هدایت شده از گسترده تبلیغاتی راز
🔻همه ی بچه ها سوالات #جنسی دارند میدونی چطور باید جواب بچتو بدی؟
اصلا جوابی داری...؟!😰
✅ عضو این کانال شو تا کمتر از ۵ جلسه تربیت جنسی رو بهت آموزش بدم
《کانال تربیت نوجوان》
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4123263181C218687728d
هدایت شده از تبلیغات لیلی بانو
💢میدونستی خودارضایی میتونه آسیبش در حد اعتیاد باشه ...!
میخوای از این آسیب جلوگیری کنی؟🚨
✅ فقط کافیه وارد این کانال تربیتی بشی
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4123263181C218687728d
همراه با مشاوره رایگان☝️☝️☝️☝️☝️
مداحی_آنلاین_فلسفه_امامت_حجت_الاسلام_عالی.mp3
2.81M
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( الاغ فهمید و من نفهمیدم )
♦️ مردم : ای عارف بزرگ آخر گریه چرا؟! اتفاقی نیفتاده که این چنین زانوی غم بغل گرفته اید!
♦️ زن: اگر نگرانی شما بابت مرکبتان است، من به پسرم میگویم الاغ را نگه دارد تا شما از سخنرانی برگردید
♦️ مردم: مردم منتظر شما هستند شیخ،خواهش میکنم برخیزید و به مجلس بروید...
صداپیشگان: علی حاجی پور - نسترن آهنگر - مسعود صفری - مجید ساجدی - مسعود عباسی
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسِ_خوب🧡
همه چیز در زمان خودش اتفاق خواهد افتاد....
در بهترین و درست ترین زمان...🌱
.
.
••🌞🌸••
#آیهگرافی 🌱
«وَاللَّهُیَعْصِمُكَمِنَالنَّاسِ»مائده|۶۷
وخداتوراازشرمردمنگاهمیدارد😇
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 به مهربانیام نگاه کن ..
#استوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎈 چرا خدا با ما حرف نمیزنه؟
#استوری
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_م_خلیلی مهاجر
#برگ452
کپیحرام🚫
گوشی را کنار گوشش میچسباند، از دلتنگی دلش میخواهد وجودش حل بشود در صدایی که از پشت خط میشنود. از حرارت صدای امیر تمام تنش گرم میشود.
-سلام.
-سلام عزیزم. خوبی دورت بگردم؟
-خوب؟ آره فقط از خستگی نایی برام نمونده.
-ولی انقدر مهربونی که خواستی من صدات رو بشنوم بعد تخت بیفتی!
-صدای مهربونت رو بشنوم، شارژ بشم، جهازت رو بستهبندی کنم.
-امیر!؟
امیر میخندد.
-باور نمیکنی؟
-چرا، چرا. ولی نه به این زودی!
-تو که تصمیم گرفتی تدریس کنی، معطلی نداره دیگه. الانم باید به خواهرت نزدیک باشی.
-ممنونم امیر. به خاطر همه چی.
-قابل نداره فینگیلی. بچهها خوبن؟
نگاهی دور و برش میاندازد تا طهورا نباشد. روی فرفوژهی نردهی پله انگشت میکشد.
-یوسف خیلی روبهراه نیست!
امیر ساکت میشود. زمانی از واکنش بشری از دیدن بچهها شاکی بود و حالا خودش احوال بچههایی را میپرسد که هنوز آنها را ندیده!
قلبها به مرور رنگ عوض میکنند. تیره یا شفاف میشوند و او شفاف شده. آنقدر که دلش برای همه تپیدن بگیرد. گاهی مهربانی تاثیری روی وجودت میگذارد که یک روز برای خودت قابل باور نبود!
-بسپارشون به خدا.
-جز خدا که پناهی نداریم!
-نذر کن براش. نذرای تو خوب جواب میده!
-باشه.
-دمغ نشو بشری!
-نگران طهورام. اگر اتفاقی بیفته...
-بشری!؟
شین را مشدد میگوید و کشیده.
-باور کن امیر. طهورا بعد یاسین طول کشید تا سرپا شد. حالا مهدی از اون ور خبری ازش نیست. بچههاشم از این طرف رو دستشن.
-ازت توقع بیشتری دارم.
برعکس من که یه صفحه برات ردیف میکنم، تو همیشه خلاصه حرف میزنی. یک کلام، لب کلام! من ولی از همین خلاصهها یک تز دکترا تحویل میدهم. به دلم، به سلولهای خاکستریام.
-جلو طهور که حرفی نمیزنم. فقط به تو میتونم بگم. امروز یه نفر اومده دیدنش، اساسا واسه حالگیری اومده بود نه احوالپرسی!
-عجب!
-طهورا بیچاره! گل نشد بشکفه تو روشون ولی فاطمه خوب تو آستینش جواب درمیآورد.
امیر میخندد و دل بشری، شیرین میلرزد. مثل کودکی نوپا که صدای امیر عسلترین شیرینی دنیا را برایش ارمغان میآورد. صدایش رعد آرامی میشود تا دل بشرایش را پر کند از باران بهاری.
-یه چیزی میگم، چالش ازش نساز.
بشری میخندد اما اعتراض نمیکند. گوش میدهد به نم نم کلمات امیرش.
-داشتم فکر میکردم اگه یه پسر داشتیم اسمش رو میذاشتیم ارس!
-حالا چرا ارس؟ دنای خودمون چشه مگه؟
-و اگه دختر داشتیم جانان!
-دختر رو کاری ندارم اما حسن و حسین اسم پسرای منن.
-باشه. اسم پسرا با تو. دخترا با من.
-پسرا! دخترا! امیدوار باش. ممکنه لکلکا برامون بیارن.
خندههای بم امیر لالهی ظریف گوشش را نوازش میدهد.
✍🏻 #م_خلیلی
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
••🌿🌸••
#مهــدےجآنم
سحرنسیمبهارےزوصفروےتومیگفت
زلالنرگسروحمزعطروبوےتومیگفت
ستارهباقدمخودخبرزوصلتومیداد
صفاڪتابغمشرادرآرزوےتومیگفت
#السلامعلیڪیاابالصالحالمهدے🌼🍃
.
.
••🌼☕️••
دوماًيخلقنوراًجديداًبعدکلَّظَلام..
-نااميدنشووقتىميدونىخدا،
هميشهبعدازتاريكىنورجديدیميسازه♥️:)!`
#خدایبےاندازهمهربونمن..'
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسِ_خوب🧡
همه چیز در زمان خودش اتفاق خواهد افتاد....
در بهترین و درست ترین زمان...🌱
.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
سخنرانی حاج آقا قرائتی
موضوع: فکر میکنی زرنگی
استاد قرائتی
#ایران_قوی
🍃|°♡°
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( الاغ فهمید و من نفهمیدم )
♦️ مردم : ای عارف بزرگ آخر گریه چرا؟! اتفاقی نیفتاده که این چنین زانوی غم بغل گرفته اید!
♦️ زن: اگر نگرانی شما بابت مرکبتان است، من به پسرم میگویم الاغ را نگه دارد تا شما از سخنرانی برگردید
♦️ مردم: مردم منتظر شما هستند شیخ،خواهش میکنم برخیزید و به مجلس بروید...
صداپیشگان: علی حاجی پور - نسترن آهنگر - مسعود صفری - مجید ساجدی - مسعود عباسی
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
@radiomighat
••🌞🌸••
#آیهگرافی 🌱
«وَاللَّهُیَعْصِمُكَمِنَالنَّاسِ»مائده|۶۷
وخداتوراازشرمردمنگاهمیدارد😇
.
.
••⛅️🌻••
السّلامعلیکَایُّهاالمقدَّمُالمأمول...
سلامبرتوایمولاییکهآرزویآمدنتبهترینآرزوهاست وآرزومندانومنتظرانت،برترینمردمتاریخ...
📚زیارتآلیاسین
#أللّٰہـُمَ؏َـجِّڸْلِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
.
.
#فقطحیدرامیرالمؤمنیناست💚
🔅«أَلَا إِنَّهُ لَيْسَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرَ أَخِي هَذَا وَ لَا تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنِينَ بَعْدِي لِأَحَدٍ غَيْرِهِ».
🔸 آگاه باشید امیر المؤمنینی غیر از این برادرم (علی) نیست و بعد از من برای احدی غیر از او لقب امیر المؤمنین حلال نیست.
📚فرازی از خطبه غدیر
#غدیر
#عید_غدیر
💠
💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_م_خلیلی مهاجر
#برگ453
کپیحرام🚫
کنار طهورا مینشیند. اشکهای ریزش تا پایین چانهاش جاده کشیدهاند.
-باز که گریه میکنی!
-گریه هم نکنم که دلم میترکه.
-میخوای کمکت کنم یه دوش بگیری حالت بهتر شه.
-کاش مهدی اینجا بود بشری. یه هفتهاس حتی صداش رو نشنیدم.
شانهی نحیف خواهرش را بین انگشتهایش میفشارد.
-برمیگرده. صداش رو میشنوی. با همدیگه بچههاتون رو بزرگ میکنید. بزرگشدنشون رو میبینید. شیطنتاشون رو.
-کاش تونسته بودم به نه ماه برسونمشون.
-حالا دیگه شده! خدا رو شکر کن سه تایی سالمید.
-طهورا مادر!
نگاه خواهرها به قاب در گره میخورد. قابی که مادر مهدی را با تمام نگرانیهایش در خود جای داده است.
-کاری نداری؟ من میخوام برم دیگه.
از جایش نیمخیز میشود.
-راحت باش مادر!
دست دست میکند. طهورا میداند چه میخواهد بگوید، بشری هم.
-داشتم میاومدم، که بیخبر از راه رسید. نتونستم با خودم نیارمش. مثلا میخواست بیاد برا سرسلامتی!
-مهمون حبیب خداست حاجخانوم.
نگران و ناراحت به بشری نگاه میکند.
-خواهر بزرگترمه هیچ وقت نتونستم باهاش کنار بیام. به بزرگواری خودتون ببخشید.
-نفرما حاجخانوم!
با لبخند به طهورا نگاه میکند و دوباره به زن دلواپس.
-طهور باید آبدیده بشه انگار!
اشکهای طهورا دوباره راه باز میکنند و مادرشوهرش شرمندهتر میشود.
-طهورا!
رو میکند به بشری:
-یه وقت بهتر میام. اینبار که...
لاالهالاالله میگوید و میخواهد برود که بشری میگوید:
-قدمتون روی چشم. منزل خودتونه.
بدرقه میکند خانم صادقی را و سالن را به شکل مرتبی درمیآورد. خسته است، خسته میشود ولی به سرخوشی وانمود میکند.
کاش میتونستم درونم رو هم به همین راحتی، سر و سامون بدم. کاش میتونستم خواهرم رو آروم کنم تا حدی که دباره دچار تشویش نشه!
با یک لیوان آب آناناس به اتاق پدر و مادرش سر میزند. طهورا دراز کشیده اما چشمهایش باز است.
-طهور! بشین این رو بخور.
مینشیند، لیوان را میگیرد و سر میکشد ولی انگار روحش در آن اتاق نباشد!
-داری از دست میری آبجی!
-دلم آروم نمیشه. بشری طاقت ندارم فقط بدونم حال مهدی خوبه!
لیوان خالی را از دستش میگیرد.
-حالش خوبه. طهور تو باید محکم باشی! مثل مامان! این همه سال مامان چطور دووم آورد؟
-گفتنش راحته بشری! پای عمل سخت میشه! دلم براش تنگ شده. این لحظههایی که باید میبود رو نبود ولی باید برگرده. من بی مهدی دووم نمیارم. به خدا دوباره طهورا نمیشم. من نمیتونم بشری! تو... تو شاید بتونی ولی من نمیتونم.
در آغوش خواهرانهی کوچکش میگیرد، خواهر بزرگترش را. کنار گوشش میخواند:
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. *
نمیداند چندبار میخواند فقط این را احساس میکند که لرزیدنهای طهورا رفته رفته کم میشوند. ماه رنگپریدهی صورتش را میبوسد.
-بخواب دورت بگردم. یه ساعت آروم بگیر.
دانهی درشت اشکش را با انگشت پس میزند. او سهمی از گریه ندارد. نخواسته که داشته باشد. او همیشه میخواهد مرهم باشد برای دلهایی که دلش به عشقشان نبض میزند.
*آیهی ۱۲۹ سورهی توبه.
بگو: «خداوند مرا کفایت میکند؛ هیچ معبودى جز او نیست؛ بر او توکّل کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است!»
✍🏻 #م_خلیلی
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام به امروز خوش آمدید🌹
🌼این دعا در این روز زیبا تقدیم به شما
🌺الهی هیچ دلی تنگ نباشه
🌸الهی هیچ کسی مریض یا مریضدار نباشه
🌼الهی هیچ کسی محتاج نباشه
🌺الهی شفای جسم و روح و فکر، عطا کن
🌸الهی کسی شرمنده نباشه
🌼الهی انسانیت را مبدأ خواسته هایمان قرار ده
🌺الهی از تکبر، غرور، سوظن و کینه دورمان کن
🌸الهی کلاممان به دروغ ، آلوده نباشد
🌼الهی دوستان خوبم شاد و خوشبخت باشند
🌺امضای خدا، پای همه آرزوهاتون🙏
💠⚜💠
💠 اَلسَّلامُعَلَیکَیابَقیَّهاللهِالاَعظَم 🌤
💠 اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالفَرَج♥️
💠 اَینَالمُنتَقَم؟!
گر نباشد هر دو عالم، گو مباش
تو تمامی، با تواَم تنها خوش است
✍🏻 عطار
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
ظهر تابستان است
سایهها میدانند که چه تابستانی است
سایههایی بیلک
گوشهتی روشن و پاک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست،
سیب هست،
ایمان هست…
✍🏻سهراب سپهری
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯