#راه_و_رسم_طلبگی
💠 محصِّل علم، بايد معدن صدق باشد.
✅ آیت الله حق شناس(رضوان الله تعالی علیه):
كسى كه تحصيل علم مىكند؛ بايد گناه نكند، معصيت نكند، كارهاى بد نكند. «معرضاً عن الفسق».صدوق باشد.
آقاى شاه آبادى (ره) در كتاب صرف خود نوشته است كه وزن «فعول» بر معناى «معدنيت» دلالت دارد. صدوق يعنى معدن صدق.
آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام): تصور نمىكردم كسى قسم دروغ به خدا بخورد!
به آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) گفتند: مگر پروردگار نفرمودكه به اين درخت نزديك نشويد؟ (ولاتقربا هذه الشجرة)
در جواب گفت: من تصور نمىكردم كه كسى قسم دروغ به خدا بخورد! (شيطان با قسم دروغ ايشان را فريب داد)
كسى كه تحصيل علم مىكند، بايد در رفتار و گفتار راست باشد. لازم هم نيست كه توريه بكنى. سر خودت كلاه مىگذارى نه سر من!
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۱) #فصل_اول (آن روز ها) #معلم_سخت_گیر (بخش دوم) شاید هم این تصور ناش
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲)
#فصل_اول(آن روز ها)
#آن_روز_درخشان (بخش اول)
دهه ی ۲۰ با کنار گذاشتن رضا خان از قدرت در سال۱۳۲۰ آغاز شد و با جریان مصدق در سال۱۳۳۰ به پایان رسید. در این دهه، خطر کمونیسم در ایران _به ویژه پس از واقعه آذربایجان_ بالا گرفت.
قدرت حاکمه برای مقابله این خطر، میدان را برای برخی فعالیت های دینی باز کرد. در همین دهه، نخستین مدرسه جدید دینی به نام «دارالتعلیم دیانتی» در مشهد تاسیس شد. مدریت آن را میرزا حسین تدیّن برعهده داشت که اهل کرمان و ساکن مشهد بود. وقتی من رئیس جمهور بودم، به دیدنم آمد.
این مدرسه را گروهی از مومنان خیّر تاسیس کردند، که یکی از آنها شیخ غلامحسین تبریزی، همدرس و هم مباحثه ی شیخ محمد خیایانی در تبریز، و یکی از علمای موفق در امر تبلیغ بود. این مدرسه، یک دبستان کامل، شامل اول تا ششم بود.
شش ساله بودم که وارد این مدرسه شدم و مرا در کلاس اول نشاندند. برادرم را که ده سال داشت هم در کنار دانش آموزان سال چهارم نشاندند.
خاطرم هست که من در سه سال اول احساس عقب افتادگی در دروس را داشتم، سپس در سال های چهارم و پنجم و ششم شاگرد اول کلاس شدم.
علت این دگرگونی برای من روشن نبود، ولی چند سال پیش حقیقت را کشف کردم. یادم آمد که سال چهارم در ردیف جلوی کلاس نشستم و دیگر آنچه معلم بر روی تخته سیاه مینوشت می دیدم؛ و در نتیجه آنچه را میگفت، درمیافتم.
در سه سال پیش از آن، دور تراز تخته سیاه می نشستم و به سبب ضعف بینایی، نوشته هارا نمیدیدم؛ درنتیجه، درس درس معلم را هم نمیفهمیدم.
هنوز آن روز درخشان را که درهای دروس بر رویم گشوده شد، به یاد دارم. زنگ اول آن روز، درس حساب داشتیم و من توسط معلم خیلی تشویق شدم.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۲) #فصل_اول(آن روز ها) #آن_روز_درخشان (بخش اول) دهه ی ۲۰ با کنار گذاشت
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۳)
#فصل_اول (آن روز ها)
#آن_روز_درخشان (بخش دوم)
این نکتهی آموزشی و تربیتی است که من در زمان تصدّی ریاست جمهوری، در مصاحبه ای به مناسبت افتتاح سال تحصیلی جدید، معلمان را به آن توجه دادم. در این مدرسه، در تجوید قرآن کریم و تلاوت با صدای خوش، زبانزد بودم.
در مراسم دبستان و مراسم استقبال از شخصیتهایی که به مدرسه می آمدند، قرآن تلاوت میکردم؛ از جمله در حضور آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی قرآن خاندم. ایشان در اواخر دهه ۲۰ به مشهدآمد (۱۳۲۹یا۱۳۳۰)و مدرسه ب استقبال ایشان رفت.
من در آن هنگام دوازده ساله بودم. هنوز به یاد دارم آقای کاشانی با عده ای از علما نشسته بود، اما چهره آن علما در ذهنم روشن نیست؛ چون چشمم ضعیف بود. همچنین در آغاز ورود آیت الله حاج حسن قمی به مشهد پس از وفات پدرش، درحضور ایشان قرآن خواندم.
برخی از موسسان مدرسه، مقلّد یکی از شاگردان جلو آمدیم و قرآن و برخی محفوظات دینی خود را خواندیم. من از ایشان جایزه گرفتم و هنوز هم به یادم هست که کتاب«تعلیمات دینی» تالیف سید حسام الدین فال اسیری شیرازی بود.
بعد ها این نویسنده را دیدم که به مشهد تبعید شده بود و گهگاه به نزد پدرم می آمد.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔰انسان ۲۵۰ ساله | امام هادی علیهالسلام و گسترش شبکههای شیعه در قم، ری و خراسان
💠حضرت آیتالله خامنهای: «در شهر سامرا عدهای از بزرگان شیعه جمع شدند و حضرت هادی علیه السلام توانست آنها را اداره کند و به وسیلهی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام برساند. این شبکههای شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست را همین عده توانستند رواج بدهند و تعداد افراد مؤمن به این مکتب را زیادتر کنند.»
۱۳۸۳/۰۵/۳۰
💻 @khamenei_maaref
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۳) #فصل_اول (آن روز ها) #آن_روز_درخشان (بخش دوم) این نکتهی آموزشی و ترب
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۴)
#فصل_اول (آن_روز_ها)
#آموزش_قرآن
قرآن را از کودکی نزد مادر، و سپس از یکی از کسبه که قرائتش خوب بود و جلسات دوره ای قرائت را در منازل مدریت میکرد، آموختم.
پدر، من و برادرم را به یک مرد مومن که حاج رمضانعلی نام داشت، سپرد.
او به ما احترام میگذاشت. باآنکه مردی پنجاه ساله بود، پشت سر مااز در خارج میشد و ما را دو طرف خود مینشانید. من نزد او قرآن میخواندم و او قرائت مرا تصحیح میکرد.
یک روز به ما گفت: شما دیگر به مرحله ای رسیده اید که من نمیتوانم به شما درس بدهم و بیشتر از این شما را جلو ببرم. به ما توصیه کرد که پیش استاد او «ملا عباس» برویم که در سن هفتاد سالگی در صحن حرم رضوی تدریس میکرد.
رفتیم و نزد آن مرد درس خواندیم. از ویژگی های او این بود که به نسخه ی قرآن چاپ هند مقید بود و اعتقاد داشت که نسخه هندی با وجود دشواری رسم الخطش، نسخه ای صحیح است.
همچنین از جمله ی خصلت های او، تقید به سنت سلام کردن، هم در آغاز دیدار و هم خداحافظی بود؛ درحالی که در ایران رسم شایع این است که تنها در آغاز دیدار سلام کنند و هنگام خداحافظی جملات فارسی دیگری را به کار ببرند.
نزد او کتاب تجوید را خواندیم که به فارسی است و تالیف سید محمد عرب زعفرانی. این سید محمد، عرب و ساکن مشهد بود، که استاد مُقری ما «ملا عباس» هم شاگرد او بوده است.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
💎 تشکیلات گسترده
☀️ این سه امام گستردهترین تشکیلات شیعه در اسلام رو تشکیل داده بودند
🎉 به مناسبت سالروز ولادت با سعادت امام هادی علیهالسلام
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @nojavan_khamenei
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۴) #فصل_اول (آن_روز_ها) #آموزش_قرآن قرآن را از کودکی نزد مادر، و سپس
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۵)
#فصل_اول (آن روز ها)
#لباس_روحانیت
در ایران معمولا کسانی که به امور دینی اشتغال دارند،اعم از طلاب و اساتید و مبلغان، عمامه بر سر میگذارند.
عمامه، نماد وجود آن طایفه ای است که در دین تفقّه میکنند. دین را تبلیغ میکنند و در برابر مخالفان دین می ایستند.
از همین روی، دست نشاندگان استعمار و مبلغان لائیسیسم، با عمامه جنگیده اند. رضا شاه دستور داد عمامه هارا بر دارند و کلاه پهلوی بر سر بگذارند. پسرش از این تصمیم شکست خورده، عقب نشینی کرد اما دستگاه حاکمه نقشه کشید تا یک روحیه عمومی ایجاد کند و عمامه را مورد تحقیر و استهزا قرار دهد.
در کودکی وقتی کلاس دوم ابتدایی بودم عمامه گذاشتم. علت عمامه گذاری زود هنگام آن بود که در آن دوران مردم عادت به پوشاندن سر داشتند. طبیعتا پدر حاضر نبود که ما کلاه پهلوی به سر بگذاریم؛ بنابر این چاره ای جز عمامه نبود.
عمامه مارا مادر می بست. تحت الحنک _دنباله ی پارچه عمامه_ راهم که معمولا در سمت چپ می گذارند، ایشان درسمت راست می گذاشت.
ما از زمان کودکی با پدیده ی مسخره کردن عمامه مواجه بودیم. آنقدر کلمات تمسخر آمیز شنیدیم که این پدیده برایمان عادی شده بود و لذا به علت آن نمی اندیشیدیم.
فقط وقتی بزرگ شدم و به حافظه ام مراجعه می کردم، و شگفت زده می شدم. هیچ معممی_چه کوچک و چه بزرگ_ از این پدیده در امان نمانده بود.
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
Clip-Panahian-CheraBayadDarEidGhadirEtaamDad-64k.mp3
1.24M
🎵چرا باید در عید غدیر اطعام داد؟
🔻چرا به ما سفارش کردهاند در جشن حکومت امیرالمومنین(ع) غذا توزیع کنیم؟
#کلیپ_صوتی
@Panahian_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد ۱۵) #فصل_اول (آن روز ها) #لباس_روحانیت در ایران معمولا کسانی که به امور د
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۶)
#فصل_اول (آن روز ها)
#شما_دیگر_چرا_سید؟!
تمسخر عمامه و علمای دین در ایران به شیوه های مختلف رایج بود و به صورت یک روحیه عمومی جمعی در آمده بود و همه بخشهای جامعه را در برمی گرفت و حتی من هم از این روحیه عمومی در سلامت نماندم.
در محله ما شخص معممی به نام شیخ فائقی بود. او مردی فاضل بود که در مجالس، روضه میخواند. عمامه بزرگی بر سر می گذاشت و محاسنی کم پشت بر چهره داشت و الاغی کوچک و تند و تیز سوار می شد.
خانه اش در کوچه مجاور کوچه ما بود. او هر روزه سوار بر الاغش از جلوی خانه ما می گذشت و در کوچه ها با سرعت حرکت می کرد.
یک روز با دوستانم مشغول بازی والیبال بودم. من به این ورزش بیش از سایر ورزش ها پرداخته ام، هنگام بازی عمامه را برمیداشتم و به پوشیدن
همان قبا _که آنهم جزو لباس روحانیون است_ اکتفا می کردم.
در حین بازی متوجه شدیم که آقای فائقی سوال بر الاغ از دور با سرعت می آید.
بچه ها با هم قرار گذاشتند او را مسخره کنند. وقتی نزدیک شد، همگی _از جمله خود من! _ فریاد زندند :«آشیخ... آشیخ» این کلمه به تنهایی حرف زشتی نیست، چون مخفف «آقا شیخ» است؛ اما وقتی دسته جمعی و با خنده فریاد می شد، نشانه تمسخر داشت.
وقتی به ما نزدیک شد، الاغ را سمت ما برگرداند و با عصبانیت به سمت ما آمد. بچه ها گریختند و من برجای ایستادم. از الاغ پیاده شد و نزدیک من آمد. هم مرا و هم پدرم را می شناخت، و هم می دانست که من معمم هستم؛ لذا با لبخندی آمیخته به تعجب و گلایه و با نرمی و مهربانی گفت: شما دیگر چرا سید عزیز؟!
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۶) #فصل_اول (آن روز ها) #شما_دیگر_چرا_سید؟! تمسخر عمامه و علمای دین
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۱۷)
#فصل_اول (آن روز ها)
#جنگ_شایعه_ها (قسمت اول)
این جو، نتیجه ی نقشه ی حساب شده ای برای جداسازی روحانیون از جامعه و زندگی مردم بود، و برای این منظور، از شایعات بهره می جستند.
هنوز هم به یاد دارم که این شایعه میان مردم رواج داشت که گروهی از روحانیون اطراف مشهد، مجلس شبانه ای بر پا کردند، و در سماور عرق ریخته اند، و در قوری، مشروب و مشغول مستی و عربده کشی بوده اند!
بسیاری از مردم می گفتند ما این صحنه را با چشم خود دیده ایم! برخی می گفتند ما از کسانی شنیدیم که با چشم خود دیده است! ساختگی بودن این داستان پیدا است.
خب، چرا شراب و عرق را به این صورت گذاشته بودند؟! چه دلیلی داشت در فضا و در انظار مردم، در چنین جلسه ای بنشینند؟! سر تا ته داستان، حکایت از دروغ بودن آن دارد.
با این همه، من آن را از خیلی ها شنیدم و همه می گفتند: دیده ایم! یا از کسی که دیده شنیده ایم!
📚 کانال پژوهش های اصولی
https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
May 11
🚩 ولایت؛ برترین حکم الهی
🔍 تحلیل حدیثی درباره ولایت در بیانات رهبرانقلاب؛
🔻 حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان (۱۳۹۹/۰۵/۱۰) به دههی دوم ذیحجه، دههی ولایت، اشاره کردند و روایتی از امام باقر(علیهالسّلام) قرائت کردند با این مضمون که در اسلام به هیچ چیزی مانند ولایت تأکید نشده است. بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENE.IR در این یادداشت به بررسی مفهوم این حدیث براساس اندیشه امام خمینی و رهبرانقلاب میپردازد.
▫️این روایت از طریق شیعه و سنی نقل شده و به صحت آن بیشتر بزرگان اعتماد دارند. امام باقر(علیهالسّلام): «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ» اسلام بر پنج چیز استوار و بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت» در برخی منابع افزودههایی در تأکید بر ولایت آمده است؛ از جمله: «... وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ؛ آنگونه که به ولایت ندا شده، به چیزی ندا داده نشده است...
🔗 مطالعه متن کامل یادداشت:
https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=46204
💻 @khamenei_maaref