eitaa logo
پژوهش های اصولی
303 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
850 ویدیو
121 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
الفائق۱۹.mp3
زمان: حجم: 29.29M
۱۱ 💠 پاسخ اشکال اول بر دلیل ۱۱ (ظهور حالی در صورت سکوت). 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از KHAMENEI.IR
Khamenei.ir13991019_40520_128k.mp3
زمان: حجم: 12.67M
🎙بشنوید | صوت کامل سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب در سالروز قیام ۱۹ دی مردم قم. ۹۹/۱۰/۱۹ 💻 @Khamenei_ir
🔴 برجام نتوانست ۷ میلیارد دلار از دارایی‌های ایران آزاد کند ولی توقیف یک کشتی توانست! 🔹قدرت، دال مرکزی روابط بین‌الملل است. قدرت نظامی، دفاعی، اقتصادی، علمی، هسته‌ای و غیره. 🔸سال‌هاست یک جریان که خودش را عاقل می‌پندارد و عاقل معرفی می‌کند، روابط بین‌الملل را تخیلی و متوهمانه ترسیم می‌کند، کاملاً احساسی، بر مبنای لبخند و شوخی و مدل لباس و نشست و برخاست و ...! 🔹متوهمانه جا انداخته اند که ایرانیان چون شعار می‌دهند ، تحریم می‌شوند! جا انداختند که دشمنی آمریکا با ایران، یک سوءتفاهم است؛ تازه ایرانی‌ها هم مقصرند چون حاضر به ارتباط و مذاکره با طرف مقابل نیستند! 🔸ساده‌لوحانه می‌گفتند و "فردا دنیای گفتمان‌هاست نه دنیای موشک‌ها"؛ می‌گفتند باید خودمان را خلع سلاح کنیم تا دشمن ما را تحریم نکند! 🔹حالا قریب ۸ سال می‌گذرد؛ فرض کنید همزمان با ، همچون لیبی موشک‌هایمان را بار کشتی‌های بزرگ می‌کردیم و برای آمریکایی‌ها می‌فرستادیم، در عرض یک ماه، مستشاران خود را از عراق و سوریه و یمن فرامی‌خواندیم، طبق درخواست‌های حقوق بشری آمریکا، اعضای گروهک‌های تروریستی سازمان منافقین و جندالله و پژاک و الاحوازیه و ... را آزاد می‌گذاشتیم تا هر کاری کنند؛ سوال: آقایان تضمین می‌کردند مشکلات اقتصادی و تحریم‌ها حل شود؟ 🔸خیر؛ معادله روشن است؛ بعد از خلع سلاح با یک حمله برق‌آسا، شهرهای ما از حلب ویران‌تر می‌شد! 🔹مناسبات بین‌الملل با توهمات جناب ظریف و هم‌قطاران وی پیش نمی‌رود. تا قوی نباشیم و قوی نشویم، مذاکرات ما با آمریکا همین است امتیاز بدهیم و هیچی نگیریم! 🔸تا قدرتمندانه را توقیف نکردیم ۷ میلیارددلار ما نزد کره گروگان است؛ تا قدرتمندانه مقابل توقیف نفت‌کش‌مان توسط گارد سلطنتی بریتانیا نایستیم و نفت‌کش آنها را توقیف نکنیم، آنها نفت‌کش ما را آزاد نمی‌کنند بلکه جری‌تر می‌شوند و همه جا برایمان ناامن می‌شود! 🔹خلاصه؛ دنیا بر مبنای قانون پیش نمی‌رود بلکه بر مدار زور و قدرت حرکت می‌کند! کل برجام نتوانست به اندازه ۷ میلیارددلار از دارایی‌های ما آزاد کند که توقیف کشتی کره‌ای آزاد کرد! ✅ http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 107) #فصل_نهم (کاخ سفید 12) #یادداشتهای_ناتمام در این زندان، نوشتن یادداشت
(خون دلی که لعل شد 108) (فرش پوسیده 1) سال 1349 در پی گزارشهای متعددی که علیه من به ساواک داده شده بود، بازداشت شدم. در یکی از شبهای تابستان آن سال نشسته بودم و به رادیو «فلسطین» گوش میدادم. آن ایام مقارن با «سپتامبر سیاه» بود، که فلسطینی ها در اردن به شکل فجیعی قتل عام شدند. آن حادثه، حادثه ای بزرگ و فاجعه ای عظیم بود. در قبال آن جریان، جز این کاری از دست ما بر نمی آمد که با دلی خونین به «صدای فلسطین» بچسبیم و آخرین اخبار قتل عام را از آن رادیو بشنویم. به خاطر دارم که آن شب، رادیو، تلگرام یاسر عرفات را که از اردن به کنفرانس سران عرب در قاهره فرستاده بود، پخش میکرد. من متن تلگرام را که گوینده رادیو تکرار میکرد، مینوشتم. هنوز برخی جملات این تلگرام را -بخاطر تاثیر شدیدی که در من گذاشت- به یاد دارم؛ و هنگامی که در سال1359 یاسر عرفات به تهران آمد، برخی عبارات آن را برایش بازخواندم؛ از جمله، این عبارت را:« دریایی از خون... و 20 هزار کشته و زخمی...». که یاسر عرفات گفت:«بلکه 25 هزار کشته و زخمی!». همانطور که سرگرم نوشتن و گوش دادن بودم، یک باره برادرم سید هادی وحشت زده و هراسان سر رسید و گفت: شما اینجا نشسته اید؟! گفتم: پس کجا باید باشم؟! گفت: شما را دستگیر نکرده اند؟! گفتم: میبینی که روبه روی شما نشسته ام! نشست و نفسی تازه کرد و گفت: در مسجد گوهرشاد بودم که شنیدم یکی از آنها(نام را برد؛ کسی که با نهضت اسلامی دشمنی داشت و طرف دار خط مشی رژیم ظالم بود) میگفت: سید علی خامنه ای را دستگیر شده. لذا من فورا برخاستم و به سوی خانه ی شما آمدم. پس از آنکه برادرم از بودن من در خانه اطمینان پیدا کرد، رفت؛ اما این قضیه باعث شد قدری ذهن من مشوش شود. خیلی به موضوع اهمیت ندادم. پیش از ظهر روز بعد، بنا به عادت خودم، به خانه پدرم رفتم؛ چون هر روزه به دیدن ایشان میرفتم، ساعتی را با ایشان می گذراندم، و پیرامون مسائل فقهی و علمی بحث میکردم. من نزد پدرم نشسته بودم که در زدند. مادرم برای باز کردن در رفت و اندکی بعد هراسان آمد و گفت: -دو مامور ساواک آمده اند و سراغ تو را میگیرند. -شما چه پاسخ دادید؟ -گفتم اینجا نیست. -مادر! چرا دروغ گفتید؟ -اینها گرگند. باید شرشان را دفع کرد. و با لعن و نفرین ساواک و ساواکی ها، خشم خود را بر سر آنها فروبارید. پدر متاثر شد و آثار اندوه و تاثر در چهره اش نمودار گردید. با لحن گلایه آمیز به من گفت: چه اتفاقی افتاده؟ چرا دوباره خود را در معرض بازداشت و محاکمه قرار میدهی؟! سعی کردم پدر و مادرم را تسلی دهم و رنجش خاطرشان را برطرف کنم. گفتم: لابد آنها اشتباهی به خانه آمده اند، هیچ مسئله ای نیست! سپس به ذهنم گذشت که دو مامور ساواک به خانه ام خواهند رفت؛ پیش ازآنها به برسم و همسرم را مطلع کنم تا غافلگیر نشود. با پدر و مادر خداحافظی کردم و به سرعت خارج شدم. وقتی به خانه رسیدم، دیدم اوضاع عادی است و هیچ کس به آنجا نیامده است. همسرم را از آنچه گذشته آگاه کردم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
الفائق۲۰.mp3
زمان: حجم: 30.93M
۱۱ 💠 اشکال دوم بر دلیل ۱۱ (ظهور حالی در صورت سکوت) و پاسخ آن. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
AEVideoToAudio1610524292861.mp3
زمان: حجم: 6.14M
🎙فایل صوتی سخنان 🔰 استاد میرهاشم حسینی 📻 در رادیو قرآن ♦️به مناسبت سالگرد رحلت آیت الله مجتهدی(ره) ---------- 📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی ▫️اينستاگرام https://www.instagram.com/Mirhashem_ir ▫️ايتا https://eitaa.com/Mirhashem_ir ▫️روبیکا https://rubika.ir/Mirhashem_ir
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بر همه ما واجب عینی است که‌... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 108) #فصل_دهم (فرش پوسیده 1) #صدای_فلسطین سال 1349 در پی گزارشهای متعددی ک
(خون دلی که لعل شد 109) (فرش پوسیده 2) (بخش اول) از باب حق گزاری، باید کمی هم شده، به نقشی که همسرم در زندگی من داشته، اشاره کنم. ایشان -قبل از هرچیز- از یک طمانینه و آرامش و روحیه ی قوی برخوردار است؛ لذا با آنکه خانه ما بارها مورد یورش دژخیمان واقع شد، و با آنکه من بارها در برابر او بازداشت شدم، و حتی در نیمه شب که برای دستگیری من به خانه ما ریختند، مورد ضرب و جرح واقع شدم -که شرح آن را بعدا خواهم گفت- علی رغم همه اینها، هیچگاه ترسی یا ضعفی یا افسردگی و ملالتی در او مشاهده نکردم. با روحیه ای عالی و قوی در زندان به ملاقات من می آمد. در این ملاقاتها، به من اطمینان و اعتماد میداد. هرگز نشد وقتی من در زندان بودم، به من خبر ناراحت کننده ای بدهد. به یاد ندارم که مثلا خبر بیماری یکی از فرزندان را به من داده باشد؛ یا مطلبی را که برایم ناخوشایند باشد، درباره ی خانواده و بستگان و والدین گفته باشد. همچنین باید به صبرو و شکیبایی فراوان او در تحمل سختی و مشقت زندگی در دوران پیش از انقلاب، و اصرار او بر ساده زیستی در دوران پس از انقلاب، اشاره کنم. بحمدلله خانه ما همواره تا کنون، از زوائد زندگی و رزق و برق های دنیوی -که حتی در خانه های معمولی مردم یافت میشود- به دور مانده است و و همسرم در این امر، بالا ترین سهم و مهم ترین نقش را داشته است. در است که من زندگی ام را به همین شکل آغاز کردم و همسرم را نیز در این مسیر هدایت کردم و این روحیه را در او زنده کردم، اما صادقانه میگویم که او در این زمینه، بسیار از من پیشی گرفته است. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 حضرت آیت الله مصباح یزدی (رضوان الله تعالی علیه): ای کاش می توانستم همه چیز را بگویم... ‌ 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | بازخوانی روایت رهبر انقلاب از ماجرای دست‌یابی به غنی‌سازی ۲۰ درصد اورانیوم. 💻 @Khamenei_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 109) #فصل_دهم (فرش پوسیده 2) #قدرشناسی_از_همسر_مقاوم (بخش اول) از باب حق گ
(خون دلی که لعل شد 110) (فرش پوسیده 3) (بخش دوم) من درباره ی زهد و پارسایی این بانوی صالحه، تصویرهای بسیاری در ذهن خود دارم که بیان برخی از آنها خوب نیست. از جمله ی مواردی که میتوانم بگویم، این است که هرگز از من درخواست خرید لباس نکرده است، بلکه نیاز خیلی ضروری خانواده به لباس را به من یادآور میشد و خود میرفت و میخرید. هیچ وقت برای خود زیور آلات نخرید. مقداری زیورآلات داشت که از خانه پدری آورده بود و یا هدیه ی برخی بستگان بود. همه آنها را فروخت و پول آنها را در راه خدا صرف کرد. او اینک حتی یک قطعه زرو زیور و حتی یک انگشتر معمولی هم ندارد. به یاد دارم از جمله مواردی که زیورآلات خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانه های خود، به خرید مواد سوختی –که در آن زمان زغال بود- روی آوردند. در چنین مواقعی، تعدادی از مومنین به من مراجعه میکردند و پولی در اختیار من میگذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولا زغال را از زغال فروشی میخریدم، بعد به کسانی که نیاز داشتند، حواله میدادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند. در آن سال پولدار ها به من مراجعه نکردند، بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولا در چنین ایامی، برای گرفتن زغال، در خانه علمارا میزنند. اما آن سال این افراد از خانه من نا امید بازمیگشتند، و این امر مرا بسیار اندوهگین میساخت. همسرم که این حال را دید، به من پیشنهاد کرد دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود، بفروشم. من مخالفت کردم، ولی او اصرار ورزید. دستبند را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هرچه بیشتر بفروشم. معمولا زرگر ها طلا را براساس وزن میخرند و دستمزد ساخت آن را حساب نمیکنند. اتفاقا یکی از همسایگان و دوستان به خانه ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هرچه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت: من هم به اندازه ی همین پول روی آن میگذارم. لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید. به قول حطیئه: و بات ابوهم من بشاشته اباً / لضیفهم والام من بشرها امّا 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945