «تو یک جفت بده، من میدم بهش!»
گفت: «اشکالی نداره، ولـی مـیدانـم کـه او قبول نمیکند!»
کفـشهـا را گـرفتم و آوردم پـیش حـاجی.
گفتم: «آن کفشها را دور بینـداز و اینهـا را پـا کن!»
گفت: «این کفشها مال بـسیجیهـا اسـت، مال من نیست.»
گفتم: «مگر فرقی میکند، شـما هـم داریـد میجنگید.»
گفت: «من اینطوری راحتترم.»
ناچار کفشها را دوباره به انبار برگردانم.
گفتم: «اشکالی ندارد، کار دیگری میکنم!
راوی: پدر شهید همت
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada