eitaa logo
. حَنیفـھ☁️ .
3.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
753 ویدیو
5 فایل
__ _ بھ‌توکل‌نام‌اَعظمـت🌿 . رسانہ‌فرهنگی‌/هنرۍحنیفھ . وَ بڪاوید ؛ 🐋| @Haniinfo * نشـرمُحتواهمراھِ‌حفظ‌نشـان‌واره ! بیمه‌شده‌ۍ‌حضـرت‌زهـراۜ . 🤍 .
مشاهده در ایتا
دانلود
💖✨💖✨💖✨ ✨💖✨💖✨ 💖✨💖✨ ✨💖✨ 💖✨ ✨ با صداش بہ خودم اومدم: _رسیدیم خانم محمدے...☺️ نزدیک قطعه ے شهدا  نگہ داشت🚗 از ماشین پیاده شد اومد سمت من و در ماشینو باز کرد من انقد غرق در افکار خودم بودم کہ متوجہ نشدم. صدام کرد🗣 بہ خودم اومدم و پیاده شدم🚶🏻‍♀ خم شد داخل ماشین و گوشے رو برداشت📱 گرفت سمت من و گفت: _بفرمایید این هم از گوشیتون🙂 دستم پر بود با یہ دستم کیف و چادرم و نگہ داشتہ بودم با یہ دستمم گلارو. گوشے تو دستش زنگ خورد. تا اومد بده بہ من قطع شد و عکس نصفہ اے کہ از پلاک گرفتہ بودم اومد رو صفحہ.😱 از خجالت نمیدونستم چیکار کنم😶 سرمو انداختم پایین و بہ سمت مزار شهدا حرکت کردم🚶🏻‍♀ سجادے هم همونطور کہ گوشے دستش بود اومد دنبالم و هیچ چیزے نگفت. همینطورے داشتم میرفتم قصد داشتم برم سر قبر شهید گمنامم اونم شونہ بہ شونہ من میومد انگار راه و بلد بود و میدونست کجا دارم میرم. رسیدیم من نشستم گلهارو گذاشتم رو قبر💐 سجادے هم رفت کہ آب بیاره گوشیم هنوز دستش بود. از فرصت استفاده کردم تا رفت شروع کردم بہ حرف زدن باشهیدم: _سلام شهید جان میبینے این همون تحفہ ایہ ک سرے پیش بهت گفتم کلا زندگے مارو ریختہ بهم خیلے هم عجیب غریبہ😐 عادت داشتم باهاش بلند حرف بزنم. یہ نفر از پشت اومد سمتم و گفت: _من عجیب و غریبم؟!🤨 سجادے بود. واااااااے دوباره گند زدے اسماء😟 از جام تکون نخوردم. اصلا انگار اتفاقے نیوفتاده روی قبرو با آب شست و فاتحہ خوند. سرمو انداختہ بودم پایین. _خانم محمدے ایرادے نداره☺️ بهتره امروز دیگہ حرفامونو بزنیم. تا نظر شما یکم راجب من عوض بشہ. حرفشو تایید کردم👌🏻 _خوب علے سجادے هستم دانشجوے رشتہ ے برق تو یہ شرکت مخابراطے مشغول کار هستم و الحمدوللہ حقوقم هم خوبہ فکر میکنم بتونم...💶 حرفشو قطع کردم. _ببخشید اما من منتظرم چیزهاے دیگہ اے بشنوم😊 با تعجب سرشو آورد بالا و نگام کرد: _بلہ کاملا درست میفرمایید دفعہ ے اول تو دانشگاه دیدمتون‌...👀 الزمان😊