4_5810097037789627726.mp3
5.98M
【• #نوحه_خونے🎤 •】
.
.
کجایی ای دوای دردم
تو رو تو قتلگاه گم کردم 😭
امان از دل زینب😔
.
.
رسیدهبھگوشِجهان؛
صداۍاذانحسین👇
[•🍃🎧•] @Heiyat_Majazi
°| #فتوا_جاتے👳 |°
.
.
✳️طریقه خواندن یک سال نماز قضا را توضیح دهید؟
✅نماز قضا را در هر وقت از شبانه روز به هر ترتیبی که بخواهند میتوانند بخوانند البته اگر نماز ظهر و عصر از یک روز یا مغرب و عشا از یک شب قضا شده باشد باید قضای نماز عصر را بعد از نماز ظهر و قضای نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند.
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
اینجآ هیچ شبهـهاےبے پاسخ نمونده😉👇
[•📖•] @Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
【• #دخترانِ_حاج_قاسم✌️ •】
#مطالبهگر
🎥 چرا قوانین حجاب، در ایران اسلامي
با سهلانگاری پیگیری میشود؟؟
#مطالبه_حجاب
#مطالبه_خون_شهدا
•• درمڪتب؏شق،
زینبےخواهیمشد😌👇••
{•🇮🇷•} @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتهجدهم استنكاف کرد و مجروح و خون آلود به زندان افتاد... مسلم دانس
【• #قصه_دلبرے📚 •】
#فتحخون
#قسمتنوزدهم
عاجز و مسكین هر چه ظالم و بدخواه
ظالم و بدخواه هر چه عاجز و مسكین
روحیه ای که بنیان وجود خوارج در خاك آن پا گرفته است ، بیش ازهمه در مردم کوفه ظهور دارد :جهالت
، زودخشمی ، ظاهرگرایی و ظاهر بینی ،تذبذب و تردید و هیجان زدگی ، خشوع شرك آمیز در برابر ظلمه و
تكبر در برابر مظلوم ، عجوالنه و بی تدبیر گام پیش نهادن و تسلیم در برابر ندامت ... آن همه شتاب زده پای
درعمل می نهادند که فرصتی برای تفكر و تدبیر باقی نمی ماند و چه زود کارشان به پشیمانی می کشید ؛ و
عجبا که برای جبران این پشیمانی نیز به راه هایی می افتادند که بازگشتی نداشت ! عبیداهلل بن زیاد چه
نیك این مردم را می شناخت . شیوه کار او در این واقعه برای همه تاریخ بسیار عبرت انگیز است . جماعتی
از اشراف را که در اطرافش بودند به میان مردم فرستاد تا آنان را از سپاه موهوم شام بترسانند :
»مگر نمی دانید که سپاه شام در راه است؟ بترسید از آنكه لشكریان شام بر شما مسلط شوند . آنان را که
می شناسید ؛ دشمنی دیرینه آنان را که با خود می دانید. وای اگر آنان بر شما تسلط یابند ! خشك و تر را
می سوزانند و زنان و دختران شما را در میان خویش قسمت می کنند .« و آتش شایعه چه زود درمیان
بیشه زار خشك گسترده می شود ! وقتی مردمی اینچنین اند ، دیگر چه نیازی است که ابن زیاد دست به
اسلحه برد؟ سپاه موهوم شام ! آن هم در آن هنگامه ای که شام هنوز از اضطراب مرگ معاویه به خود نیامده
، نگرانی حجاز و مصر نیز بر آن افزون گشته است ... و هیچ عاقلی نبود که بیندیشد : گیریم که اینچنین
سپاهی نیز در راه باشد ، کِی به کوفه خواهد رسید ؟ یك ماه دیگر ، بیست روز دیگر؟
حیله ابن زیاد کارگر افتاد و جمعیت از گرد مسلم پراکنده شدند . مسلم تنها ماند ، اگر چه از اصحاب
عاشورایی امام حسین ، بودند مردانی که آن روز در کوفه می زیستند و هنوز به موکب عشق الحاق نیافته
بودند : عبداهلل بن شداد ارحبی ، هانی بن هانی سبیعی ، سعید بن عبداهلل حنفی ، حبیب بن مظاهر ، مسلم
بن عوسجه و ... آنها بعدها نشان دادند که از آن پایمردی که تا آخرین لحظه در کنار مسلم بمانند و بجنگند
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
【• #قصه_دلبرے📚 •】 #فتحخون #قسمتنوزدهم عاجز و مسكین هر چه ظالم و بدخواه ظالم و بدخواه هر چه عا
【• #قصه_دلبرے📚 •】
#فتحخون
#قسمتبیستم
، برخوردار بوده اند .چه شد که مسلم آن همه تنها وغریب ماند که گذارَش به خانه » طوعه «کنیز آزاد شده
اشعث بن قیس و زوجه » اسد خضرمی «بیفتد ؟ هر آن سان که بود ، ابن زیاد از نهانگاه مسلم آگاه شد و »
محمد بن اشعث بن قیس « را که از سرهنگان معتمد او بود همراه با » عبیداهلل بن عباس سُلَمی« و هفتاد
تن از قبیله قیس فرستاد تا مسلم را بگیرند و بیاورند . مسلم چون صدای پا و شیهه اسبان را شنید ، دانست
که چه روی داده است و خود شمشیر کشیده بیرون آمد تا اهل خانه را از گزند سپاهیان ابن زیاد در امان
دارد و چون پای بیرون گذاشت و دید کوفیان را که از فراز بام ها ، با سنگ و رسته هایی آتش زده از نی بر
او حمله ور شده اند ، با خود گفت :» آیا این هنگامه برای ریختن خون فرزند عقیل بر پا شده است؟ اگر
اینچنین است ، پس ای نفس بیرون شو به سوی مرگی که از او گریزگاهی نیست ...« مسلم را به بام قصر
بردند و گردن زدند و بدنش را به زیر افكندند. هانی بن عروه را نیز ... دست بسته به بازار بردند و به قتل
رساندند، در حالی که می گفت : » الی اهلل المنقلب والمعاد اللهم الی رحمتك و رضوانك ـ بازگشت به سوی
خداست ... معبودا ، اینك به سوی رحمت و رضوان تو بال می گشایم «. بعد از آن به فرمان ابن زیاد ،
» عبداالعلی کلبی » و « عارة بن صلخت ازدی «را نیز که از یاوران مسلم در قیام کوفه واز شجاعان
شهر بودند ، به قتل رساندند . آنگاه جنازه مطهر مسلم و هانی را در کوچه و بازار بر زمین کشاندند و در
محله گوسفند فروشان به دار کشیدند ... قیام مسلم در کوفه در روزهشتم ذی الحجه بود ، که آن را » یوم
الترویه « گویند ، و شهادتش در روز عرفه ، چهارشنبه نهم ذی الحجه ... امام اکنون در راه کوفه است و دو
تن از فرزندان مسلم بن عقیل ) عبداهلل و محمد ( نیز با او همراهند. آه ! نزدیك بود که فراموش کنم ؛ اگر
روایت » اعثم کوفی « درست باشد ، اکنون دختر سیزده ساله مسلم نیز در راحله عشق همسفر دختران امام حسین (ع) است
•• بھقلمِدݪنشینِ:سیدمرتضےآوینے ••
#سفربـهمبدأتاریخ،ڪربلا🙃🤚
✅⇜ #ڪپےباذڪرصلوات
#شرعاحـلاݪاست:)
{•🍃🥀•} @heiyat_majazi
در واقعه عاشورا خانواده های زیادی بودند که امام رو همراهی کردن ...
خانواده هایی که وجود امام جذبشان کرد و حسینی شدن
قبل از ان باور کـنید جزء ملت امام حسـین شدن به اسانی نیست ...
چرا که بودند ڪسانی که از ترس شبانه عقب کشیدند با امام باشنـد .
در زمان حال چگونه باید جزء ملت امام باشیم ؟
گذشتگان ما بودند و ما چگونه ادامه دهیم
و یاور امام مان صاحب الزمان(عج) باشیم
پایه های هر کشور بر خانواده استواره
چرا خانواده ؟! چون مکان و فضایی هست که ما رو بزرگ می کنه ، رشد میده و بعد وارد جامعه مون می کنه .
حال اگر رفتار ما خدایی نکرده غلط باشد و فرزند ما را اشتباه بزرگ کند جامعه ما سمت و مسیرش به فناست ...
پس بخاطر این است که می گوییم خانواده 👌
پسر ما اگر الگویش حضرت علی اکبر (ع) باشد
شجاع است ،جسور است
انقدر که داوطلب برای حق خواهی شود .
نه همانند برخی علاقه به کارهای کاذب
و اوج انگیزه اش بیکاری در فضای مجازی باشد و چت کردن
و زبانم لال خوردن مشروبات
اگر فردی اینگونه بود جزء ملت امام نیست .
راهش کج شده .
باید پاهایش را سمت مسیری دیگر ببرد تا به هدفش برسد
علی اکبر (ع) جوانی رعنا بود .
نمی توانست ببیند خانواده اش برای واجبی یاد رفته مبارزه می کنند و خودش گوشه ای تماشا کند
" غیرت داشت . "
چیزی که گاهی در برخی وجود پسران ما نیست .
هم فضای حقیقی هم مجازی
خداوند خانواده را برای همین گذاشت .
ارتباط محبت امیز به خانواده
تا مبادا از نیازت به چت در فضای مجازی با دختری برسی
همانند رقیه (س) ...
همانند زینبِ علی (ع) ...
رقیه ... کسی که وابستگی اش به پدر بود نه مردی و نامحرمی دیگر
زینب ... شجاع و صبور
دست پدرت خالی بود
خانه را زیر و رو نکن که من حتما این روسری را می خواهم
باید داشته باشمش و...
صبر کن
مگر پدرت اینقدر در پیش تو عزت ندارد که چند صباحی دیگر هم صبر کنی ؟
صبر کردن که فقط در برابر مصیبت نیست .
این هم هست اما همه داستان صبر نیست .
زینبی بودن همه چیز را در بر میگیرد نه فقط قبول چیزی که به سود توست و راحتی برایت دارد .
پسر و دختر خانواده
حواست باشد .
چراغ راه را چنان روشن نگهدارش
تا مبادا کج شود راهت:)