#شهیدحسن_زارع🕊
قسمت دوم
✨
🍃با شروع #انقلاب اسلامي و نهضت و اوج آن در سال۵۷ ، حسن چون به شهرهاي همجوار مسافرت ميکرد هنگامي که به روستا باز مي گشت اوضاع شهرها را براي مردم توضيح مي داد و با روشنگري هاي بجا زمينه ترويج نهضت را فراهم مي کرد، علاوه بر آن خود نيز در راهپيمايي و #تظاهرات ها عليه رژيم طاغوتي پيشقدم بود.
با تشکيل ارتش بيست ميليوني به فرمان حضرت امام او نیز به صورت افتخاري به عضويت اين تشکيلات در آمد و با حضور در گروه مقاومت روستا به تشويق ديگران جهت اعزام به #جبهه پرداخت، در سال ۱۳۶۰ به خدمت مقدس #سربازی رفت و در سربازي پس از طي دوره ي آموزشي به عضويت نيروي زميني #ارتش درآمد و حدود ۲ سال خدمتش را در جبهه ها سپری کرد و از پايان سربازي و بازگشت به روستا به صورت داوطلب بسيجی ۳ مرحله به جبهه اعزام گرديد.
آخرين باري که به جبهه اعزام شد آبان ماه سال ۱۳۶۵ بود که محل مأموريتش جزيره ي #مينو در ناوتيپ اميرالمؤمنين بود.
🌷حسن در #عمليات_کربلای۴ در تاريخ ۶۵/۱۰/۴ در جزيره ي مينو پس از نبردي نابرابر با #مزدوران_بعثی به درجه ي رفيع #شهادت رسيد و خاک گرم ايران اسلامي با خون وي رنگين شد.🌹
پيکر مطهرش به مدت 11 سال در کربلای ايران بدون غسل و کفن روي خاک ماند و عاقبت در سال ۷۶ به وسيله ي گروه تفحص شناسايي و به زادگاهش منتقل گرديد.
در تاريخ ۷۶/۴/۱۱ در شهرستان دشتي تشييع و پس از انتقال به #گنخک در کنار دیگر شهدا به خاک سپرده شد موقعي که جنازه ايشان پيدا و تشييع شد، پدر و مادرش در اين مدت به رحمت خدا رفته بودند.🦋
شادی روح شهدا بخصوص شهدای #عملیات_کربلای۴ صلوات و فاتحه🌸🍃
ارسالی از: #مخاطبین
@Karbala_1365
#صفحه۱۰
🍃🌸
🌸سالی که تصدیق پنجم را گرفت، خیال کردم هرگز غمی نداشته ام. پر درآورده بودم، اصلا روی هوا راه می رفتم. اینقدر خوشحال بودم.☺️
هر قدر این دروآن در زدم که یک شلوار برایش بخرم، نتوانستم. میخواستم برایش چشم روشنی بخرم.😔
این گذشت و شد #تظاهرات....
🍂پاییز بود. یک روز #علی خیلی زود برگشت. پرسیدم:چطورشده؟
گفت:درس نداشتیم.
دراتاق را بستم و گفتم راستش را بگو ، نکندشیطانی کرده باشی؟
گفت:نه.
دیدم بچه های دیگر هم برگشته اندخانه. غروبش رفتیم مسجد.دیدم مردم اجتماع کرده اند. چندروزبعدگفتند قراراست اینجا سخنرانی بشود. گفتندکه مامورهای شاه توی تهران زده اند عده ای را کشته اند.آن وقتها نمی گفتند #شهید.
من و علی رفتیم مسجدبرای سخنرانی.
مسجد پرشد.
آقایی شروع کردسخنرانی. حرفهایی میزد که انگشت به دهان ماندیم. اولین بار بود اسم #امام را شنیدم. ناگهان کسی آمدو گفت مامورها و لولیها دارند می آیند. اعلام کردن درها را کلون بزنند. گمانم پیشنمازمان اقای صالحی بود.
پاسبانها با لباس نظامی و لولیها که کرمانی نبودند با لباسی مثل کردها ریختند روی بام و دورتادور ایستادند.
درها راشکستند. هرکدام چوب داشتند،قمه و زنجیر و آهن پاره.
بنزین پاشیدن روی موتور و دوچرخه مردم و آتشش زدند. بعد گاز انداختند میان مردم. بوی میداد که آدم غش میکرد. دودسفیدمیکردو چشمهارا میسوزاند. بعد بناکردن به زدن مردم. آتش شعله کشید و گرفت سرولباس مردم و فرش مسجد. عده ای از پنجره ها فرارکردند.جوانها مقابله میکردند و ما شیون میکردیم. بعدتیراندازی کردندو باقدرت جوپاری را درصحن مسجد زدند. من دیگرنفهمیدم چطور از مسجد زدم بیرون. آمدم خانه، دیدم ازعلی خبری نیست. برگشتم و پرس وجوکردم. کسی نمیدانست. گفتم بچه ام یاتیرخورده ویا زیر دست وپا مانده و توی آتش سوخته. چندبارآمدم و رفتم که حوالی ظهر علی باقیافه درهم و برهم آمدخانه. وقتی دیدمش زدم زیرگریه. گفت رفته بودم خانه رفقایم.حالاهم می روم تاشب برنمیگردم.
پرسیدم:برای چه کاری؟
گفت:برای کارانقلاب.
ازاین تاریخ کرمان شلوغ شد.اما مسجدجامع تا یک ماه بسته بود.
تااینکه درمسجدرذ بازکردند و هر روز سخنرانی بود و مردم شعارمیدادند.علی هم بین آنها بود. تااینکه امام آمد و انقلاب پیروز شد.…🌷✌️
#ادامه_دارد…
@Karbala_1365
🌹غواص شهید احمد عبدی🌹
شهید احمد عبدی ششم خرداد ۱۳۴۶ در روستای سُها از توابع شهرستان خدابنده زنجان به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و ۳ پسر و ۲ دختر به غیر از احمد داشت.
#احمد پس از چندی پا به مدرسه گذاشت و مقاطع تحصیلی را همزمان با کار در روستا یکی یکی با موفقیت پشت سر گذاشت و موفق شد مدرک دیپلم را اخذ نماید. احمد همزمان با آغاز انقلاب اسلامی به همراه چند تن از دوستانش به زنجان آمد و در #تظاهرات شرکت میکرد ولی هنگام برگشت به روستا مردم را از وقایع انقلاب آگاه میساخت هر چند سن بسیار کمی داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی احمد به فعالیت خود در پایگاههای مسجد ادامه داد و به دفاع از انقلاب پرداخت.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، احمد نیز با ثبتنام در بسیج و سپری کردن آموزشهای مقدماتی نظامی راهی منطقه جنوب کشور شد. و پس از چندی به عنوان پاسدار افتخاری به سپاه پاسداران پیوست. پس از آن احمد با سپری کردن آموزش غواصی به عنوان غواص در #عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و در سوم دی ماه ۱۳۶۵ در ادامهی همین عملیات در منطقهی بوارین بر اثر اصابت ترکش به سر و شکم به فیض شهادت نائل آمد.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌹غواص شهید احمد عبدی🌹
شهید احمد عبدی ششم خرداد ۱۳۴۶ در روستای سُها از توابع شهرستان خدابنده زنجان به دنیا آمد. پدرش کشاورز بود و ۳ پسر و ۲ دختر به غیر از احمد داشت.
#احمد پس از چندی پا به مدرسه گذاشت و مقاطع تحصیلی را همزمان با کار در روستا یکی یکی با موفقیت پشت سر گذاشت و موفق شد مدرک دیپلم را اخذ نماید. احمد همزمان با آغاز انقلاب اسلامی به همراه چند تن از دوستانش به زنجان آمد و در #تظاهرات شرکت میکرد ولی هنگام برگشت به روستا مردم را از وقایع انقلاب آگاه میساخت هر چند سن بسیار کمی داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی احمد به فعالیت خود در پایگاههای مسجد ادامه داد و به دفاع از انقلاب پرداخت.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، احمد نیز با ثبتنام در بسیج و سپری کردن آموزشهای مقدماتی نظامی راهی منطقه جنوب کشور شد. و پس از چندی به عنوان پاسدار افتخاری به سپاه پاسداران پیوست. پس از آن احمد با سپری کردن آموزش غواصی به عنوان غواص در #عملیات کربلای ۴ شرکت کرد و در سوم دی ماه ۱۳۶۵ در ادامهی همین عملیات در منطقهی بوارین بر اثر اصابت ترکش به سر و شکم به فیض شهادت نائل آمد.
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄