eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
901 دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹بیش از ۱۰۵ عراقیِ سپاه بدر، برای دفاع از ایران، در برابر منافقین(مرصاد) جنگیده وبه شهادت رسیدند؛ ♦️دهها رزمنده ایرانی هم، برای دفاع از ملتِ عراق در برابر داعش جنگیده و به شهادت رسیدند؛ سیدحمید تقوی، هادی ذوالفقاری و مهدی نوروزی رفتند تا ثابت کنند: #ایران_و_العراق_لایمکن_الفراق
🌺 ... ✨ شهيدان از نسل هابيل عشقند که از نعمه هاي مستانه آنها لطافت گل مي تراود.🌻 خود شاهد و ناظر هميشه تاريخ بر قرون و دوره هاست. و تزريق زندگي دوباره بر پيکر نيمه جان اجتماع که با اين تزريق جانی دوباره ميگيرد. 🌱 شهدا زيباترين تابلوي صحنه شور و مردانگي را به تصوير کشيدند و با بال شهادت تا اوج حقيقت به در آمدند، از تنگ دنيا آزاد شدند و در سراي باقی در حضور آرام شدند. 🍂آن روزها ايران حال و هواي ديگري داشت، فضايي متأثر از ، ايثار و شهادت، حديث دلدادگي جوانانی منجر به انواع سلاح های روز... راستي تا کسی خود را نکرده باشد، چگونه ميتواند در ابتلا و آزمايشی اينچنين بزرگ قرار گيرد، نفس سرکش از يک طرف ميل ماندن دارد و از آنطرف دل در آرزوي پرواز...🕊 صحبت از زندگی شخصيتی است که جان شيرين را در راه اطاعت و فرمانبري دوست، مخلصانه تقديم کرد. شايد به توان يک از هزار اوصاف ظاهري را بيان کرد اما چه ناگفته ها باقي خواهد ماند… کدام کلک شکسته توان نوشتن حتی اوصافی ظاهری شهيـــد را دارد؟ چشمی برزخي ميخواهد تا دنيای ناگفته ها و ناشنيده ها و نديده هاي شهيد را به زبان خويش بازگو کند، زيرا در وادی عرفان ره صد ساله را شهيد يک شبه می پيمايد. ... و اما حالا بخوانیم از یک شهید👇
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 ...🌸 قسمت اول ✨ 🌱در روستاي قديمي گنخک شمالي(شيخها) در خانه اي گلي و محقر در خانواده اي با صفا و صميمي، پنجمين پسر خانواده به سال ۱۳۴۱ به دنيا آمد، او کسي بود که امام و مقتدايش در همان موقع هنگامي که در غائله خرداد ۴۲ توسط دژخيمان رژيم دستگير ميشود و در حضور شکنجه گران ساواک به وجود ســـربازان و سپاهيانش افتخــــار ميکند، هنگامي که از او مي پرسند سپاهيان تو کيانند؟ او با زبان خدايي خويش ميگويد سربازان من اکنون در گهواره اند و بعضی شان مشغول بازي کودکانه! تعبير اين سخن سالها بعد به حقيقت پيوست که همين نسلي که آن زمان در گهواره بودند بزرگ شدند و به سن جواني رسيده و به عنوان سربازان او آماده فرمانبرداري شدند، يکي از آن سربازان مخلص امام از همين روستاست. خانواده به دليل عشق به مولاي مظلومش مجتبي نام اين کودک را گذاشت. حسن دوران کودکي را در کنار خانواده در روستا گذراند. تيراندازي و سوارکاري را در روستا نزد پدر و عمویش ياد گرفت و در اين رشته مهارت خاصي پيدا کرد. چون به سن دبستان رسيد تازه مدرسه در روستای همجوار تأسيس شده بود، وی به روستاي گنخک جنوبي رفت و در مدرسه ابتدايي آن روستا شروع به تحصيل کرد. با شروع و تأسيس مدرسه در روستايي در چند کيلومتري منزل با پاي پياده هر روز اين مسير را طي مي کرد و غروب به منزل بر مي گشت. تا کلاس پنجم ابتدايي با موفقيت در حاليکه هميشه از بهترين هاي کلاس بود تحصيل کرد اما به دليل فقر و تهيدستي خانواده و نبود مدرسه ي راهنمايي در آنجا ديگر نتوانست به تحصيلات کلاسيک خود ادامه دهد.🍁 در آن ايام از فراگيري و ادعيه و مسايل شرعي نيز غافل نبود، قرآن را در مکتب خانه ي روستا ياد گرفت و با نشست و برخاست در کنار و بزرگان به مسايل شرعي آشنايي پيدا کرد. روحيه اي خستگي ناپذير داشت، شخصي قوي و نيرومند بود. از همان سنين کودکي در کشت گندم و جو و ديگر محصولات کشاورزي به پدر کمک ميکرد، ماحصل تلاش و کار خود را صرف بهبود نابسامان اقتصاد آنروز خانواده ميکرد و قسمتي را نيز به امورات خيريه اختصاص داده بود، گاهي نيز کارهاي ساختماني نظير بنايي و کارگری را انجام می داد.✨👇👇👇 
🕊 قسمت دوم ✨ 🍃با شروع اسلامي و نهضت و اوج آن در سال۵۷ ، حسن چون به شهرهاي همجوار مسافرت ميکرد هنگامي که به روستا باز مي گشت اوضاع شهرها را براي مردم توضيح مي داد و با روشنگري هاي بجا زمينه ترويج نهضت را فراهم مي کرد، علاوه بر آن خود نيز در راهپيمايي و ها عليه رژيم طاغوتي پيشقدم بود. با تشکيل ارتش بيست ميليوني به فرمان حضرت امام او نیز به صورت افتخاري به عضويت اين تشکيلات در آمد و با حضور در گروه مقاومت روستا به تشويق ديگران جهت اعزام به پرداخت، در سال ۱۳۶۰ به خدمت مقدس رفت و در سربازي پس از طي دوره ي آموزشي به عضويت نيروي زميني درآمد و حدود ۲ سال خدمتش را در جبهه ها سپری کرد و از پايان سربازي و بازگشت به روستا به صورت داوطلب بسيجی ۳ مرحله به جبهه اعزام گرديد. آخرين باري که به جبهه اعزام شد آبان ماه سال ۱۳۶۵ بود که محل مأموريتش جزيره ي در ناوتيپ اميرالمؤمنين بود. 🌷حسن در ۴ در تاريخ ۶۵/۱۰/۴ در جزيره ي مينو پس از نبردي نابرابر با به درجه ي رفيع رسيد و خاک گرم ايران اسلامي با خون وي رنگين شد.🌹 پيکر مطهرش به مدت 11 سال در کربلای ايران بدون غسل و کفن روي خاک ماند و عاقبت در سال ۷۶ به وسيله ي گروه تفحص شناسايي و به زادگاهش منتقل گرديد. در تاريخ ۷۶/۴/۱۱ در شهرستان دشتي تشييع و پس از انتقال به در کنار دیگر شهدا به خاک سپرده شد موقعي که جنازه ايشان پيدا و تشييع شد، پدر و مادرش در اين مدت به رحمت خدا رفته بودند.🦋  شادی روح شهدا بخصوص شهدای ۴ صلوات و فاتحه🌸🍃 ارسالی از: @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ 💠آیت الله ناصری: 🍁کسی نیست بگوید(که)خدا را دوست ندارم(بلکه)همه دوست دارند.... 🌸امّاشرط دوست داشتن(خداوند) تبعیت(ازخداوند)است!!!! 🍁اگر واقعا خدارو دوست داری به احترامش ""گناه نکن""!! روزتون بهشتی♥️ @karbala_1365
🌹شــ🕊ـــهادت معـراج عـروج عاشقانیست ڪ از قید جان گذشتند تا براق عشـق❣ آنـان را بہ وادی عدم ڪشاند🌺 و این عدم یعنی دست یافتن بہ تمام اسرارعالم ▪️تاریخ تولد: 1340 ▪️محل تولد: رهنان ▪️تاریخ شهادت: 61/8/10 ▪️محل شهادت: عین خوش ▪️زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان #شهید_سید_رضا_فاطمی🌺 @karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹شــ🕊ـــهادت معـراج عـروج عاشقانیست ڪ از قید جان گذشتند تا براق عشـق❣ آنـان را بہ وادی عدم ڪشاند🌺 و
: سید رضا فاطمی 😍در سال 1340 در یک خانواده ی مذهبی در شهر رهنان به دنبا آمد. ❤️بعد از دوران ابتدایی در بازار مشغول به کار شد و بعد از آن مستقلاَ شروع به کار کرد. 👈 تا اینکه انقلاب خونبار اسلامی به اوج خود رسید. وی مانند دیگر مردم کارگاه خود را تعطیل کرد وبه صفوف انقلابیون پیوست. 🌺 بعد از پیروزی انقلاب تعالیم نظامی را در مساجد زیر نظر سپاه فرا گرفت، 🌹 سپس به سربازی عزیمت کرد و بعد از شرکت در عملیات شکست حصر آبادان و اتمام سربازی خود از طریق بسیج به جبهه رفت و در نهایت به آرزوی دیرینه ی خود رسید و به درجه ی رفیع شهـ🕊🌹ـــادت نایل آمد. 🕊 @karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
°•|🌿🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◽️در جاده بصره، شلمچه در حال حرکت بودیم که انفجارهای پیاپی صورت گرفت و دشمن شدیداً جاده را کوبید. ◽️در این لحظه دیدم که شهید علی‌اکبر دهقان مورد اصابت ترکش قرار گرفت؛ می‌خواستیم پیکر مطهرش را سریع برداریم و از منطقه دور شویم ولی از بدنش که سر نداشت فریاد «یا حسین» به گوش می‌رسید، وقتی دنبال صدا رفتیم صحنه‌ای دیدیم که تمام ده یا پانزده نفری که آنجا بودیم دیگر یارای جمع آوری پیکر را نداشتیم.. ◽️در آن وضعیت ایستادیم و فقط گریه کردیم؛ سر بریده‌ی شهید دهقان لحظاتی فریاد «یا حسین» سر میداد. 🌹➼‌┅══┅┅───┄ 🍃بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃 🌸السلام علی الراس المرفوع🌸 ◽️«خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) با لب تشنه شهید شده، من هم دوست دارم که اینگونه شهید شوم. ◽️من شنیدم که سر امام حسین(ع) را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود. ◽️خدایا من شنیده‌ام که سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده؛ من که مثل امام حسین(ع) اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا بعد از مرگم بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم؛ دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده‌ام به ذکر یاحسین، یاحسین باشد.    ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @karbala_1365 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا