eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
420 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
╔ 🕯╗ ♡ "از بعد آنـکـه ضامن آهــو شده اے‌ عـشـاق را آواره ے‌ صحرا نوشتند..." ••----------------------------------------------•• (؏)🖤🥀 دل‌خوشم من به محالات رضا(ع)↯ ↳ eitaa.com/Heiyat_Majazi 『🖤』
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 🍃 💪 حیدر حیدر اول و آخر حیدر..... ✅ورزش و فرهنگ یکی از عرصه‌های جدی‌ تامین قدرت نرم در فضای نظام بین‌الملل است ...... 🆔 |• Eitaa.com/asheghaneh_halal 🆔|• Eitaa.com/Heiyat_Majazi 🆔 |• Eitaa.com/Rasad_Nama
|• 🍃•| برای دوام زندگی تون همیشه به همسرتون حال و احساس خوب بدید..!🥰🤗😍 حال و احساس خوب یعنی چی؟🤔 یعنی احساس کنه که: 🔹مهمه 🔹ارزشمنده 🔹و بهش نیاز دارید..😌😇 . . . در سـاحل آرامش خانوادھ ☺️ 🍃💛•• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪁... میگن هروقت که بریدی .. السلام علیڪ یا علی ابن موسی الرضا🖤 ناب‌ترین استورےها؛ اینجـا دانلود ڪن🤓👇 http://Eitaa.com/Heiyat_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔ 🕯╗ ♡ تــو بودی و مــن به گریـه نشستـم برابـرِ تـو :) (؏)🕊 ✨ دل‌خوشم من به محالات رضا(ع)↯ ↳ eitaa.com/Heiyat_Majazi 『🖤』
Moharram 1402 - Abozar Biukafi - Zamine - Namahang - Che Zoud Gozasht - I-Reza A.mp3
4.19M
|••| 🎼 |•• چه زود گذشت چطوری وداع کنم؟🖤😭 🏴 صد مرده زنده مےشود از ذڪر یاحسـین🖤🍂 🎧 |•Eitaa.com/Heiyat_Majazi
. ⃟ٜٖ👶🏻 •| 🍃|• 💠خبر چینی ✅ بچه‌ها اصلاً خبرچین هستند، ⁉️نباید انتظار داشته باشیم که آنها خبرها را جایی نبرند! 📢 والدین نباید حرف‌هایی که نمی خواهند جایی نقل شود را مقابل بچه‌ها مطرح کنند. 🔆 آنها طاقت نگاه داشتن راز را ندارند. به یاد داشته باشید آستانه تحمل نگهداری محتواها در بچه ها ضعیف است. 🌀لذا ما باید دقت کنیم جلویشان هر حرفی را نزنیم. 📝«استاد تراشیون» 🚨ادامه دارد ... . . ایرانـم، جـوانـ بمـان😍✌️ °•👶🏻🍼•°Eitaa.com/Heiyat_Majazi
╔ 🕯╗ ♡ «ياسيدے‌ ڪ‌ُل غريب فـے‌ هذهِ الدنيا لا يمتلڪ‌‌ لغربتهِ رفيقاً افضلُ منڪ‌‌» 🩵 آقـای من هرکس در این دنیا غریب‌است، هرگز ندارد بهتر از تو آشنایی ! :)🕊 (؏)🥀 دل‌خوشم من به محالات رضا(ع)↯ ↳ eitaa.com/Heiyat_Majazi 『🖤』
•| 🎐 إِلٰهِى أَنَا الْفَقِيرُ فِى غِناىَ فَكَيْفَ لَاأَكُونُ فَقِيراً فِى فَقْرِى ؟ ! إِلٰهِى أَنَا الْجاهِلُ فِى عِلْمِى فَكَيْفَ لَاأَكُونُ جَهُولاً فِى جَهْلِى ؟ ! إِلٰهِى إِنَّ اخْتِلافَ تَدْبِيرِكَ وَسُرْعَةَ طَواءِ مَقادِيرِكَ مَنَعا عِبادَكَ الْعارِفِينَ بِكَ عَنِ السُّكُونِ إِلىٰ عَطاءٍ، وَالْيَأْسِ مِنْكَ فِى بَلاءٍ . إِلٰهِى مِنِّى مَا يَلِيقُ بِلُؤْمِى وَمِنْكَ مَا يَلِيقُ بِكَرَمِكَ معبودم، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستی تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایی نادانم، پس چگونه در عین نادانی نادان نباشم. معبودم همانا متفاوت بودن تدبیرت و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدی از تو در گرفتاری باز داشته است. معبودم، از من است آنچه سزاوار پستی من است و از توست آنچه شایسته بزرگواری توست . . دانه دانه ذڪر تسبیحم فقط شد حسیـــن 🎐🍃 @heiyat_majazi
salavat khase.wav
477.3K
🎶•Γ صلوات خاصه امام رضا 📳🎧 🍃😃همــراه اول ⬅️ ارسال ڪد 57424 به شماره 8989 🍃😍ایراݩــسل⬅️ ارسال ڪد 44120659 بہ شماره7575 🍃😌رایتــل⬅️ ارسال کد 22937 بہ شماره 2030 . . آقای قاضے ما فقط یهـ آهنگ تیلفُونِ خاص مےخواستیم🙄👇 ◍🎵📲Eitaa.com/Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
#قصّه_بشنو☺️✌️➻ ◽️رمان #نسل_سوخته به‌قلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت‌‌نود‌و‌چهارم! › بدجور جا خورده بو
☺️✌️➻ ◽️رمان به‌قلم شھید طاها ایمانے ‹ پارت‌نود‌و‌پنجم! › توی راه برگشت ، شب ، توی قطار ، علیمرادی یه نامه بهم داد ... - توصیه نامه است ... مرتضوی گفت: تو حیفی با این روحیه و این همه استعداد توی مجتمع ما بمونی برات توصیه نامه نوشت ... گفت از تهران هم زنگ میزنم سفارش می کنم میگم کدوم قسمت بگذارنت ... نامه توی دستم خشک شد ... - آقای علیمرادی ... - نترس بند پ نیست ... اینجا افراد فقط گزینش شده میرن ، این به حساب گزینشه ... حاجی مرتضوی از اون بچه های خالص جنگه که هنوزم اون طوری مونده ... خیلی هم از این طرف و اون طرف، اذیتش می کنن ... الکی کاری نمی کنه ... انتخاب بازم با خودته. فقط حواست باشه با گزینش مرتضوی و تایید اون بری ، هم اونهایی که از مرتضوی خوش شون نمیاد سر به جونت می کنن و سنگ می اندازن هم باید خیلی مراقب باشی پاشنه آشیل مرتضوی نشی ... هنوز توصیه نامه توی دستم بود بین زمین و آسمون و غوغایی توی قلبم به پا شد - پس چرا واسم توصیه نوشت؟ اینطوری بیشتر روش حساس نمیشن، سر به سرش بذارن؟ تکیه داد به پشتی ... گفتم که از بچه های قدیم جنگه. اون موقع، بچه ها صاف و صادق و پاک بودن و نترس. کار که باید انجام می شد؛ مرده و زنده شون انجام می داد. هر کی توانایی داشت، کسی نمی گفت کی هستی؟ قد و قواره ات چقدره؟ میومد وسط، محکم پای کار براساس تواناییش، کم نمی گذاشت. به هر قیمتی شده، نمی گذاشتن کار روی زمین بمونه وﷲ ملت تازه انقلاب کرده و حکومت نوپا. مرتضوی هنوز همون آدمه تنهایی یا با همراه ، محکم می ایسته و میگه این کار درسته، باید انجام بشه. انتخاب تو هم تو همون راستاست ؛ ولی دست خودت بازه. از تو هم خوشش اومد. گفت: این بچه اخلاق بچه های اون موقع رو داره. اهل ناله و الکی کاری نیست. می فهمه حق الناس و بیت المال چیه. مثل بچه های اون موقع که مشکل رو می دیدن،می رفتن پای کار. نمی شینه یه گوشه بقیه شرایط رو مهیا کنن، این از دور کف بزنه. تمام مدت سرم پایین بود و به اون نامه فکر می کردم. انتخاب سختی بود. ورود به محیطی که روی حساب گزینش کننده‌ان ، هنوز نیومده، یه عده شمشیر به دست آماده له کردن و خورد کردنت باشن. از طرفی، اگر اشتباهی می کردم ... به قیمت زمین خوردن مرتضوی تموم می شد ... ریسک بزرگی بود. بیشتر از من ، برای مرتضوی غرق فکر بودم. - نظر شما چیه؟ برم یا نه؟ و در نهایت تمام اون حرف ها و فکرها ، تصمیم قاطع من به رفتن بود. از وقتی یادم میاد، کربلا رفتن آرزوم بود. حج دانش آموزی رو پای پرواز، پدرم گرفت ... - حق نداری بری کربلا رو هم هر بار که نیت رفتن کردم ، یه اتفاقی افتاد و این چندمین سالی بود که چند روز به حرکت ، همه چیز بهم می‌ریخت ... حالم خراب بود. به حدی که کلمه خراب، براش کم بود. حس آدمی رو داشتم که دست و پا بسته ، لب تشنه ، چند قدمی آب، سرش رو می بریدن ... این بار که به هم خورد ، دیگه روی پا بند نبودم. اشک چشمم بند نمی اومد. توی هیئت اشک می ریختم و ظرف می شستم ، اشک می ریختم و جارو می کردم ، اشک می ریختم و حالم خیلی خراب بود ... - آقا جون ، ما رو نمی خوای؟ اینقدر بدم که بین این همه جمعیت نه عاشورا نصیبم میشه ، نه ... هر چی به عاشورا نزدیک تر می شدیم ، حالم خراب تر می شد ... مهدی زنگ زد ... _فردا عاشورا، کربلاییم. زنگ زدم که ... دیگه طاقت نیاوردم تلفن رو قطع کردم - چرا روی جیگر خونم نمک می پاشی؟ اگه حاجت دارم؟ من، خودم باید فردا کربلا می بودم ... در و دیوار داشت خفه ام می کرد ... بغض و غم دنیا توی دلم بود ... از هیئت زدم بیرون و رفتم حرم. تمام مسیر، چشم هام خیس از اشک ... - آقا جون ، این چه قسمتی بود نصیب من شد به عمرم وسط همه مشکلات یه بار نگفتم چرا؟ یه بار اعتراض نکردم اما اینقدر بدبخت و رو سیام که دیدن کربلا و زیارت رو ازم دریغ می کنید؟ اینقدر به درد بخور نیستم؟ به کی باید شکایت کنم؟ دادم رو پیش کی ببرم؟ هر بار تا لب چشمه و تشنه؟ هر دفعه یه هفته به حرکت ، ۱۰ روز به حرکت ، این بار ۲ روز به حرکت ... آقا به خدا اگه شما اینجا نبودی ، من الآن دق کرده بودم. دلم به شما خوشه. تو رو خدا نگید که شما هم به زور تحملم می کنید ... خیلی سوخته بودم. دیگه اختیار دل و فکرم دست خودم نبود. می سوختم و گریه می کردم. یکی کلاً نمی تونه بره یکی دم رفتن ... اونم نه یه بار ، نه دو بار. این بار ، پنجمین بار بود ... بعد از اذان صبح ، دو ساعتی از روشن شدن هوا می گذشت. حرم داشت شلوغ تر از شب گذشته می شد. جمعیت داشتن وارد می شدن که من ... ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!.📌 . . . 🌤 •• Eitaa.com/Heiyat_Majazi
ــ 🌻• عبادات ما قطعا ناقص است و معلوم نیست که مورد قبول درگاه الهی قرار گیرد، اما نباید ناامید بود، چون خداوند راه جبران نقایص واجبات را در مستحبات قرار داده است و چه مستحبی بالاتر از نماز شب؟ 🔰آیةالله جوادی آملی . . ✨تو را بایـد خواند؛ شبیھ تمنّای هاجـر در صفـا و مروه.. ❋Eitaa.com/Heiyat_Majazi